کد خبر: 49532
تاریخ انتشار: دوشنبه, 13 اسفند 1403 - 13:04

داخلی

»

سخن هفته

استادان نظر می‌دهند. منتظر نظر مخاطبان هم هستیم

لیزنا 15 ساله شد

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی و جمعی از اساتید علوم اطلاعات و کتابداری
لیزنا 15 ساله شد

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: پانزده سال پیش در 12 اسفند 1388 لیزنا پا به حوزه کتابداری و علوم اطلاعات ایران گذاشت. با همیاری گروه بزرگی از دانشجویان فعال عضو انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران. فراز و فرودهای بسیار داشتیم ولی لیزنا ماند، و با گامهایی گاهی لرزان و گاهی محکم قدم برداشت تا به نوجوانی برسد و اکنون با همه کم و کاستها آرام آرام به پیش می‌رود. کاستیها فراوان است که برخی به دلیل مشکلات تدارکاتی و مالی امکان خیلی بهتر شدن ندارد و برخی شاید از کوتاهی ما باشد، و در هرحال کمک شما را می‌طلبد.
بزرگترین کمک شما انتقاد به لیزنا و به زبان آوردن کاستیها است. بیشتر از آنچه خود به آن واقفیم. منتظر کمکهایتان هستیم.
امسال در سالگرد تولد لیزنا به برخی از کسانی که با ما ارتباط داشته و دارند و گاهی برای ما نوشته و می‌نویسند، نامه زیر را نوشتیم و خواهش کردیم هرچند کوتاه، نگاهشان به لیزنا را پس از این سالها بنویسند. نامه من و پاسخ دوستانی که پاسخ داده‌اند را بی کم و کاست در زیر می‌بینید.
از همه دوستان و خوانندگان عزیز، خواهش می‌کنیم که انتقادات خودشان را برایمان بنویسند. همه نظرات را منتشر می‌کنیم چه بصورت نظرات (کامنت) و چه آنها که خاص‌تر هستند، در یادداشتی دیگر با عنوان نگاه مخاطبان لیزنا.


سلام به همه عزیزان
فردا سالگرد لیزنا است. لیزنا 15 ساله شد و وارد شانزدهمین سال فعالیت خود می‌شود.  قرار است سخن هفته این هفته را به سالگرد لیزنا اختصاص بدهیم.
خواهش می‌کنم بدون تعارف یک یا چند جمله درباره لیزنا برایمان بنویسید. خیلی وقت نگذارید ولی خواهش اکید دارم که تعریف نکنید، و اگر انتقادی هست بفرمائید. من و دوستانم در لیزنا از ضعفهای خودمان خبر داریم ولی نه همه را. شما بگوئید و اجازه دهید دیگران هم نقد کنند. برای ما خیلی خوب و مفید خواهد بود. با سپاس و ارادت فراوان.
با عذرخواهی که امروز به فکرمان رسید و می‌دانیم دیر است،‌ ولی اگر ممکن است تا نیمه شب فردا برایم بنویسید.
با سپاس و ارادت فراوان – ابراهیم عمرانی

پاسخها به ترتیب حروف الفبای نام نویسندگان

سعید اسدی

شناخت جامعه هدف و استفاده از روش های مناسب برای حفظ ارتباط با مشتریان، از کارهای مهم هر کسب و کار و به ویژه رسانه هاست وگرنه با تغییر نسل و ایجاد فناوری های جدید، بخشی از مخاطبان رسانه ریزش خواهند کرد. 

با تشکر از آقای عمرانی و دوستانشان که کار بزرگی را تاکنون با لیزنا پیش برده اند، سه پیشنهاد مشخص دارم:

- ورود فعال به شبکه های اجتماعی 

-پوشش بیشتر فعالیت های دانشگاهی رشته به ویژه با تاکید بر انجمن های علمی دانشجوی

- توجه بیشتر به گزارش های ویدئویی

 با احترام

سعید اسدی

مریم اسدی

با سلام و احترام
برای من، لیزنا در اولین سال‌های کاری‌ام همچون طلوعی در آغاز روز بود. به محض نشستن پشت میز و روشن کردن رایانه، اولین جایی که به سراغش می‌رفتم لیزنا بود. باید اطمینان حاصل می‌کردم که حوزه‌ی تخصصی و حرفه‌مان در چه شرایطی است و از اخبار و مطالب جدید آن آگاه می‌شدم. برای ما افتخاری بزرگ است که رشته و حرفه ما یک بلندگو و صدایی به جهان خارج دارد. کمتر حوزه‌ای را می‌شناسم که دارای خبرگزاری مخصوص به خود باشد و این مزیتی است که رشته ما به آن افتخار می‌کند. لیزنا همیشه پرتوان باشید.

ارادتمند - م.اسدی

امیر رضا اصنافی

درود بسیار
لیزنایی که مال همه ماست
لیزنا مرا به یاد سال 1384 می اندازد. سالی که در اهواز زندگی می کردم و سرم با مقاله نوشتن و کنفرانس رفتن گرم بود! آن سال تازه ایبنا را دیده بودم و آرزو می کردم ای کاش رشته ما هم یک خبرگزاری داشت برای خودمان. ویژه کتابدارها و متخصصان این رشته. حتی با چند نفری صحبت می کردیم که چه می شود یک روزی یک خبرگزاری ویژه داشته باشیم؟ دیده بودم در کشورهای دیگر پادکستهای کتابداری هست یا موارد مشابه ولی هنوز در ایران لنگه‌اش را نداشتیم. فکری خام می‌چرخید بی آنکه هدفی داشته باشد. تا اینکه روزی دیدم که جمعی دور هم در دفتر آقای عمرانی در کتابخانه دانشکده علوم جمع شده‌ایم و داریم راجع به تولد یک رویا صحبت می‌کنیم. سرانجام این آرزو محقق شد با همت و اراده آقای عمرانی و دوستانشان. با همه فراز و نشیبهایش لیزنا را دوست دارم چون آن را متعلق به رشته مان می دانم و متعلق به خودمان و شاید بی اغراق روزی سه چهار بار به آن سر می زنم. لیزنا و همکاران مستدام!
به مناسبت 15 سال تلاش لیزنا

مازیار امیرحسینی

سال ها پیش با خبرنامه انجمن کتابداران ایران آشنا شدم، اگر دقیقتر بخواهید 40 سال از آن تاریخ می گذرد. در آن زمان، دانشجوی تازه وارد به مقطع کاردانی در دانشکده علوم تربیتی داشگاه تهران بودم. این خبرنامه که به حال و هوا و اخبار انجمن به ویژه امور کتابداری می پرداخت، پیش از انقلاب منتشر می شد. وقتی اخبار و رویدادهای 10 سال قبل را مطالعه می کردم، شاهد شور، شوق و عشق وافری در تولید کنندگان و انتشار دهندگان آن بودم. این وضعیت، اخبار قدیمی را تازه می کرد. پانزده سال پیش با بستری دیگر مواجه شدم که همان ادبیات و رسالت حرفه‌ای را تداعی می کرد. رسانه‌ای در فضای دیجیتال به عنوان یک آژانس خبری یا خبرگزاری ملی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی. این رسانه به لیزنا معروف شد.

لیزنا همواره کوشیده است که به عنوان یک رسانه یا آژانس خبری ملی تخصصی در زمینه علوم اطلاعات و دانش شناسی و نیز فناوری اطلاعات، به جمع‌آوری، پردازش و انتشار اخبار و اطلاعات در این حوزه اقدام نماید. این بستر، نه تنها برای بخش خبره و دانشگاهی این جامعه به اطلاع رسانی موثر می‌پردازد و نتایج نظرات کارشناسی و تخصصی آنها را منتشر می‌نماید، بلکه عموم افرادی را که به این حوزه علاقه مند هستند سیراب می‌کند. این نهاد به عنوان پلی میان اساتید، پژوهشگران، دانشجویان، کارورزان، حرفه‌مندان، سیاست‌گذاران و جامعه عمل می‌کند و اطمینان می‌دهد که اخبار، رویدادها و پیشرفت‌های این حوزه به‌طور مؤثر انتقال یافته و در دسترس قرار می‌گیرند.

در این مقال، سعی بر آن است که پیشنهادهایی برای لیزنا ارائه شود "تا که قبول افتد و که در نظر آید ".  در آغاز با چشم انداز (Vision) پیشنهادی شروع می‌کنم، یعنی، لیزنا به عنوان مرجع جهانی برتر و منبع مورد اعتماد برای علوم اطلاعات و دانش شناسی در راستای ایجاد جامعه‌ای آگاه که از اطلاعات به عنوان پیشران نوآوری و پیشرفت اجتماعی بهره‌برداری می‌کند. با همین نسبت یا قیاس می توان به ترسیم مامورت (Mission) آن پرداخت، یعنی، ارائه اطلاعات دقیق، جامع و به‌موقع مرتبط با علوم اطلاعات و دانش شناسی، همزمان با ترویج انتشار و استفاده از نتایج پژوهشی، تسهیل همکاری میان ذینفعان و حمایت از توسعه مهارت‌های سواد اطلاعاتی و مدیریت دانش. با عنایت به عمق و دامنه قابل توجه نفوذ اخبار و اطلاعات لیزنا در سطح ملی که ارزش های آن را صد چندان کرده است، نفوذ بین المللی این رسانه بسیار حایز اهمیت است.

بین المللی سازی (Internationalization) این رسانه معتبر ملی می‌تواند در مرحله نخست با ارائه بخش اخبار و رویدادهای ملی و بین المللی به زبان انگلیسی آغاز شود. افزایش سطح ارتباطات بین المللی می‌تواند از دو طریق حاصل شود: همکاری با کشورها و سازمان‌های تخصصی. در همکاری با کشورها در مرحله نخست، می‌توان کتابخانه‌های ملی و انجمن‌های تخصصی ملی در کشورهای منطقه خاورمیانه و کشورهای علاقه مند به همکاری را مانند مالزی در اولویت قرار داد. در همکاری با سازمان‌های تخصصی مانند ایفلا و انجمن‌های علمی-تخصصی بین‌المللی مانند ISKO می‌توان از ظرفیت‌های عقد سند یادداشت تفاهم همکاری (Memorandum of understanding) برای همکاری‌های مشترک در تبادل اخبار و اطلاعات استفاده کرد.

در آینده، انتظار می‌رود که چنین رسانه یا آژانس خبری تخصصی به رشد و تکامل قابل‌توجهی دست یابد. با پیشرفت‌های فناوری و اهمیت فزاینده علوم اطلاعات و مدیریت دانش در بخش‌های مختلف، انتظار می رود که لیزنا در حوزه‌های ذیل فعال شود:

1. استفاده از هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل داده‌ها و یادگیری ماشینی برای بهبود انتخاب و گردآوری اطلاعات، شخصی‌سازی محتوا برای ذینفعان و انتشار گسترده آن.
2. گسترش دامنه جهانی حضور خبرگزاری لیزنا و افزایش ضریب نفوذ آن در مناطق مختلف، به ویژه ارائه محتوای بومی‌سازی شده و ترویج همکاری جهانی.
3. ایجاد و توسعه بسترهای ارتباطات تعاملی بین کاربران و نقش آفرینان در حوزه های تخصصی مرتبط مانند کلاب هاوس، انجمن‌های مجازی، وبینارها و مانند آن.
ظهور، حضور و استمرار خبرگزاری لیزنا در خط مقدم انتشار اخبار، ترسیم رویدادها و تبیین پیشرفت‌های علمی و فناوری به ایجاد جامعه‌ای آگاه، مشارکت پذیر و مطالبه گر کمک کرده است که امید است به شکل فراگیر با ادامه نقش اساسی خود در شکل‌دهی به آینده علوم اطلاعات و دانش شناسی کماکان موثر واقع شود.

حمیدرضا جمالی مهموئی

سلام
انشالله که سلامت باشید و پادار
لیزنا برای من همیشه نقش یک پاتوق حرفه‌ای را داشته است که سری بزنی و از احوال رشته و حرفه و اهلش باخبر شوی و اگر چیز درخور اشتراکی داری در آن به اشتراک بگذاری. نه آنقدر جدی و رسمی است که افراد با آن احساس قرابت نکنند و نه آنقدر مثل رسانه‌های اجتماعی بی در و پیکر که هر کس هر چیزی به دستش رسید بدون تأمل با لمس انگشی آن را برای دیگران ارسال کند.  توازن و تعادل مطلوبی از همه جهات دارد و به تداوم و پیشرفتش امید دارم. جمالی

محسن حاجی زین‌العابدینی

سلام
خوشحالم که بعد از مدتها از دوستان خبر می گیرم و ادای وظیفه ام برای لیزنا شده متن زیر:

لیزنا داستان حرفه را سروده

در کتاب همبستگی (Nexus) (2024) از زبان یوال نوح هراری می خوانیم که مهمترین فناوری اطلاعاتی که بشر اختراع کرد، داستان بود. این داستان است که مسائل را قابل درک، ملموس و مهم می کند. قصه کمونیسم بود که جهانشمول شد و دنیا را برای مدتی تسخیر کرد، داستان مسیح است که جهان را گرفته نه خود حضرت عیسی که جسمی نحیف داشت. همچنین، در کتاب "شازده حمام"، حسین پاپلی یزدی داستان اولین مراجعه‌اش به کتابخانه دستمالچی یزد را می‌نویسد و اینکه کتاب "ده نفر قزلباش" را امانت گرفت و خواند و هر شب سر کوچه می‌نشست و قصه را برای زنها و بچه‌ها تعریف می کرد و رهگذران دیگر هم اضافه شدند و آنقدر تعداد زیاد شد که حاج آقای ابریشمی شروع کرد به چایی دادن به یک قِران و یک کاسه شیره و چایی هم به حسین پاپلی می‌داد که بساط قصه اش برپا باشد.

لیزنا، در یک دهه و نیم گذشته برای ما قصه‌ها سروده. قصه‌های شیرین و تلخ از کامیابی‌ها و ناکامی‌ها، از دستاوردها و از دست داده‌ها، از  خوبی‌هایی که مانا شده‌اند و تلخی‌هایی که آثارشان هنوز برجاست. لیزنا، قصه آدم‌ها را هم گفته. با گزارش، خبر، نقد و تحلیل کسانی را به عرصه آورده، خجالتی‌ها را رودار کرده، پر روهایی را بی آبرو کرده، حقیقت‌هایی را بر ملا کرده، دروغ هایی را آشکار کرده، کاستی‌هایی را جار زده، بودهایی را نابود کرده و قصه‌هایی را ماندگار کرده و بی‌ریشه‌هایی را بی قصه و پر غصه.

رخدادهای جامعه کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران، پیوسته رخ داده‌اند و پیکره حرفه‌ای و دانشی آن را در طول زمان شکل داده‌اند. اما آنهایی که روایت شده‌اند و در جایی ثبت و ضبط شده‌اند اثر گذاشته‌اند. چه بسیار رخدادهای مهم و اساسی که در گذشته بدون راوی مانده و هرگز به غیر از بازیگران حاضر در آن، کسی از آنها خبردار نشده و هیچ جا هم روایتی از آن دیده و خوانده نشده است. چه بسا اگر همه آن رخدادها، ثبت و ضبط و روایت می‌شدند، الان پیکره این جامعه به مراتب فربه تر و پر اثرتر می بود. لیزنا، با حضورش از  کتابداری و اطلاع رسانی روایتی تازه پرداخته و همان قصه‌ای که مهمترین فناوری اطلاعاتی بشر به تعبیر هراری است را ماندگار کرده است. وجه روایتگری لیزنا، کمک کرده تا زیرقصه ها و خرده روایتهایی شکل بگیرد و از پستوها به عرصه بیاید و آدمهای مختلف به غور و تامل در آنها بپردازند و هر تاملی بر قصه ها، روایتهای شخصی و جمعی جدیدی ساخت است که ساحت جدید علم اطلاعات و  دانش‌شناسی را پر طمطراغ تر و ریشه دارتر جلوه داده‌اند.

در پایان ضمن آرزوی مانایی برای لیزنا، پیشنهادی را طرح می کنم که امیدوارم روایتی جدید شکل بدهد. در نشستی صمیمانه بعد از مجمع مکتا در قم (9 اسفند 1403)، کتابداران با ذوق داشتند از کارهایی که در کتابخانه‌های قم کرده اند و مشکلاتی که داشته اند صحبت می کردند. صحبتی شد در مورد اینکه ممکن است برخی از ناداشته ها و کاستیهای کتابخانه ها را، کتابخانه ها یا افراد دیگر داشته باشند و کسی اطلاع نداشته باشد. به نظرم رسید که خوب است کارزار (کمپین) "چی دارم" راه اندازی کنیم. یعنی اینکه لیزنا بخشی یا پرونده ای ویژه درست کند و هر کسی بتواند داشته های تجربی، علمی، ابزاری خودش را عرضه کند. به صورت ویدئویی یا تصویری یا متنی به صورتی خیلی مختصر و مفید. این کار به مشارکت اجتماعی کمک کرده و بسیاری از افرادی که نیازمند برخی تجربه یا اطلاعات هستند را هم بی نیاز می کند. لیزنا هم روایت همگرایی اجتماعی خودش را پر رنگ تر می کند.

همچنین، بزرگان حرفه و رشته ما عمری را در راه توسعه کتابداری و کتابخانه‌های این کشور گذاشته‌اند. اکنون در گوشه هستند و اشتیاق به عرضه تجربه خود دارند و شایسته توجه و احترامند. خیلی خوب است بخش یا پرونده ویژه ای برای مصاحبه یا معرفی پیشکسوتان که کمتر شناخته شده یا افرادی که موثر بوده اند اما اکنون نام و نشانی از آنها نیست اختصاص داده شود.
امیدوارم قصه های لیزنا روایتگر توسعه، دستاورد، بی نیازی و نیک سرشتی حرفه ای و شخصی باشند.

با مهر، محسن حاجی زین العابدینی

فریبرز خسروی

زمانی مطبوعات را رکن چهارم مشروطه می خواندند و اکنون علاوه بر مطبوعات، پایگاه های خبری و شبکه های اجتماعی  رکن چهارم دموکراسی محسوب می شوند. باید سپاسگزار دست اندرکاران لیزنا و به ویژه ابراهیم عزیز باشیم که توانسته است این رکن مهم رشته و حرفه را ایجاد و تداوم بخشد.

در بررسی لیزنا نکات مثبت زیر نمایان است:

1-     حفظ تخصص در زمینه کتابداری و اطلاع رسانی و پرهیز از ورود به عرصه های دیگر
2-     سعی در انعکاس مطالب از منابع شناخته شده و با نام
3-     به روزرسانی سریع مطالب و اخبار
4-     تنوع محتوا مانند خبر، گزارش، مصاحبه و تحلیل
5-     طراحی ساده و کاربرپسند سایت

و بعضی نکات نیاز به امعان نظر و توجه بیشتری دارد:

1-     کمبود تحلیل های عمیق (شاید علت آن نبود تحلیل عمیق در رشته و حرفه باشد!)
2-     انعکاس کمتر  دیدگاه های مختلف و متناقض در زمینه های مختلف
3-     توجه کم رنگ به تفکر و تحلیل انتقادی
4-     انتشار مطالب از بعضی از افراد صرفا به علت کمک آنان به لیزنا
5-     تاخیر در انتشار نظرات ارسال شده برای مطالب
6-     تهران محور بودن اغلب مطالب

مجددا صمیمانه به آقای عمرانی و تیم همراهشان در زنده نگه داشتن این پایگاه ارزشمند در این آشفته بازار رسانه‌ها تبریک می گویم. 
فریبرز خسروی 

ملیحه درخوش

با سلام و احترام
ضمن تبریک به مناسبت تولد لیزنا، متن زیر را خدمتتان ارسال می کنم:

پانزده سال است که لیزنا رسالت اطلاع رسانی اخبار، تحولات و رویداد‌های جامعه علم اطلاعات و دانش شناسی ایران را برعهده دارد و باید برای تداوم این تلاش هم افزا به تمامی دست اندرکاران این خبرگزاری تخصصی تبریک و خداقوت گفت. علاوه بر حفظ کمیت اخبار و متون، توجه به کیفیت از جمله نکاتی است که باید در کارنامه لیزنا به آن توجه کرد. به نظر می رسد کمتر پیش آمده که لیزنا از خط مشی خود خارج شده و مطالبی نامرتبط با زمینه موضوعی خود منتشر کند. استفاده از نیروهای جوان، توجه به دستاوردهای جدید در جامعه علم اطلاعات و دانش شناسی و انتشار نقطه نظرات متخصصان و نیز پیشکسوتان، فضایی را برای مخاطبان لیزنا فراهم کرده که می‌توانند خود را نیز در پیشبرد اهداف آن سهیم بدانند. 

اگر بخواهیم نگاهی نقادانه به پانزده سال فعالیت لیزنا داشته باشیم، به نظر می رسد موارد زیر می تواند پیشنهاداتی برای افزایش کیفیت و تعامل بیشتر با مخاطبان باشد:

- توجه بیشتر به ترجمه و انتشار متون و اخبار تخصصی ترجمه شده که در سال های قبل بسامد بیشتری در این خبرگزاری داشت.
- توجه بیشتر به مسایل شغلی کتابداران و فعالیت ها و مشکلات صنفی آنها
- توجه به ایجاد جذابیت های بصری در طراحی صفحات لیزنا
- توجه بیشتر به انتشار اخبار بین المللی و مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی
- انتشار نسخه انگلیسی لیزنا
- کار بر روی پرونده های موضوعی مرتبط با نیازهای اطلاعاتی جامعه مخاطب لیزنا و تهیه خبر و مصاحبه با افراد صاحب نظر
- افزایش فضای تعاملی لیزنا با مخاطبان و برگزاری جلسه پرسش و پاسخ
- افزایش فعالیت در زمینه برگزاری کلاسهای آموزشی تهیه خبر برای دانشجویان و کتابداران علاقه مند به همکاری با لیزنا

با آرزوی موفقیت برای لیزنا، امیدوارم در سال های آینده شاهد ارتقاء فزاینده‌ی این خبرگزاری باشیم.

با احترام
ملیحه درخوش
14031212

رضا رجبعلی بگلو

 سلام و سپاس و خداقوت 

برای نظر خواهی و بازخورد بسیار سپاسگزارم. 

بدون بازخورد موثر و گوش دادن فعال به آنها، هیچ سازمانی پایدار نیست. هرچند نظرسنجی از یک گروه محدود هم سطح محدودی از بازخوردها را در پی دارد. 

چون قرار نیست تعریف کنیم و با توجه به انواع محدودیت های موجود، تعریف ها کم نیستند باید بگویم دو مسئله در ذهنم هست؛ یکی ساختاری و دیگری محتوایی.

لیزنا ساختار عملیاتی اش تا حد زیادی متکی به زحمات چند نفر معدود از جمله آقای عمرانی و خانم دکتر فردحسینی است و فشار زیادی به این دو بزرگوار وارد می کند. من از پشت صحنه خیلی باخبر نیستم ولی می دانم که آقای عمرانی سخت درگیر لیزنا هستند. بهرحال باید بفکر جایگزین پروری هم بود و امیدوارم برنامه ای هم وجود داشته باشد.

از نظر محتوایی بهتر است راهبرد مشخصی برای لیزنا وجود داشته باشد که احتمال بسیار زیاد وجود دارد اما چیزی که من گاهی احساس می کنم این است که (گاهی) محتواها (ا جمله اخبار، معرفی کتاب و غیره) خیلی دور از فضای حرفه و رشته ماست. برای نمونه، گاهی کتابهایی که معرفی می شود خیلی با هدف اصلی نقد و بررسی در لیزنا همخوانی ندارد و شاید هدف دیگری مد نظر باشد در حالیکه خبرگزاری های مربوط به کتاب تمایز خاصی باید با لیزنا داشته باشند. 

امیدوارم این بازخورد سودمند و موثر باشد.

 

با احترام

بگلو

بهروز رسولی

سلام بر استاد عزیز، آقای عمرانی
خجسته باد این سالروز و سپاس برای دریافت بازخورد.

لیزنا، حس کَمیونیتی
کَمیونیتی‌ها (یا اجتماع‌ها) امروز نقش مهمی در تحولات دارند، از تحولات اقتصادی گرفته تا تحولات علمی و اجتماعی. کَمیونیتی‌ها حتی می‌توانند اثر لیدرشیپ (سکان‌داری) بد را خنثی کنند و نگذارند که بی‌راهه‌ها قوت بگیرند. لیزنا رسانه‌ای است که حس کَمیونیتی بودن به من می‌دهد، که حس کنم من به گروهی تعلق دارم و این گروه جامعة کتابداران و متخصصان علوم اطلاعات است. این حس به من کمک می‌کند که به تغییر و تحول امیدوار باشم. اگر نگوییم لیزنا این حس را به وجود آورده، دست‌کم با لیزنا این حس من تقویت می‌شود.

من هیچ گاه به لیزنا به عنوان یک خبرگذاری یا رسانه تحلیل خبری صرف نگاه نکرده‌ام؛ گاه به لیزنا سر می‌زنم که داستان دوستان گذشته را بشنوم و گاه جایی است که تازه‌واردهایی همچون خودم را بشناسم، گاه به لیزنا به عنوان یک منبع ایده پژوهشی نگاه می‌کنم و گاه به عنوان جایی بالقوه برای انتشار ایده. خلاصه، لیزنا برای من یک کتاب است که ورقش می‌زنم. شاید به همین دلیل با لیزنا حس کَمیونیتی من تقویت می‌شود.

ارادتمند. بهروز


محمد زره‌ساز

شروع یک کار بسیار مهم است و تداوم آن کار مهم‌تر. خوشحال هستم که پانزدهمین سالگرد فعالیت لیزنا را گرامی می‌داریم. خبرگزاری لیزنا در این پانزده سال جایگاه بسیار مهمی در سپهر رسانه‌ای رشته و حرفه داشته است. جا دارد از دست‌اندرکاران این خبرگزاری به ویژه جناب آقای عمرانی و سرکار خانم دکتر فردحسینی قدردانی کنم. در جریان هستم که این تداوم با وجود محدودیت‌ها و مشکلات بسیاری اتفاق افتاده است. با آرزوی رفع این چالش‌ها و مشکلات، پیشنهادات زیر برای ارتقای هرچه بیشتر لیزنا تقدیم می‌شود:

·       فعال‌تر کردن شبکه‌های اجتماعی لیزنا به ویژه در اینستاگرام، واتس‌آپ و تلگرام
·       انعکاس برخی از اخبار و تحلیل‌های ارائه شده توسط متخصصان در گروه‌های ایمیلی رشته به ویژه گروه بحث مشهد
·       انجام و انتشار مصاحبه‌های انتقادی بیشتر در رابطه با چالش‌ها و معضلات موجود در جامعه علمی و حرفه‌ای
·       فعال‌تر کردن حوزه بین‌الملل خبرگزاری و انتشار اخبار مرتبط
·       فعال کردن صفحه انگلیسی و عربی خبرگزاری
·       تعیین نمایندگان و خبرنگاران افتخاری در سازمان‌ها و گروه‌های علمی برای انعکاس اخبار آنها
·       پیگیری مطالبات حرفه‌ای از مسئولان ذیربط و انعکاس آنها در خبرگزاری
 
امیدوار هستم که با حمایت جامعه علمی و حرفه‌ای، لیزنا برای سال‌های سال به فعالیت خود ادامه دهد و همچنان تأثیرگذار باقی بماند.

احمد شعبانی

درباره لیزنا و سالروز انتشار آن

با درود به کتابداران، خادمان فرهنگ، و خبرنگاران ارجمند لیزنا؛ با سلام به مخاطبان پرشمار و دوستان کتاب و کتابداری!

لیزنا پایگاهی است که هر روز با اکرام و سپاس به آن رجوع دارم، زیرا طپش قلب شما را در صفحات آن در می‌یابم؛ گاهی پر مطلب و پرخوان است و زمانی چالش برانگیز، دقایقی شگفت آور است و مواقعی تاثرزا. لیزنا بازتاب عملکرد کتابداران است و حسن آن اینکه هیئت تحریریه ای دارد که از آزار قلمی در دنیای پر آشوب فعلی مخاطب را مصون می دارد. بسیاری از ما در طول روز و هفته بر اندیشه و احساسی استوار هستیم که دیگران تاب تحمل آن را ندارند، لیکن لیزنا با پالایش خبر روحی مجدد به آن اعطا کرده و سپاسی بیکران را به خوانندگان هدیه دارد.

من امید دارم که لیزنا بر رویکرد اعزام خبرنگار به هر مجلس و هر رویدادی پای فشارد که البته هزینه ای را طالب است؛ امید آن دارم که بیشتر و بیشتر بر جوانان و اشتغال آنها تاکید کند که البته درد اقشار جوان است و نه آن فرهیختگانی که سال هاست بر مشغله ای استوار شده اند، بالاخره امیدوارم که دوستان و مخاطبان در اظهارنظر و نگارش دیدگاه های خود در ذیل هر خبر اجتناب نکرده و امساک پیشه نکنند. با امید به پایندگی لیزنا و دست اندر کاران آن. احمد شعبانی-اصفهان،زمستان 1403.


داریوش علیمحمدی

درود به همکاران گرامی
 امیدوارم حال همگی شما خوب و این چند خط مناسب انتشار باشد.
 
جهان لیزنایی من
فارغ از مقصد، مهاجرت ریشه‌کن است. اما ریشه‌زدا نیست. آدم از ریشه‌اش کنده می‌شود. زدوده که نمی‌شود. خواه پیش از مهاجرت تن، روانت رفته باشد یا نه، مهاجرت پرتت می‌کند به کره‌ای که به اندازه یک منظومه متفاوت‌تر از جایی است که در آن می‌زیسته‌ای. شباهت‌ها و تقاوت‌ها نمایشی سینوسی دارند در برابر چشمانت. گاهی تجسم عینی خاطرات کودکی‌ات را می‌بینی و گاهی اولین خاطره‌ها کودکت می‌کنند و بازیگوش. تکرارهایت تثبت می‌شوند و تثبیت شدن‌هایت تکرار. از سر می‌گیری و غلت می‌خوری. در میانه این کشاکش‌ها که هم هیجان دارد و هم زجر، ناخودآگاه به پس رانده می‌شوی. به اصل‌ات. به ریشه‌ات. جایی که زمین‌گیرت کرده بود. جایی که معتادت کرده بود. پریشان‌حالی‌های نیمه‌شب‌هایت دردهایی هستند که درمان ندارند. سرطان اصلی همین است. سرطان که چیزی نیست! در خلوت با خودت نجوا می‌کنی و در جلوت یک آن به خودت می‌آیی و غریبه‌هایی را می‌بینی که هاج و واج از کنارت رد می‌شوند و بلند بلند حرف زدن تنهایی‌ات را نشان هم می‌دهند. فریادهای خفه می‌کشی و فریادرسی نیست. زجر بی‌کسی با درد کسان گرفتارت دوچندان می‌شود و درد کسان گرفتار بی‌کس‌ات دردت را در بی‌درمانی ضرب می‌کند. این مرثیه همه مهاجرانی است که املاح خاک و آب مادری دست از سر بی‌سامانشان بر نمی‌دارد.

ورق بزنید. حالا می‌خواهم روایت کنم اثر املاح دنیایی را که در آن زیسته‌ایم، نه دنیایی را که در آن زیسته‌ایم! ما در کدام جهان زندگی می‌کنیم عنوان کتابی بود هفتاد-هشتاد صفحه‌ای برگرفته از چهار سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در شب‌های ماه رمضان سال نمی‌دانم چند! ما در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن زندگی نمی‌کنیم! نه این که لزوماً در جهانی که در آن زندگی نمی‌کنیم زندگی کنیم! جهانی که در آن زندگی می‌کنیم با جهانی که در آن زندگی نمی‌کنیم همخوانی‌هایی دارد و ناهمخوانی‌هایی. جاهایی از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم در جهانی که در آن زندگی نمی‌کنیم پیدا می‌شود و جهانی که در آن زندگی نمی‌کنیم لحظه به لحظه به جهانی که در آن زندگی می‌کنیم پهلو می‌زند. ما در جهان ذهنی‌ای زندگی می‌کنیم که روی جهان عینی‌مان سوار است و مستقل از آن. جهان ذهنی‌مان را مغزی اداره می‌کند که هر پیام الکتروشیمایی‌اش متاثر از همان آب و خاک مادری است. املاحی که جا به جا با هم فرق دارند و مزه‌ای نو را به اهلش می‌چشانند، به پیام‌های الکتروشیمیایی مغزی که جهان ما را می‌سازند فرم می‌دهند. همین جاست که فضای ذهنی اصالتاً مجازی ما فضای مجازی را جهان‌مان می‌کند و مولفه‌های این مجاز، جهان ذهنی‌ای را که در آن زندگی می‌کنیم حقیقی می‌نماید. از این نظر ما با اجدادمان کهکشان‌ها فاصله داریم. نه کوزه‌ها و دشنه‌ها، بلکه تجربه‌های زیسته‌ای که گاهی باستان‌شناسان از دل خاک بیرون می‌کشند تنها دو بعد زمان و مکان را انعکاس می‌دهند. حالا اما زمان‌مندی و مکان‌مندی تجربه زیسته نسل نو مجاز را به حقیقت پالوده و حقیقت را به مجاز آلوده می‌کند. منشاء سرطان مهاجران همین آلودگی است و دست بر قضا درمانش هم در خودش نهفته است.

جهانی که من در آن زیسته‌ام را نه تنها خانواده‌ام، دوستانم و معلمانم که بوسیده‌ام‌شان و بوییده‌ام‌شان، بلکه همه آن مجازهایی که دردم بوده‌اند و درمانم نیز هم، ساخته‌اند. لیزنا جهانم بوده و جهانم البته لیزنا به تنهایی نبوده. ما مهاجران به قول فقها ابن سبیل هستیم. ما ابن سبیل‌ها حقی به گردن مسلمین داریم و مسلمین را دینی است بر ما! لیزنا به ما زدوده نشده‌ها همان مجازی را بخشیده که بخشی از جهان‌مان بوده. ما مشتی را که از خاک مادری خالی شده با جهان جامانده‌مان که مجازاً به ما می‌رسد پر می‌کنیم. ما جهانی که خود را از آن کنده‌ایم در جهان جدیدمان باز می‌آفرینیم. ما در جهانی که در آن زندگی نمی‌کنیم جهان جدیدمان را از نو خلق می‌کنیم. با خواندن خبرهای تازه، با دیدن عکس عزیزان‌مان و جهان‌هایی که با آنها در آنها بوده‌ایم جهانی را که در آن باید به تعادل روانی برسیم و زندگی کنیم، می‌سازیم. مانیتوری که لیزنا را نشان‌مان می‌دهد عطشی را که به آب مقصد سیراب نمی‌شود، می‌نشاند و متناسب با ابعاد جهانی که دیگر در آن نیستیم، زمان‌مند و مکان‌مندمان می‌کند. ما با هر کنگره و هر انجمن و هر بزرگداشت و هر نکوداشتی به سیمرغ می‌پیوندیم و پیام الکتروشیمایی‌ای را که به آرامش‌مان می‌رساند و فریادمان را نجوا می‌کند، از نو این جهانی می‌کنیم. لیزنا حتی اگر جان ما نباشد جهان ما که هست! بیایید فارغ از هر اختلاف نظری درباره نحوه انعکاس اخبار و نظرات به جان گرامی‌اش بداریم و هر لحظه برساختی جدید از جهان لیزنایی‌مان را زندگی کنیم.

رحمت‌الله فتاحی

درود و بهروزی بر همه
راه اندازی یک رسانه همگانی، آنهم در یک حوزه تخصصی، باز هم بدون حمایت دولتی کاریست نه چندان آسان.
لیزنا این موفقیت را کسب کرده است و هر سال پربارتر می شود.
ویژگی مهم لیزنا آنست که مشارکت تعداد قابل توجهی از کتابداران، دانشجویان و اعضای هیئت علمی را در فراهم آوردن محتواهای بروز و متنوع و ارزشمند فراهم آورده است. تنوع موضوعی جذاب از نویسندگان جوان و نیز پیشکسوت و همچنین خبر از رخدادهای تازه از دیگر ویژگی‌های لیزناست. امکان یادداشت بازخورد در برخی صفحات لیزنا نشانگر ویژگی تعاملی این رسانه حرفه ای است.
آرزومندم ساله سال بر موفقیت‌های لیزنا افزوده شود و تعداد بیشتری از اهالی حرفه در ماندگاری آن مشارکت کنند.

روزگارتان نیکو
رحمت الله فتاحی
معلم دانشگاه فردوسی مشهد

حمید محسنی

اهمیت خبر و رسانه خبری به کم و‌ کیف برخورد خبرنگار با انواع رخدادهایی مربوط است که موضوع کارشان است؛ و‌ همین‌طور توصیف‌ رابطه خبر با فضازمان و‌ اجزای مرتبط با آن؛ چون می‌تواند خبر را توسعه دهد و هر چیز مرتبط با آن را شفاف‌تر کند. به نظرم همین فضاسازی است که خبرها و ذهن‌ها و رفتارهای حرفه‌ای را به هم‌ متصل‌تر می‌کند.‌ متاسفانه بسیاری از رخدادها یا رفتارها در فضاهای حرفه‌ای به هم‌ متصل نیست! خبرهای باکیفیت می‌تواند بسیاری از این نیست‌ها را برجسته و‌ حتا خبر کند. اینها ضعف اساسی همه حرفه‌ها و نهادهای حرفه‌ای در ایران است. 
به نظرم خیلی خوب می‌شود اگر لیزنا به عنوان یک نهاد خبری تخصصی به این‌جور توصیف‌ها و تحلیل‌های خبری توجه بیشتری کند. این ویژگی در یادداشت‌های خود آقای عمرانی تا حدی و‌ در مواردی برجسته است. 
و البته می‌دانم که تولید چنین محتواهایی تا چه حد دشوار، زمان‌بر و پرهزینه است. 
به همین خاطر همیشه دست‌ مریزاد می‌گویم و آرزو می‌کنم زنده باشید!
حمید محسنی

یزدان منصوریان

درود بر شما دوستان ارجمند و سپاس از استاد عزیزم جناب آقای عمرانی برای ارسال این فراخوان.

در گرامیداشت تولد لیزنا، متن پریشانی نوشتم که حضورتان تقدیم می‌شود:

اکنون که لیزنا در آستانه شانزده سالگی است، هر یک از متولیان و مخاطبان این رسانه می‌توانند به این عمر پر برکت پانزده ساله بنگرند و از منظری به آن بپردازند. این منظر می‌تواند کمی، کیفی یا ترکیبی از این دو باشد. هر چند می‌دانم که در ترازوی روزگار ما کفه کمی‌گرایی همچنان سنگین‌تر از ارزیابی کیفی است. به هر گوشه که می‌نگری جمعی را می‌بینی که با متر و معیاری مشغول سنجش متغیری هستند. کمیت در کانون توجه همگان است و چه بسیارند کسانی که کیفیت را به دست فراموشی سپرده‌اند. بیشتر سخن از چقدر و چه میزان است و کمتر کسی از چیستی و چگونگی می‌پرسد. این نیاز آغشته به آز برای اندازه‌گیری سال‌هاست که اهالی علم و فرهنگ را گرفتار کرده است. از روزی که نهاد دانشگاه در ایران و جهان جایگاه دانش‌پژوهی و خردورزی خود را به شمارش مقاله‌ها و رتبه‌بندی تنزل داد، این بازی شروع شد. دریغ از این همه زمان و سرمایه که برای شمردن‌ها و مقایسه‌ها بر باد رفت. 

اما خوشبختانه این پایان کار نیست. گمان مبر که به پایان رسید کار مغان. هزار باده ناخورده در رگ تاک است. هنوز فرصت هست که هر یک از ما علیه استیلا و سیطره عدد و رقم اقدامی بکنیم تا از یاد نبریم که جان‌شناسان از عددها فارغند؛ غرقه دریای بی چونند و چند. من هم به سهم خودم از این فرصت استفاده می‌کنم و پیشنهادم به متولیان و مخاطبان لیزنا این است که دمی درنگ کنیم و فقط به «بودن» این رسانه بنگریم. همین که هست، فارغ از هر متر و معیاری. پیش از چگونه بودن باید گوهر «بودن» و «وجود» را شناخت. لیزنا هست و همین هستن به تنهایی خبر خوبی است و هر دستاورد دیگر آن در جای خود ارزشمند خواهد بود. 

بنابراین، به نظرم آنچه بیش و پیش از ارزیابی کارنامه لیزنا اهمیت دارد، توجه به «حضور» اوست. منظورم توجه به وجه وجودی آن است. منبع پرباری که از پانزده سال پیش تا امروز بوده و هنوز هم هست و امید آنکه همچنان باشد. شبیه نگاه پدیدارشناختی هایدگر به هستی و هستندگان. سیاوش جمادی در ترجمه کتاب «هستی و زمان» برای مفهوم موجود یا هستنده کلمه «هستومند» را پیشنهاد کرده که ترجمه دقیق و درستی به نظر می‌رسد. پسوند «مند» در فارسی به معنای داشتن و برخورداری است که در کلماتی مثل هنرمند، دانشمند، سودمند، ارجمند، توانمند، شرافتمند، ارزشمند، دردمند و بسیاری کلمات دیگر به کار میرود. بر این اساس، هستومند یعنی آنچه که از هستی بهره‌ای دارد. آنچه که هست و از عدم قدم به عرصه وجود گذاشته است. 

بنابراین، لیزنا در سپهر اندیشه، جهان کتاب، دنیای نشر، حرفه کتابداری، جمع کتابداران، عرصه کتابخانه‌ها و رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی از پانزده سال پیش هستومندی زنده و پویاست و همین پایداری و پویایی دستاوردی گرانقدر است. لیزنا بخشی از تجربه زیسته همه ما در این حرفه و رشته است. لیزنا در خدمت کتابداران ایران و متعلق به آنهاست و این حضور پیوسته به تنهایی و بی‌نیاز از هر سنجشی شایسته تحسین است. من به عنوان عضوی کوچک از جامعه کتابداران ایران قدردان تلاشتان هستم و برای شما عزیزان آرزوی تندرستی و بهروزی روز افزون دارم. شما را جهان‌آفرین یار باد؛ همیشه سر بخت بیدار باد.

ارادتمند همیشگی
یزدان منصوریان
کتابدار و دوستدار خرد

علیرضا نوروزی

با سلام و درود
خبرگزاری کتابداری (لیزنا) به‌عنوان یک منبع تخصصی در حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران، نقش حیاتی در اطلاع‌رسانی، آموزش و تبادل دانش میان متخصصان این حوزه و کتابداران ایفاء می‌کند. این خبرگزاری با پوشش اخبار، رویدادها، مقالات و تحلیل‌های مرتبط با کتابداری، علم اطلاعات و فناوری‌های مرتبط، به ارتقای دانش و آگاهی جامعه حرفه‌ای کمک کرده و می کند. وجود چنین بستر و زیرساختی نه تنها ضرورت ارتباط و هم‌افزایی میان کتابداران و متخصصان اطلاعات را برآورده می‌سازد، بلکه به پیشرفت و توسعه این حوزه در سطح ملی و بین‌المللی نیز یاری می‌رساند. 
بدین وسیله از تیم دست اندرکار لیزنا تشکر و قدردانی می نمایم.

علیرضا نوروزی

 

عمرانی، سید ابراهیم و ...دیگران (1403). «لیزنا 15 ساله شد: استادان نظر می‌دهند. منتظر نظر مخاطبان هم هستیم». سخن هفته لیزنا، شماره 734، 13 اسفند ماه ۱۴۰۳