داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، دکتر حمیدرضا جمالی مهموئی، دانشیار دانشگاه خوارزمی: جان بوهانون (Bohannon, 2013) اخیراً در مقالهای با نام «چه کسی از همترازخوانی میهراسد؟» در مجله عمومی Science نتیجه آزمایش جالبی را منتشر کرده است. وی یک مقاله با محتوای علمی کاملاً غلط و ساختگی مینویسد و آن را با اسامی جعلی به عنوان نویسنده به ۳۰۴ مجله دسترسی آزاد ارسال میکند و در کمال تعجب میبیند که مقالهاش در زمانی نسبتاً کوتاه (متوسط ۴۰ روز) در ۱۵۷ مجله بدون کمترین دقت در داوری یا همترازخوانی پذیرفته میشود. تنها ۹۸ مجله مقاله را رد کردند و از مجموع ۲۵۵ مجلهای که تا پایان آزمایش وی در مورد مقاله تصمیم گیری کردند، در بیش از ۶۰٪ هیچ نشانی از انجام داوری وجود نداشت. آزمایش وی نشاندهنده وضعیت نابسامان بخش زیادی از مجلات علمی دسترسی آزاد است که تعدادشان به صورت تصاعدی روز به روز بیشتر میشود.
تعداد این مجلات و ناشرانی که این قبیل مجلات را منتشر میکنند کم نیستند. البته به کار گیری کلمه ناشر در اینجا خود جای بحث دارد. چون بسیاری از اینها را در واقع یک نفر مثلاً در قاهره یا کراچی به تنهایی و با استفاده از یک رایانه و یک خط اینترنت منتشر میکند و درآمدهای هنگفت بادآورده به جیب میزند. برای این که برآوردی از تعداد و رشد آنها داشته باشید کافی است به سیاههای که جِفری بیل (Beall, 2013)، کتابدار دانشگاه کلورادو در دِنوِر آمریکا از چنین ناشرانی تهیه کرده نگاهی بیاندازید. وی نام این سیاهه را «سیاهه ناشران احتمالاً چپاولگر مجلات دسترسی آزاد» نهاده است. ناشرانی که هر مقالهای را در ازای دریافت پول منتشر میکنند و بسیاری از مجلات آنها البته در پایگاههای معروف نظیر Scopus و Web of Knowledge هم نمایه میشوند. این ناشران تعدادشان آنقدر رو به افزایش و کارشان آن قدر سودآور است که فعالیتهای گستردهای برای بازاریابی، یا درستتر بگویم نویسندهیابی دارند. در واقع بزرگترین مشکل آنها آن طور که من از زبان یکی از خود این ناشران شنیدهام، کمبود نویسنده است! بعید میدانم کسی دانشگاهی باشد و هر روز یا هر هفته ایمیلهایی از این قبیل ناشران دریافت نکرده باشد که در آن از فرد دعوت میکنند مقالههای خود را برای نشریه آنها بفرستد.
قبلا در یادداشتی (جمالی مهموئی، 1392) به نمونههایی از این مجلات اشاره کرده بودم که به عنوان مثال در برخی از آنها سالانه چند صد مقاله از ایران منتشر میشود و به ازای هر مقاله نیز چند صد دلار ارز از کشور خارج میشود. این مجلات به دلیل نداشتن فرایند داوری و کاسبکارانه بودن اهداف ناشران آنها بستر مناسبی برای جاعلان و سارقان علمی هستند و بخش قابل توجهی از مقالات ایرانی که نویسندگان آنها به عمد مرتکب سرقت علمی میشوند نیز در این نوع مجلات منتشر میشوند. به عنوان نمونه نگاه کنید به این مورد.
گاه گفته میشود که اصل در داوری در مجلات معتبر بر رد مقاله است مگر آن که خلاف آن ثابت شود. به این معنی که مقاله واقعاً باید خوب باشد که پذیرفته شود. اما در بسیاری از مجلات دسترسی آزاد که از نویسنده هزینه دریافت میکنند، اصل بر پذیرش مقاله است و آن چه استثناست، رد شدن مقاله است.
گسترش این مجلهها و سهولت انتشار مقاله در آنها عواقبی برای علم داشته است که ما در ایران به خوبی شاهد این عواقب هستیم. دانشجویان دکترا برای گرفتن مجوز دفاع نیازمند داشتن پذیرش از مجلات خارجی هستند و اعضای هیئت علمی برای ترفیع و ارتقاء به دنبال انتشار مقاله در مجلات خارجی. در این میان، بعضی افراد ناآگاهانه به این مجلات روی میآورند و افرادی نیز که علم برایشان در درجه دوم اهمیت قرار دارد یا اصلاً اهمیت ندارد آگاهانه و به عمد و برای سهولت کار خود، به این مجلات روی میآورند. محاسبهای تا کنون در مورد تعداد مقالههای ایرانی در این نوع مجلات صورت نگرفته است (البته تحقیقی در این زمینه در دانشگاه خوارزمی در حال انجام است). اما از شواهد پیداست که تعداشان بسیار زیاد است. این در حالی است که ما تحریم هستیم و انتقال پول به خارج برای پرداخت هزینه انتشار مقاله به این مجلات کار سادهای نیست.
این وضعیت موجب طرح این پرسشها میشود که آیا یک چنین الگوی تجاریای برای نشر مجلات (الگوی دسترسی آزاد که در آن نویسنده هزینه نشر را پرداخت میکند) اساساً الگوی پایدار و مناسبی برای نشر مقالات علمی است؟ آیا چنین نظامی که تا این اندازه مستعد فساد و در مقابل سوء استفاده افراد سودجو (هم ناشر و هم نویسنده) بیدفاع است، باید جایی در نشر علمی داشته باشد؟ آیا انتشار سیاهه مجلات نامعتبر توسط وزارت علوم که تعداد مجلات مندرج در آن از تعداد ناشرانی که در سیاهه جِفری بیل آمده کمتر است، شیوه مؤثری برای مقابله با این سوء استفادهها در سطح دانشگاههای ایران است؟
منابع
جمالی مهموئی، حمید رضا. ۱۳۹۲. فهرست نشریات نامعتبر، لیزنا، سخن هفته (129)، ۱۶ اردیبهشت.
Beall, J. 2013. Beall’s list: Potential, possible, or probable predatory scholarly open-access publishers, http://scholarlyoa.com/publishers/
Bohannon, J. 2013. Who’s afraid of peer review?, Science Magazine, 342 (6154): 60-65. http://dx.doi.org/10.1126/science.342.6154.60
جمالی مهموئی، حمیدرضا. «دسترسی آزاد و زوال کیفیت در نشر مجلات». سخن هفته شماره 151. 15 مهر 1392.
ممنون از یادداشت مفیدتون
در نتیجه تا زمانی که با سهل انگاری و تسامح سکان علم در گروه های مختلف پیش رود، دانشجو نیز با همین سهل انگاری به نشر علم خواهد پرداخت و برای ارتقا هم پول دارد و می پردازد و درجه می گیرد و دوباره خودش سکاندار علم خواهد شد و این چرخه مریض، هر روز بیشتر و بیشتر دامن علم را می گیرد.
سید مهدی حسین- شماره 2
منظورم از رفتار علمی این است که گروههای آموزشی و به طور کلی دانشگاهها باید بتوانند با استفاده از سازو کار آموزشی آشکار و پنهانی، که از طریق فرهنگ دانشگاهی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی نهادینه خواهد شد، استاندارد بالایی از رفتار علمی بیافرینند. حاصل چنین استانداردی ارتقای کیفیت نشر علمی است و کسی که تولید علمی خود را در سطح بالایی ببیند به خودش اجازه نخواهد داد که در مجلات سطح پایین آن را منتشر نماید.
سید مهدی حسینی- شماره 1
الآن را نمی دانم ولی تا سه سال پیش در هیات ممیزه دانشگاه تهران افراد آگاهی چون دکتر صبوری حضور داشتند (احتمالا هنوز تشریف داشته باشند)که خیلی در بند این امتیازات نبودند و ارزیابی کیفی انجام می شد ونه به واسطه اسکوپوس. معاون پژوهشی وقت هم ماموریتی داده بودند که ما 5% پائین هر رشته در آی اس آی استخراج کنیم که به اینها امتیازی تعلق نمی گرفت.
همانطور که شما در کامنتتان نوشته اید این مجلات در لیست اصلی آی اس آی نیستند و مجموعه بجا مانده از گارفیلد هنوز معیارها را رعایت می کند ولی متاسفانه اسکوپوس چون متعلق به ناشری است که هر سال مجلات ضعیف بیشتری به مجموعه خود اضافه می کند، دچار ضعف در ارزیابی شده و نباید وزارت علوم به آن استناد کند
به هر حال مشکل قوانینی است که استاد و دانشجوی مستعد تقلب را به دامن این کار می اندازد
جناب آقای دکتر جمالی عزیز
در ارتباط با نوشتار جالب بالا دو نکته را مایلم به اجمال در اینجا عرض کنم:
نکته اول اصل وجود مجلات دسترسی آزاد است که امیدوارم منظور این نوشتار آن نباشد که فایده و کاربری مثبت آن را بخواهد زیر سئوال ببرد. این گونه مجلات همچون هر پدیده دیگری متضمن نقاط قوت و ضعف خاص خود است. نمیتوان به صرف کلاهبرداری های صورت گرفته به کل منکر فلسفه وجودی آنها شد و کارکرد مثبت آنها را در نظر نگرفت. به گمان بنده عامل مهمی که میتواند سبب اعتباربخشی یه این دسته از منابع شود نوع طراحی نظامی است که برای اجرای آنها در نظر گرفته شده است.
نکته دوم که کمتر جنبه بینالمللی دارد و اساسا به شرایط خود ما در داخل کشور باز میگردد سیاستهای خاص وزارت علوم تحقیقات وفناوری و نیز کمیسیون نشریات علمی و پژوهشی، و همینطور دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ما است. این سیاستها علاوه بر از هم پاشاندن هرم نیروی انسانی جامعه، سهم ویژهای در تولیدات علمی نه چندان با کیفیت، خروج ارز آنطور که شما اشاره کرده اید، عرضه دستاوردهای علمی در خارج، آنطور که آقای دکتر دیانی در یکی از سر مقالههای نشریه کتابداری آستان قدس مطرح کردهاند و مسائل و مشکلات متعدد دیگر داشتهاند.
به عبارت دیگر بر خلاف نظر حضرتعالی آنطور که در بند آخر این یادداشت نظام دسترسی آزاد را به چالش کشیدهاید بر این باور هستم که پیش از آنکه ما علامت سئوالی مقابل این نظام بگذاریم شاید درستتر باشد که ابتدا سیاستهای نشر علمی در کشور - آنطور که از سوی وزارت علوم دیکته میشود- را به گونهای جدیتر مورد تردید قرار دهیم.
امیدوارم انجمن کتابداری کشور این فرصت را داشته باشد که در خصوص سیاستهای تولید علمی و پیامدهای آن از منظر خاص خود سمینار یا نشستهای جدی داشته باشد.
در یادداشت دوم به عرض می رسانم که منظر من از دسترسی آزاد پیوستن به جنبش دسترسی آزاد است:
همه نتایج تحقیق در جهان که از بودجه های دولتی به دست می آید باید بعد از 6 ماه رایگان و روی شبکه و در یک واسپارگاه در اختیار همه جهانیان قرار گیرد. در اینصورت ناشرانی که در ده سال گذشته به اندازه صد سال دوره چاپی پول درآورده اند حتما راهی پیدا می کنند که در 6 ماه اول پولشان را کمی معقولتر دربیاورند و از آ«جا به بعد باید رایگان شود. و این ساز و کار نباید به نظام ارزیابی خللی وارد کند
ضمن اینکه معیار من از دسترسی آزاد این نیست. این که فرموده اید مشکل بخشنامه های دولتی است نه دسترسی آزاد
مجلات داخلي هم كه اصلشان براي بررسي مقاله بر رد كردن مقاله است مگر اينكه خلافش ثابت شود. مثلا ديده ام كه يكي از مقالات فقط بخاطر ضعيف بودن پيشينه رد شده است !