داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، محمدرضا بدیع زادگان، مسئول اداره كتابخانه هاي عمومي شهرستان كاشمر:
از همان اولین دروسی که در دوره کارشناسی رشته کتابداری می خواندیم, مستمرا این نکته مطرح می شد که کتابخانه و خدمات کتابخانه ای باید عضومحور باشد. منابع براساس نیاز مراجعه کننده گزینش شود, دسترسی کتابخانه برای اعضا بسیار مهم است, نیاز مراجعه کننده را با مصاحبه مرجع تشخیص و او را به بهترین جواب رهنمون سازید. در مقاله ای بسیار شیوا از استاد عمرانی با عنوان "مشتری در دو سوی ما قرار دارد" که سعی کردم برای اکثر دوستان کتابدارم بفرستم, دوباره بر این نکته تاکید شد که اگر من در کتابخانه ای مشغول به فعالیتم و حقوق می گیرم به خاطر مراجعه کنندگان است پس لطفی در حق آنها نمی کنم بلکه آنها هستند که باید از من بازخواست کنند. همه این موارد نشان می دهد که تاکید بر محوریت مراجعه کننده در خدمات کتابخانه ای, از اصلی ترین اصول در رشته و شغل ما کتابداران است که احساس می کنم حداقل به صورت نظری همه ما این مساله را تایید می کنیم. اما آنچه که باعث شد دست به قلم برده و این مطلب را بنویسم سوالی بود که مدت ها ذهنم را به خود مشغول کرده بود, اینکه وقتی ما این اصل را پذیرفته ایم پس چرا در اکثر برنامه ها و بخشنامه هایی که برای کتابخانه ها صادر می شود و درخواست هایی که ما از سازمان مادر خود داریم این اصل مغفول می ماند؟ البته در همین ابتدا بگویم که ممکن است برداشت من اشتباه باشد, ولی امیدوارم حداقل این سوال در ذهن ما بوجود بیاید که عضو کتابخانه در کجای تصمیمات مربوط به کتابخانه من قرار دارد؟ از طرفی به نظرم به عنوان یک فرد شاغل در نهاد کتابخانه های عمومی, جواب این سوال تاثیر بسیار زیادی در آینده این نهاد خواهد گذاشت. می دانم که خیلی از مواردی که در این نوشته مطرح می کنم با مخالفت و سرزنش های همکارانم مواجه خواهد شد, ولی این سوالی است که باید از خود بپرسیم: آینده نهاد کتابخانه ها مهمتر است یا وضعیت فعلی و آسایش شغلی که من دارم؟
امروزه رقابت, اصلی غیرقابل انکار در تمامی زمینه هاست. هرجا این رقابت شکل گرفته و از آن بهره برداری درست شده است باعث رشد و پیشرفت سازمان ها و خدمات آنها شده است. به نظر می رسد نهاد کتابخانه های عمومی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در ارائه خدمات کتابخانه ای دارای رقیبانی است. البته ممکن است رقابت در دنیای فرهنگی به آن صورتی که در دنیای اقتصاد مطرح است نباشد, ولی هرجا صحبت از مشتری و عضو می شود خواسته یا ناخواسته بحث رقابت پیش می آید. برای اکثر دولت ها ثمربخش بودن سازمان های تحت نظرشان که از بودجه دولتی برخوردار هستند مهم است. اینکه سازمانی از بودجه ای مشخص استفاده می کند ولی نمی تواند به اندازه کافی ثمربخش باشد اگر در ابتدا نظر مدیران ارشد دولتی را به خود جلب نکند, باگذر زمان و تشدید مشکلات اقتصادی مطمئنا دولت ها به سمت ارزیابی کارایی و اثربخشی سازمان ها رفته و در بقا یا تغییر آنها خواهند اندیشید. متاسفانه در بعضی موارد هم درحال حاضر هیچ رقابتی وجود ندارد و یا نگذاشته اند که این رقابت بوجود بیاید, به عنوان مثال در صنعت خودرو, که این مساله تاثیر منفی بر کیفیت خدمات سازمان های انحصاری داشته است ولی همه ما می دانیم بالاخره قفل انحصارطلبی این سازمان ها شکسته خواهد شد و با گسترش روزافزون فضاهای رسانه ای این سازمان ها هم مجبور به پاسخگویی و پذیرفتن رقابت می باشند.
همانگونه که قبلا اشاره شد در حوزه فرهنگی این رقابت شاید کمتر مورد توجه قرارگیرد ولی بویژه زمانی که قراراست بودجه یک سازمان از درآمد سازمانی دیگر تامین شود, این مساله در حوزه فرهنگ نیز خود را نمایان خواهد کرد. امروزه در کشور ما نهادها و سازمان های مختلفی در کنار نهاد کتابخانه های عمومی وارد حوزه مدیریت کتابخانه های عمومی شده اند. ممکن است در بعضی از شهرهای کشور این انحصاریت مدیریت کتابخانه ها در دست نهاد باشد ولی در بسیاری از شهرها و بخصوص شهرهای بزرگتر اینگونه نیست و سازمان های مختلف از جمله شهرداری ها نیز این وظیفه را برای خود قائل شده اند که وارد حوزه تاسیس و اداره کتابخانه های عمومی شوند. حال این سوال مطرح می شود که کتابخانه های تحت نظر نهاد با تعداد بالایی نیروی ستادی و اداری و بودجه ای که در اختیار دارد در مقابل این سازمان ها در کجای رقابت قراردارد؟ و آیا اساسا برنامه ای برای عقب نماندن از این رقابت دارد؟ در بسیاری مواقع این رقابت از طرف همکاران من انکار می شود ولی اگر نیم نگاهی به اظهار نظرهای برخی مدیران شهرداری ها در رسانه ها بیندازیم به وجود این قضیه ایمان پیدا می کنیم.
بعد از تصویب ماده ۶۴ قانون تاسیس نهاد کتابخانه ها و برداشت مبالغ نیم درصد از طرف خزانه داری کل کشور, در بسیاری از اظهارنظرهای مدیران شهری مطرح شد که اگر مدیریت کتابخانه های عمومی را به خودمان واگذار کنند با مبلغی بسیار کمتر کارایی بسیار بیشتری را خواهیم داشت. همین اظهارنظرها کافی است که به عنوان یک کتابدار این سوال را از خود مطرح کنیم که چنانچه با وجود کتابخانه های سازمان های دیگر در شهر من, کتابخانه ما تعطیل شود چقدر باعث ایجاد نارضایتی و اعتراض خواهد شد و اگر کتابخانه سازمان دیگر در شهر من تعطیل شود این نارضایتی به چه میزان خواهد بود؟ اگر روزگاری دولت ها به این نتیجه برسند که باتوجه به کارایی بیشتر کتابخانه های تحت نظر سازمان های دیگر مانند شهرداری, کتابخانه های نهاد را نیز به این سازمان ها واگذار نمایند چه تاثیری در آینده شغلی ما خواهد گذاشت؟ با دقت در خبری که در تاریخ ۲۱ فروردین سال جاری در پورتال نهاد درج شده است با عنوان" مواجهه کتابخانههای انگلستان با بزرگترین بحران تاریخی خود" اهمیت این موضوع بیشتر نمایان می شود.
در اینجا نمونه ای برای روشن تر شدن این موضوع بیان می کنم؛ آستان قدس رضوی یکی از سازمان هایی است که سعی در ایجاد کتابخانه های عمومی در برخی مناطق کشور از استان خراسان رضوی گرفته تا یزد و کرمان و... نموده است. با مقایسه ای اجمالی می توان نسبت عضویت شهروندان در یک شهر را در کتابخانه های نهادی و این کتابخانه ها بدست آورد. در برخی حالات یک کتابخانه آستان قدس به اندازه چندبرابر کتابخانه های نهاد در همان شهر عضویت و مراجعه کننده دارد. شاید این ایراد وارد شود که مقایسه کتابخانه های کم بضاعت نهاد در برابر این کتابخانه ها کار درستی نباشد ولی اگر تمایل به ادامه حیات در مقابل این کتابخانه ها را داشته باشیم حداقل باید تا حدی به رقابت نیز بیندیشیم, وگرنه بعد از مدتی کتابخانه من با چند نفر مراجعه روزانه در برابر چند ده نفر مراجعه به آن کتابخانه ها چه جایگاهی برای بقا خواهد داشت؟ مثالی دیگر مربوط به خدمات, تعطیلی ها و ساعت کاری کتابخانه های شهرداری تهران در برابر کتابخانه های نهاد می باشد. وقتی در فاصله نزدیکی از یک کتابخانه نهادی, کتابخانه شهرداری با امکانات و منابع بیشتر, ساعت کاری تا نیمه شب به جای ساعت ۷ بعدازظهر, تعطیلات بسیار کمتر و ... باشد چه توجیهی برای استفاده مراجعه کننده از کتابخانه های نهاد در برابر این کتابخانه ها می توان آورد؟ تعطیل کردن کتابخانه های نهاد در ایامی که کتابخانه های دیگر در حال خدمت دهی می باشند, کم کردن ساعت کاری, تامین قطره ای منابع کتابخانه ای, کتابدار محور شدن و ... در این زمینه چه تاثیری خواهد گذاشت؟ چرا برخی از همکاران من هنوز هم به دنبال تعطیلی های بیشتر و ساعت کاری کمتر هستند در حالی که ممکن است این مساله در آینده شغلی آنها تاثیرگذار باشد؟ و آیا اصلا مراجعه کننده محور بودن کتابخانه ها که در ابتدای نوشته به آن اشاره کردم مهمتر است یا اینکه مدام درخواست کنم : لطفا ساعت کاری کتابخانه ها را کم کنید؟ آیا حال که مدیریت جدید نهاد کتابخانه ها تمام سعی و تلاش خود را برای بهبود وضعیت معیشتی ما کتابداران صرف می کند این انتظار از ما نمی رود که در پاسخ به این تلاش ها, به جای دستیابی به آسایش بیشتر کاری, به دنبال تحقق رسالت اصلی کتابخانه ها, یعنی خدمت به مراجعه کننده باشیم؟ کافی است نگاهی به نوع کامنت هایی که در هریک از خبرهای لیزنا گذاشته می شود دقت کنید, چند مورد می توان یافت که کتابدار درخواست کند لطفا ساعت کاری را کم نکنید که مراجعه کنندگان اعتراض دارند!!!
فریدریش نیچه معتقد است انسان به قدری خودخواه است که حتی دوست داشتن و عشق ورزیدنش بخاطر نیازهای درونی خود اوست و چنانچه فرض را بر این اصل بگذاریم بازهم به عنوان یک کتابدار نهادی موظفیم برای آینده شغلی خودمان هم که شده است به این موضوعات توجه کنیم و در میدان رقابت با سازمان های دیگر عقب نمانیم.
بدیع زادگان، محمدرضا. لطفا ساعت کاری کتابخانه را کم کنید!!!. سخن هفته لیزنا، شماره ۲۹۲. ۷ تیر ۱۳۹۵.
اولا اگه صحت داشته باشه واقعا رئیس ادارتون بی انصافه و باید اون دنیا جوابگو باشه.
دوما پیش اومده که من بیشتر از ساعت کاری واستم و دست رئیس اداره خالی باشه ولی بعدا از مرخصی ساعتیم کم کرده
سوما اینکه گفتین حقوق خوب بدهند 24 ساعته سرکار می آییم واقعا قابل تامله.من بابام خونه و ماشین صفر 30 تومنی برام خریده هیچ قسطی هم ندارم دریک شهر 150 هزار نفری زندگی میکنم حقوقم کفاف زندگیمو نمیده اونم فقط با یک بچه که هنوز مدرسه نمی ره. وقتی خودمو جای همکارایی که توی شهرهای بزرگ کرایه خونه می دهند و دنبال اتوبوس شرکت واحد از 5 صبح می دوند می گذارم با خودم میگم ادم با این حقوق اگه مستاجر باشه توی همین شهر کوچیک چه زمانی میخواد صاحب خونه و ماشین و زندگی ای که در شان کارمند فرهنگی باشه بشه و چطور می تونه با فکر راحت کار فرهنگی بکنه؟ و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که اگه من مثلا دبیر کل بودم چطور می تونستم بار همچین مسئولیتی رو تحمل کنم و در پیشگاه خداوند پاسخگو باشم.هرچند هیچ شکی به تلاشها و شخصیت والای دبیر کل فعلی نیست. به نظرم ایشان انسان پرتلاش و حزب الهی به معنای واقعی هستند و در دوران مدیریت ایشان با همه مشکلاتی که بر سر راه ایشان بوده واقعا و انصافا گامهای بلندی برداشته اند. وامیدوارم که در آینده با وجود مدیریت ایشان وضع معیشتی کتابدارن بهتر خواهد شد.ان شاالله
وقتی خوب نگاه کنیم در تمامی مواردازحقوق، ساعت کاری، مزایا تفاوت بسیاری بین نهاد و آستان قدس و سایر ارگانها هست چرا به این نکته توجه نمی کنید ارزش گذاری به کتابداری فقط در کلام مطرح است. حالا آقای مختار پور آمده اند و خدا خیرشان بدهد که برای بچه های نهاد مزایای خوبی قرار داده اند. من فکر میکنم اگر به کتابدار و کتاب به اندازه هم در جامعه بها بدهیم و واقعا هم بها بدهیم شرایط کلی تغییر خواهد کرد و این همت مسئولین را می طلبد. چون کتابداران واقعا مظلوم واقع شده اند
قبلا از اینکه مشغول به کار در کتابخانه عمومی بشوم همیشه نقد به ساعت کاری کتابخانه ها داشتم و اینکه 9
چرا روزهای تعطیل کتابخانه ها تطیل هستند داشتم ولی الان که مشغول به کارشدم ساعت کاری را بسیار مناسب می بینم. چرا باید یک کتابخانه بیش از 12 ساعت کار کند؟
لطفا آماری بگیرید در روزهای خاص چند نفر به کتابخانه می آیند؟
در ایام نوروز که متابخانه ها هفته دوم مشغول به ارائه خدمات بودند چند نفر به کتابخانه مراجعه کرده اند.
کتابدار با ید بدو مشغله های ذهنی بهترین خدمات را ارائه دهد توجه به کتابدار یعنی عضو محوری همانگونه که توجه به تهیه منابع احترام به اعضا و حقوق آن هاست
واقعا شدنی است مثل خیلی از سازمانها مثل سایپا که پنجشنبه ها رو تعطیل کرده ولی هر کس بخواهد مینونه بیاد کار کنه و بهره وری بالا رفته
شیفتی شدن کتابخانه یعنی نه شغل دوم داری به عنوان مرد و نان آور و نه شیفت فردایت معلومه.
شب ریس کتابخانه زنگ می زند فلانی بیمار هست شما شیفتت رو عوض کن.
یا فلانی کاری براش پیش اومده شیفتت رو سه روز عوض کن.
اصلا شیفت حضور کتابدار در محل کار تعریف نشده است مثل اورژانس و آتش نشانی و پلیس باید همیشه موبایل روشن و آماده باش بمونی.
چون خانمها که شیفت عوض نمی کنند بچه کوچک و مدرسه ای و ..... پس همه درد سرها برای آقایونی است که درحال افول هستند.
1-منابع تامین بشن
2-کتابخانه مراجعه کننده داشته باشه یعنی ساعت کاری تمام کتابخانه ها افزایش نیابد مثل کتابخانه های حاشیه شهر
3-تامین نیرو
اگر ساعت کاری زیاد شود خیلی از پرداختی ها هم شامل می شود ما اصلا 44 ساعت در هفته کار نمی کنیم
و مهمتر از همه بزرگترین مشکل نهاد زیاد بودن نیروی خانم اش هست البته به همکاران خانم قصد جسارت ندارم خوب مسلما بسته شرایط فیزیکی محدودیتهایی نیز دارند از این پس نهاد باید طوری برنامه ریزی کند تا استخدام نیروی خانم را کاهش دهد.
لطفا کمی عمیق تر به مسئله نگاه کنید
ساعات کاری کم کتابخانه ها ددرازمدت اول به خود ما ودر درجه بعدی به کتابخانه ضربه خواهد زد
به خود ما چرا شامل هیچ حق ومزایای قانونی به خاطر کمبود ساعات کاری نمی شویم
ودردرجه بعدی عضوی که به هرمناسبتی با دربسته مواجه می شود دیگر رغبتی به حضور مجدد نخواهد داشت
ساعت تعطیلی ما درست زمانیست که مردم ازخانه بیرون می آیند
لطفا کمی بیندیشیم به جای اعتراض های احساسی
ساعات کاری را زیاد بکنند وحقش راهم پرداخت کنند این عادلانه است
باسلام و احترام
من خودم یک کتابدار هستم. و هر دو هفته یکبار پنج شنبه ها تعطیل می شوم. واقعا وقتی بعدازظهر پنجشنبه ها از جلو کتابخانه عمومی دربسته رد میشم از مردم احساس خجالت میکشم. متاسفانه در جامعه ما باب شده است که برای راحتی خود باید دیگران را فدا کنیم. واقعا یادداشت شما درد دل خود من به عنوان یک کتابدار است. نه درد دل یک رئیس اداره یا کارشناس ستاد. ما در حوزه سازمانی خود باید دارای برنامه ای باشیم که هم کتابداران عزیز و زحمت کش و دغدغه مند دارای زمان استراحت و تفریح داشته باشند و هم خدمات کتابخانه هایمان هم از لحاظ زمان، کیفیت و کمیت به حد ایده آل خود باشند. بنده از دبیرکل محترم از همینجا یک خواهش دارم. تدبیری اندیشه بشود که کتابدار فدای کتابخانه نشود و کتابخانه فدای ما کتابداران نشود. امیدوارم این مشکل را همچون بحث نیم درصد که مانند یک سرطان در درون نهاد ریشه دوانده بود و جنابعالی با پیگیری مستمر تا حدود رضایت بخش مرتفع نمودید مشکل مطرح شده آقای بدیع زادگان که مشکل همه دلسوزان کتابخانه ها است با حسن تدبیر حل نمایید.
اول اینکه نیروی انسانی کتابخانه ها افزایش پیدا کنه. مسلما خودتون بهتر درک می کنید که یک کتابدار زن نمی تونه به تنهایی تا 10 شب کتابخونه بمونه. شیفت شب برای آقایون هست.
دوم اینکه چه خانم یا چه آقا اگر در شیفت شب بمونه یا اینکه کلا ساعت کاری زیاد بشه بایدحقوق بیشتری دریافت کنه. با این حقوقی که ما می گیریم. انتظار بیشتر از کتابدار نهاد داشتن ظلم در حق اونها هست.
سوم اینکه شما قبل از اینکه ساعت کاری رو مقایسه کنید بهتر این بود که حقوق و مزایای یک کتابدار نهاد با کتابدار شهرداری و یا کتابداران دانشگاهی یا کتابداران سایر سازمانها مقایسه می کردین
یادم هست قبل از مشغول شدن در نهاد کتابخانه ها در یک کتابفروشی کار می کردم. روز اول که وارد شدم، دیدم که صاحب کتابفروشی و همکارش در جواب سلام مردم، فقط آرام سری تکان می دهند. پیش خودم گفتم چه آدم های بی ادبی! جواب سلام واجب است! سر تکان دادن یعنی چه؟؟!!!!
حدود دو هفته ای که در آنجا کار کردم، دیدم کثرت مراجعین حوصله یک سلام عادی را از من هم گرفته است. وقتی در روز حداقل 100 نفر به شما سلام کنند، مطمئنا دیگر انرژی و حوصله جواب دادن به آنها را نداری!
این، حکایت آقای بدیع زادگان است که تازه نفس است و از حال کتابداران با تجربه خبر ندارد ...
آقای بدیع زادگان! اگر در سالهای آتی کتابدار شدید و پس از یکی دو سال کتابداری، همچنان حرفهای امروزتان را تکرار کردید، برای هدایت همه ما مخالفانتان دعا کنید!
دوست عزیز به نظر من شما خیلی آرمانگرا هستید بهتر است یک کم واقع نگر باشید خواست کتابداران کتابخانه های عمومی در حال حاضر حقوق و مزایای مکفی و ثابت می باشد تا شرمنده خانواده خود نشوند .
تا وقتی ساعات کاری ما به 44 ساعت در هفته نرسد مانند کارکنان اداره کل مزایایی از قبیل اضافه کار، حق غذا و ایاب و ذهاب به کارکنان کتابخانه تعلق نمیگیرد. از آقای مختارپور عزیز تقاضا داریم پنج شنبه ها کتابخانه دوشیفت دایر باشد و مجموع ساعت کار کتابخانه بگونه ای باشد که به 44 ساعت در هفته برسد.
این همکار ما در سن جوانی به عنوان ریاست اداره همکاری می کنند اگر به جای کتابداری باشند که سالها بدون حقوق و بیمه و هر روز 50کیلومتر راه را طی میکند خسته و تنها همه کار کتابخانه از نظافت تا بقیه کارها را آنهم بعد سالها با دریافت حقوق 800 تومان در ماه بدون هیچ مزایا انجام میدهد باشند ،کمی بیشتر انصاف میدهند با کتابخانه ای که با یک پنکه کتابدارش به خدمات دهی می پردازد ما را چه به مقایسه با کتابداران آستان قدس رضوی ...
اکثرا افرادی که تقاضای اضافه ساعت کاری از کتابداران دارند پشت کنکوری ها و دانشجویان هستند که در واقع از سالن مطالعه استفاده می کنند.نه اینکه برای امانت کتاب! وقتی کتابخانه ای از ساعت7صبح تا7عصر دایر است هرفردی حداقل یک ساعت وقت خالی دارد که در این بازه می تواند برای امانت کناب موردنظر خود مراجعه کند.البته اگر واقعا خواهان کتاب باشد!چطور ما اگر کار بانکی داشته باشیم دقیق می دانیم تا ساعت2بیشتر وقت نداریم!و معمولا مشکلی در انجام کارهای بانکی نداریم!بیایید واقع بین باشیم
کمی اندیشه کن...
جناب آقای بدیع زادگان من با کلیت مطلب موفقم ولی به نظرمن هر کار با تحقیق و پژوهش مسلما کاملتر خواهد بود این که (اگر همینطور وضعیت کتابخانه های نهاد پیش رود شاید با بحران مواجهه شود ) یک نظریه است که مطمعنا به وسیله پژوهش رد یا پذیرفته میشود و من معتقدم جهت این ایده ها قبل از محکوم کردن کتابدار یا مسوولین به تحقیق پرداخته شود چرا که پای درد دل بسیاری از کتابداران که می نشینید البته الان بهتر شده قبلا تمایل داشتند که ساعات کاری کمتری داشته باشند تا از این طریق حداقل بتوانند به شیف کار آزادشان جهت تامین مخارج زندگی بخصوص در کلان شهرها برسند و از طرفی ما به عنوان کتابدار با ید ساعاتی فراغ بال داشته باشیم که به عنوان یک کارشناس اطلاع رسان به مطالعه و روزآمد کردن خود بپردازیم و البته در این میان نقش دولتی و غیر دولتی بودن کتابخانه ها را نیز باید لحاظ نمود و بسیاری از آیتم های دیگر قابل کار و پیشنهاد من این است که قبل از انتقاد به مقاله جناب بدیع زادگان که از روسای با تجربه نیز هستند از ایشان تشکر کنیم که باب تازه ای باز کردن که از زوایای دیگری به رشته خود توجه نموده و کمیته پژوهشی با این موضوع تشکیل بدهیم .
1- باید از خود بپرسیم: آینده نهاد کتابخانه ها مهمتر است یا وضعیت فعلی و آسایش شغلی که من دارم؟
آینده ی هر سازمانی با بهبود وضعیت معیشتی کارمندانش هیچ منافاتی ندارد.و نهاد هم از این قاعده مستثنی نمی باشد. آینده ی نهاد با وضعیت رفاهی کتابداران رابطه ی مستقیم دارد. کتابداری که تمام فکر و ذکرش تامین مایحتاج زندگی است دیگر مجالی برای اندیشیدن به آینده ی خود را هم ندارد چه برسد به...
2- حال این سوال مطرح می شود که کتابخانه های تحت نظر نهاد با تعداد بالایی نیروی ستادی و اداری و بودجه ای که در اختیار دارد در مقابل این سازمان ها در کجای رقابت قراردارد؟ و آیا اساسا برنامه ای برای عقب نماندن از این رقابت دارد؟
بحث رقابت و سود و زیان در مورد کتابخانه گمان نمی کنم اینجا زیاد به کار بیاید چون بنیان کار ما روی خدمات غیر انتفاعی است. کتابخانه ها در قبال خدمات از مراجعین پولی دریافت نمی کنند.
در مورد بخش دوم سوالتان از نظر بنده که تقریبا 10 سال است در نهاد خدمت می کنم ما نه تنها عقب نیستیم بلکه در بسیاری جهات هم رشد چشم گیری داشته ایم.
3- در بسیاری از اظهارنظرهای مدیران شهری مطرح شد که اگر مدیریت کتابخانه های عمومی را به خودمان واگذار کنند با مبلغی بسیار کمتر کارایی بسیار بیشتری را خواهیم داشت.
از شما به عنوان یک همکار شاغل در کتابخانه های عمومی بعید است که چنین حرفی را بپذیرید. حداقل به خاطر احترام به تخصص و حرفه ی کتابداری.
از نظر شما آیا همکاران نهاد (مدیران و کتابداران به طور کلی) به اندازه ی یک مدیردر شهرداریها نمی تواند کتابخانه ها را اداره کند؟ شما تخصص مدیران و همکاران خودتان را نادیده می گیرید آنگاه چگونه به کسی که هیچ شناختی از مجموعه ی کتابخانه ها ندارد ، اعتماد می کنید و قدرت اداره کردن و مدیریتش را قبول می کنید؟
4- در برخی حالات یک کتابخانه آستان قدس به اندازه چندبرابر کتابخانه های نهاد در همان شهر عضویت و مراجعه کننده دارد.
مقایسه در صورتی صحیح است که هر دو چیز تقریبا از همه لحاظ مساوی باشند و عملکرد رو بخواهیم مقایسه کنیم .توجه کنید کتابخانه های آستان قدس لااقل از بعد منابع با کتابخانه های نهاد یکسان نیستند و بسار غنی ترند.پس قیاس صحیح نیست.هر چند کتابخانه های نهاد مزایایی دارند که کتابخانه های آستان قدس ندارند مثلا آستان قدس برای عضویت شرایط سخت تری دارد.
5- چرا برخی از همکاران من هنوز هم به دنبال تعطیلی های بیشتر و ساعت کاری کمتر هستند در حالی که ممکن است این مساله در آینده شغلی آنها تاثیرگذار باشد؟
خودتان در اول سوالتان گفته اید برخی !!! و این یعنی همه اینگونه نیستند.بالاخره انسان است و هزار جور فکر و عقیده و این فقط مختص کتابداران نیست و ممکن است کارمندان هر سازمان دیگری هم این عقیده را داشته باشند.
در پایان کتابداران بی ادعاترین کارکنان نهاد هستند.و نهاد با وجود کتاب و کتابدار مفهوم می یابد.اصلی که هیچگاه نباید فراموش شود.
مردها در شیفت عصر احساس امنیت نمی کنند تا چه برسد به خانمها و برخلاف رقبا سرویس رفت و برگشت ندارند.
اکثرا نیروی خدماتی مشترک دارند که فقط صبح می آیند آنها را هم بیشتر اداره کل و شهرستان برای حمل کتاب و قفسه و ... از کتابخانه می گیرند.
کتابدار بایستی خود هم خدمات باشد و هم درب کتابخانه را باز و بعد از چک کردن محل کار خودش درب را ببندد.
ما کتابداران همیشه حرف پول را نمی زنیم که برخی به اسم کتابدار دارید زیر سوال می برید.
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست؟؟
حتی بعضی از همین معلما که سالی چند بار تعطیلی دارند هم تا درب مدرسه سرویس دارند
1.نبود بودجه و برنامه مشخص
که منجر میشه کتابدارن هیچ برنامه ثابتی هم برای زندگی نداشته باشند،مشخص نیست شیفت صبح میان و یا شیفت عصر! با این وضع نه میشه سراغ شغل دوم رفت و نه سراغ زندگی! البته اگه مثل همه ادارات حق شیفت و سختی کار دندان گیر ی تعلق بگیرد مشتاقانه حاضریم تا نیمه شب کار کنیم.
2.نبود نیروی مرد متقاضی
نظر به اینکه اکثر کتابداران بانوان محترم هستند تمایلی برای دردسر های ساعت کاری غیر متعارف ندارند.
3.بعد مسافت و وسیله نقلیه کتابداران مشکل دیگری هست که با توجه به درآمد کم ، توان خرید و یا اجاره در نزدیکی محل خدمت ندارند(البته اگر ثابت بمانند!) و یا توان برگشت به منزل بعد از اتمام ساعت کاری ناوگان حمل و نقل عمومی میسر نیست.
4.اتلاف انرژی و منابع
در اکثر کتابخانه ها بخاطر 2 نفر معترض نمیتوان کل نیرو و تجهیزات رو بنابر میل اعضاء بسیج کرد و بدون ساعت کاری مناسب،اتلاف انرژی اسراف خواهد بود.
البته از حق نگذریم کتابداران بعد از اومدن اقای مختار پور واقعا با جون دل کار میکنند و خیلی در قید و بند دادن و ندادن اضافه کاری که وایمیستند و چیزی نمیگیرند نیستند
شما رئیسید ن کتابدار
خودتونو جای کتابدار بگذارید با شیفت عصر گرم و بدموقع تابستان و شب زمستان
هنوز تا رسیدن ب نقطه مطلوب فاصله هست
بحث برسراستیفای حقوق کتابدار است .
کتابخانه هایی که تانیمه شب بازهستند مجانی که بازنیستند.حقوق اضافه به کارمندان می دهند .ولی درنهادمحترم کتابخانه هابعضا اضافه کاری اگر هست بعضا ویژه رییس اداره ها(البته جنابعالی نه )می باشد وکتابدارسرش بی کلاه می ماند.
شماقانومند اضافه کاری بده کتابدارتا2شب هم می ایستد.