داخلی
»سخن هفته
دست در دست هم دهیم به مهر
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:
نوروز پیروز و خجسته باد
به نوروزیه های سه سال گذشته لیزنا نگاهی انداختم و با خودم فکر کردم که سال به سال دریغ از پارسال. واقعا دریغ از همین پارسال[1] که نوشتیم عید آمد و ما لختیم و سال قبلش که نوشتیم عید آمد و ما قبا نداریم و امسال که قبا پیشکش، عید آمد و سفره نان نداریم و واقعا جمعیت زیادی از مردم نان سر سفره ندارند و اگر این شیوه مدیریتی ادامه داشته باشد، نمی دانم سال آینده در چنین روزی در چه حال و روزی هستیم. آیا همین نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز را که همواره بر زبان ایرانیان جاری بوده را میتوانیم به زبان بیاوریم. جرات داریم از نسیم باد نوروزی یاد کنیم؟ یا باید از نسیم باد نوروزی فرار کنیم و پنهان شویم که مبادا سرما بخوریم که داروی سرماخوردگی هم دیگر پیدا نمیشود.
دوستان عزیز یک پیشنهاد دارم. پول که نداریم خرج کنیم، دست کم پاشیم بریم پاساژهای زعفرانیه و فرشته و ولنجک و نیاوران و پاسداران چرخی بزنیم و خرج کردن دیگران را ببینیم، شاید هم دیدی خوش گذشت. تازه اینهایی که توی این پاساژها جولان میدهند، درجه دومهاش هستند. گردنه بگیران اصلی که کمتر از پاریس و رم و لندن و لسآنجلس و نیویورک و مونترال و توکیو پاساژ نمیروند. قطبی شدن جامعه تا این حد فکر نمیکنم در هیچ جای دنیا سابقه داشته باشد. این قطبی شدن هُل دادن طبقه متوسط به زیر خط فقر است و از بین بردن طبقه متوسط. طبقه ای که در طول تاریخ همواره موتور محرکه اقتصاد جامعههای مختلف بوده است. و این کار جز از بین بردن اقتصاد کشور و ادامه محرومیت و ادامه کوچ مردم عادی به زیر خط فقر و کوچ برخی مردم که امکانش را دارند و در ضمن علاقه هم دارند به اونور آب نیست.
**
و اما بعد، از عالم کتابداری و علوم اطلاعات بگوئیم
ابتدا یاد میکنم از ایرج افشار بزرگ که 18 اسفند امسال چهاردهمین سال درگذشت این دردانة فرزانة فروتن ایران زمین بود و برخود لازم میدانیم که همه ساله یاد او را گرامی داریم و قدردان تلاشهای بی دریغ او باشیم برای ایران و در این سوی، در حوزه کتابداری و کتابشناسی و نسخ خطی. دوست دارم در اینجا توضیحی در مورد شب کتابخانه مرکزی بدهم که حتما دکتر رسول جعفریان گرامی سخن نیمه تمام مرا بشنوند.
من اشاره کردم به اینکه همه دوستان از نسخه شناسی و ایرانشناسی گفتند که به حق بود و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در این زمینه برجستهترین موسسه کشور است و یادگارهای ایرج افشار و دانشپژوه و منزوی و شاگردان ایشان در کتابخانه مرکزی و خدمات ایرانشناسی و نسخه شناسی کتابخانه برجسته است. من آن شب اشاره کردم به اینکه همه از این موضوع گفتند و صحبت من ادامه سخن خانم انصاری عزیز است.
خانم انصاری تنها سخنران آن شب بودند که از کارهایی که در روزهای پیش از افتتاح برای سازماندهی کتابخانه انجام شده صحبت کردند و این سازماندهی سازمان دادن کتابهای چاپی و منابع مرجع و غیره بود، چرا که نسخههای خطی و منالبع نفیس را گروه دیگری کار میکردند. و من تاکیدم بر ماموریتهای دیگر کتابخانه مرکزی بود و نگاه همه جانبه ایرج افشار. کارهای نسخهةا و ایرانشناسی را دانشپژوه و علینقی منزوی و شاگردان ایشان انجام میدادند ولی کارهای دیگری هم بود. سایر کارها برعهده نوشآفرین انصاری جوان کتابداری خوانده و فرشته انوار و دیگران بود و افشار هر دو بال را هدایت میکرد.
من خود به عنوان رشته فرعی در همین دانشکده ادبیات تاریخ خواندهام. و عاشق ایران و ایرانشناسی هستم، لیکن نکته من همین بود، کتابخانه مرکزی ماموریتهای دیگری هم دارد. ماموریتهایی که رسول جعفریان از آنها خوب آگاه است. با ایشان گفتگویی داشتیم و مطمئن شدم که علاوه بر ایرانشناسان، و نسخهشناسان، به 50.000 دانشجو و استاد دانشگاه تهران هم که در این دانشگاه مشغول تحقیق و تدریش و آموزش هستند فکر میکند. به نرمافزارهای مبتنی بر جستجوهای معنایی فکر میکند، به منابع الکترونیکی و دسترسی دانشجویان فکر میکند و این نوشته من هم یادآوری به اوست و هم سپاس از اینکه به این مسایل به خوبی توجه دارد.
در اینجا و با یاد ایرج افشار دل نوشتهای را که در یادبود او در مجله میراث مکتوب سال 1390 به همت شاگردانش گردآوری و منتشر شد را با اندکی اصلاح باز نشر میکنم که اگر مایل بودید، میتوانید آن را در پایان سخن هفته امروز بخوانید.
و بعد،
به حوزه خودمان کتابداری و در کل علوم اطلاعات که نگاه میکنم، سال گذشته، تب و تاب هوش مصنوعی خیلی شدید بود، و کنگره متخصصان علوم اطلاعات هم به همین موضوع پرداخت و هر هفته یک پلتفرم جدید هوش مصنوعی معرفی شد و در دسترس قرار گرفت که برای من تازهترینش هوش مصنوعیهای تخصصی پایگاههای اطلاعات علمی مانند اسکوپوس Scopus AI و هوش مصنوعی ابسکو و زندی Zendy با عنوان Zaya بود که الحق کار جستجو را آسان ساختهاند، با وجود همه کاستیها. و شنیده ام که پروکوئست هم پلتفرم هوش مصنوعی خود را فعال کرده که هنوز موفق به دیدن و کار با آن نشدهام.
و اما مهمترین و جذاب ترین بخش علوم داده، مراسم تحلیف رئیس جمهور پر حاشیه ایالات متحده بود که پشت سر جناب رئیس جمهور، سرمایه داران ابری ایستاده بودند. این نوع سرمایهداران هیچ کالایی برای فروش تولید نمیکنند و همه سرمایهشان جابجایی دادههای کلانشان است که روی ابر قراردارند. و این خود پیامی مشخص به همه دنیا و حتی به سرمایهداران کلاسیک بود. سرمایه دارانی که کالایی تولید میکردند و کسب سود موتور محرکه اقتصاد کشورها بود. اقتصاد بلد نیستم و نمیدانم میتوان گفت که اینک کالایی در دست نیست که با بالا رفتن نرخ مواد اولیه و نیروی کار قیمتها بالا برود و تورم ایجاد شود. بگذریم که تورم در همه دنیا شدیدتر شده. تورم حتی در کشورهایی که با حسرت به آنها نگاه میکنیم نیز در سه سال گذشته نرخ بالایی داشته است. دست کم نرخی که مورد انتظار آن جوامع نبوده. شاید هم در شروع این نوع از سرمایهداری (منظورم همان سرمایه ابری است) این امر اجتنابناپذیر باشد و بعد از چند سال روال جدیدی بر دنیا حاکم شود که دیگر تورمی نباشد ! ! ! ! ! ، اللهُ اعلم، دست کم در کشورهایی که از نظر اغلب مردم ایران مرغوب محسوب میشوند دیگر تورم نباشد ! ! ! بالاخره آنها هم انسان هستند و یک گوشه دنیا هم انسانها رفاه داشته باشند باید خوشحال باشیم. البته از خداوند تقاضا داریم همینطور که زمین را میگردانند،این رفاه را هم بگردانند که بالاخره به همه مردم دنیا برسد.
به هر حال قصدم از طرح موضوع ورود به دنیای "تکنوفئودالیسم" واروفاکیس[2] ، یا مک ماهان، استرانچ، و یا اینفرنو و یا الیگارشی تکنولوژیک و سرمایه داری ابری واروفاکیس نبود، قصدم اهمیت بیش از اندازه یافتن، دنیای دادهها، علوم دادهای و علوم اطلاعات است که روز به روز مهمتر و پیچیده تر میشود و نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم، که لازم است راه حل جدی بیابیم و امیدوارم که در سال 1404 صداهایی از گروههای آموزشی در رابطه با تغییر شیوه و سوگیری به سمت بازار کار دادهها باشیم.
و اما،
تک نقطه مهم و قابل توجه سال 1403 کتابداری و علوم اطلاعات ایران نیز که بارها در نوشتههای مختلف به آن اشاره شد، آمدن کتابداران بر راس امور کتابخانهها و مراکز اطلاعات ایران بود. که همانطور که عرض شد، باید دست در دست هم داده و از فرصت به دست آمده استفاده شود و سازمان نظام مدیریت اطلاعات و دانش (نماد) را رسمیت داده و به مجلس برای تصویب بفرستیم، باشد که حدود و مرزهای رشتهی کاری خود را معین سازیم و بدانیم که تا کجا ما هستیم و از کجا دیگران، دیگرانی که پایشان را فعلا تا نیمه در کفشهای ما فرو بردهاند و متاسفانه، چون به این کفشها عادت ندارند، شدیدا به کفشها هم آسیب زدهاند و میزنند. و با اینهمه هنوز خودمان فرصت را به آنها واگذار میکنیم، چون خودمان به هر علت توان استفاده از همه ظرفیت رشتهمان را نداریم. با قانونی شدن سازمان نظام اطلاعات، میتوانیم نگاهبانی بیشتری به ویژه از نیروی انسانی شاغل خود داشته باشیم. اینکه امروز افرادی در صحنه مدیریت کتابداری ایران حضور دارند، که همه کتابدار هستند و حمیت (با هر دو املا و البته بر اساس دهخدا و معین حمیت درست است) کتابدارانه دارند، بهترین زمان برای به کرسی نشاندن این موضوع است.
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران آقای دکتر غلامرضا امیرخانی، نهاد کتابهانههای عمومی کشور،خانم دکتر آزاده نظر بلند، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، اقای دکتر محمد حسن زاده، خانه کتاب ایران،آقای دکتر ابراهیم حیدری، و انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران دکتر زرهساز را داریم که همه از خودمان و تحصیلکردههای رشتههای علوم اطلاعات (با اسامی مختلفش در ایران) هستند، و به امید خدا پای در رکاب . امید دارم در سال 1404 این مساله شکل جدی بگیرد. باید دست در دست هم دهیم به مهر و حرفه و رشته خویش را کنیم آباد.
همکاران کتابدار و شاغل در مراکز اطلاع رسانی و پایگاههای اطلاعات علمی نیز باید به کمک بیایند و با مشارکت در همه کارها، در درجه اول، کیفیت کارها را بالاتر ببرند و امکانات جمعی و شبکهای را باز هم بیشتر کنند، تا کتابداران بدانند که حتی اگر صدایشان به گوش بالادستیها نمیرسد، به گوش یکدیگر برسانیم تا در نهایت یک صدا شویم و صدایمان این بار به گوش به کری زده شده مسئولین رسانده شود و تغییراتی مثبت و اثرگذار برای مردم ایران ایجاد گردد.
به امید داشتن سالی خوب و پر از شادی و نشاط برای همه شما عزیزان بزرگوار. یادتان هست چند سال پیش (13 دی 1395) یک سخن هفته داشتیم با عنوان به رسم انگیزهکشی؟ نوشته بودم که در مملکت عزیز ما همه امکانات برای کشتن انگیزهها کامل در دسترس هستند. مراقب خودتان باشید که انگییزههایتان از دست نرود. باید زندگی کنیم و باید به زندگی هر چه زیباتر فکر کنیم. میدانم و خوب هم میدانم که در شرایط فعلی حداقل معیشت هم خیلی سخت شده، ولی نهایت تلاشمان را بکنیم که باشیم و بمانیم و زندگی کنیم. ما کتابداران و در کل باید بگویم ما مردم ایران در وضعیت کنونی فقط یکدیگر را داریم. تلاش کنیم که خنده با لبهایمان قهر نکند. دست در دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد، يار و غمخوار همدگر باشيم، تا بمانيم خرم و آزاد ( عباس یمینی شریف)
خاک،آب،آتش، باد
به یادایرج افشار
انتشار در: نشریه گزارش میراث، سال پنجم شماره 44 (فروردین و اردیبهشت1390)
خاک را بوئیدم
اولین صبح بهار
و چه عطرآگین بود
بوی مادر، گندم، سفره نان
بوی مکتب، بوی همشاگردی
بوی رحل و خطبَر، "عَمّ جزء" و "منت"،
"منت خدای را عَزّوجَلّ"
بوی نیش قلم و لوح گلین
بوی شنگرف و مرکب، جوهر
بوی تذهیب و حواشی، کاغذ
بوی شیرازه و چرم، بویی از راستة صحافان
بویی از کارگه وصّالان، وراقان
بوی سرب گذر باسمهچیان
آب را نوشیدم
در گذر عمر روایت میکرد
در زلالش نقش بسته همه ایام و قرون
خاطراتی همه در فاصله بین دو لوح:
خط میخی نقش بر لوح گلین،
لوحی از نور، منقش شده زامواج مَجاز،
حامل تجربه هایی ز بیان احساس، عقل ، خرد
راوی آنچه به جامانده ز ابنای بشر
ناقل حافظههایی ز جدل، نقد، نظر
همه جاری بر موج، همه امواج مَجاز
موجهایی هم برساخته از ذهن بشر
شعلهها را دیدم
دامن سرخ به بر رقصکنان
با نگاهی از شرم- نیمی شرم؛
شرم سوزاندن جندی شاپور،
شرم سوزاندن دارالکتب مصر، حلب
شرم سوزاندن جوردانو و "ناکرده گناهان" بسیار
بانگاهی ازشوق- نیمی شوق،
شوق افروختن شمع اتاقی به کتبخانة پورسینا
مشعل محفل اخوان صفا
شوقِ بخشیدن گرما به نظامیه و جندیشاپور
آتش مجمر تصویرگر شهنامه
ـ یادگار پسرگوهرشاد-
باد با شادی و شور
صورتم را بنوردید به مهر
موجهایش همه پر بود ز تصویر و صدا
هرطرف چرخیدم، برگی از خاطرهای با خود داشت
ثبت بر لوح؛ قلم از پر مرغ
ثبت بر لوح مَجاز، قلمش جمله ز نور
یادگار مردم
مردم جابلقا، جابلسا، اندلس، مصر، ختن
نسخههایی ز پزشکان شفاخانه جندیشاپور
یادگار هرمز، نوشروان
ـ ثبت برکاغذ و لوح
برگ برگش همه بر باد روان
همهجا در پی و دنبال کسی یا چیزی
هرکتابی پی خوانندۀ خود،
سر به دنبال کتابش جویان، خواننده.
دلنوشته ابرهیم عمرانی
عمرانی، سید ابراهیم (۱۴۰۳).« اشارهای به سازمان نظام مدیریت اطلاعات و دانش (نماد) : دست در دست هم دهیم به مهر». سخن هفته لیزنا، شماره 736، 27 اسفندماه ۱۴۰۳.
--------------------------------------------------------------
[1] . امروز چهارشنبه 23 اسفند 1402 در معاملات بازار آزاد، قیمت هر دلار استرالیا با 0.56 درصد کاهش نسبت به روز گذشته، به عدد 392,700 ریال دست پیدا کرد در همین حال دلار کانادا نیز با عدد 441,600 ریال معامله شد. در ادامه می توانید قیمت کلیه ارزها در بازار آزاد را ملاحظه بفرمایید. قیمت ارز های آزاد us دلار : 574,000 ریال و نگاه کنید به نرخ ارز در تاریخ امروز 25 اسفند 1403 که 917000ریال است.
2.کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد نویسنده:یانیس واروفاکیس. مترجم:سیامک کفاشی. تهران: نشر بیدگل، 1402.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.