داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: سالها پیش که دانشجوی کتابداری شدیم، از همان روزهای اول و در همان اولین درس کتابداری که به ما دادند، و در اولین خواندنیهایی که از سوی اولین استاد برای ما تعیین شد، با "نامه انجمن کتابداران ایران" آشنا شدیم. مجله ای وزین و پر مطلب و همراه با جریان کتابداری روز دنیا. در این مجله مقاله هایی از اساتید خودمان و نیز مقاله هایی ترجمه شده از کتابداران بزرگ دنیا را می دیدیم و با نامهای بزرگان نیز آشنا می شدیم. به یاد دارم که در سال 1365 که اولین آزمون کارشناسی ارشد پس از انقلاب برگزار شد و ما دانشجو شدیم، هنوز مهمترین منبع فارسی پژوهش همان مجله "نامه انجمن کتابداران" قدیم بود و کتابهای منتشره آن زمان که به کمک ما برای کارهایمان می آمدند.
بعدها و بعد از گذشت سالها، بعد از توقف انجمن و توقف انتشار مجله خوب آن، کم کم مجلات دیگری در رشته کتابداری پا به عرصه انتشار گذاشتند که وجود هر یک غنیمتی بود برای هر یک از ما که نیاز داشتیم با تازه های دانش در حوزه کاری خودمان آشنا شویم. فصلنامه کتاب در سال 1369 و مجله پیام کتابخانه در سال 1370 شروع به انتشار کردند و حتی مجله فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی آستان قدس رضوی که در سال 1377 شروع به انتشار کرد و بعدها اولین مجله علمی – پژوهشی حوزه کتابداری شد، از همان اولین شماره های خود مقالات علمی خود را در کنار ترجمه مقالاتی از نویسندگان به نام کتابداری جهان و نیز مطالبی در قالب معرفیها، گزارش ها و یادداشتهای گوناگون عرضه می کردند و ورق زدن این مجلات برای طیف های مختلف کتابداران مفید بود و هر کس از این چمن گلی فراخور حال خود می چید و به منزل می برد.
در همان سالها، اواسط دهه 1370 بحث ارزشیابی اساتید و آثار علمی ایشان در دانشگاه تهران و با ملاکهای تازه آغاز شد و دیری نگذشت که به وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان سرایت کرد و شاخص ثبت مقالات در نمایه های استنادی پذیرفته شد و ارزشیابی ها با این شاخص آغاز شد و کم کم راه تفریط رفت. ارتقاء استادان فقط با متر نمایه های استنادی آی. اِس. آی (تامسون رویتر فعلی)، اساتید را به تقلا کشاند، رقابتی نه چندان برابر بین استادان شروع شد و اساتید کتابداری و شیمی و پزشکی و ادبیات اسپانیایی همه با یک متر اندازه گیری شدند که نشان از تفریطی داشت که سالهای آینده و بعد از خوابیدن مُد نمایه های استنادی خودش را نشان خواهد داد.
حقیر که از سال 1366 مجلات دانشکده علوم را با فهرستهای نمایه استنادی علوم آن زمان (اینک در وب آف ساینس ادغام شده است) که یکی از معدود مشترکانش در ایران بودیم، مطابقت داده بودم و با این نمایه ها با فرم چاپی آن کار کرده و آشنا بودم و مجله گزارش استنادی مجلات (Journal Citation Report (JCR)) را به صورت چاپی دریافت می کردیم، از ابتدای حرکت ارزشیابی با نمایه های استنادی در تیم معاونت پژوهشی دانشگاه تهران همکاری می کردم. سالهای اول این نمایه ها را به تازگی روی لوح فشرده مشترک شده بودیم و هنوز این نمایه ها، نمایه تنها بودند و حتی چکیده هم نمی دادند. به هر تقدیر از ابتدا شاهد رشد سریع این شاخصها در ایران هستم و با این کار که این متر برای همه و برای رشته های مختلف به یک شکل استفاده شود مخالف بوده و هستم. دقیق تر بگویم با تحلیل استنادی موافق بودم ولی با اینکه همه افتخارات را با بالا رفتن تعداد مقالات و ضریب تاثیر بسنجم موافق نبوده و نیستم. دو مقاله شاخصهاي جديد علم سنجي و مقايسه پايگاه هاي وبگاه علوم و اسكوپوس و گوگل اسكولار در مجله رهیافت بهار 1386 و متعاقب آن مروری بر شاخصهای ارزشیابی بروندادهای پژوهشی، در فصلنامه کتاب، پائیز 1386 ، هر دو اشاره به شاخصهای مختلف ارزیابی و استفاده از انواع و اقسام مترها و شاخصها علاوه بر مقالات و ضریب تأثیر برای ارزشیابی افراد و دانشگاهها دارند مانند RAE در انگلستان یا نظامهایی که در هلند و سوئد و سوئیس مورد استفاده هستند، که در هر دو مقاله به آن پرداخته شده است.
البته شما می دانید و خدا هم شاهد است که وقتی موجی به راه می افتد و چیزی مُد می شود و از آن مُد می توان در تبلیغات سیاسی هم استفاده کرد. دیگر امثال بنده و بزرگتر از بنده هم محلی از اعراب ندارند. این موج هم آنقدر قوی بود که با وجود مخالفتهایی در گوشه و کنار راه خود را شکافت و رفت و چون سیلی عظیم همه چیز را با خود برد. علاوه بر اساتید، دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم عاملی برای تکمیل این حرکت شدند. اگر دانشجو مقاله علمی پژوهشی چاپ نکند، اجازه دفاع ندارد. خوب حساب کنید چه استرسی به دانشجویان وارد می شود؟ در همین کتابداری خودمان با یک مجله علمی - پژوهشی چگونه می توانیم از پس چاپ مقالات تعداد روز افزون دانشجویان برآئیم؟ بنابراین واجب کفایی است که هر گروه کتابداری و هر انجمنی مجله ای تازه تاسیس کنند که شد. مجلات قدیمی هم باید خود را با ضوابط علمی پژوهشی تطبیق دهند که علمی - پژوهشی شوند و این موج عظیم تعداد پایان نامه های دانشجویی را پاسخگو باشند که شدند. به گونه ای که هم اکنون و در یک دوره چهار یا پنج ساله از تعداد یک مجله علمی - پژوهشی، رشته ما دارای نزدیک به پانزده مجله علمی – پژوهشی شده است که مسلما توانسته که در توسعه رشته گامهای بلندی بردارد و امیدوار هستم که پس از این توسعه کمی با تأکید بر توسعه کیفی، این روند خجسته را اعتلا بخشند.
خوب، این از خوبیهایش، ممکن است این کار نکات ضعیفی هم داشته بوده باشد؟ با هم ببینیم حاصل این مُد و این موج چه بوده است؟ دیگر نمی توانی یک مقاله بدون ظاهر علمی پژوهشی از اساتید بزرگ خودمان بخوانیم. دیگر در هیچ مجله کتابداری فارسی ترجمه ای از مقاله ای از بزرگان این رشته در دنیا به چشم نمی خورد که یک دانشجوی تازه وارد دوره کارشناسی (و با زبان انگلیسی نه چندان خوب) قادر به خواندن آن باشد. از مشکل پایان نامه هایی که استادان راهنما در روز دفاع با دیدن آنها شکفته می شوند و می بینند که صاحب اثر جدیدی شده اند، بگذریم، پایان نامه هایی که کسی به غلطهای بعضا بسیار عمیق آنها نمی پردازد و جز غلطهای ویرایشی آن در زمان دفاع گرفته نمی شود، (به نظر برخی بیش از 30% مقاله ها این وضعیت را دارند، اما برخی دانشجویان که به نظرم افراط می کنند، می گویند این رقم بیشتر است) و همین درست و غلطها در قالب علمی – پژوهشی وارد این مجلات می شوند و دیگران هم موظف هستند که دست کم به عنوان مرور پیشینه در مقالات بعدی از آنها استفاده کنند و تعداد استناد آن را بالا ببرند. این مقالات برگرفته از پایان نامه ها 99% متون رشته را تشکیل داده اند و خوانندگانش هم دانشجویان بعدی هستند که باید برای مرور پیشینه حتما آنها را ببینند و در رفرانسهایشان به آنها ارجاع بدهند والا ممکن است به نحوی از انحاء نقره داغ گردند.
سوال اینجاست، منِ کتابدار، منِ فارغ التحصیل، در گوشه ای از کتابخانه های ایران در یک کتابخانه عمومی، تخصصی، دانشگاهی، دسترسی به متون اصلی ندارم و مجلات کتابداری دنیا در دسترسم نیست، کما اینکه در همین سال 2012 میلادی بسیاری از مجلات مهم کتابداری جهان را در دانشگاههای معتبر ایران نداریم و دست به دامان دوست و رفیقهای آن طرف آب هستیم و احتمالا اگر جایی خدمات تحویل مدرک باشد تا مقاله ای را بیابیم. من زبان انگلیسی را خوب نمی دانم و اگر زبان نویسندگان مقالات کمی فاخر باشد که دیگر هیچ، مطلب را درست نمی گیرم و همان می شود که سایت World Cat (OCLC) را در کلاس گربه جهانی معرفی می کنم. اگر هم به علمی – پژوهشیها بسنده کنم که حق ندارم مقالات لنکستر و دیگران را به زبان فارسی بخوانم. حق ندارم یک مقاله خوب از یک استاد برجسته ایرانی را که حاصل تفکر و تجربه عمیق ایشان است ولی از آمار استنباطی استفاده نمی کند و ظاهر علمی – پژوهشی ندارد بخوانم. من کتابدار کجا تجربیات همکاران کتابدارم را در شکل یک مطالعه موردی باید ببینم و از نابترین تجربه های داخلی استفاده کنم؟
خوب دقت کنید. من با این حرفها نمی گویم مجلات علمی – پژوهشی بد هستند یا نباید باشند. من حتی معتقدم که باید باز هم بیشتر بشوند و باز هم بیشتر فضا در اختیار دانشجویانی که می خواهند فارغ التحصیل شوند و استادان قرار داده شود، البته با این قید که از فرم علمی – پژوهشی صرف به سمت محتوای با کیفیت حرکت کنیم که بسیار عالی خواهد شد و از این فضای به دست آمده و این هزینه های مصرف شده بهتر استفاده خواهد شد و بهترین جای تبادل نظر و بحث در بالا بردن محتوای این مجلات نشستهای سردبیران مجلات کتابداری است که الحمدلله بیش از یکسال است که جلساتش منظم برگزار می شود.
پس علمی – پژوهشیها مبارک و فرخنده؛ ولی من اعتقاد دارم که جامعه ما به غیر از علمی - پژوهشیها به مجلات تخصصی معمولی که بتوانند نقش "نامه انجمن کتابداران" را بازی کنند نیز نیاز دارد. مجله Information Outlook را مشترک هستم، که به سبب اشتراک در انجمن بین المللی کتابخانه های تخصصی به دستم می رسد. از ورق زدن این مجله لذت می برم و بیشتر از مجلات علمی – پژوهشی وطنی مطالب آن را می خوانم. مجله ای ساده و صمیمی و بی ادعا. چیزی که الگوی ما برای انتشار در کمیته کتابخانه های تخصصی انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران است و امیدوارم بتوانیم به زودی انتشار این مجله را با شمایلی شبیه آن (البته از نوع الکترونیکی و کم هزینه) آغاز کنیم.
من در پاسخ به مجله عطف و در همین شماره اخیر که پرسیده بود عطف باید بماند؟ نوشتم که آری شما را به خدا عطف بماند. عطف یکی از همین مجلاتی است که می توانیم با تلاشی همگانی و با ارسال نوشته های خوب خود آن را از این هم بهتر کنیم. و همانجا و با اجازه سردبیر محترم کتاب ماه کلیات نوشتم که در آخرین جلسه هیأت تحریریه کتاب ماه کلیات در سال 1390 که با حضور جناب آقای دکتر حری و سایر همکاران تشکیل شد، با قاطعیت از سردبیر محترم تقاضا شد که پیگیرعلمی - پژوهشی شدن مجله نشوید و اجازه بدهید چند مجله تخصصی که امکان چاپ مقاله های عمومی تر را هم دارند و می توانند گاهی مقالات خوب را ترجمه و به کتابداران ارائه دهند، باقی بمانند و به راه خود ادامه دهند.
در کمیته کتابخانه های تخصصی انجمن که یک سالی از تشکیل جلسات آن می گذرد و اینک صاحب آئین نامه ای است و فعالیتهایی را آغاز کرده، آرام آرام حضور آنچه ما بدنه حرفه می نامیم آغاز شده است. هم اکنون این کمیته بیش از چهل عضو دارد که همه آنها کتابداران شاغل و حرفه ای هستند. نگاهی به فعالیتهای دهسال اول انجمن نشان می دهد که عمده فعالان و فعالیتها حول محور دانشجویان و اعضای هیات علمی دور زده و کمتر کتابداران حرفه ای یا به قولی بدنه اصلی کتابداران کشور به بازی گرفته شده اند یا نخواسته اند که بازی کنند. این پدیده که خود جای بررسی دارد و علل مختلفی برای غیبت این طیف اصلی حرفه در فعالیتهای انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران می توانیم بشماریم، با آغاز به کار این کمیته مورد توجه جدی قرار گرفته و در آئین نامه ها و برنامه ریزیهای کمیته مشخصا بر حضور کتابداران حرفه ای و شاغل تأکید می شود و اگر کارگاه و همایشی قرار است برگزار شود، ارتقاء این طیف از کتابداران هدف است و اگر نشریه ای و مجله ای قرار است منتشر شود در درجه اول باید توسط همین طیف و برای همین طیف نوشته شود و مقالات پایان نامه ها و علمی –پژوهشی ها در اولویت کاری بعدی قرار دارند، تا در آینده چه اتفاقی بیفتد.
به همین دلیل بود که در آخرین جلسه عمومی کمیته که در یکی از شرکتهای مهندسی وابسته به وزارت نیرو برگزار شد، در پاسخ بزرگواری که بین ما حضور داشتند و از سر لطف فرمودند، تقاضای مجله تان را بدهید، و چون انجمن هستید، ما به سرعت مجوز علمی – پژوهشی صادر می کنیم، با شرمندگی هر چه تمام تر عرض کردیم که اگر اجازه بدهید یک مجله هم برای بدنه اصلی حرفه نگه داریم، علمی – پژوهشیها بماند برای فضای علمی – آکادمیک و دانشجویی و این یکی را اجازه بدهید نه علمی پژوهشی باشد و نه علمی ترویجی، بگذارید مجله کتابداری بماند و بر این باورم که در این برهه از زمان نیاز ما چنین مجله ایست.
خدا کند که با این اصرار اشتباه دیگری بر اشتباهات قبلی نیفزائیم و این بار از طرف دیگر پشت بام نیفتاده باشیم و در مقابله با این موج 15 سال گذشته به تفریطی دیگر دچار نشده باشیم. امیدوارم این کمیته هر چه زودتر انتشار مجله کتابخانه های تخصصی را آغاز کند و در آن از کمک همه اساتید بهره مند باشد و مجله ای پربار به خانواده مجلات کتابداری ایران اضافه نماید، البته با تأکید و اولویت دادن به تجربه های ناب کتابداران در کتابخانه های ایران.
عمرانی، ابراهیم. « نیاز کجاست؟ بدنه حرفه و علمی – پژوهشیها ». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 77. 18 اردیبهشت 1391.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.