داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 301): حسن اشرفی ریزی، استاد کتابداری و اطلاع رسانی، مرکز تحقیقات فناوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان؛ مینا افشار، مربی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، مرکز تحقیقات فناوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: در اصطلاح پزشکی ایسکمی (ischemia) به کمرسیدن خون به ناحیهای از بدن در اثر انسداد رگهای تغذیه کننده آن عضو گفته می شود (1) که در نهایت این امر باعث آسیب به بافتها یا سوء کارکرد آن اندام میشود. در واقع هر زمان یک موجود زنده از دسترسی به تغذیه مناسب محروم باشد و در عملکرد آن اختلال ایجاد شود می توان از این واژه برای آن استفاده کرد. برای مثال چنانچه این انسداد، در رگهای خون رسان به مغز اتفاق افتد، جریان خون و اکسیژن به مغز کاهش می یابد و منجر به آسیب یا مرگ سلول های مغزی می شود. اگر گردش خون دوباره برقرار نشود، آسیب مغزی می تواند دائمی شود. این انسداد می تواند توسط لخته شدن خون و یا پلاک های چربی ایجاد شود.
با ذکر این مقدمه به این مسئله می پردازیم که در جوامع مختلف به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته، بسیاری از افراد به دلایل متفاوت، از استفاده از اطلاعات محروم هستند. از جمله این دلائل می توان به این موارد اشاره کرد: نداشتن سواد اطلاعاتی کافی، نبود یا کمبود اطلاعات موثق، عدم دسترسی به اطلاعات، عدم مهارت در جستجوی اطلاعات، عدم دسترسی به مراکز اطلاع رسانی، توزیع ناعادلانه اطلاعات، عدم توانایی استفاده از فناوری اطلاعات، بی توجهی یا کم توجهی مسئولان به آموزش همگانی و ... .
این مساله در حوزه سلامت (به عنوان یک عامل موثر در حفظ بقا و رشد انسان ها) پر رنگ تر می شود. در این صورت، نقص در دسترسی و استفاده از اطلاعات سلامت در بین عموم مردم به ویژه بیماران منجر به مفهومی بنام «ایسکمی اطلاعات سلامت» (Health Information Ischemia ) می شود که خود عامل ایجاد مشکلات متعدد هم برای فرد و هم جامعه می شود.
در موارد ایسکمی در حوزه پزشکی، پزشک معمولا می تواند بر اساس علائم بیمار وآزمایشات بالینی، این بیماری را تشخیص دهد. در «ایسکمی اطلاعات سلامت»، این علائم می توانند شامل نشانه هایی مانند افزایش بیماری ها، بالا رفتن هزینه های درمانی، بی توجهی مردم به مسائل بهداشتی، کاهش امید به زندگی، بی عدالتی در حوزه سلامت، انباشت مشکلات فردی و اجتماعی و... در جامعه داشته باشند.
چه باید کرد؟
برای درمان ایسکمی در حوزه پزشکی، لازم است انسداد ایجاد شده بر اساس عدم یا کاهش خون رسانی به یک عضو توسط داروها و یا پروسیجرهای جراحی برطرف گردد؛ برای مثال داروهای ضد انعقاد خون برای حل کردن لخته تجویز می شود و یا جراح ممکن است یک استنت (فنر) را برای باز کردن یک شریان کوچک که توسط پلاک چربی بسته شده است در رگ قرار دهد.
اما در مورد «ایسکمی اطلاعات سلامت»، لازم است دولت ها در ابتدا بپذیرند که بیماران به دلایل متعدد باید از حق دسترسی و استفاده از اطلاعات سلامت برخوردار باشند و لذا در سیاست گذاری و برنامه ریزی به منشور حقوق بیماران در دسترسی به اطلاعات سلامت توجه نمایند. از طرف دیگر، متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی امکان دسترسی بیماران را به اطلاعات سلامت به فراهم کردن بسترهای مناسب فراهم نمایند. این شیوه درمانی (بسترها) می تواند از راه های مختلف انجام شود، برای مثال فعال کردن بخش خدمات اطلاع رسانی سلامت کتابخانه های عمومی، انتشار مقالات علمی سلامت به زبان ساده در روزنامه ها، افزایش دانش سلامت بیماران از طریق رسانه های گروهی و شبکه های اجتماعی، طراحی و راه اندازی کتابخانه های عمومی سلامت محور، آموزش عمومی بیماران از طریق دوره ها و کارگاه های آموزشی منظم و در دسترس برای همگان، طراحی وب سایت و اپلیکشین های سلامت و... .
در عین حال، شایسته است دفتر آموزش و ارتقاء سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که مسئولیت آموزش بیماران را بر عهده دارد بستر لازم را برای اشاعه اطلاعات سلامت به زبان ساده بیشتر فراهم نماید. در واقع آنها از صرف تولید و اشاعه اطلاعات سلامت (البته به طور مختصر) بیرون آمده و خدمات اطلاعات سلامت خود را متناسب با نیازها و مکان های حضور مردم (چگونگی دسترسی) فراهم نمایند. علاوه بر این، کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی نیز پیوند دهنده بین بیماران به عنوان متقاضیان اطلاعات سلامت با دولت و سیاست گذاران سلامت در این عرصه باشند.
--------------------------------------------
منابع
با سلام،
خبر مرتبط با «ایسکمی اطلاعات سلامت» بسیار امیدوارکننده است. چنین تلاشی از سوی کارشناسان علم اطلاعات و دانش شناسی برای پیشگیری از بسیاری از بیماری ها در جامعه امری حیاتی است. از سوی دیگر، این فعالیتِ سودمند، فرصتی کم سابقه برای حرفه مندان در رشته ما به وجود می آورد که «دانش شناسی» را از انحصار «مدیریت اطلاعات» آزاد کنیم و آن را با پرداختن به جنبۀ مغفول ماندۀ آن، یعنی دانش شناسی برای «شناخت و تشخیص اعتبار علمی» منابع، کامل کنیم.
همانطور که همکاران به خوبی می دانند، سال هاست که شبکه های اطلاعات علمی در جهان خود دچار بیماری های مزمنی به نام های «جعلیات علمی» و «آلودگی اطلاعاتی» شده است. به طور خلاصه، معنی این دو اصطلاح برای دانشجویان عزیزی که ممکن است به تازگی با این دو عبارت تازه آشنا شده باشند این است که حجم عظیمی از اطلاعاتی که از طریق کتب، نشریات ادواری و بانک های اطلاعاتی منتشر می شود جعلی و فاقد اعتبار علمی است! و وقتی این اطلاعات جعلی و بی اساس از طریق رسانه های مختلف از جمله اخبار علمی در رادیو و تلویزیون، فیلم های مستند و اعلامیه های رسمی تکرار می شود، افکار عمومی این اطلاعاتِ نادرست را بدیهی و غیر قابل تردید می شمارد. این «آلودگی اطلاعاتی» در اذهان مردم وضعیتی ایجاد می کند که اگر حتی کارشناسی جرأت کند و در مورد اطلاعات نادرست به همگان هشدار دهد، او بی اطلاع جلوه خواهد کرد. به بیان دیگر، آلودگی اطلاعاتی پدیده ای خطرناک است که جهل در جامعه را ماندگار می کند و جرأت ابراز نظر و اصلاحِ اطلاعات نادرست را از متخصصین متعهد می گیرد.
البته این دو مسئلۀ بزرگِ کشف جدیدی نیست؛ آگاهی از مسئلۀ جعل علمی و احتمال وقوع آلودگی اطلاعاتی در بسیاری از رشته ها، به ویژه طب، حداقل از سال 1997 که کتاب زیر توسط خانم اِلن آلتمن و آقای پیتر هرنان (هر دو از حرفه مندان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در آمریکا)، منتشر شد و بر وجود گستردۀ جعلیات علمی در تحقیقات صحه گذاشت وجود داشته است.
Ellen Altman and Peter Hernon. Research Misconduct: Issues, Implications, and Strategies. London: Ablex, 1997.
و این تنها کتاب منتشر شده در این مورد نیست. از آن زمان کتاب های متعدد دیگری نیز در این خصوص به چاپ رسیده است:
www.eabbassi.ir/deepresearchscientificfraudbook.htm
در ایران نیز وجود این بحرانِ علمی و اطلاعاتی و آسیب پذیری کشور ما، از سال 1388 در سایت اطلاع رسانیِ مردمیِ «در خدمت اصلاح الگوی مصرف» با تشریح سه نمونه از این جعلیات و آلودگی های اطلاعاتی و مسائل حادی که به وجود آورده اند معرفی شده است:
www.eabbassi.ir/articlesandlinkspart1.htm
ناگفته نماند که انتشار اطلاعات نامعتبر به عنوان مطالعات علمی به حدی دامنه دار و مشکل آفرین شده است که اخیرا عده ای از جامعه شناسان غربی، حوزۀ تحقیقاتی جدیدی به نام «مطالعات جهل» را پایه گذاری کرده اند که به مصادیق مختلف تلاش شرکت های صنعتی بزرگ جهان و همکاری رسانه ها برای پنهان کاری، محدود کردن دانش و تحقیقاتِ علمی، نشر جعلیات علمی و ایجاد شک در تشخیص عقلانیِ عوارض ویرانگر استفاده از بسیاری از مصنوعات شرکت های خود می پردازد. مجموعه مقالاتی از این گونه مطالعات تا کنون منتشر شده:
- Linsey McGoey. 2014. An introduction to the sociology of ignorance : essays on the limits of knowing. London, New York: Routledge.
پس با راه اندازی «ایسکمی» که بی شک کاری ضروری و ارزنده است، مسئولین این شبکه اطلاع رسانی ضمن انجام کاری خداپسندانه، مسئولیت بزرگی را نیز به عهده می گیرند و آن این است که با بروز رسانیِ مهارت های خود در دانش شناسیِ کامل (یعنی نه فقط دانش شناسی در مدیریت اطلاعات، بلکه دانش شناسی برای تشخیص اعتبار و شناختِ اطلاعات) ضامن درستی/اعتبار علمی اطلاعاتی خواهند بود که به دست عموم مردم می رسد. قبول این مسئولیت می طلبد که اطلاع رسانان پزشکیِ ما خود را جداً نسبت به استفاده از این مهارت ها متعهد سازند.
قطعاً اتکا به وزارت بهداشت و آموزش علوم پزشکی برای دستیابی به اطلاعات معتبر در این تلاش به هیچ وجه کافی (و حتی قابل توصیه) نیست چرا که برای چندین دهه، وزارت بهداشت خود مُبلغ و مروج اطلاعات نادرست و غیر علمی در مورد نمک یددار و روغن نباتی بوده که به ترتیب موجب دو بیماری سیستمیِ بسیار گسترده در کشور یعنی فشار خون و دیابت نوع 2 شده است. البته این نه به خاطر سوء نیت مسئولین این وزارتخانه بلکه از عوارض جعلیات علمی و آلودگی اطلاعاتی است، پدیده هایی که هم اکنون مصادیق مختلف آن در حوزۀ تحقیقاتی «مطالعات جهل» مورد مطالعه قرار گرفته و قابل کتمان نیست.
پس توصیۀ اینجانب این است که ما به عنوان فعالان و حرفه مندان اطلاع رسانی در کشور، وجود جعل علمی و آلودگی اطلاعاتی (یا به گفتۀ پژوهشگران حوزۀ مطالعات جهل، «اشاعۀ جهل»)، که توسط شرکت های بزرگ صنعتی (مثل داروسازی، تولید کنندگان بذرهای اصلاح شده و تراریخته و نهاده های شیمیایی کشاورزی و صنایع بزرگ خودروسازی) حمایت مالی و به صورت انبوه و گسترده منتشر می شود را جدی بگیریم و با به روز رسانی مهارت های دانش شناسی خود، در اطلاع رسانیِ منابع درست و معتبر به هموطنان عزیز خود کوشا باشیم.