داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، دکتر حمیدرضا جمالی مهموئی، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی: «استاد راهنمایم جوابم را نمیدهد»، «کمک چندانی نمیکند، یک سری کامنت کلی داده است»، «خیلی ملانقطی است، بیشتر ایرادهای نگارشی میگیرد». جملاتی نظیر این را در سه سالی که معاون آموزش دانشکده بودم و چند سالی که با دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه خوارزمی و گوشه و کنار دیگر سر و کار داشتهام زیاد شنیدهام. این روزها دانشجویان تحصیلات تکمیلی زیادی، ارشد و دکتری، در گرفتن بازخورد کافی از استاد راهنمایشان با مشکل مواجه هستند. استادان کم وجدان، یا باوجدان ولی پرمشغله که بیش از وقت و توانشان دانشجو دارند را که کنار بگذاریم، باقی استادان ممکن است انگیزه، علاقه، احساس مسئولیت یا حتی توان خود برای دادن بازخورد به دانشجو را تحت تأثیر برخی عوامل از دست بدهند. در این یادداشت سعی میکنم به برخی از این موارد بپردازم که راه حلش دست دانشجو است نه استاد.
نخست این که اگر نوشتهای به استادتان میدهید، پیراسته و ویراسته باشد. هنوز استادان زیادی هستند که مثل من ملانقطی هستند. من تا ظاهر متنی درست نباشد نمیتوانم روی محتوایش تمرکز کنم. برای همین وقتی متنی از دانشجو به دستم میرسد اول باید ویرگولها، نقطهّها، فاصلههای بجا و نابجا، و فرمت منابعش را درست کنم. اگر یکی دو بار وقتم صرف این کار شد دیگر حوصله، انگیزه و توانی برایم باقی نمیماند که به محتوای متن بپردازم. این انتظار که یک نفر دانشجوی ارشد یا دکتری یک متن تمیز و مرتب تحویل استادش بدهد، فکر نمیکنم درخواست نابجایی باشد. ۳۵ سال پیش از یک نفر با مدرک سیکل این انتظار را داشتند و معمولاً جواب میداد، الان ما از مدرک کارشناسی ارشد این انتظار را داریم و اکثر مواقع جواب نمیدهد.
دوم اینکه استاد راهنما، مثل پروفسور ووپی در ماجراهای تنسی تاکسیدو نیست که حلال همه مشکلات باشد. در واقع اگر در کار تحقیق مشکلی پیش آمد، قرار نیست استاد راهنما حلش کند. شما خودتان باید به راه حل فکر کنید و بعد نتیجه فکرتان را پیش استاد راهنما ببرید. یا اگر مشکل جدیتر بود با استاد راهنما با هم فکر کنید. بعضی دانشجوها گاهی فکر میکنند که مثل راننده ماشین مسابقه رالی هستند که یک نقشه خوان (استاد راهنما) کنار دستشان نشسته. درست است که پشت فرمان نشستهاند اما متکی به این هستندکه نقشه خوان کی میگوید کجا بپیچ. هم فرمان دست شماست و هم نقشه، فقط گاهی اگر در خواندن نقشه مشکل داشتید استاد راهنما به شما میگوید نقشه را چطور بخوانید یا اگر داشتید اشتباه میپیچیدید، به شما میگوید که دارید راه را اشتباه میروید.
سوم این که اگر به دنبال بازخورد در مورد چیز خاصی هستید این را به استاد راهنما نیز بگویید (در رایانامه یا در کامنتهای داخل متن). گاهی یک فصل یا متنی را میفرستید که تأیید کلی استاد را بگیرید، امّا بسیاری اوقات در مورد مسئله خاصی شک و تردید یا ابهام دارید. در این مواقع فرستادن یک متن طولانی به استاد و درخواست از او برای خواندن متن، اتلاف وقت هر دو طرف است. لذا بهتر است مواردی را که بازخورد وی به طور مشخص در مورد آنها برایتان مهم است، به وی منتقل کنید.
چهارم این که در متنی که برای استاد راهنما میفرستید باید مشخص باشد که چه میخواهید بگویید. این اتفاق خیلی میافتد که متن دانشجو را که میخوانی متوجه نمیشوی چه میخواهد بگوید. دلیلش این است که برای خودش هم روشن نیست. راه حل این مسئله خیلی ساده است اما به همّت دانشجو نیاز دارد. این پیشنهاد را در کارگاهی از رون آدامز یاد گرفتم که پیشنهاد میداد هر بخشی از متن با یک بولت پوینت همراه باشد که در آن مشخص کردهاید ایده اصلی هر پاراگراف چیست. اینها البته بعد از متن حذف میشوند منتها برای ارتباط مؤثرتر استاد و دانشجو مفید هستند. برای هر پاراگراف میتوان یک عبارت یا جمله حداکثر ده کلمهای نوشت که بیانکننده ایده یا استدلال اصلی آن پاراگراف باشد. برای بخشهای متن نیز (مثلاً مقدمه) میتوان همین کار را به صورت یک سیاهه کوتاه انجام داد. خوب است به استاد راهنما نیز توضیح دهید که این کار را برای کم کردن حجم کار او انجام میدهید که از سوء تفاهم پیشگیری شود. این کار برای خود دانشجو نیز بسیار مفید است. در واقع در کتابهای مقاله نویسی و نگارش دانشگاهی نیز گفته شده است که هر پاراگراف باید حاوی یک پیام/موضوع باشد و جمله نخست به طور معمول، جمله موضوعی است یعنی بیان میکند که دامنه و محور اصلی بحث آن پاراگراف چیست. اگر به این نکته توجه کنید، خواندن و بازخورد دادن بسیار برای استاد سادهتر میشود. نباید از استاد راهنما انتظار داشت که در لابه لای خطوط و جزئیات نوشته به دنبال رمزگشایی فکر شما باشد.
شما و استاد راهنمایتان شریک رابطهای هستید که لازم است شما به عنوان دانشجو این رابطه را مدیریت کنید. باید فعال باشید (نه منفعل) و ابتکار عمل دست شما باشد. دانشجویانی وجود دارند که کارشان تنها با پیگیریهای مداوم استاد به انجام میرسد. ارسال گزارشهای دورهای (مثلاً با رایانامه) برای این که وی را در جریان کار خود قرار دهید و درخواست زمان ملاقات از مدتها قبل از موعد از مصداقهای مدیریت این رابطه هستند. بسیاری از دانشجویان کارشان را به روزهای آخر وامینهند و استاد یک باره مثلاً در انتهای شهریور با چند دانشجو مواجه میشود که همگی انتظار دارند وی کارشان را چند روزه بخواند و تحویل دهد. گاهی لازم است که مطالبهگر باشید. میتوانید از استادتان بخواهید که هر هفته، هر دو هفته یا هر ماه فرصت مشخصی را به شما اختصاص دهد. فراموش نکنید که آنها قانوناً موظف به این کار هستند چون پایاننامه و رساله واحد درسی حساب میشوند و استاد باید به ازای آن زمان در اختیار دانشجو قرار دهد. یکی از دلایلی افزایش کمّی و کیفی! استادان غیرمسئول این است که دانشجویان به خاطر ملاحظات مختلفی که برای خود متصور هستند حقوقشان را مطالبه نمیکنند.
رابطه شما با استادتان مبتنی بر یک سری اصول مثل اعتماد متقابل، دو جانبه بودن، صداقت و مسئولیت پذیری است. دوجانبه بودن رابطه به این معنی است که هر دوی شما علاقه مشترکی به انجام آن پژوهش دارید (در غیر این صورت چرا باید استاد راهنمای شما باشد!) و اینکه هر دو از یکدیگر یاد میگیرید و نفع میبرید. گفتگوهای شما در عین احترام باید با جسارت و صداقت علمی همراه باشد.
در آخر به یاد داشته باشید که دستاورد تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) خود شما به عنوان دانش آموخته هستید نه رساله یا پایاننامه شما. هدف از به انجام رساندن یک رساله یا پایاننامه، شکلگیری و تقویت یک سری دانش، توانایی و مهارت در شماست که محصول فرعی آن یک پژوهش مکتوب است که به اسم رساله یا پایاننامه تحویل میدهید. لذا این شما هستید که در این فرایند باید آبدیده و پرداخته شوید. اگر دانشجوی دکتری هستید، در آخر کار احساس کنید که یک پژوهشگر مستقلید. یک پژوهشگر مستقل بودن چیزی به مراتب فراتر از نگارش و دفاع موفق از یک رساله است.
جمالی مهموئی، حمیدرضا. « چگونه از استاد راهنمایتان بازخورد بگیرید؟».سخن هفته لیزنا، شماره ۳۰4، 29 شهریور ۱۳۹۵
از اینکه تجربه چندین ساله ات رو در اختیار میگذارید سپاسگزارم
سپاس فراوان از توصیه های کاربردی استاد گرانقدر!
سپاس از شما بخاطر نشر بی وقفه دانش و بینش تان.
استاد ارجمند موارد و نکته های خوب و تامل بر انگیزی را اشاره فرمودید و بطور عملی می تواند مفید و اثربخش برای دانشجویان باشد. استادان راهنما همیشه نقش هدایت کردن دانشجو را در مسیر درست پژوهش دارند. و بقیه مراحل را دانشجو خودش باید تکمیل کند. انگیزه ای که استاد راهنما به دانشجو می دهد به نوعی خودش بازخورد خوب و موفقیت آمیزی است برای ادامه مسیر پژوهش .
سپاس از مطلب خوبتان
ممنون از اینکه همچنان آموخته هایتان را در اختیارمان قرار می دهید.
خداقوت
سپاس
استاد گرانقدر
نوشتۀ بسیار ارزنده ای بود، بویژه اینکه در متن رساله انتظاراتمان از بازخورد از بخش هایی که مد نظرمان است، را طی کامنت هایی جای گذاری کنیم...
به مطلب بسیار خوبی اشاره کردید. اما ایکاش نظرتان را درباره کسانی که دیگر دانشجو نیستند، اما گهگاهی واقعا نیاز دارند با یک استاد مشورت کنند، نیز بیان میکردید.
ایکاش راه حلی برای این افراد نیز باشد. کسانی که پس از پایان دوره دانشگاه، همچنان به پژوهش و دانشاندوزی علاقه مندند. اما متاسفانه یاریرسانی برای این کار نمییابند. گاه سرد میشوند و بی تفاوت و گاه در هزار توی سوال و ایمیل زدن به اساتید مختلف سرخورده.