داخلی
»برگ سپید
ایلیاد شرح درگیری مردمان آخایی (صاحبان یونان باستان) با ترواییان (مردمان تروا یا ایلیون) است. بهانه آن است که پاریس (یا الکساندر) پور پریام، همسر زیبای منلاس را که هلن نام دارد، ربوده است. منلاس برادر آگاممنون و سایر خواستگاران هلن روزگاری عهد کرده بودند که اگر گزندی به وی رسد، از هیچ کوششی برای دفع آن فروگذار نکنند. پس لشکری گران مهیا میگردد که در آن پهلوانانی چون آشیل، اولیس، آژاکس و پاتروکل حضور دارند.
این نبرد به دلیل مقاومت جانانۀ ترواییان خصوصاً هکتور برادر پاریس، ده سال طول میکشد. پایان جنگ در حماسه ایلیاد با کشته شدن هکتور به دست آشیل و بازپس گرفتن پیکرش از او توسط پریام همراه میشود و سخنی از اسب تروا و غافلگیر شدن ساکنان این شهر نیامده است. آنچه در این خصوص شنیدهایم یا خواندهایم در آثار حماسی بعدی غربی نظیر انهاید ویرژیل حکایت شده است.
این منظومۀ حماسی، خود سرآغاز منظومههای دیگری در عرصۀ ادبیات غرب است که از آن جمله میتوان به اودیسه هومر، انهاید ویرژیل، تلماک فنلون و هانریاد ولتر اشاره کرد. ایلیاد و اودیسه هومر به همراه انهاید ویرژیل نابترین آثار حماسی و ادبی ادبیات غرب را تشکیل میدهند. استاد میرجلالالدین کزازی در دیباچه ترجمه خود بر ایلیاد میگوید: «در ارج و والایی ایلیاد، همین یک نکته بسنده میتواند بود که دانشوران و سخنسنجان باختر زمین بر آن رفتهاند که دو نامۀ شگرف، شالودۀ فرهنگ و اندیشه اروپایی را ریختهاند و در بینش و منش و کنش اروپاییان بیشترین و پردامنهترین اثر را نهادهاند: یکی مینوی و دیگری ادبی: انجیل و ایلیاد».
ترجمههای ایلیاد
دو ترجمه مشهور از ایلیاد در بازار وجود دارد؛ یکی ترجمۀ مرحوم سعید نفیسی که قدیمیتر است و دیگری ترجمۀ دکتر میرجلالالدین کزّازی. ترجمۀ مرحوم نفیسی به اعتبار اظهارات مترجم در دیباچه کتاب، دقیق، روان، و زیباست. لیکن خود استاد نیز اظهار کرده است که به دلیل عدم سازگاری زبان یونانی با هیچ زبان دیگر، به نظم درآوردن ایلیاد به زبان فارسی تقریباً محال است.
برای آنان که ترجمهای هنرمندانهتر و آهنگینتر با همان تپندگی منظومههای حماسی و نیز پر از آشناییزدایی با کمک واژگان اصیل فارسی میخواهند، ترجمۀ استاد میرجلالالدین کزازی را توصیه میکنم. استاد کزازی جابهجا با در نظر گرفتن عوامل زیبایی شاهنامه حکیم فردوسی (موسیقی حماسی واژگان، هنر توصیف و تشبیه، برخورداری از برابرنهادهای پارسی واژهها، هماهنگی حالات و کلمات پهلوانان قصه در مکالماتشان) و نیز بهرهگیری از مختصات نثر خراسانی که ناظر برسادگی و بیپیرایگی و به کاربردن واژگان قدیمی پارسی حتی به جای واژگان مقبول امروزی است (نظیر برخی به جای قربانی، سپند به جای مقدس، بستوه به جای خسته، بیشگون به جای شوم) نثری هنرمندانه و خاص همچون دیگر آثارش پدید آورده است. به زعم بنده وی کوشیده است برای خوانندۀ پارسیزبان، فضای پهلوانی و حِکمی شاهنامه را تداعی کند. در ذیل به منظور مقایسۀ ترجمۀ این دو استاد، دو سطر از ابتدای سرود بیست و دوم ایلیاد را با هم میخوانیم:
- ترجمۀ سعید نفیسی: «مردم تروا چون بچهگوزنانِ کمدل، سراسیمه خود را به شهر میافکندند، و خوی (= عرق) را از خود خشک میکردند، تشنگی بسیار خود را فرو مینشاندند، بر باروهای خود پشت داده بودند...»
- ترجمۀ میرجلال الدین کزّازی: «بدینسان، درمیانۀ شهر، ترواییان که چون آهوبرّگان بدان درگریخته بودند، تن از خوی فرومیشستند، پشت داده بر جان پناههای زیبا، باده مینوشیدند و تشنگی را فرو مینشاندند...»
مشخصات اثر:
ایلیاد/ هومر، ترجمه میرجلال الدین کزّازی. تهران: نشر مرکز، 1377.
ایلیاد/ هومر، ترجمه سعید نفیسی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1334.
ترجمه ی آقای کزازی به درد کسانی می خوره که از خواندن لغات سره فارسی لذت میبرن.