داخلی
»مطالب کتابداری
»گفتگو
لزوم تمرکززدایی در اداره کتابخانههای عمومی و گسترش خدمات آنها بر اساس استاندادهای کیفی
مهری پریرخ، استاد پیشکسوت کتابداری و عضو هیئت امنای نهاد کتابخانههای عمومی کشور فعالیتهای این نهاد در دوره دبیری علیرضا مختارپور را مورد ارزیابی قرار داد.
در بخش اول این گفتوگو پریرخ مقابله با تخصصگریزی و توجه بیشتر به نظرات و ایدههای کتابداران را از فعالیتهای مثبت نهاد در چند سال گذشته برشمرد و با اشاره به گستردگی و وسعت کتابخانههای عمومی، بر لزوم ایجاد بستری آموزشی برای همه کارکنان، ضرورت مدیریت دانش و استفاده از کتابداران در پستهای مدیریتی در این نهاد تاکید کرد.
در بخش دوم وی ضمن تقدیر از فعالیتهای اخیر نهاد و انتقاد از عملکرد ضعیف آموزش و پرورش، لزوم گسترش خدمات کتابخانههای عمومی و حضور در همه عرصههای جامعه و همچنین لزوم تمرکززدایی در طراحی و اجرای برنامهها برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری در میان کتابداران را مورد تاکید قرار داد.
آیا در این مدت فعالیتی را دیدهاید که آن را درخشان و یا حتی برجسته ارزیابی کنید؟
مجموعهای از پیشنهادات را برای نهاد ارائه دادهام. قبل از این به غیر از این که گهگاه به کتابخانههای نهاد سر میزدم تا ببینم چه خبر است، بیشتر شنونده بودم. اما پس از ورود به نهاد با اتفاق بسیار جالبی برخورد کردم و در حقیقت من نمیدانستم چنین برنامهای در نهاد وجود دارد. در سالهای اخیر برای آموزش حرکتهای خوبی صورت گرفته و کارهای جالبی انجام شده است. برای مثال نشستهای کتابخوان یا طرح با هم بخوانیم شروع شده است و این برنامهها باعث شده تا کتابداران خود نیز مطالعه کنند و نویسندگان، منتقدین و مترجمان به کتابخانهها بروند و با مخاطبان خود آشنا شوند. در بخش مجموعهسازی نیز فعالیتهای خوبی رخ داده است و فکر میکنم بسیار بهتر از این نیز خواهد شد. حرکتهای جالبی برای رفتن به سوی استانداردسازی نیز صورت گرفته است. البته من اطلاعی از اینکه استانداردها در چه زمینههایی تهیه میشود ندارم. اما آنچه بسیار مورد نیاز است و من نیز بارها به آن اشاره کرده ام، توجه به استانداردهای کیفی است که باید طراحی شود.
مهمتر از همه بحث خدمات است. یکی از کارهایی که بسیار برایم جالب بود (البته احتیاج به ارزیابی هم دارد) نرمافزارهایی است که با همت خود نیروهای نهاد ایجاد شده است. سامانههای متعددی به وجود آمده که این البته جای قدردانی بسیاری دارد. قبلاً نیز به همکاران نهاد گفتهام تا زمانی که این فعالیتها ارزیابی نشوند نمیتوانیم نتیجه درستی بگیریم و ببینیم در چه وضعیتی قرار دارند. اما به هر حال این نرمافزارها با همت همکاران نهادی شکل گرفته و آنگونه که من شنیدهام به عنوان یکی از نرم افزارهای نمونه در زمینه شبکهسازی نیز شناخته شده اند. این موضوع نیازمند تلاش بسیاری است و نیازمند دیدگاههایی وسیعی که بتواند سامانههای متعدد را در کنار سامانه اصلی طراحی کند. طبعا بسیاری از کارها میتواند از طریق این سامانه سرعت گیرد.
اینها برخی از کارهای خوبی است که بر اساس همان بخش تخصصگرایی صورت گرفتهاند. ما چه در بدنه اصلی نهاد و چه در کتابخانهها نیازمند این هستیم که بیشتر به بحث تخصصگرایی توجه کنیم.
مسئله بعدی که خوشبختانه آقای مختارپور توجه بسیار خوبی به آن دارند این است که کتابخانه باید در همه جا و در همه شهرها ایجاد شود.
الان ما در بسیاری از شهرها دارای کتابخانه هستیم. از ۱هزار و ۴۷۰ شهر فقط 137 شهر بدون کتابخانه هستند. هرچند این تعداد شهرِ بی کتابخانه نیز خود مسئله است اما همین که نهاد توانسته است کتابخانههای خود را تا به این اندازه برساند کار فوقالعادهای است. همچنین تلاشهای زیادی صورت میگیرد تا همه روستاها صاحب کتابخانه شوند.
کارهای خوب بسیار صورت میگیرد اما آنچه من بیش از همه مورد تاکید قرار میدهم بحث خدمات کتابخانهها است. تمام این هزینهها، رنجها، تلاشها، این همه نیرو و غیره همه فقط یک هدف دارد که همان ارائه خدمات است. من منتظر این هستم تا بخش استاندارد نهاد کتابخانههای عمومی اعلام کند که ما از خدمات چنین تعریفی را داریم و در زیر مجموعه این تعریف چنین برنامههایی میگنجد و به چه طریقی با چه شاخصهایی میتوان کیفیت خدمات کتابخانهها را ارزیابی کرد. در این صورت من میتوانم بگویم که نهاد میتواند به صورت یکپارچه رشد کند و رسالت اصلی خود یعنی ارائه خدمات به مردم و جوابگویی به نیازهای آنها را انجام دهد. نهاد هنوز با این رسالت فاصله بسیاری دارد و باید این شکاف را پر کند. اینجا نیاز دارد که از بسیاری از متخصصین کمک بگیرد تا بتواند هرچه سریعتر شکاف موجود را از میان ببرد.
به نظر شما نهاد کتابخانههای عمومی کشور در چه زمینههایی نیازمند یک تحول بسیار جدی است؟
اینجا نیز بحث خدمات کتابخانه مطرح میشود. نهاد نیازمند این است که خدمات آن بسیار بیشتر دیده شود. ما نمیتوانیم ادعا کنیم کتابخانههای عمومی خدمات ارائه نمیدهد. برخی از کتابداران خدمات خود را به شکلی بسیار عالی ارائه میکنند؛ ولی اولاً کتابخانهها از یکدیگر خبر ندارند تا از هم یاد بگیرند و این خدمات به شکل گسترده رشد کنند و همه جا پخش شود؛ و از طرف دیگر کسانی که خدمات مناسبی دارند آن را در درون فضای خود نگه میدارند. ماهیت یک کتابخانه عمومی با توجه به همان کلمه «عمومی» ایجاب می کند که درهای آن باز باشد. باید عموم مردم از هر کاری که در درون کتابخانه انجام میشود باخبر باشند. تا زمانی که ما به اطلاع مردم نرسانیم که چه کاری انجام میدهیم ارزش کار ما در درون کتابخانه شناخته نمیشود. کتابداران برای مثل باید به اطلاع مردم برسانند که چنین کتاب برجستهای که جایزه هم برده است به این جنبههای روحی، روانی و زندگی و مشکلات توجه میکند، این زیباییها را دارد، ما هم آن را تهیه کردهایم و امروز در کتابخانه در دسترس شما قرار گرفته است و چنین نویسندهای با چنین ویژگیهایی این کتابی را تالیف کرده است. کتابدارن به این طریق به جامعه آگاهی میدهند. آنها میتوانند بوروشورهایی تهیه کنند و آنها را در محلههای خود پخش نمایند. میتوانند از بچه های همان محل کمک بگیرد. اینجا این بحث مطرح نیست که بار مالی و کاری جدیدی به نهاد کتابخانهها تحویل نمایند یا مطرح کنند که با یک یا دو نفر نیرو در کتابخانه چنین امکانی وجود ندارد! بلکه باید انجمن دوستان کتابخانهها در تمام کتابخانههای ایران شکل بگیرد. در این انجمنها از کوچکترین بچههای منطقه تا پدربزرگها و مادربزرگهای بازنشسته ما در آن عضو باشند. آنها مبلّغ این کتابخانه باشند و صدای کتابخانه را به بیرون برسانند. در کنار خدمات باید تبلیغ مناسب نیز وجود داشته باشد تا خبر خدمات کتابخانهها به بیرون برسد. بخشی از این تبلیغات از طرف اعضای محله صورت میگیرد اما بخش دیگر میتواند از طریق صدا و سیما انجام شود. صدا و سیما موظف است که برخی از ساعات خود را در اختیار نهاد کتابخانهها قرار دهد و فکر نمیکنم که این سازمان با این مسئله مشکلی داشته باشد. لیزنا نیز یک ستون را با توجه به اینکه نشریه تخصصی برای کتابداران است به آنان اختصاص داده و به این ترتیب روزنامههای کثیرالانتشار نیز باید در این زمینه فعالیت کنند. در هر جای شهر که مردم حضور دارند مثل فروشگاههای بزرگ، بیمارستانها، زندانها، بهزیستی و غیره باید نهاد نیز حضور داشته باشد و به مردم احساس کنند که نبض کتابخانههای عمومی اینجا می زند، حضور دارد و فعال است.
نهاد باید برای تمام رویدادهای تاریخی، مذهبی، فرهنگی و ادبی که در شهر اجرا میشود برنامه داشته باشد. برای سواد سلامت مردم، برای سواد مالی مردم و سواد رایانه مردم و بر هر چیز دیگر برنامهای ارائه دهد. این برنامهها باید پخش شوند و کتابخانهها بر اساس این برنامهها خدمات خود را برنامهریزی و اجرا نماید و برای آن تبلیغ کند.
بخشی از پژوهشهای مداوم نهاد باید شامل این باشد که چه برنامهای طرح ریزی شود و طرح برنامه به شکل اجرایی از طرف متخصصین ریخته شود و نهاد آن را همراه با رهنمودهایش در سایت قرار دهد و یک تقویم درست کند. در کتابخانه نباید بسته باشد بلکه برنامههای آن باید در میان مردم مطرح شود و بین مردم حضور داشته باشد.
بخش بعدی برنامهها، برنامههای بیرون کتابخانهای است. نهاد باید به مدارس، زندانها، پرورشگاهها، پارک محله و غیره نیز سر بزند. برنامههای خود را با کتابخانههای این مراکز اجرا کند. خدمات را باید به بیرون کتابخانهها ببرد و با نهادهای بیرون از کتابخانهای برساند و با آنها همکاری کند. اگر این خدمات را مقایسه کنید با خدمات تخصصی و فنی که درون کتابخانهها ارائه می شوند میتوانید ببینید که چه دنیای بزرگی در این طرف وجود دارد اما در حال حاضر وضعیت ما چیست؟ الان دنیایی در پشت دیوار کتابخانهها قرار دارد و ذرهای از آن در درون کتابخانهها است. البته باید عذرخواهی کرد از کتابدارانی که خلاف این عمل میکنند و کارهای ارزشمندی انجام میدهند. اما اکثر کتابداران متاسفانه به دنبال این کارها نیستند. به همین دلیل است که من تاکید میکنم ما نیازمند متخصصین هستیم. کسانی که میدانند این کارها یعنی چه و میتوانند مدام ایدههای جدید را مدام به کتابخانهها تزریق کنند.
نکته بعدی که می خواهم مطرح کنم این است که مدیران کل یکی از الگوهای خوب رفتاری برای کتابداران و خط فکری آنها هستند. اگر آنها باید باهم همگرایی و هماهمگی داشته باشند، افکار و برنامههای خود را با هم به اشتراک بگذارند و از یکدیگر بیاموزند، کتابداران نیز از آنها دنباله روی خواهند کرد. این تک رویها با تصور اینکه تجربیات خود را برای خود نگه دارم وگرنه ارتقا نخواهم گرفت، از بین خواهد رفت. زیرا درها و افکار باز است و همه افکار و اندیشه های یکدیگر را میبینند. اینجا نه یک نفر بلکه چندین نفر ارتقا خواهند گرفت و تشویق خواهند شد.
همچنین به نظر من نهاد جهت تشویق همکارانی که به خوبی کار میکنند و عشق کار کردن دارند، باید جایزههای بسیاری مدنظر قرار دهد. یعنی خیرین و کسانی که علاقمند هستند و کسانی که میخواهند خدمتی به جامعه کتابخانهها کنند (من خود اینجا اعلام آمادگی می کنم) و جایزهای را برای آن در نظر میگیرند، این جایزه را برای کتابداران که خدمات ارزندهای به مردم میدهند، دردی از جامعه را درمان می کند و از نظر کیفی کارهای خوبی دارند اختصاص دهند. مردم می توانند سالانه چندین جایزه در نظر بگیرند و به آنان اهدا کنند زیرا حق آنان است که به صورتی قدردانی شوند.
در ابتدای سخنان خود به حضور مدیران غیر متخصص در نهاد کتابخانههای عمومی کشور اشاره کردید. آیا به نظر شما جایگزینی این مدیران نیز میتواند به عنوان یک تحول جدی در نهاد کتابخانهها مطرح شود؟
از آنجایی که خود جناب آقای مختارپور هم علاقمند به این مسئله هستند و به تخصصگرایی اعتقاد دارند، من فکر نمیکنم که تحول در این زمینه نیز از نظر ایشان ایراد داشته باشد و امیدوار هستم که این اتفاق رخ دهد. البته با احترام به تمام مدیرانی که از سازمانهای دیگری به اینجا آمدهاند و با علاقه و انگیزه در حال فعالیت و برای ما نیز بسیار قابل احترام هستند، برای این که وقت این بزرگواران و همینطور وقت کتابداران هدر نرود، چه بهتر که از افرادی با همین تخصص استفاده شود. زیرا مدیرانی غیرمتخصص بعد از چند سال آموزش دیدن جایشان تغییر پیدا می کند و این سوال مطرح است که آیا این آموختهها بعدا به درد آنها می خورد؟ آیا اینجا وقت خود آنها نیز هدر نرفته است؟ فکر میکنم استفاده از مدیران متخصص برای هر دو طرف سودمند است و در زمان هر دو گروه صرفه جویی میشود.
جایگاه اجتماعی نهاد کتابخانههای عمومی، به عنوان یک مجموعه کتابخانهای از جایگاه اجتماعی کتابخوانی و علاقه مردم به کتابخانه و فرهنگ جدا نیست. به علاوه آموزش و پرورش هم از آموزش تفکرِ انتقادی فاصله دارد و با حفظ کردن یک کتاب درسی، صورت اصلی مسئله که «آموزش فکر کردن» است را پاک نموده. همین رویکرد باعث شده است که تالارهای کتابخانهها تبدیل به تالار مطالعه کتابهای درسی برای امتحانات دانشآموزان شود. با وجود همه اینها چه پیشنهادی برای نهاد جهت بالا بردن قدر و جایگاه اجتماعی کتابخانه دارید؟
من فکر می کنم که این موضوغ تبدیل به یک مطلب کهنه شده است. به غیر از کتابداران دیگر متخصصین ما نیز مانند متخصصین علوم تربیتی، جامعهشناسی و غیره، یکسره مطرح میکنند که سیستم آموزشی ما جامعه را میبرد به سمت دانشآموزان بدون تفکر و دانشآموزانی که سوال کردن را بلد نیستند، ربط دادن را بلد نیستند، نمیتوانند قضاوت کنند و معیاری برای ارزیابی ندارند و تمام معیارهای تفکر را در آنها از بین بردهاند. من همیشه اصطلاح «قفل زدن به ذهنها» را به کار میبرم . یک کودک در مقطع مهد کودک، کودکی پرسشگر، جستجوگر و کاوشگر است. ولی پس از آن زمانی که کودکان وارد مدارس میشود بر روی ذهن آنها قفل زده میشود و دهانشان بسته میشود. زیرا آنها فقط موظف هستند که به صورت کلیشهای به یک سری از مسائل نگاهی خاص داشته باشند و تکرار نمایند. با وجود تمام تغییراتی که کتابهای درسی داشتهاند شیوه تدریس، شیوه آزمون، آزمون یادگیری و سنجش یادگیری آنها تغییر نکرده است. من فکر میکنم نهاد بسیار موفقتر از آموزش و پرورش عمل کرده است، هرچند جامعه آن هم مانند جامعه نهاد پراکنده و وسیع است. این موضوع نیاز به همت، خواستن و یاد دادن دارد و تفکر باید تغییر یابد. خود ما ابتدا باید «یاد دادن» را یاد بگیریم، شیوه آزمون و سنجش نوع تفکر را یاد بگیریم و بعد بگوییم که بیاید تا کودکان را با این شیوه آموزش دهیم. به این طریق خواهیم دید که چقدر یادگیری آنها بالا خواهد رفت. این اتفاق در آموزش و پرورش ما نیافتاده و به نظر من نخواهد افتاد! من امیدم را از آموزش و پرورش قطع کردهام. زیرا کنکور ما چهار جوابی است و حتی آزمون چهار جوابی به دکتری ما هم رسیده است یعنی دانشجویان دکترا را هم نمیخواهند بر اساس دانش ارزیابی کنند و فقط حافظه آنان سنجیده میشود.
اینجا نمیتوانیم بگوییم که نهاد مقصر است. کودکان این تکالیف را بر عهده دارند زیرا خانواده، جامعه و مدارس از کودکان و نوجوانان این انتظار دارد که از فلان رشته قبول شود و نمره آورند. به این ترتیب نهاد هم وارث این شیوه نامناسب آموزشی است. اما از طرف دیگر باید گفت بچهها مقصر نیست و خانوادهها هم متاسفانه ناآگاه هستند و کودکان خود را مجبور میکنند که در کتابخانهها از این فضا به این شکل استفاده کنند تا نمره مورد نظر آنان را بیاورند. بچهها به یک محیط آرام خنک در تابستان و گرم در زمستان نیازمند هستند. اما از همین بستری که مانند دانهای است که برای آنان پاشیده شده است (هرچند دانه سالمی نیست ولی چارهای هم وجود ندارد!) کتابداران می تواند استفاده کند و بچهها را با خدمات کتابخانه و ارزش کتابخانه آشنا نمایند. بچهها به خصوص در سنین نوجوانی میخواهند و دوست دارند دیده شوند، کسی به حرف آنان گوش دهد، بتوانند خود را مطرح کنند بگویند من هم هستم؛ اگر کتابخانهها برنامه هایی بگذارند با بحثهای مربوط به نقد و معرفی کتاب، درست کردن روزنامه دیواری، برگزاری جشن با حضور کودکان (چنانچه کتابخانههایی هستند که این برنامهها را اجرا میکنند) کودکان کمک ماثر و دست راست کتابداران خواهند شد و در کنار درس خواندن و آمادگی برای کنکور به کارهای جانبی نیز میپردازند. مطمئن باشید زمانی که امتحان این کودک و نوجوان تمام شد، پس از آن همچنان یار کتابخانه باقی خواهند ماند و یار مهربان را در کنار خود حس خواهد کرد.
در جلسهای یکی از مدیران پویای نهاد مطرح کرد که تعریف «کتابخانه عمومی دانشگاه مردم» کهنه شده است و البته دلایلی نیز داشت. آیا شما هم با این عقده موافق هستید؟ اگر هنوز تعریف شما با «کتابخانه عمومی دانشگاه مردم است» مطابقت دارد، فکر میکنید این تعریف با وضعیت فعلی کتابخانههای تحت پوشش نهاد چقدر همخوان است و برای رسیدن به این تعریف نهاد باید چه کارهایی انجام دهد؟
برخی از شعارها و تکه کلامها و کلمات پر معنای ما هیچ وقت کهنه نمیشوند و همیشه جایگاه خود را در هر فرهنگ و جایی دارند. مثل کلمات نقضی که بسیاری از شاعران و بزرگان و عالمان ما مطرح کردند.
عبارت «کتابخانه عمومی دانشگاه مردم است» را هرگز از ذهن خود پاک نمی کنم؛ زیرا این یک واقعیت است. درست است که این شعار قدمتی بسیار زیاد دارد اما باید دید چقدر تلاش کردهایم که به این شعار برسیم. دانشگاه یعنی چه؟ دانشگاه از دو واژه «دانش» و «جایگاه» تشکیل شده است. دانشگاه مرکز آگاهی و علم اندوزی است و اگر ما آگاه باشیم و و دانش لازم را داشته باشیم سعادتمند هستیم و در سطح جامعه مشکلی نداریم. اما اگر ما امروز در جامعه مشکل داریم به این دلیل است که آگاهی لازم را به دست نیاوردهایم. در کجا مردم میتوانند بدون اینکه کنکور وجود داشته باشد و هزینهای پرداخت شود، ساعتهای متوالی بنشیند و کجا اینگونه آگاهی و دانش را انتقال میدهد. آیا اینجا جایی به غیر از کتابخانههای عمومی میتواند باشد؟
همانطور که قبلا نیز در مورد آگاهی دادن کتابخانهها گفتهام، مثلا فرد بی خانمان و کارتونخواب بیسرپرست زمانی که وارد کتابخانه میشود میبینند اینجا گرم یا خنک است، او را محترمانه خطاب میکنند در حالی که جامعه هرگز به او احترام قائل نبود و اهمیتی به وی نداده است، حتی فقط همین کلمه «آقا» خطاب کردن او، در این فرد میتواند انقلابی درونی ایجاد کند. کتاب و مجله را بدون هزینه در اختیار او قرار میدهند، کتابدار با استفاده از اطلاعاتی که در مخزن دارد میتواند اطلاعاتی در مورد اینکه کجا خانههای امنی وجود دارد که میتوانند به این بیخانمان جای خواب و غذا دهد یا کمک کند تا هنر و حرفهای بیاموزد تا بتواند کاری برای زندگی خود انجام دهد.
شکافی که قبلا در مورد اهداف و جایگاه کتابخانه مطرح کردهام نشان میدهد که این کتابخانه چه باید بکنند، در کجا قرار گرفته است و کجا باید باشد. نهاد راه طولانی در پیش دارد و فکر میکنم همه باید کمک کنند و البته انتظار زیادی هم نباید داشت. همین که میدانیم حرکت ما رو به جلوست بسیار خوب است و هر چقدر سرعت پیدا کند بهتر خواهد بود. باید این فرصت را مغتنم بشماریم.
در مصاحبه پیشین خود نیز اشاره به برخی تمرکزها در اداره کتابخانهها کردید. مشخصتر درباره کاستن تمرکز و بازگذاشتن دست کتابداران در طراحی خدمات بر اساس نیازهای محلی (شهری روستایی منطقهای) صحبت بفرمایید. سوابق خوبی از خلاقیتهای کتابداران کتابخانههای عمومی در دسترس است. فکر نمیکنید به جای محدودیت باید به کتابداران که در خدمات خلاقیت نشان میدهند و عده بیشتری را به کتابخانه جذب میکنند جایزه هم در نظر گرفت؟
نهاد باید بسیاری از برنامهها را متمرکز انجام دهد و برخی از سیاستگذاریها تبعا جایگاهی متمرکز دارد. اما برخی از برنامههای دیگر باید محلی باشد. طبیعتا یکی از دلایل آن این است که شناسایی نیازهای هر منطقه برای نهاد بسیار پرهزینه است و تبدیل آن به برنامهای که مناسب سلیقه، ذوق و فرهنگ آن منطقه و نیازهای محل باشد مشکلتر خواهد بود. بنابراین این موضوع باید محول شود به خود استان یا شهر، ولیکن نظارت باید وجود داشته باشد که آیا این برنامه با کیفیت خوب و متناسب با نیازها برگزار می شود یا نه. از سوی دیگر خلاقیت،نوآوری و افکار خوب در همه جا وجود دارد و فقط در بدنه اصلی نهاد نیست! نهاد اگر هم بخواهد قدرت این را ندارد که این همه این افکار را تبلیغ کند. در برخی از زمینهها ضرورت دارد که نهاد به افراد مثل مدیرکلها و مسئولان کتابخانهها استقلال دهد و این اختیار و استقلال باید به صورت سلسله مراتب تقسیم شود؛ یعنی از مدیر کل به کتابخانههای و پایینتر تا بتوانند تا حدی فعالیتها و دیدگاههای خود را اجرا کند. بستر مدیریت دانش که در مورد آن صحبت شد بهترین جا است تا هر لحظه که لازم شد بررسی کنند که چه ایدهای شکل گرفته، در چه مکانی و با چه هزینهای اجرا می شود، نظارت میتواند صورت گیرد. برای کتابخانهها منتقل کردن و به اشتراک گذاشتن ایده در یک بستر کار زیادی ندارد. اما اگر از هر ۳هزار و ۵۰۰ کتابخانه در هر دو یا سه ماه یک ایده به مرکز انتقال یابد، بر روی این ایدهها بررسی انجام شود، نظر دهند و سپس آن را تایید کنند و پاسخ دهند، یک سال گذاشته است. یعنی هیچ نهادی این توانایی و این قدرت را ندارند که به سرعت پاسخگو باشد. باید این اختیار داده شود تا خلاقیتها روز به روز متجلی شوند، توانمندیها رشد کنند و کتابداران بتوانند از یکدیگر یاد بگیرند. اما نظارت حتما باید وجود داشته باشد.
به عنوان ختم کلام، اینکه سعی کنید به همه مراجعان انواع سوادها را آموزش دهید، برنامههایی را در طول سال به مناسبتهای مختلف برای همه داشته باشید، بین مردم بروید و خدمات برون کتابخانهای خود را تقویت کنید و برای قشرهای مختلف مثل سالمندان، پیشه وران، جوانان و نوجوانان غیره برنامههایی را اجرا نمایید، برخی برنامهها میتواند بنیانی و متمرکز باشد؛ اما برخی از برنامهها هم میتوانند به صورت مستقیم و خلاقانه انجام گیرد.
از وقتی که در اختیار لیزنا گذاشتید سپاسگزاری می کنیم و امیدواریم شاهد رشد خدمات خوب کتابخانههای عمومی کشورمان باشیم.
مصاحبه بسیار خوبی است هم برای دست اندرکاران نهاد کتابخانه عمومی جهت توسعه خدمات خود و هم برای دانشجویان جهت پژوهش هایی که در عمل کاربرد داشته باشد.
با احترام-زینالی
مصاحبه بسیار خوبی بود
به عنوان یک کتابدار لذت بردم
امیدوارم در بخش استفاده از مدیران متخصص زودتر برنامه هایی تدارک دیده شود چون واقعا در برخی استان ها شاهد این هستیم که مدیر کل ان استان حتی تعریف جامعی از رشته کتابداری ندارد و با اصول رشته اصلا اشنا نیست و صرفا به دلیل برخی موارد وارد نهاد شده که نه تنها باعث حرکت در استان نشده بلکه باعث انسداد پیشرفت و عدم استفاده از ایده ها و سرمایه های فکری نیز شده است
امید که حضور متخصصان رشته هم چون دکتر پریرخ عزیز و دکتر فهیم نیای بزرگوار استاد بنده در کنار اقای مختارپور باعث استخدام متخصصان و پیشرفت هر چه بیشتر کتابخانه های عمومی باشیم
با احترام
مقدمی
دانشجوی دکتری مدیریت اطلاعات و دانش دانشگاه تهران
امیودواریم نهاد مدیران ستادی خود را که نقش تصمیم ساز دارند، از بدنه متخصیصن کتابداری برگزیند