داخلی
»مطالب کتابداری
»ستاد خبری ۲۵
تنها ایراد این رمان شگفتانگیز، زود تمام شدن آن است
لیزنا- در طول زندگی کتابهای متنوعی را مطالعه کردم که هر کدام در زمان خود روی من تاثیر گذاشتهاند، به عنوان مثال کتابهای «جای خالی سلوچ»، «سووشون»، «دن آرام» و «بادبادک باز»؛ البته طی سالهای اخیر کتابهای متنوعی در حوزههای تاریخی، سیاسی، معاصر و غیره را خواندهام و هرکدام به نوعی برای من جالب بودند و اینکه بخواهیم از بین این تعداد کتاب، فقط یکی را به عنوان موثرترین یا بهترین انتخاب کنم کاری سخت است.
نگاهی به کتاب «بادبادک باز» و نویسندهاش:
خالد حسینی پزشک و نویسنده افغانستانی - آمریکایی است که عمده شهرت وی بابت نگارش دو رمان «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان» است.
نویسنده سال 2001 طی دوره کارآموزی پزشکی خود شروع به نوشتن رمان کرد و سپس «بادبادک باز» به عنوان اولین رمان این نویسنده جوان در سال 2003 منتشر و به دلیل فروش خوب آن در آمریکا و اروپا سومین اثر پرفروش همان سال شناخته شد. این رمان به 48 زبان دنیا ترجمه شده است و به واسطه آن موفقیت بزرگی برای ادبیات افغانستان در صحنه جهانی پدید آمد.
نویسنده درباره این اثر بیان کرد که در ابتدا مجموعه داستانی از زندگی دو پسر بادبادک باز را نوشته بود که پس از اینکه توسط ناشران مورد قبول واقع نشد آن مجموعه را به رمان تبدیل کرده است. از آن جا که نویسنده در این رمان مضامینی چون خیانت، پشیمانی، دوستی و عشق بین پدر و فرزند را به تصویر کشیده و این مضامین، مضامینی جهانی است (نه صرفا مسائلی میان افغانها) «بادبادک باز» به رمانی مورد علاقه و پسند ملیتهای مختلف تبدیل شده است.
«بادبادک باز» رمانی كاملا رئالیستی، ساده، اما خوش ساخت است كه در آن اثری از بازیهای زبانی، نماد و تمثیل دیده نمیشود. با این حال رخدادهای آكنده از شفقت و قساوت از یک سو و كنشها و اعتقادات شخصیتها از سویی دیگر، لایهها و مفاهیم گوناگونی پدید میآورند كه می توان برآیند آنها را با مقوله «استعاره» تعریف كرد، همین خصلت سبب میشود خوانندههای مختلف، برداشتهای متفاوتی از این اثر رئالیستی داشته باشند.
نویسنده ضمن روایتی آموزنده و روشنگر از نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی افغانستان شخصیت هایی پویا میآفریند که تلاشهای تاثربرانگیز و پیروزیهای پر شورشان حتی مدتها بعد از پایان کتاب در ذهن خواننده باقی میماند و شاید تنها ایراد این رمان شگفت انگیز این باشد که خیلی زود تمام می شود.
خلاصهای از داستان کتاب:
بنمایههای این اثر شامل زندگی امیر و پدرش به عنوان دو مهاجر در آمریکا و نیز تنشهای قومیتی میان پشتونها و هزارهها است. داستان از زبان امیر روایت میشود، امیر یک نویسنده اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات یک کودک راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند و امیر به بهانه این سفر داستان زندگیاش را تعریف میکند.
روایت این رمان دوستی امیر با حسن است، امیر در سن 12 سالگی به یار همیشگی خود حسن خیانت میکند و این گناه تا سالها حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند. در سال 1979 با حمله روسها به افغانستان امیر با پدرش از افغانستان فراری میشوند و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم در ذهن خود به فریمانت میبرند. در این زمان طالبان حسن و همسرش را به جرم هزاره بودن به قتل میرسانند و پسری معصوم به عنوان یادگاری از آنها در دستان طالبان اسیر میشود. امیر با شنیدن این داستان به خاطر جبران خیانتش نسبت به حسن تصمیم به نجات دادن آن پسر میگیرد و از امریکا دوباره به افغانستان برمیگردد.
نکته قابل تامل این است که تلخیهای کتاب برای یک افغانی از خانواده متمول است. زمانی رویدادهای کتاب دردناکتر میشود که بدانیم آسیبی که طبقه متمول افغانها از جنایت سه دهه اخیر افغانستان خوردهاند در برابر قشر ضعیف افغانها بسیار ناچیز است. نویسنده سعی میکند این موضوع را با اقامت یک شبه امیر در خانه وحید و نوع زل زدنهای سه فرزند وحید به دستان امیر موقع خوردن غذا بیان کند.
این اثر با صدای خود نویسنده به صورت صوتی نیز وارد بازار نشر و همچنین در دسامبر سال 2007 فیلمی با همین نام از این داستان ساخته شده است.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.