کد خبر: 49606
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 22 فروردين 1404 - 10:03

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

جستاری بر ریاکاری فرهنگی:

از نمایش کتاب‌های نخوانده تا جامعه‌ای که «کتابخوانی» را قاب می‌کند

منبع : لیزنا
عبدالرسول خسروی
از نمایش کتاب‌های نخوانده تا جامعه‌ای که «کتابخوانی» را قاب می‌کند

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک 381) : عبدالرسول خسروی، عضو هیأت علمی گروه آموزشی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی بوشهر: ساعت ۹:۵۰ صبح جمعه، پانزدهم فروردین ۱۴۰۴ است. با روشن شدن صفحه تلویزیون و پخش آهنگ آشنا سریال «پایتخت»، قسمت یازدهم را دنبال می‌کنم. در صحنه‌ای تأمل‌برانگیز، نقی معمولی سریال پایتخت، در حال آماده‌سازی منزل برای پذیرایی از مهمانان تاجیک، با عجله کتاب‌هایی خاک‌گرفته و لیبل‌خورده را از انباری خارج می‌کند. (البته پیش از آن هم پیانوی عاریتی را لابد برای نمایش باکلاسی فرهنگی خود در گوشه‌ای از اتاق جای داده است!) این کتاب‌ها با لیبل‌های مندرج در عطف کتاب، به‌وضوح، نشان‌دهنده اموال کتابخانه‌ای غیرشخصی هستند، و گویی هرگز ورق نخورده‌اند. به نظر نویسنده، این تصویر، فراتر از یک موقعیت کمدی، بازتابی از یک بیماری فرهنگی عمیق  به نام تظاهر به فرهیختگی بدون پرداخت بهای واقعی است. به نوعی این بخش، مسئله‌ی ضعف در مطالعه و کتاب‌خوانی را به نمایش می‌گذارد. این صحنه انگیزه‌ای شد و مرا بر آن داشت تا اندکی بر این موضوع متمرکز شوم و اهمیت توجه به این امر مهم را برای خود و متولیان حوزه فرهنگ یادآور شوم:

سخت باورمندم که، این صحنه و امثال آن که می‌کوشند، تأثیر کتاب و کتابخوانی را از طریق روایت‌های نمایشی به تصویر بکشند، همواره قابل تقدیرند. در این قسمت خاص، نقی معمولی به‌عنوان قهرمان ریاکاری روزمره تصویر شده است . تیزبینی فیلمنامه‌نویس در خلق این شخصیت، نماینده‌ای از *فرومایگان فرهنگیِ همه‌چیزدان* را به نمایش گذاشته است. نقی و امثال او، همان فردی است که در شبکه‌های اجتماعی شعار "کتاب بخوانید" می‌دهد، اما خود در طول سال حتی یک صفحه هم نمی‌خواند. در مهمانی‌ها از فلسفه سخن می‌گوید، اما اندیشه‌اش در حد شایعات محله باقی مانده است. کتابخانه‌اش مملو از آثار کلاسیک است، اما ذهنش خالی از پرسشگری است. این دوگانگی رفتاری مختص نقی نیست. جامعه ما پر است از نمونه‌های مشابه و مدیران فرهنگی، آنان که در سخنرانی‌های رسمی از توسعه فرهنگی دم می‌زنند، اما بودجه کتابخانه‌ها را قطع می‌کنند. مدیریت کتابخانه‌ها را به حیاط خلوت دوستان خود واگذار می‌کنند. چهره‌های مشهور و سلبریتی‌هایی که با کتاب عکس می‌گیرند، اما در مصاحبه‌ها از ابتدایی‌ترین مفاهیم علمی بی‌خبرند و از خواندن یک بیت شعر ساده عاجزند. جوانانی که کتاب‌های انگیزشی را صرفاً برای نمایش در شبکه‌های اجتماعی می‌خرند، درحالی‌که در عمل به دنبال راه‌های سریع ثروتمند شدن هستند. اینها نمونه‌هایی از فرهنگ توخالی، بخشی از جامعه امروزی ما است که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، پیامدهای تأسف باری را در پی خواهد داشت؛ هر چند که اکنون هم شاهد تبعات منفی آن هستیم. بپذیریم در جامعه‌ای که ظاهر بر باطن پیشی می‌گیرد، کتاب، و در مقیاسی کلان‌تر فرهنگ، به کالایی تزئینی تبدیل خواهد شد. چه بسیار کتاب‌های نفیسی در خانه‌های ثروتمندانی که فرصت خواندن‌شان هیچ‌گاه فراهم نمی‌شود. چه بی‌شمار جشنواره‌های کتابی که بیشتر به ویترینی برای عکس‌های یادگاری بدل شده‌اند تا فضایی برای ترویج واقعی مطالعه. با این تفاسیر، باید پذیرفت با ادامه چنین وضعیتی، این جامعه، مسیر واقعی پیشرفت را درست طی نخواهد کرد. از این‌رو، وقتی کتاب به ابزاری برای نمایش فرهیختگی تقلیل یابد، مطالعه عمیق جای خود را به شعارهای پوچ می‌دهد. جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند اما ادعای کتابخوانی دارد، به سمتی می‌رود که سخن گفتن از اندیشه جای اندیشیدن حقیقت را می‌گیرد. واپسین سخن اینکه راه برون‌رفت از این معضل در پذیرش چند اصل ساده نهفته است. اصل اول این‌که نخواندن کتاب شرم‌آور نیست؛ تظاهر به خواندن آن است که شرم‌آور است. اصل دیگر، کم‌خوانی صادقانه به‌مراتب ارزشمندتر از کتاب‌دوستی ریاکارانه است. 

سریال پایتخت این رفتار را در قالب یک کمدی تلخ به تصویر کشیده است. فضایی که اگر اصلاح نشود، به تراژدی فرهنگ بی‌محتوا تبدیل خواهد شد. شاید همه ما در مواقعی نقی معمولی بوده‌ایم، وقتی برای مهمان کتاب‌هایی چیده‌ایم که خود نخوانده‌ایم. وقتی در جمع از کتابی سخن گفته‌ایم که تنها خلاصه‌اش را مرور کرده‌ایم. وقتی کتابخوانی را نه برای رشد، که برای چهره‌سازی انتخاب کرده‌ایم. بپذیریم که فرهنگ اصیل نه در قفسه‌های پر از کتاب‌های خاک‌خورده، که در ذهن‌های پویا و پرسشگر ریشه می‌دواند. امید دارم که در قسمت‌های بعدی این سریال و سریال‌های دیگر، صحنه‌های به نمایش در بیاید که نشان دهد که چگونه مطالعه و کتابخوانی، موجب شرافتمندانه و صادقانه زیستن می‌گردد.