داخلی
»مطالب کتابداری
»گفتگو
برای کودک صرف مطالعه کتاب نمی تواند جایگزین تجربه طبیعت شود
عبدالحسین وهاب زاده از فعالیت حدود 50 مدرسه طبیعت در ایران خبر داد و در مورد اهدف تاسیس این مدارس گفت: مدرسه طبیعت می خواهد چیزی را به بچه های ما بدهد که آن ها برای میلیون سال حتی تا وقتی که ما بچه بودیم در اختیار داشتند و امروز از دست داده اند. بچه ها احتیاج به آزادی و بازی رها، بازی خود انگیخته، بازی در محیط بیرون و بازی با بچه های دیگر دارند؛ بازی که بزرگترها به آن شکل نداده باشند.
وهاب زاده افزود: بچه ها تا سن 11 و 12 سالگی به گواه مدارج متعدد علمی نیاز چندانی به آموزش مستقیم ندارند؛ بلکه آن ها از طریق بازی و تعامل با هم دیگر از طریق تعامل با عناصر طبیعت سنگ و خاک، آب، حیوان و گیاه بسیاری از چیزها را یاد میگرند.
او ادامه داد: حتی بچه ای یک ساله زمانی که با مواد اطرفش بازی می کند، دائما در مورد آن موضوع تئوری می دهد و بعد آن تئوری را به عمل می گذارد و بعد نتایخ کار خودش را ارزیابی می کند و دوباره با همان نتایج، تئوری دوباره ای می دهد و کاری جدید انجام می دهد. یعنی کودک در یک سالگی دائم مشغول یادگیری است. آن چیزی که در نگاه والدین بازی و وقت گذرانی به نظر می آید در واقع تماما پژوهش و یادگیری از طریق عمل خود کودک است.
او در انتقاد از نظام آموزشی در مدارس افزود: در زمان ما مدرسه امری جدی نبود. کودکان چند ساعتی در مدرسه چیزهایی یاد می گرفتند که اهمیت چندانی هم نداشت. بعد از مدرسه هم بازی می کردند و والدین به دلیل مشغله کاری و تلاش برای تامین رفاه خانواده در بازی های آنان مداخله نداشتند. اما امروزه هیچ کدوم از این ها وجود ندارد چرا که الان والدین اغلب یک فرزند دارند و تمام وقت خود را صرف کودک خود می کنند. این کودک از ابتدای تولد و حتی قبل از متولد شدن تحت کنترل والدین قرار دارد. کودک حتی در رحم مادر آموزش می بیند؛ مدرسه و مهدکودک فضایی خفه، کوچک و عقیم است که هیچ عناصر طبیعی در آن وجود ندارد. محله، جایی که ما در آن بازی می کردیم الان تبدیل به یک مکان خطرناک شده است. خانه ها اغلب فضای بیرونی ندارد و آپارتمان کوچکی است که به کودکان اجازه فعالیت های پر تحرک را نمی دهد. محیط های طبیعی از شهرها فاصله گرفته اند.
او با ابراز تاسف از اقدام والدین در فرستادن مکرر کودکان به کلاس های آموزشی متعدد گفت: تلاش والدین مبنی بر این است از این کودکان خردسال دانشمندانی کوچک بسازند.
وهاب زاده در مورد روش آموزش در مدارس طبیعت گفت: در مدرسه طبیعت آموزش به صورت مستقیم وجود ندارد مگر اینکه خود بچه ها اصرار به آموزشی خاص داشته باشند. در مدارس طبیعت آموزش از طریق بازی و عمل خود بچه ها صورت می گیرد.
پایه گذار نخستین مدرسه طبیعت در ایران در مورد جایگاه کتابخانه در این این مدارس توضیح داد: مدارس طبیعت مکانی است برای فعالیت خود انگیخته بچه ها. آن چیزی که در مدرسه برای بچه ها تامین می کنیم بستری غنی است. این بستر بایستی هم از نظر فیزیکی و هم از نظر فرهنگی غنی باشد. از نظر فرهنگی بایستی کتابخانه، کارگاه، آزمایشگاه و وسایل مدرن مثل دوربین، کامپیوتر، تلسکوپ، میکروسک و غیره و همچنین امکانات فعالیت های وانمودی بچه ها مثل درام، نمایش و غیره در آن موجود باشد. این کودکان باید در انتخاب محمل های اطلاعاتی از قبیل کتابخانه، آزایشگاه و کارگاه آزاد باشند. مسلما کتابخانه بخش مهمی از این بستر غنی محسوب می شود.
او با بیان اینکه کتاب از آن تقدسی که در مدارس و خانه ها دارد، در این مدارس برخوردار نیست توضیح داد: کتاب برای ما یک رسانه و یک محمل برای دسترسی اطلاعات است. ما از کتاب استفاده می کنیم به این شکل که آن را مانند عناصر طبیعی به عنوان محملی برای انتقال اطلاعات به کودکان در نظر می گیریم.
به گفته او در کتابخانه های مدارس طبیعی دائره العمارف ها و کتاب های مصور که جنبه های مختلف معارف بشری از تاریخ، جفرافیا و زیست شناسی را در اختیار کودکان قرار دهد، وجود دارد.
وهاب زاده بیان کرد: در مدارس طبیعت ما منابع اطلاعاتی را منحصر به کتاب نمی بینیم. چرا که فکر می کنیم کودک اگر علاقه داشته باشد اطلاعات را همانطور که از کتاب بدست می آورد، از طریق مشاهده و بازی هم به دست خواهند آورد.
وی با تاکید بر لزوم ایجا تعامل میان طبیعت و کتاب گفت: اگر کودکی در آپارتمان محبوس است و تنها به کتاب دسترسی دارد، این کتاب برای او هیچ کاری نخواهد کرد. به این دلیل که شما نمی توانید به جای یک ظرف غذا که انواع مواد غذایی در آن وجود دارد فقط تصویری از آن را به کودک نشان دهید و بچه سیر شود؛ در صورتی که او نیاز به غذای واقعی دارد. کودک نیاز به تجربه طبیعت دارد.
او تاکید کرد که مدرسه طبیعت به عنوان یکی از جاهایی که بچه ها می توانند تجربه طبیعت بکنند ایجاد شده است، اما اهمیت تجربه طبیعت به مراتب بیشتر از شرکت در مدرسه طبیعت است.
وهاب زاده توضیح داد: اگر والدین بدانند که تجربه طبیعت برای کودکان به اندازه غذا و ویتامین مورد نیاز است، قطعا آن را برای فرزندان خود تامین می کنند. در واقع بازی همان چیزی که ما به آن تجربه طبیعت می گوییم و این لزوما نباید در مدرسه طبیعت تامین شود. والدین می توانند فرزندانشان را با چندین کودک دیگر فضای پارک، باغ، ساحل دریا رها کنند. با امر و نهی در تخیل و بازی آن ها مداخله نکنند و اجازه دهند کودکان در تعامل با همدیگر طبیعت را تجربه کنند چرا که این تنها چیزی که آن ها می خواهند و نیاز دارند. آن ها در جریان بازی و در جریان کشف و شهود خودشان به سوالاتی برخورد می کنند که جویای پاسخ آن ها از والدین خواهند بود و آنجاست که والدین می توانند با راهنمایی، معرفی و ارجاع دادن فرزندان به کتاب پاسخگوی سوالات آنان باشند. ولی شما نمی توانید کتاب را جایگزین تجربه طبیعت کنید.
به گفته او بزرگانی مانند اعضای شورای کتاب کودک که سالیان سال برای ترویج کتابخوانی تلاش کرده اند تایید می کنند که صرف مطالعه کتاب نمی تواند جایگزین تجربه طبیعت شود. رهایی در طبیعت آن چیزی است که بیش و پیش از هر چیزی کودکان به آن ها احتیاج دارند. چناچه امروز برخی از اعضای این شورا مدارس طبیعت تاسیس کرده اند و نوش آفرین انصاری، رئیس شورای کتاب کودک از مدافعان جدی مدارس طبیعت در ایران است.
ممنون از مطلب و گفتگوی آقای وهاب زاده
فقط یه چیزی اینجا گنگه!!! پس سواد آموزی ، ادبیات ، الفبا تکلیف اینا چی میشه؟؟؟؟ بچه توی طبیعت رها بشه و خودش الفبا را کشف کنه ، تو طبیعت بگرده و املا بنویسه بالاخره این موارد باید آموزش داده بشه یا نه
ممنون میشم راهنماییم کنید. با سپاس فراوان
ایده مدرسه طبیعت با سوادآموزی مخالف نیست. ولی مسئله اینجاست که مطابق اصول روانشناسی یادگیری زمانی اتفاق می افته که عشق و علاقه برای یادگیری اون موضوع ایجاد شده باشه. در مورد همه چیز همینطوره. وقتی کودک به مدرسه طبیعت میاد اولا نیاز اولیه اش به طبیعت که مقدم بر همه چیزه و در راستای سلامت جسمی و روانی و رشد اونه تامین میشه ثانیا راه رو برای هر آموزشی در آینده و حتی در همون زمان هموار میکنه. سوادآموزی هم ازین قاعده مستثنی نیست. مشاهده شده کودکانی که تجربه طبیعت و بازی خودانگیخته دارند نمرات بهتری کسب می کنند. تو مدرسه طبیعت بچه ها کم کم احساس نیاز میکنند که سواد خوندن یاد بگیرند چون سوالات زیادی براشون پیش میاد که میخوان تو کتابا جوابشونو پیدا کنند. (چون که تسهیلگران مدرسه طبیعت هم معمولا جواب سوالات بچه ها رو با جملاتی مثل "خودت چی فکر میکنی؟" میدن. این باعث میشه بچه ها خودشون برن دنبال جواب)
به همین دلیل کم کم علاقمند میشن که سواد یاد بگیرن و وقتی این اتفاق میفته یادگیری بسیار سریعتر و کارآمدتر میشه. مسئله مهم اینه که خود کودک بخواهد و تمایل داشته باشد برای یادگیری. و این ایجاد تمایل جز با تجربه مستقیم و مستمر میسر نمیشه.