داخلی
»برگ سپید
داستان درمورد یک گروه فیلمبرداری است که وارد یک روستا میشوند و قرار است که از یک «خر» هم در فیلم استفاده کنند. به همین خاطر تصمیم میگیرند که یک خر مناسب پیدا و بهمدت 20 روز از صاحب خر کرایه کنند. از همان ابتدا عوامل فیلمبرداری با شعار صرفهجویی در هزینهها، سعی میکنند با ترفندهای مختلف خر را به کمترین مقدار ممکن کرایه یا خریداری کنند، اما تیرشان به سنگ میخورد و حریف صاحب خر که شخصی به نام رجبعلیمیرزا هست نمیشوند؛ در نهایت کار به جایی میرسد که عوامل فیلم بجای 20 هزار تومن که بابت کرایه خر در نظر گرفته بودند مجبور میشوند یکونیممیلیون تومان بابت خرید و خرج و خوراک خر هزینه کنند.
مشکل به اینجا ختم نمیشود و بعد از پایان کار فیلمبرداری عوامل فیلم که حالا صاحب قانونی خر محسوب میشوند باید تکلیف خر را مشخص کنند. ابتدا تصمیم میگیرند که خر را دوباره به صاحب قبلی خودش رجبعلی بفروشند ولی در کمال ناباوری، رجبعلی حتی حاضر نمیشود که خر را مجانی از آنها پس بگیرد! از طرفی هم رییس پاسگاه انتظامی به آنها میگوید که حالا چون شما صاحب خر هستید مسئولیت آن هم به عهده شما هست و اگر خر به مزارع مردم هرگونه خسارتی وارد کند شما باید جوابگو باشید. عوامل صحنه بعداز کلی رایزنی و مشورت با رؤسای خودشان در شهر، تصمیم میگیرند که خر را با خودشان بیاورند و تحویل عوامل اصلی فیلم در شهر بدهند تا تصمیم درستی برایش گرفته شود. در شهر هم با مشکلات جدیدی روبرو میشوند و در نهایت پس از تحمل دردسرهای زیاد و تحمیل هزینههای غیرقابل پیشبینی، در سکانس آخر، خر از دست آنها فرار میکند و داستان در اینجا تمام میشود.
زبان داستان زبان طنز و راوی داستان دانای کل(سوم شخص) است که در بخشهایی از داستان راوی به اول شخص تغییر میکند و از زبان اول شخص (خود خر) داستان روایت میشود.
داستان 90صفحه دارد که از 10فصل تشکیل شده که تا فصل هفتم (بیش از دو سوم کتاب) در روستا میگذرد و مابقی در شهر.
نویسنده در سرتاسر داستان روابط غیرانسانی و غیراخلاقی آدمها را به چالش میکشد و با یک طنز تلخ خریت آدمها را در کنار شخصیت مظلوم این حیوان زبانبسته به تصویر میکشد. در جای جای داستان شاهد بیشعوریها، نفهمیها و خصلتهای بد جامعه کنونی انسانی هستیم، خصلتهایی که شخصیتهای انسانی در جملات و کلمات روزمره خود به «خر» نسبت میدهند و هرجایی که عملی یا سخنی از سر کمشعوری از شخصی مشاهده میشود ناخودآگاه اسم خر به میان میآید و شخص خاطی را خر لقب میدهند، اما غافل از اینکه این آدمها مثل کبک سر خود را زیر برف پنهان کردهاند و در زندگی روزمره و روابط کاری و خانوادگی و غیره، درگیر همین کجفهمیها و بیشعوریها هستند.
این موضوع در بخشهایی از داستان از زبان خر بیان میشود.(صفحات 38، 44، 62 ).
در پایان هم «خر» از دست آن ها فرار میکند و این خودش کنایهای است از فرار کردن این حیوان از دست «خریتهای» آدمها.
مشخصات اثر:
علی رشیدی. «خری برای تمام پلانها». تهران: چرخ فلک، 1393. 96صفحه.
برای انتشار معرفی یا نقد کتاب در برگ سپید، میتوانید نوشتههای خود را در قالب یک فایل ورد همراه با عکسی از اثر معرفیشده به نشانی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید بفرستید.
لطفاً برای آگاهی از چگونگی تنظیم متن خود میتوانید مانیفست برگ سپید و قواعد معرفی و نقد کتاب را بخوانید.
نویسنده خیلی بی تجربگی کرده بود
انتخاب دید سوم شخص خیلی خوب نبود برای این داستان.
یه جورایی نتونسته بود از پسش بر بیاد