کد خبر: 5910
تاریخ انتشار: دوشنبه, 03 مرداد 1390 - 08:54

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

مجلات علمی-پژوهشی کتابداری: از نیمه خالی تا نیمه پر لیوان

  سید ابراهیم عمرانی

 

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، رئیس کتابخانه مرکزی پردیس علوم دانشگاه تهران: باز هم می خواهم استناد کنم به نوشته استادم دکتر دیانی درباره مجلات علمی – پژوهشی که در گروه بحث دانشگاه فردوسی منتشر شد. همانطور که اشاره فرموده بودند، بنده از ایشان تقاضا کرده بودم که در زمینه نشریات علمی-پژوهشی کتابداری ایران  مطلب مستقلی بنویسند که باب صحبت درباره آن باز شود. مطلب ایشان با نظراتی از خانم سیده مریم حسینی و جواد مظفر زاده، از دوزاویه کاملا متفاوت همراه شد که نشان دهنده توجه دانشجویان به این موضوع و اهمیت دادن به نشریات کتابداری وطنی است. موضوع نشریات کتابداری ایران دلمشغولی سالیان دراز من بوده و هست این که من از استاد خواستم که مطلب را ایشان به رشته تحریر درآورند بر می گشت به سابقه بحثهایی با ایشان که چند سال پیش با هم داشتیم. شروعش فرصتی بود در غروبی زیبا در باغ شازده کرمان (که سرکار خانم دکتر پریرخ و آقای دکتر منصوریان نیز در آنجا حضور داشتند) و ادامه اش  نامه نگاری در مورد پایان نامه ای بود درباره معیارهای داوری مجلات پژوهشی.

استاد آن روز ملاکهای قضاوت بنده در مورد بی محتوایی نشریات علمی کتابداری ایران را کاملا به هم ریختند. من سر این بحث را به این دلیل با دکتر دیانی باز کرده بودم که  شناخت و خاطره های خوبی از ایشان و اشراف و جدیتشان در مسایل حوزه و حرفه داشتم و هم اینکه در آن زمان سردبیر تنها مجله علمی-پژوهشی کتابداری فارسی بودند. مطالبی که آن روز و در ادامه از استاد شنیدم، برای من که در همان زمان بیش از سی سال در کتابخانه ها و نیز در نظام دانشگاهی و حوزه معاونت پژوهشی وزارت علوم تجربه کار داشتم، بسیار روشن کننده بود. من از بی کیفیتی مجلات نالیدم، لیکن دکتر دیانی از کیفیت مجلات دفاع نکردند، تا حدی هم حرف مرا در باره اینکه درصد بالایی از مقالات ارزش خواندن ندارند را از من می پذیرفتند لیکن مانند من همه مسئولیت را متوجه سردبیران و اعضای هیأت علمی که دست اندر کار این مجلات بودند نمی دیدند ، بلکه از سیاستهایی یاد کردند که به نظام پژوهشی کشور و از جمله مجلات علمی-پژوهشی، تحمیل شده بود. من خود شاهد این سیاستها بودم و در گوشه ای دیگر از مسئولیتهایم چوب این سیاستها و مدیریتهای کوتاه مدت حوزه پژوهشی وزارت علوم را بارها و بارها خورده بودم. من خود از مشکلات توسعه کمی آموزش عالی بارها و بارها لطمه دیده و از دست ایشان نالیده بودم. بارها برنامه های میان مدتی را که برای  مجموعه سازی الکترونیکی تعدادی از دانشگاهها تعریف کرده بودیم، با همان سیاستها دچار به همریختگی شده بود. بنابراین دلایل استاد برایم کاملا ملموس بود و پس از آن بارها و بارها، حتی آنجا که انتقادات خودم را متوجه بخش کم کار و کم مطالعه هیأت علمی می کردم، برای جلوگیری از هرگونه زیاده‌روی تاثیر تحمیل سیاستهای کمی آموزش عالی را یادآوری کرده ام که شبهه تازه ای ایجاد نکرده باشم و این را مدیون یادآوری استاد هستم.

استاد در نوشته خود که در گروه بحث دانشگاه فردوسی منتشر شد، اصل مطلب را نوشته اند و شاید من چیز تازه ای به آن اضافه نکنم، لیکن تفاوت نوشته ایشان با بنده حقیر در این است که استاد در آنجا هم مطلب را به زبانی علمی که شایسته ایشان است ارائه داده اند و بنده در اینجا می خواهم مطالب خودم را که شاید چیزی بیش از آن نباشد به زبانی روزنامه ای بنویسم، بلکه خوانندگان گرامی وارد بحث شوند و نظرات بیشتری بگیریم که شاید در بهتر شدن مجلات کتابداری ایران به سردبیران این نشریات کمک نماید. (لازم است یادآوری نمایم که منظور من از اینکه به نوشته استاد چیزی اضافه نمی کنم، این شبهه را پیش نیاورد که من نظرات استاد را منعکس می کنم، منظورم همه جانبه بودن نوشته ایشان است و ممکن است دکتر دیانی با این نوشته من موافق هم نباشند).

در این راستا من تلاش کرده ام که تا جائیکه اطلاعات و سواد و تجربه ام یاری می کند هم نیمه پر و هم نیمه خالی لیوان را ببینم و از همه خوانندگان گرامی هم کمک می خواهم که هرجا چیزی را از قلم انداخته و یا زیاده رفته ام مرا اصلاح و تکمیل بفرمایند تا بشود از مجموعه بحثها استفاده برد. از آنجا که انتشار مجلات علمی ذینفعانی دارند، در اینجا نیمه پر و نیمه خالی نشریات کتابداری را از زاویه هر یک از ذینفعان جستجو می کنیم.

ذینفع اول سیاستگزاران علمی:

دکتر دیانی:" این احتمال نیز هست که در پشت صحنه ازدیاد تعداد مجلات علمی پژوهشی، تمایل به بالابردن آمار آنچه که مطلوب است، هم برای مقاصد داخلی و هم برای مقاصد خارجی نقش داشته باشد"

نیمه خالی: برای سیاستگزاران علمی فقط عدد و رقم است که مهم است. برای ایشان تعداد مجلات علمی-پژوهشی مهم است و تعداد مقالات و شمارگان نشریات علمی و اینکه در این مجلات چه چیزی و با چه کیفیتی منتشر می شود به هیچوجه اهمیتی ندارد. بویژه در این دوره که عمر مدیریتها بسیار کوتاه است، هیچ مدیری حاضر به ریسک و یا سرمایه گذاری بلند مدت نیست و تر جیح می دهد آمار حوزه خودر ا ثابت نگاه دارد و یا در بهترین حالت آن را اندکی ارتقاء بخشد. این سیاست در راستای سیاستهای توسعه کمی آموزش عالی است و در جهت رقابتهایی است که برای اثبات وجود خود در عرصه بین المللی دامن می زنند. در این عرصه شما از معیارهای همه جانبه ارزشیابیهای کشورهای مختلف اثری نمی بینید و اتکا صرفا بر بالا رفتن تعداد مقالات است که تا کنون معیار آی اس آی و اسکوپوس بود و حال آی اس سی خودمان هم که با زحمت کتابداران ایرانی راه اندازی شده، در کنار آنها به این وظیفه می پردازد.

در این سیاست، زعمای قوم از دانشجویان مقاله می خواهند و جالب است که این مقالات را در مجلات کاغذی می خواهند و حتی حاضر نیستند به مجلات علمی  رتبه علمی پژوهشی بدهند و نتیجه آن می شود که انبارهای موسسات انتشاراتی دانشگاهها  که بیشترین صاحبان مجلات علمی کشور هستند،  تبدیل به انبار مجلاتی می شوند که تا جا داشته اهدا شده اند و مابقی در انتظار روزی که مجددا تبدیل به خمیر کاغذ شوند مانده اند و فضای بسیار گرانی را اشغال کرده اند. خوشا به سعادت کارتن سازان و خریداران کاغذ باطله. اگر دستی بکار دارید چرتکه ای بیندازید تا ببینید چه رقمی برای این کار هزینه می شود.

نیمه پر: من به عنوان کسی که در سالهای پایانی دهه شصت و از نزدیک شاهد راه اندازی دوره های دکتری و  افزایش دوره های کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران بودم، خوب به یاد دارم که بسیاری اساتید قدیمی با این کار مخالف بودند. عده ای مخالف بودند برای اینکه نظم و  آسایششان به هم می ریخت، لیکن عده ای از قدیمی ها هم که بعد از آن به بدنه پژوهشی جدید پیوستند و از قضا کارهای رفیعی هم انجام دادند در ابتدا مخالف بودند و می گفتند که با این بودجه و با این تجهیزات و آزمایشگاهها که ما داریم فقط می توانیم ادای آموزش دکتری را در می آوریم. با برخی از این اساتید که صحبت می کردم و می گفتم به نظرم خیلی خوب شده، استادانی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی گرفته اند آرام آرام راه افتاده اند، جواب می دادند که چه فایده. کتابخانه را شماها همت کرده اید و بد نشده ولی آزمایشگاه و مواد را چه کنیم، و نیمه خالی که در بالا عرض کردم را درسته تحویلم من می دادند. ولی من معتقدم از دل آن کمیتها به مرور کیفیتهایی هم رشد کرد و فرصت ظهور پیدا کرد.  در مورد نشریات کتابداری نیز امیدوارم با برنامه ریزی از کمیت به سوی کیفیت حرکت کنیم. در اینجا ممکن است با عقاید مختلفی روبرو شویم. گروهی بگویند مسلما برای رسیدن به استقلال علمی باید هزینه هایی بپردازیم، آن انبارهای مجلات در دانشگاهها که هرگز ورق نخواهند خورد، از جمله هزینه هایی است که باید برای استقلال علمی بپردازیم و گروهی با واقعیات موجود به این بپردازند که با توسعه بیش از حد و افزایش خارج از توان اساتید دانشجو می گیرند، بدون اینکه امکاناتی اضافه کنند، و بفرمایند بنا براین،  این استقلال جز در گزارشات دولتی واقعیت دیگری نخواهد داشت. من در تجربه خودم به 5% کیفیت در برابر 95% صرف کمیت باور دارم که آرزو می کنم بتوانیم این درصد را در کیفیت مقالات و نشریات حوزه خودمان بالاتر ببریم. شعار همیشگی را اینجا فکر کنم بتوانیم سردهیم. بیائید تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم.

 

ذینفع دوم اعضای هیأت علمی:

نیمه خالی: اعضای هیأت علمی که رشته رزقشان به سیاستهای سیاستگزاران علمی-پژوهشی وصل است، باید تابع بخشنامه های گروه بالایی حرکت کنند. باید تا جان در بدن دارند مقاله تولید کنند وگرنه ارتقاء سالانه نمی گیرند و روی دانشیاری و استادی را نخواهند دید. سیاستگزاران هم بابت مقاله و پایان نامه وجوهی را تقدیم ایشان خواهند نمود، که بد نیست.  پس فقط می ماند گرفتن تعداد بیشتری دانشجو که هم پایان نامه و هم مقاله از دلشان بیرون کشیده شود و رونقی به کسب ناچیزشان بدهد. فقط می ماند مجله ای که این مقالات را چاپ کند. خوب مجلات معتبر علمی بین المللی (در اینجا که سخن از نیمه خالی است شاید بتوان گفت که یک مقاله شان اطلاعات روز بیشتری از همه مقاله های علمی–پژوهشی وطنی در طول  یک سال خورشیدی در اختیار می گذارند) که این قبیل مقالات را چاپ نمی کنند، دانشجو هم که بدون دادن مقاله فارغ التحصیل نمی شود، پس برای این همه دانشجو باید فکری کرد، توسعه کمی مجلات علمی-پژوهشی راه چاره این مشکل خواهد بود. تقریبا همه مجلات قدیمی به این درجه رسیده اند.

خوب بیائید ببینیم نتیجه این سیاست کلان به کجا رسیده است؟  کلاس را از کیفیت می اندازیم، پایان نامه را که جز روز دفاع نمی بینیم و مقاله را هم که دانشجو خودش دنبال چاپش هست اسم ما هم که می رود به عنوان مولف اول کنار اسم دانشجو و تعداد مقالات مورد نظر وزارت علوم هم برای اینکه رتبه سالانه ما را بدهد هم  که تضمین شده است، خوب دیگر چه می خواهیم. لیکن معمولا شاهد از غیب می رسد، نا غافل مجله Nature , The Great (یعنی مجله نیچر کبیر. این ساختار برای نام امپراطوران و شاهان کبیر بکار می رود) از سرقت علمی خبر می دهد و استاد بزرگوار باید اذعان کند که این کار دانشجویش بوده و خودش از آن بی خبر بوده است. و در واقع گناه دیگری را بر ایشان نوشته اند!!!!! که خود عذری است بدتر از گناه. مشکلات مقالات مجلات علمی-پژوهشی وطنی را با نیمه خالی لیوان اساتید،  بیشتر از این به عهده شما می گذارم و خود می روم سراغ نیمه پر لیوان.

نیمه پر: به عنوان یک منتقد جدی توسعه کمی دانشگاهها، همه مسئولیت کم محتوایی مجلات علمی را (که خاص کتابداری نیست و مبتلا به همه مجلات علمی ایران است)  بر عهده اعضای هیأت علمی نمی دانم.  این یک واقعیت است که حتی در زمانهایی که به سازمان سنجش می نویسند که این گروه برای سال جاری ظرفیت 10 دانشجوی ارشد و دو دانشجوی دکتری دارد، در وقت ثبت نام می بینند که تعداد دانشجویی که پذیرفته شده اند سه برابر تعداد اعلام شده گروه است. قدیمتر ها مکاتبه می کردند و بحث و حکایت راه می انداختند ولی دیگر از صرافت آن هم افتاده اند و می دانند این دانشجویانی که با برگه قبولی سازمان سنجش به دانشگاه مراجعه کرده اند آش کسک خاله است و باید ثبت نام شوند. اکثریت اعضای هیأت علمی حداقل در صحبتهایشان با سیاستهای کاملا کمی توسعه آموزش عالی مخالف هستند و بارها شنیده ام که دوستی به من فرموده است که آبروی ما را هم با این سیاستهایشان برده اند و در این میان هستند بزرگوارانی که تلاش فراوانی کرده و می کنند تا از دل این کمیت، کیفیتها را تشخیص دهند و آنها را رشد دهند و به عنوان ذخیره های علمی آینده آنها را به جامعه معرفی نمایند. افزایش تعداد مقالات جوانان ما در مجلات معتبر بین المللی نشان از رشد کیفیت دارد (البته برخی از جوانان این رشد را در علاقه مندی خودشان می دانند و  نه کمک اساتید که در این زمینه رگه هایی از واقعیت وجود دارد ولی بیشتر اغراق است و اعتماد به نفس بالا). در کنار اساتید نیمه خالی،  واقعا زحمتکشانی در نیمه پر مشغول فعالیت هستند که اگر نبودند این چندتا و نصفی پایان نامه و مقاله خوب را هم نمی دیدیم. به حرمت این عزیزان توجه همه را به نیمه پر لیوان جلب می کنم و یکی مرد جنگی به از صد سوار را از جناب سعدی برایتان می خوانم.

 

ذینفع شماره سه دانشجویان:

قبل از پرداختن به نیمه پر و نیمه خالی لیوان دانشجویان، می خواهم حساب دانشجویان بیگناه کارشناسی را از دانشجویان بیگناه تحصیلات تکمیلی جدا کنم. دانشجویان بیگناه کارشناسی را می توان از همان ابتدا تحویل گرفت و با برنامه ریزی دقیق و کم هزینه ای همه آنچه را که می خواهید در دوره های بعدی با زحمت به ایشان بدهید، آنها را در همان روزهای اول به سادگی به ایشان منتقل کنید. فکر می کنم زمینه های پژوهشی را باید در همان دوره به وجود آورد، باید روش تحقیق را در هر درس به ایشان بدهیم نه اینکه آنها را جزوه باران کنیم و انتظار داشته باشیم آنها با پژوهش و روش تحقیق گونه ای دیگر برخورد کنند. روش تحقیق هم برای این سبک آموزشی جزوه ای است مثل جزوه های دیگر.  باید برای این عزیزان خوراک لازم تهیه شود. مقاله هایی که با کیفیت و در عین حال انگیزاننده اند باید در دسترس‌شان قرار داده شود.  باید به بهانه هر درسی از آنها خواست که این مقاله ها را بخوانند.

با علمی پژوهشی شدن همه مجلات کتابداری، دانشجویان بیگناه کارشناسی کجا مشق مقاله خواندن کنند. کجا ببینند مقاله های خوب و انگیزاننده. دکتر دیانی به خوبی روی این موضوع انگشت گذاشته اند: " این افراد درصورتی به مطالعه منابع علمی رشته روی می آورند که نوشته محتوایی قابل توجه و سبک نگارشی خوانا داشته باشد. ".  با دادن میدان سمینارهای دانشجویی به دانشجویان کارشناسی ارشد، کجا می خواهیم بچه ها را به مقاله نویسی تشویق کنیم. برای چندمین بار ارج می نهم همایشهای اولیه دانشجویی دانشگاه الزهرا که میدانی بود برای کسب اعتماد به نفس برای دانشجویان کارشناسی. بیائید از ورزشکاران بیاموزیم که تیمهای جوان و امید هم دارند. و در کنار مجلات علمی–پژوهشی مجلاتی در سطح کارشناسی را هم حفظ کنیم.  به دانشجویان بیگناه کارشناسی باز هم اشاره خواهم کرد و در اینجا به عنوان زینفعان شماره سه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی می پردازم.

 

نیمه خالی: دانشجویان تحصیلات تکمیلی  مانند اساتید باید در چارچوب سیاستگزاریهای گروه اول حرکت کنند، به علاوه خود اساتید هم به عنوان گروههای خاص و افراد خاص سیاستهایی برای خود دارند که اگر مربوط به نیمه خالی لیوان باشد می تواند بر دانشجویان تاثیر منفی بگذارد و اگر به نیمه پر لیوان اساتید مربوط شود می توانند تاثیر مثبت بگیرند. دانشجویان هر یک با هدفی پا به تحصیلات تکمیلی می گذارند که نهایتا و با هر هدفی مدرک را احتیاج دارند. برای دریافت مدرک باید آنچه را بخشنامه ها می گویند انجام دهند. بخشنامه ها می گویند باید مقاله بدهد و به کیفیت مقاله ها اشاره نمی کنند. بارها و بارها با این روبرو بوده ام که دانشجویی به شدت منتظر پذیرش مقاله اش بوده و مشکل فارغ التحصیلی داشته است. دکتر دیانی در آن سال نه چندان دور در باغ شازده چشم مرا بر این واقعیت تلخ گشودند، و در جواب اعتراض من به کیفیت مجلات  فرمودند: "این دانشجویان را به ما داده اند و نمی شود که تا آخر عمر دانشجو بمانند و باید فارغ التحصیل شوند (نقل به معنی)". خوب مجلات علمی - پژوهشی به جای رسیدن به نیازهای واقعی حوزه شده اند سکویی برای فارغ التحصیلی فرزندان بیگناهی که در ایران دانشجو شده اند. و نیز حفظ آمار تعداد مقالات اساتید که از ارتقاء سالانه محروم نشوند. در اینجا به نقش مهم علمی–پژوهشی شدن مجلات کتابداری از زاویه نیمه خالی لیوان بیشتر پی می بریم.

نیمه پر: از خودم مثال می زنم که مدتها است از همه مجلات کتابداری ایران فقط فهرست مندرجات را ورق می زنم. واقعا در این سالهای اخیر  به ندرت به مقاله ای برخوردم که تمام متن آن را بخوانم، مگر مقاله ای که برای داوری به دستم رسیده باشد. عناوین بسیار جالبی را می بینم که کاملا در حوزه علایق من بوده اند، لیکن با خواندن بخشی از آن، مطالعه ادامه نمی یابد و در حد تورق می ماند، لیکن اعتراف می کنم در همین تورق و همان مقاله های اندکی که تمام آنها را خوانده ام با اسامی جدیدی آشنا شده ام که پس از آن به دنبال شناختن صاحب قلم بوده ام و اینکه جرقه ای کوچک بوده یا نه شراره ای است  واقعی  زیر خاکستر که کم کم گرمای خود را خواهد داد. می دانم که با این روش مقالات خوبی را از دست می دهم ولی اگر هزینه فایده کنیم می بینیم که کار بیراهی نمی کنم. ما از میان کمیت همین مجلات می توانیم امیدهای آینده حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را شناسایی کنیم  و به آنها پر و بال بدهیم تا جامعه  از وجود مبارک این دانشجویان  با خبر شود و بهره ببیند.

 

ذینفع؟؟؟ چهارم: کتابداران و فارغ التحصیلان:

علامت سوال به این معنی است که اصلا این گروه که از نظر جمعیتی بزرگترین جمعیت حوزه هستند در مجلات علمی-پژوهشی ذینفع هستند یا خیر. به این جمع می توان یک بار دیگر دانشجویان کارشناسی را نیز بیفزاییم که باید بررسی کرد تا مشخص شود چقدر می توانیم ایشان را ذینفعان مجله های علمی-پژوهشی کتابداری دانست. دکتر دیانی به سادگی مطلب را از دو زاویه نگاه و در کوتاهترین شکل ممکن نوشته اند:

زاویه استفاده کنندگان و خوانندگان: "بیشترین افراد شاغل در حرفه کاردانان و کارشناسان کتابداری ( حرفه مندان) و غیر کتابداری هستند.  این افراد درصورتی به مطالعه منابع علمی رشته روی می آورند که نوشته محتوایی قابل توجه و سبک نگارشی خوانا داشته باشد. پیش فرض این است که این نوع نوشته ها ( تحلیلی ، مروری یا ...) که دیدی گسترده درباره یک موضوع خاص دارند و از منابع متعدد و گاه متنوع استفاده می کنند، یافته های علمی مندرج درمقالات علمی پژوهشی را با زبانی گویا در سطحی گسترده بین حرفه مندان پخش کنند و به همین دلیل دارای مخاطبانی گسترده در همه سطوح علمی در رشته است و دانش و بینش کلی حرفه مندان را افزایش می دهد. "

زاویه نویسندگان مقالات: "بسیاری از ایده هایی که درخارج مطرح و مورد استقبال قرار می گیرد، می تواند از طریق ترجمه به مجلات فارسی راه یابد. ترجمه هایی که از مقالات با ارزش خارجی تهیه و منتشر می شود، می توانند نقش بسیار اساسی در دانش گستری از جامعه ای دیگر به ایران و دانش گستری در داخل ایران داشته باشند. واقعیت این است که بسیاری از نویسندگان در حوزه کتابداری، برای گزارش ایده ها و فعالیتهای خود از قالبهای تثبیت شده برای مقالات مجلات علمی پژوهشی استفاده نمی کنند و به همین دلیل آثار آنها را که ممکن است حاوی مطالب با ارزشی نیز باشد،علمی پژوهشی نمی دانیم و در مجلات علمی پژوهشی منتشر نمی کنیم.

همه افراد دست به قلم و دارای اندیشه با ارزش کتابداری در سطح تحصیلات تکمیلی تحصیل نکرده اند که مطالبشان را در قالب پذیرفته شده در آورند، لذا، فضایی مناسب برای انتشار آثار آنها وجود ندارد، و در عمل اندیشه های آنها نا شناخته باقی می ماند و زمینه ای مناسب برای رشد آنها فراهم نیست. این مسیری است که بسیاری از ما طی کردیم".

پایان:

هزینه زیادی از وقت استاد ، دانشجو، امکانات و بودجه صرف این مجلات می شود که در بهترین حالت و با نگاه به نیمه پر لیوان آرزو کردیم که در دراز مدت از دل این کمیت که  بر عرصه کشور پهن شده، کیفیتهایی هم به دست بیاوریم تا بتوانیم بگوئیم که همه هزینه های ما درست بود، و در واقع هزینه استقلال علمی کشورمان را پرداخته ایم  ولی در همه احوال یادمان نرود که  بیشتر نزدیک به همه ذینفعان این مجلات تا رسیدن به آن روز  مدیران پژوهشی، اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی ما هستند که به نوعی بنا به سیاستهای پژوهشی مجبورند با این مجلات در ارتباط باشند. این دانشجویان بسته به مقطع دیر یا زود به بدنه حرفه می پیوندند و آن وقت آنها دیگر اجباری برای مقاله خواندن و مقاله نوشتن و بالا بردن آمار ندارند. همین عزیزان بعد از چند سال دچار فاصله با تازه های دانش می شوند و در سوی دیگر شکافی قرار می گیرند که هم اینک بخش عمده کتابداران فارغ التحصیل ما در  سو آن قرار دارند. بیائیم از هم اکنون به فکر در دسترس قرار دادن تازه های علمی و مقاله های انگیزاننده و پر محتوا برای این گروه از کتابداران باشیم و مجلاتی  برای خواندن و نوشتن این گروه که در حوزه بیشترین تعداد را دارا هستند باشیم.

عمرانی، ابراهیم. « مجلات علمی-پژوهشی کتابداری : از  نیمه خالی تا  نیمه پر لیوان». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 37. 3 مرداد 1390.

برچسب ها :
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: