داخلی
»برگ سپید
اریک امانوئل اشمیت (E’ric-Emmanuel Schmitt) در 28 مارس 1960 در حومه لیون به دنیا آمد. اولین اثرش را در 11 سالگی نوشت. در سال 1986 موفق به اخذ دکترای فلسفه شد. او نویسندهای است که رویکرد دینی و عرفانی دارد. به مذهب خاصی گرایش نشان نمیدهد؛ بلکه به فلسفه دین که اساس آن سرشت و فطرت انسانی است، توجه دارد(ص5کتاب).
رمان «زمانی که یک اثر هنری بودم» از جمله آثار زیبا و جذاب اشمیت است که در سال 2003 منتشر و تاکنون به زبانهای ایتالیایی، کره ای، لهستانی، آلمانی، یونانی، پرتقالی، رومانیانی و... ترجمه شده است(ص6 کتاب).
داستان با ماجرای خودکشی جوانی بیست ساله به نام تازیو آغاز میشود؛ او بر این باور است که زیبایی و موفقیتهای برادرانش را ندارد، برهمین اساس از زندگی خود ناراضی است و تصمیم میگیرد به آن خاتمه دهد. زمانی که تازیو بر لبه صخرههای ساحلی ایستاده و قصد دارد خود را به پایین پرتاب کند، صدایی میشنود که بیست و چهار ساعت از وی فرصت میخواهد. صدا نظر جوان را جلب و او را وادار میکند تا صاحب صدا را ببیند.
مکالمهای میان تازیو و صاحب صدا (که نامش زئوس پترلاما است) شکل میگیرد؛ زئوس جوان را از خودکشی بازمیدارد و او را متقاعد میکند تا بیست و چهار ساعت به وی فرصت دهد. پترلاما بزرگترین نقاش و مجسمهساز عصر خودش بود که میخواست از تازیو، اثری هنری خلق کند. زئوس ایدهاش را با تازیو در میان میگذارد؛ او هم که به شهرت و جلب نظر دیگران علاقهمند است از پیشنهاد زئوس استقبال میکند.
پس از امضای دستخطی مینی بر اینکه جوان داستان خود را کاملاً به دست زئوس سپرده و به نوعی از آنِ وی خواهد شد تا هرچه که او اراده کند از تازیو بسازد(ص62 کتاب) عمل جراحی دوازده ساعته انجام شد و پس از گذشت سه هفته، زئوس با عبارات منحصر بفرد، عجیب، یکتا و متفاوت(ص65 کتاب) از اثر خلق شدهاش یاد میکند و آن را آدام بیس مینامد.
زئوس جشن بزرگی ترتیب داد و اثر هنری انقلابیاش یعنی آدام بیس (به معنای آدمی دیگر) را در حضور رسانه ها و مطبوعات معرفی نمود. پس از پایان مراسم، آدام برای استراحت و داشتن خلوتی با خودش، به سوی باغ محل اقامتش حرکت میکند، پس از پیمودن مسافتی به ساحل میرسد؛ پدر نابینای نقاش(آنیبال) و دخترش(فیونا) و تابلوی نقاشی آنها نظر آدام را جلب میکند. ترسیم نادیدنیهای شخصیت آدام از سوی آنیبال و شناخت واقعی او از آدمها و دیدگاهش در مورد هستی برای آدام جالب توجه بود و همین آشنایی، مسیر زندگی شخصیت اصلی کتاب «زمانی که یک اثر هنری بودم» را تغییری اساسی میدهد و در نهایت او را به سوی خویشتن خویش سوق میدهد...
به همین مقدار از توصیف داستان کتاب بسنده و پیشنهاد میکنم این رمان تاثیرگذار را مطالعه نمایید.
ویژگیهای اثر
یکی از ویژگیهای برجسته این رمان انتخاب نامهای اساطیری برای اغلب شخصیتها است. زئوس (خدای روشنی و صاعقه، معروف به ژوپیتر)، آدام بیس(آدام به اولین انسان آفریده شده اشاره دارد)، آنیبال(از فرماندهان جنگی در سال 183 پیش از میلاد).(برگرفته از ص 7 کتاب)
از بخشهای جالب توجه کتاب زمانی است که زئوس برای رسیدن به شهرت بیشتر از آدام میخواهد که برهنه در حضور رسانهها ظاهر شود و آدام از این کار امتناع کرده و آن را دور از منزلت انسانی میبیند. زئوس به آدام یاداور میشود که ارادهاش هیچ اهمیتی ندارد و تاکید میکند تنها اراده او (به عنوان آفریننده) مهم و تعیینکننده خواهد بود(ص 95 کتاب)؛ در اینجا این سوال به ذهن متبادر میشود که حقوق خالق و مخلوق نسبت به یکدیگر چگونه خواهد بود؟ آیا مخلوق نسبت به خالق اطاعت محض دارد؟
در بخش دیگری از کتاب زئوس به آدام این طور میگوید: «دوست جوان من! تنها یک چیز برای تو خوب است. این که دیگر فکر نکنی. برداشت من این است که اصلاً فکرکردن تو بی فایده است» (ص96کتاب). در این حالت زئوس با سلب و سرکوب قدرت آگاهی آدام، او را به اطاعت بیچونوچرا فرامیخواند. در پاراگراف دیگری از ص 96، زئوس به مقایسه شیء و برده میپردازد و برده را به سبب داشتن قدرت آگاهی بالاتر از شیء توصیف میکند.
نویسنده با بیان این جملات خواسته است به صورت ضمنی به مسئله آزادی انسان و گستره آن اشاره کند و این موضوع تا پایان داستان در قالب جملات و عبارات گوناگون مطرح میشود.
در صحنهای که آنیبال، صورت آدام را نقاشی میکند و به او نشان میدهد، آدام همان صورت قبل از مبدل شدن به اثر هنری را در نقاشی میبیند؛ در واقع آنیبال نابینا صورت نادیدنی آدام را براساس شخصیت و رفتاری که از وی درک کرده، ترسیم نموده است. نویسنده در اینجا به نوعی بر تقدم روح بر جسم و شخصیت و رفتار بر ظواهر اشاره میکند.
نگاه اومانیستی اشمیت در این اثر کاملاً برجسته و مشهود است. وی به موقعیت انسان در دنیای معاصر اعتراض میکند، انسانی که اندک اندک تا حد یک شیء تنزل مییابد؛ و هم به آزادی انسان، آن هم در دنیایی که داعیۀ آن را دارد (ص6کتاب).
مشخصات اثر:
اریک امانوئل اشمیت. «زمانی که یک اثر هنری بودم». ترجمه فرامرز ویسی و آسیه حیدری. تهران: افراز، 1393، چاپ نهم.
دربارۀ نویسندۀ این متن:
مریم سه دهی، دانشجوی دکتری علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران و عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی. علاقمند به حوزه نقد کتاب و مقالات نشریات، چکیده نویسی، مقاله نویسی و ادبیات داستانی.
ولی من برداشت دیگری هم دارم که هنرمند واقعی همیشه جاویدان می ماند هم خودش هم اثرش مثل آنیبال ولی زئوس که هنرمند شیاد هست که فقط با جار و جنجال و کسب پول بیشتر اثر خلق کرده در طول زمان فراموش می شود
برداشت بعدی که سطح بیشتر افراد جامعه در زیبادیدن ظاهری است درحالی که فقط 2 نفر فیونا و آنیبال زیبایی فطری و واقعی را دیدند
با تشکر موفق باشید
ممنون از توصیف خوبتان
به نظر من معرفی خلاصه داستان کمی موجز است و هنوز موارد بسیاری برای توضیح بودکه شاید مجالی برای ان نبوده است بااین حال تفسیر زیبا و روان است وجای تشکر وقدردانی از معرف این منبع وجود دارد امیدوارم این عملکرد زیبا در حوزه معرفی منابع چاپی به یک سنت در میان جامعه امروزی ما تبدیل شود . با سپاس
اما تفسيرش خوب بود وكاستيهاي بالاراتاحدودي جبران كرد
سپاس ازشما