داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: لطفاً این یادداشت را با آرامش و بدون شتاب بخوانید. زیرا هدف آن معرفی مفهومی با عنوان «نهضت آهستگی» یا «جنبش کند» است، که ما را به پرهیز از شتابزدگی تشویق میکند. این رویکرد در سه دههء اخیر در مقابل زندگی سرعتبنیادِ حاصل از مدرنیته مطرح شده، و هر روز بر طرفداران آن در کشورهای مختلف افزوده میشود. نهضت آهستگی در واقع ترجمهء Slow Movement است که آغاز آن به 1986 در ایتالیا باز میگردد. زمانی که یکی از شعب رستورانهای زنجیرهای مک دونالد - از پیشتازان ترویج غذای آماده یا Fast Food - در رم افتتاح شد. در اعتراض به گسترش فعالیت این رستوران، روزنامهنگاری ایتالیایی به نام «کارلو پترینی» Carlo Petrini مروج رویکرد «غدای آهسته» یا Slow Food شد، و موسسهای با این عنوان بنیاد نهاد که مردم را به آرامش و شکیبایی در پخت و صرف غذا دعوت میکرد.
مفهوم غذای آهسته به این معناست که بجای آنکه با بیشترین سرعت غذا را آماده کنیم و در کمترین زمان آن را بخوریم، بهتر است، همچون نسلهای پیشین و غذاهای سنتی، وقت کافی برای تهیه غذاهای سالم اختصاص دهیم و در کنار یکدیگر از صرف آن لذت ببریم. در نتیجه غذا خوردن را نه فقط با هدف رفع گرسنگی، بلکه به عنوان فرایندی فرهنگی و اجتماعی بنگریم. نهضت غذای آهسته در واقع بازگشتی به سنتهای کهن بود که در آن انسانها از هر فرصتی برای با هم بودن استفاده میکردند. به سخنی دیگر پترینی و دوستانش با تاکید بر تبلیغ برای غذای آهسته، در دنیای پرشتاب امروز که همهء شئون آن دچار سرعتزدگی شده، مردم را به آرامش و کاستن از این سرعت جنونآمیز تشویق کردند.
آنان این حرکت را از فرهنگ غذایی آغاز کردند و شاید خودشان نیز نمیدانستند که در کمتر از سه دهه شاخههای جدیدی از این نگرش در سایر عرصههای زندگی فرهنگی و اجتماعی ایجاد شود. زیرا اندیشهء آهستگی - که ابتدا در مفهوم غذای آهسته متبلور شد- با استقبال گستردهای همراه بود و به تدریج جنبههای دیگری از آن مطرح گردید و توسعه یافت. اکنون اگر با کلیدواژهء Slow Movement در وب جستجوی سادهای انجام دهید، خواهید دید که پس از نهضت غذای آهسته که آغازگر این حرکت بود، حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده و نهادهای مردمنهاد در این عرصهها مشغول به فعالیتند. به عنوان مثال، مدیریت آهسته (Slow Management)، آموزش آهسته (Slow School) علم آهسته (Slow Science)، سفر آهسته (Slow Travel)، گردشگری آهسته (Slow Tourism)، شهر آهسته (Slow City)، طراحی آهسته (Slow Design) و خواندن آهسته یا کندخوانی (Slow Reading) از جمله شاخههای این حرکت است.
البته نهضت آهستگی به هیچ وجه مخالف پیشرفت علم و فناوری نیست و هرگز کسی را به کنار گذاشتن مظاهر مدرنیته دعوت نمیکند. بلکه خواستار تغییر در نگرش سرعتزده و پرشتاب به زندگی است، که در آن همه چیز باید به سرعت اتفاق افتد. گویی این کرهء خاکی همچون میدان مسابقهای است که هر یک از ما دوندگان دو سرعت آن هستیم. مسابقهای همیشگی و بیپایان! بر این اساس، در رویکرد مبتنی بر آهستگی قرار نیست هواپیما سوار نشویم یا از قطار تندرو استفاده نکنیم. بلکه هدف این است که مراقب وسواس زمانزدگی باشیم که نتیجهء آن بیقراری و شتاب جنونآمیزی است که آسایش را از زندگی سلب میکند.
به سخنی دیگر مفهوم آهستگی در اینجا به معنی «کندی»، سستی یا بیخیالی نیست. بلکه به معنای تأمل، درنگ، دقت، بازنگری و پرهیز از سطحینگری و شتابزدگی است. مروری بر مطالب موجود در این زمینه نشان میدهد که بیشترین پیوند بین نهضت آهستگی با مفاهیمی همچون توسعه پایدار (Sustainable Development)، کشاورزی پایدار و گردشگری پایدار وجود دارد. همچنین مبانی این بحث همخوانی فراوانی با مسائل زیست محیطی دارد، اما جنبههای فرهنگی و اجتماعی آن پررنگتر است. در نتیجه در چنین فضایی که همراه با شکیبایی و همدلی است، آدمی از عوارض وسواس زمانی نظیر اضطراب و استرس در امان میماند. بنابراین، ممکن است حتی ما کارها را به سرعت انجام دهیم، اما در خلال انجام آن ذهنی آرام و اندیشهای استوار داشته باشیم. اتفاقاً با کمی دقت در فرهنگ خودمان نیز به انواع جلوههای همین دعوت به آرامش بر میخوریم. ضربالمثل معروف «عجله کار شیطان است»، نمونهای از توجه به آرامش و تاکید بر بردباری و تأمل در فرهنگ ماست، که اکنون مشابه آن را در نهضت آهستگی میبینیم.
مثلاً در آموزش آهسته بجای آنکه سعی کنیم در کمترین زمان بیشترین مطالب را به دانشآموزان و دانشجویان آموزش دهیم، تلاش میکنیم آنان به درک عمیقی از مفاهیم بنیادی مرتبط با اهداف آموزشی دست یابند. بازتاب این نگرش در برنامه درسی نیز مطرح شده که بجای تنوع بیش از اندازه در برنامه درسی، ذهن دانشآموزان را بر یک یا چند موضوع مشخص معطوف کنیم و با بررسی دقیق وجوه آن موضوع یا موضوعات و پیوند میان دانستههای دانشآموزان با مطالب جدید توان درک و فهم آنان را بهبود بخشیم. در چنین نگرشی مسئولیت یادگیری دانشآموزان همچون وظیفهء مشترکی میان معلمان و والدین کودکان است که هر دو گروه در این فرایند مشارکت دارند و ارزیابی نهایی بیش از آنکه مبتنی بر فراوردهء آموزش که همان آزمونهای پایان ترم و سال باشد، مبتنی بر فرایند آموزش در طول تحصیل است.
در علم آهسته نیز هدف این نیست که فقط میزان انتشارت را به حداکثر برسانیم، بلکه در کنار رشد کمّی از کیفیت آثار و محتوای آنها غافل نمیشویم. در علم آهسته به خاطر داریم هر چند فرایند اکتشافات علمی در سالهای اخیر شتاب بیشتری یافته، اما زیربنای این شتاب، نتیجهء سالهای متمادی تلاش صبورانه محققانی است که نقش آنان در این دستاوردها کمتر دیده میشود. پروفسور یوجین گارفیلد - که از بنیانگذران علمسنجی در دنیاست و به خوبی از مفاهیم این حوزه آگاهی دارد- در سال 1990 به این موضوع اشاره میکند. او در مقالهای با عنوان «علم سریع در مقابل علم کند، آهستگی و استمرار مسابقه را خواهد برد» که در مجلهء سایتنیست منتشر شده مینویسد: امروز بیش از هر زمان دیگر محققان خود را در مسابقهای فراگیر در جذب بودجههای پژوهشی و انتشار یافتههای علمی گرفتار میبینند، اما همهء اخبار خارقالعاده از اکتشافات علمی بیش از آنکه ناگهانی و از سر نیکبختی به دست آمده باشد، ریشه در سالها کار مستمر و روشمند دارد. مثلاً در مدت چهل سال پس از آنکه جیمز واتسون و فرانسیس کریک ساختار DNA را کشف کردند، حدود 10 میلیون مقاله در این زمینه توسظ سایر محققان در سراسر جهان نوشته شده که حاصل صدها تحقیق مستقل است و اکنون میتواند مبنایی برای یافتههای جدید باشد. بر این اساس، نباید تصور کنیم اگر کشف تازهای در زمینهء DNA رخ میدهد، رخدادی اتفاقی و ناگهانی است. این به معنی نادیده گرفتن تمام این سالها تلاش مستمر است که به آهستگی زمینهساز مطالعات جدید شده است. به این ترتیب حتی علم پرشتاب امروز خود وامدار علم آهستهای است که آن را تغذیه میکند. ولی ما اغلب به فراوردههای نهایی توجه میکنیم و فرایند را از یاد میبریم.
به این ترتیب مدافعان علم آهسته مخالف توسعه علمی نیستند و هیچ مشکلی با رشد آثار علمی نیز ندارند. بلکه آنان بر این باورند که رشد کمّی علم - هر چند مفید است - اما به هیچ وجه کافی نیست. زیرا رشد واقعی و پایدار نیازمند مولفههای دیگری نیز است. در نتیجه پژوهشگرانی که تحقیق میکنند و مقاله مینویسند، باید آثار دیگران را به دقت بخوانند و دربارهء آنها به تفکر و گفتگو بپردازند، فرصتی برای تأمل و توجه داشته باشند و خود را در میدان مسابقهای بیپایان تصور نکنند.
در سفر یا گردگشگری آهسته نیز هدف این نیست که با حداکثر سرعت خود را به مقصد برسانیم و با بیشترین سرعت نیز به خانه بازگردیم، بلکه تلاش میکنیم به آهستگی مسیر را طی کنیم، از مشاهده منظرهای اطراف لذت ببریم، و فرصتی را به آشنایی بیشتر با فرهنگ و آداب و رسوم مناطقی که بازدید میکنیم اختصاص دهیم. به این ترتیب، سفر فقط در رفتن و آمدن خلاصه نمیشود، بلکه در عرصهای وسیعتر قابل تعریف است. سفری که فرصتی برای اندیشیدن و لذت یادگیری باشد. در نتیجه؛ گردشگری آهسته امتیازها و دستاوردهای فراوانی دارد. مثلاً نه تنها احتمال تصادفهای جادهای کاهش خواهد یافت بلکه سفرهایمان نیز دلپذیر و خاطرهاگیز خواهد شد.
طراحی آهسته نیز یکی دیگر از وجوه نهضت آهستگی است، که بر ده اصل استوار است. به این معنا که طراحی باید کل نگر، پایدار، زیبا، انعطافپذیر، کاربرمدار، سازگار با محیط، ماندگار، بیضرر، کارآمد و مبتنی بر فرهنگ بومی باشد. به سخنی دیگر طراحان ابزارها، فضاها و امکانات مختلف باید تلاش کنند که بیشترین تعداد این مولفهها را در طراحی خود مورد توجه قرار دهند.
یکی دیگر از وجوه نهضت آهستگی مفهوم «کندخوانی» یا Slow Reading است که در مقابل تندخوانی مطرح میشود. به این معنا که تاکید اصلی در فرایند خواندن بر درک و فهم معانی آثار است و نه بر حجم و تعداد منابعی که خوانده میشود. بر این اساس، مهم نیست شما در مدتی معین چند صفحه مطلب یا چند کتاب و مقاله میخوانید، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که چگونه و با چه کیفیتی میخوانید. آیا این خواندن با تأمل و تفکر همراه است؟ آیا فرصتی برای بازخوانی و دقت در مطالب دارید؟ آیا با نگاهی انتقادی به آنچه میخوانید توجه دارید؟ آیا خواندن شما همراه با لذت یادگیری است؟
دکتر مسعود صفايي مقدم، عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد چمران اهواز، كتابی را با عنوان «در ستايش آهستگي» - نوشتهء کارل آنوری (Carl Honore) - به فارسی ترجمه کرده که متاسفانه هنوز موفق به یافتن این اثر و مطالعه آن نشدهام. اما در جستجویش هستم تا آن را به آهستگی و با حوصله بخوانم و اطمینان دارم حاوی نکتههای مفیدی در این زمینه است. شما هم در روزهای نخستین سال کتاب خوبی - اعم از داستان، رمان، اثر تاریخی، علمی، اجتماعی یا هر زمینه دیگر که مایلید - انتخاب کنید و آن را بدون شتاب بخوانید. مهم نیست در این تعطیلات چه میزان از آن را مطالعه میکنید و حتی مهم نیست چند روز یا حتی چند هفته پس از تعطیلات برای خواندن آن وقت صرف شود. بلکه مهم این است که از خواندن آن لذت ببرید و مطالبی بیاموزید که برای شما کاربردی و سودمند باشد. امیدوارم سال بسیار خوبی همراه با سلامتی، شادی، و آسودگی داشته باشید. به قول حافظ:
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
منصوریان، یزدان. « نهضت آهستگی: بازگشتی به سنتهای کهن ». سخن هفته شماره 123. 5 فروردین 1392.
Nothing can be loved at speed
سوالی بابت کتابی که فرمودین دارم من موفق نشدم این کتاب در ستایش آهستگی ترجمه ی دکتر صفایی مقدم رو پیدا کنم میخواستم ببینم از کجا و کدوم انتشآراتی باید تهیه کنم
ممنون میشم اگه زودتر راهنماییم کنین باتشکر
ضمن تبریک سال نو ،تبریکی دوچندان به مناسبت حسن سلیقه در انتخاب موضوع وروانی ورسائی قلمتان.امید وارم دراین سال با تاکید وتکراربراین مطلب زیبابتوانیم گامی در راستای این تحول برداریم.
تا به حدي است كه آهسته دعا نتوان كرد
از شما بابت نکته ارزشمندی که ما را به دقت به آن فراخوانده اید تشکر میکنم.
آنچه بیان داشته اید در تمام ابعاد زندگی قابل تأمل و توجه به آن ضروری است. خوب است فکر کنیم و درنگی داشته باشیم بر آنچه که میکنیم و آنچه تا کنون انجام داده ایم و به آن چه که رسیده ایم و اینکه میخواهیم به کجا برسیم؟ باید ببینیم برای چه زندگی میکنیم و زندگی را چه میدانیم؟پاسخ به این سؤالات احتمالا موجب آهستگی (به معنای تلاش با کیفیت بالاتر و در نتیجه با آرامش بیشتر زندگی کردن) میشود
با سپاس
متاسفانه رشد پیشرفت بالا مشکلات فراوانی را برای افراد جامعه به وجود آورده است. مخصوصا از نظر روحی و روانی.
بکارگیری نهضت آهستگی در این دنیای مدرن هر چند کار مشکلی است، اما بسیار مفید خواهد بود.
با توجه به متني كه خواندم به اين نتيجه رسيدم كه گاهي مقصد همان چيزي است كه شايد در طول مسير حركت بارها آن را دريابيم . در اين سال جديد سعي مي كنم گام هايم را اگرچه بزرگ ولي با تآمل بردارم.
متن ارسالی شما جالب و خواندنی بود
بحث نویی را مطرح نمودی و با خواندن آن یک قدم جلو رفتیم و یک تغییر جزیی پیدا کردیم.
مطلبتان را به آهنستگي و با تأمل مطالعه كردم و بسيار لذت بردم. ليكن موانعي بسيار بر سر راه تحقق اين امر در جامعه ما كه پيوسته در حال تبليغ كميتهاست، وجود دارد. جامعهاي كه تحقق اهداف چشماندازش تنها در گرو پرورش فلان تعداد دانشجو و استاد است و اين تعداد براي دريافت مدرك و يا ارتقا ناگزير از چاپ تعداد مشخصي مقاله هستند و از سوي ديگر مشغلههاي كاري و ذهني ديگري نيز دارند.
خاطرم هست استادي از نيچه ياد مي كرد و زماني كه وي براي نوشتن هر سطر از كتاب خود صرف مي كرد و مقايسهاش مي كرد با اوضاع كار و گرفتاري شغلي خودش.
در واقع الان اوضاع ما درست برعكس اين امر است؛ يعني به جاي اينكه اگر هم حجم كار زياد بود با آرامش و تأمل و بدون استرس كار انجام شود، حتي اگر كاري هم انجام ندهيم آن استرس و اضطراب و نگراني همراهمان است.
با آرزوي روزهايي بهتر
بسیار از این مطلب لذت بردم و از شما نهایت تشکر را دارم . بعد از خواندن این مطلب به این فکر فرو رفتم که واقعا چقدر از تمام آن مطالب و مسائلی را که در تمامی دوران تحصیلم با شتاب فراگرفتم و به راحتی از کنار ان گذشتم ، تا به امروز که دانشجوی ارشد هستم را به خاطر دارم ...... با سخنان خانم پازوکی موافقم و تصمیم گرفتم که اهسته و پیوسته و مستمر و موثر حرکت کردن را جزو اهداف امسال و سالهای پیش روی خود قرار دهم
مثل همیشه مقاله شما پنجره ای به واقعیتهای این عصر و زمانه برایمان باز کرد که اگرچه به عوارض و درد آن مبتلا هستیم ولی با سطحی نگری و شتابان از کنار آن میگذریم. ضمن تاکید برعملگرایی و ورود این مهم به عرصه زندگی ، مرا به این شوق وا می دارد تا مطالعات بیشتری هم داشته باشم.
پر فروغ باشید
با سپاس بیکران از جناب آقای دکتر منصوریان استاد ارجمند و بزرگوارم، بنده سعی می کنم تمامی مطالب دریافتی جنابعالی را با تامل و آرامش مطالعه کنم چونکه برام روحیه می دهد.
امیدوارم امسال برای شما هم سال خوب و سرشار از موفقیت باشد.
متاسفانه این سرعت زدگی که از ویژگیهای جوامع مدرن می باشددر تمام مسایل زندگی ما رسوخ کرده وتبعاتی چون سرگشتگی،اضطراب،جرم وجنایت و.....به دنبال خود داشته است.هرچند رشدپیشرفتهای علمی نیز نسبت به گذشته،افزایش چشمگیری داشته اما به قول روسو،باعث ایجاد تمدنی شده که مایه بدبختی انسانها گردیده است.این مساله در تمامی ابعاد قابل بررسی وتامل است.در سالهای اخیر،طرحهای عجولانه زیادی در آموزش وپرورش ما به اجرا گذاشته شده است که نتایج آن به نوعی در خروجی های آن مشاهده می شود.واقعا این هول ولا برای چیست وبه کجا ختم خواهد شد؟به کجا چنین شتابان...........
لدت بردم.
این شعر هم که از سروده های خودم است بی ارتباط به این مبحث نیست:
آی موجها
چیست این همه شتابتان به ساحل؟
اینجا زورقی شکسته
پارو به آب داده
در حسرت یک دل به دریا زدن
خفته است..
ستون بزرگی است آهستگی همان بخشش و داد و شایستگی
با خواندن این شعر یک لحظه تصورکردم پای صحبت بزرگ ترین استاد دنیا نشسته ام و به نظرم آمد می توانم با همین یک بیت تا آخر عمر با فردوسی زندگی کنم. امشب که مقالهُ زیبای شما را خواندم ، همان شعف چند سال پیش در من زنده شد. بار دیگر از فیض سرشار آن روح بزرگ لبریز شدم و این تجدید حس شاعرانه را مدیون قلم مطبوع شما هستم که دارید کم کم تبدیل به یک متخصص گزینش بهترین سوژه ها برای نوشتن مقاله هایی از این دست می شوید. شما را نمی دانم ولی من تصمیم دارم سال 92 را با این شعر آغاز کنم.
.... ستون بزرگی است آهستگی
ستون بزرگی است آهستگی
این شتاب دیوانه واری که امروزه همگی به ناچار گرفتارش شده ایم، عواقب زیادی در زمینه های مختلف داشته است منجمله در عرصه علم . درواقع گویی کمیت در عرصه علم به ویژه در کشور چنان با اهمیت شده است که به یک هدف تبدیل شده و راههای دستیابی به این هدف، از قلمرو مشروع به نامشروع و نادرست رفته است و از این رو می توان پدیده هایی مانند بازار سیاه چاپ مقالات ISI و چاپ مقالات سطحی و بی مایه در ازای پول را به عنوان واکنشی تطبیقی در راستای این هدف دانست.
باشد که همگی آن تامل و متانت را که به زندگیمان در تمام سطوح عمق و لذت می بخشد، هرچه زودتر بازیابیم
بسیاری از ما زندگی خود را به دویدن در پشت سر زمان می گذرانیم، اما تنها هنگامی به آن می رسیم، به خاطر عجله برای سروقت رسیدن به قراری،ممکن است باحادثه ا ی روبرو شویم که دیگر جبران ناپذیر باشد. بیشتر افراد آن قدر نگران و مضطرب زندگی خود، در آینده هستند که زندگی شان را در حال حاضر، یعنی تنها زمانی که واقعا وجود دارد را فراموش می کنند.
به گفته جان لنون: زندگی آن چیزی است که برای تو اتفاق می افتد، در حالی که تو سر گرم برنامه ریزی های دیگری هستی.
این مفهوم را به کل زندگی نیز می توان تعمیم داد. به قول فروغ :
کدام نقطه، کدام اوج
مگر تمامی این راههای پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده
به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟
با وجود اینکه اغلب از زندگی شهری راضی نیستند و استرس و نگرانیهای این نوع زندگی را دوست ندارند ولی هیچ کس هم دوست ندارد تغییری در شیوه زندگیش به وجود بیاورد و شاید در حرف صحبتهای زیادی شود ولی در عمل انگار همه در یک مسابقه به اسم زندگی در حال رقابت با خودشان یا دیگران هستند. گاهی حتی فراموش میکنیم صبح قبل از رفتن به محل کار یا درس نگاهی به آسمان بیندازیم، پرندههایی که در حال نک زدن به زمین برای پیدا کردن غذا هستند و... بیندازیم و از همه بدتر نگرشی است که به یادگیری داریم. یادگیری را تنها برای کسب مدرک میخواهیم. امیدوارم حداقل آهستگی در مراکز آموزش بیشتر جدی گرفته شود.
http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1002/asi.22882/abstract
مثل همیشه خواندنی و تامل برانگیز بود.
مدت هاست که وقتی به متروی تهران وارد می شوم مرتب با خودم تکرار می کنم slow movement ...
عجیب است سرعت و شتاب آدم های در حال رفت و آمد در مترو، حتی اگر عجله هم نداشته باشی روی آدم تاثیر منفی می گذارند... ناخودآگاه سرعت حرکت آدم را بیشتر و بیشتر می کنند و به همان اندازه استرس و تنش را...
واقعاً به کجا چنین شتابان؟!
شاعر جوان "حسن سلطانی" سروده ای در این رابطه دارند که گفتنش خالی از لطف نیست:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن نیست که آهسته و پیوسته رود
رهرو آن است که گاهی بنشیند، نرود
تا ببیند که چه رفتست و چه باید برود
شاید بتوان آن را بعنوان یکی از اهداف سال جدید تبیین و برای رسیدن به آن تلاش کرد.