کد خبر: 38880
تاریخ انتشار: دوشنبه, 06 اسفند 1397 - 09:06

داخلی

»

اخبار کتاب

آخرین «کوتاه با داستان» امسال برگزار شد

منبع : روابط عمومی انتشارات نیستان
هشتمین جلسه از «کوتاه با داستان» با حضور نویسندگان، سید مهدی شجاعی، نصرالله قادری و مریم راهی و تعداد زیادی از علاقه‌مندان به ادبیات، عصر روز یک‌شنبه به میزبانی فرهنگسرای اندیشه و با همت انتشارات نیستان برگزار شد.
آخرین «کوتاه با داستان» امسال برگزار شد

به گزارش لیزنا، این نشست که با مشارکت انتشارات نیستان و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار می‌شود، آخرین جلسه خود در سال 1397 را پشت سر گذاشت.

در ابتدای این مراسم که به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها و گرامیداشت روز مادر برگزار می‌شد، از همه بانوان و مادران گرانقدر تقدیر به عمل آمد و پس از آن، با حضور سید مهدی شجاعی، جلسه کوتاه با داستان آغاز شد.

مریم راهی، نویسنده جوان کشور، اولین مهمان این برنامه بود که برای خواندن داستان کوتاهش به روی صحنه آمد. این نویسنده که سابقه نگارش رمان‌های «یوما» و «برپا» را در کارنامه کاری خود دارد، پس از پخش کلیپ معرفی، صحبت کرد و گفت: از این که در این جلسه و در کنار علاقه‌مندان به ادبیات حضور دارم، بسیار خوش‌حالم. از آقای شجاعی تشکر می‌کنم که به من اجازه دادند تا در این نشست حضور داشته باشم و بتوانم داستان کوتاه خود را بخوانم. من جز کوچک‌ترین نویسنده‌ها به شمار می‌روم اما خداوند یار من بوده است و کمک کرده است که داستان‌هایم توسط استاد بزرگوارم، آقای سید مهدی شجاعی چاپ شود. چنین فرصتی بسیار کم پیش می‌آید. به همین دلیل باید از ایشان تشکر کنم و بگویم که بسیار ممنون هستم که به من کمک کردید تا نویسنده شوم.

سید مهدی شجاعی ضمن اشاره به مریم راهی به عنوان یکی از نویسندگان خوب کشور گفت: صحبت‌هایی که خانم راهی مطرح کرد، اظهار لطف ایشان نسبت به بنده است. باید بگویم که ایشان کارهای مختلفی را نوشته است اما می‌خواهم به همه توصیه کنم که رمان «فردا مسافرم» خانم راهی را حتما بخوانند. این رمان، بسیار شیرین، جذاب و تاثیرگذار است. به نظرم تاثیر این رمان به روی هر خواننده‌ای این قدر زیاد است که پس از خواندن آن، فریاد «یا لیتنا کنا معک» را برای امام حسین علیه‌السلام سر خواهد داد. بعد از این کتاب، دیگر اثر ایشان به نام «یوما» را نیز بسیار دوست داشتم که راجع به شخصیت محوری حضرت خدیجه سلام‌الله علیها نوشته شده بود. پشتکار، اعتقادات قوی و قلم خوب ایشان از او یک نویسنده تمام عیار ساخته است.

راهی به معرفی داستان کوتاه خود پرداخت و گفت: داستانی که امروز برایتان می‌خوانم، یکی از داستان‌های آخرین کتابم است که به زودی چاپ خواهد شد. این کتاب 11 داستان دارد که در این جلسه داستان سوم آن را می‌خوانم.

در بخش بعدی این جلسه، سید مهدی شجاعی توضیحاتی را راجع به کمپین «کتاب محبوب من» داد و گفت: کسانی که در جلسات قبلی کوتاه با داستان حضور داشتند، اطلاع دارند که از چند ماه، پویش «کتاب محبوب من» را در فضای اینستاگرام به راه انداختیم و از علاقه‌مندان خواستیم تا موثرترین و بهترین کتابی را که تاکنون خوانده‌اند، اعلام کنند. هم‌چنین اعلام کردیم که هر شخص، می‌تواند بیش از یک کتاب را به عنوان کتاب محبوب خود معرفی کند. از آن جا که این کمپین در صفحه شخصی خود بنده اعلام شده بود، احساس کردیم که این نظرسنجی، جامع نیست و به همین دلیل از دوستان مختلف با گرایشات مختلف تقاضا کردیم که این نظرسنجی را در صفحات شخصی خود به اشتراک بگذارند. حجم بالایی از آرا به دست‌مان رسید اما با توجه به مشورت‌هایی که با دوستان مختلف داشتیم، متوجه شدیم که فضای اینستاگرام، فضای محدودی است و همه کسانی که دوست دارند در این زمینه اظهار نظر کنند، در این نرم افزار عضو نیستند. بنابراین تصمیم گرفتیم که فضا را بازتر کنیم و در تلگرام نیز اعلام عمومی کردیم. هم‌چنین خبرگزاری‌هایی که علاقه‌مند به فرهنگ و ادبیات بودند، وارد کار شدند و در نتیجه این پویش، روز به روز گسترده‌تر شد. بر همین اساس، علیرغم این که بنا داشتیم تا محصول نهایی را در این جلسه ارائه کنیم، احساس کردیم با توجه به این که فرآیند دریافت آرا به صورت روزانه ادامه دارد، بهتر است که اعلام نتایج را کمی به عقب بیندازیم تا نتایج بهتر و جامعه آماری بهتری داشته باشیم. با توجه به این که در فروردین ماه نشست کوتاه با داستان نخواهیم داشت، پیش‌بینی من این است که جلسه مستقلی به عنوان جشن کتاب یا جشنواره کتاب با همین محوریت و به منظور اعلام آرا و آمار برگزار خواهد شد. زمان برگزاری این جلسه حتما به علاقه‌مندان اطلاع‌رسانی می‌شود. 

شجاعی به معرفی روش‌های شرکت در این پویش پرداخت و گفت: لینک دسترسی به این کمپین و نظرسنجی، هم در فضای تلگرام و هم در فضای اینستاگرام موجود است. 

دومین مهمان نشست کوتاه با داستان، نصرالله قادری بود. این هنرمند کشور که در شاخه‌های مختلفی نظیر تئاتر، سینما، داستان‌نویسی و ... سر رشته دارد، صحبت کرد و گفت: اگر یک آدم تئاتری بگوید که داستان‌خواندن و حضور در چنین محافلی برایش سخت است، کسی باور نمی‌کند اما جالب است بدانید که من حتی در مواقعی که اجرای تئاتر دارم نمی‌توانم روی صحنه بیایم. شاید دلیل این موضوع این باشد که خیلی تنها و خسته هستم. البته این جلسه، کمی برایم فرق داشت چرا که کسی از من درخواست کرد که به روی صحنه بیایم که واقعا نمی‌توانستم به او جواب منفی بدهم. من هیچ‌گاه نتوانستم به سید مهدی شجاعی نه بگویم و شاید کسی که باعث شد تا داستان بنویسم، ایشان باشد.

سید مهدی شجاعی ضمن خیر مقدم گویی برای حضور نصرالله قادری در این نشست گفت: دوست دارم تا پیرامون آقای قادری به صورت مفصل صحبت کنم و متنی را که قبلا برای ایشان نوشته‌ام بخوانم اما ترجیح می‌دهم که ایشان داستان کوتاه خود را بخوانند و پس از آن راجع‌ به ایشان صحبت کنیم.

نصرالله قادری به داستان کوتاه خود اشاره کرد و گفت: من، همان‌طور که می‌نویسم، می‌توانم بخوانم و در روزگاری که بعضی‌ها تظاهر می‌کنند، مخاطب به راحتی می‌تواند بفهمد که چه کسی تظاهر می‌کند و چه کسی از روی احساس داستان می‌نویسد. علاوه بر این، معتقدم که با روح هوشیاری زنانه و با ناخودآگاه می‌نویسم و به همین دلیل با همین حس و حال آن را می‌خوانم.

پس از خواندن داستان کوتاه توسط نصرالله قادری، سید مهدی شجاعی، متنی را که از پیش برای او آماده کرده بود، خواند. این متن چنین است: «تاریخ را حاکمان می‌نویسند، نه حقیقت‌مداران. تاریخ را همان کسانی می‌نویسند که آن را از مسیر اصلی خود منحرف کردند و بر آن سلطه یافتند. در این میان، چه اشتراکات و تشابهات قریبی میان امت اسلام و قوم بنی اسرائیل وجود دارد. چه اشتراکی بیش از این که هر دو امت، در غیبت پیامبرشان حقیقت و وصی حقیقی را وا نهادند و دل به شعبده سامری سپردند. بی‌جهت نبود که حضرت خاتم المرسلین بارها و بارها در ملا عام به حضرت سید الوصیین، می‌فرمود «أنت منی بمنزلة هارون من موسی». حضرت الوصیین، پس از رحلت پیامبر، وقتی که ریسمان سلطه‌جویان بر دستش نشست، همان کلامی را فرمود که هارون در پس پرستش گوساله و سلطه سامری، به موسی عرضه داشته بود. در پی رحلت پیامبر و خانه‌نشینی خورشید، تاریخ را همان خفاشان شب‌پرست نوشتند که به ظلم و غصب بر جایگاه پیامبر و وصی‌اش نشستند و هرگز هیچ نسبتی با نور و روشنی نداشتند. البته سنت خداوند بر این نبوده و نیست که گوهرهای ناب خلقتش را از صندوق غربت دربیاورد و در ملا عام به حراج بگذارد. این شد که قریب به 14 قرن، گوهر حقیقت از دسترس عوام دور ماند و تنها در منظر طالبان حقیقی حقیقت که همواره محدود بودند، پرده از رخسار برکشید و در این میان چه مغتنم بودند کسانی که تن به سلطه سیاهی نسپردند، دل به ظلمت ندادند و به جستجوی حقیقت رفتند. از شیخ کلینی با اصول کافی تا علامه مجلسی با بحار الانوار تا علامه امینی با الغدیر تا علامه قزوینی تا علامه عسگری و امروز نصرالله قادری با کتاب سلمان‌اش، با کتاب ابوذر‌اش و با شهد شوکرانش، این امید را در دل‌ها تجدید می‌کند و این حجت را بر عقل‌ها تمام می‌کند که در این روزگار وانفسا نیز گوهرهای ناب، همچنان جستجوگران، کاشفان و مبلغان خاص خود را دارد که بی‌واهمه راه می‌پویند و بی‌مرکب و بدون کاروان به مقصد می‌رسند».

در بخش انتهایی این جلسه، نوبت به سید مهدی شجاعی رسید تا با خواندن داستان کوتاه خود، سال 1397 را با خاطره‌ای خوب از شنیدن یک داستان کوتاه به اتمام برساند. او داستان کوتاه خود را در ادامه جلسات قبلی و پیرامون «از کرامات شیخ ما» خواند که با استقبال مخاطبان همراه بود.

این جلسه با گرامی‌داشت یاد و خاطره ابوالفضل زرویی نصرآباد به پایان رسید.

 

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: