داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
گونهشناسی انسان ها در مواجه با پدیده ها از منظر شناخت و کاربرد اطلاعات
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 306): حسن اشرفی ریزی، عضو هیأت علمی، گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، مرکز تحقیقات فن آوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان؛ مریم جهانبخش، عضو هیأت علمی، گروه مدیریت و فن آوری اطلاعات سلامت، مرکز تحقیقات فن آوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: طبیعت و فطرت انسان ایجاب می کند که دایم به کشف اطلاعات ارزشمند و شناخت جهان پیرامون خود بپردازد و اگر غیر از این باشد، انسان از حالت طبیعی خارج شده و مشکلات و چالش هایی را برای خود و دیگران به وجود می آورد. اصولا جنگ ها، غارت ها، تجاوزها و مشکلاتی از این دست در طول تاریخ حکایت از آن دارد که یا انسان ها درک درستی از پدیده ها نداشته اند و یا اگر هم وقوف به آن داشته اند به دلایل مختلف (سهل انگاری، طمع، تنبلی و غیره) از عمل به حقیقت طفره رفته اند و لذا با این عملکرد، چالش های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بهداشتی را برای خود و بشریت به وجود آورده اند. بنابراین، در این دست نوشته قصد داریم شیوه برخورد افراد با پدیده ها از منظر شناخت و کاربرد اطلاعات را مورد بررسی اجمالی قرار دهیم.
شناخت پدیده ها و کسب اطلاعات توسط انسان ها را می توان در طیفی از آگاهی، توهم آگاهی و ناآگاهی متصور شد». کالبدشکافی دو مفهوم توهم آگاهی و ناآگاهی در این طیف قابل تامل تر است؛ بالاخص اینکه این دو مفهوم به عنوان آفت های جوامع در حال توسعه در پاندمی کووید 19 بیشتر مشهود بود. توهم آگاهی و نآگاهی در دو سمت یک طیف شناختی می توانند هزینه های جبران ناپذیری را برای بشریت به دنبال داشته باشد؛ زیرا به قول برخی از نویسندگان هویت ما از توانایی در دانستن و اندیشیدن ناشی می شود نه از جسم فیزیکی. توهم آگاهی گاهی خطرآفرین تر از ناآکاهی است؛ زیرا می تواند تفکر ضدعلمی ایجاد کند که بر بافت عقاید و باورهای فرهنگی جوامع اثرات منفی می گذارد. یک فرد خردمند همواره در حال خردورزی است. بنابراین به دنبال نقد غیر منصفانه دیگران نیست و تنها از دیگران مطالب جدید می آموزد و اگر نقدی هم دارد نقد سازنده است. اما عکس این موضوع، متوهمین آگاهی هستند. آنها نه تنها شنونده خوبی نیستند بلکه گاه اصرار بر اشتباهات خود و وارد ساختن ایراد به دیگران دارند. گاندی بیان می کند بزرگترین درد بشریت نادانی نیست، بلکه توهم آگاهی داشتن است. اگر ما می دانستیم که چقدر نمی دانیم دنیا بهشت می شد. در توهم آگاهی ذهن پربار می تواند اسف بار شود؛ زیرا نسبت به دانسته های اشتباه خود خوش بین و متعصب بوده و به واسطه آن، گاه مسیر زندگی خود یا دیگران را به ناکجا آباد سوق می دهید. ناآگاهی اگر غفلتی سهوی باشد گاه خطرش کمتر از توهم آگاهی است که فرد خود را به واسطه دانش و اطلاعاتش محق اظهار نظر و انجام امور می داند. حذف توهم آگاهی در سطح جامعه علمی و دانشگاهی اهمیت دوچندانی دارد. توهم آگاهی و نآگاهی می تواند چرخهای گرداننده یک کشور را از حرکت بازدارد و یا آن را به پرتگاه هدایت کند.
«اکهارت تول معتقد است بیشتر انسانها نه بین هوشیاری وناآگاهی، بلکه بین سطوح ناآگاهی در رفت و امد هستند؛ رفت و آمد بین ناآگاهی معمولی و ناآگاهی عمیق. لذا باید از سطح شناخت خود و درستی شناخت خود مطلع بود و از آن مراقبت کرد. شناخت این طیف و اینکه ما در کجای آن قرار داریم بسیار حایز اهمیت است» (تول، 1398).
بر اساس آنچه گفته شد، گونه شناسی انسان ها در مواجهه با پیده ها از منظر شناخت و کاربرد اطلاعات می تواند در 5 گروه ذیل در پیوستار (طیف) آگاهی، توهم آگاهی و ناآگاهی معنا یابد:
1. افراد فرهیخته یا عالم مثمر: این افراد دایم به دنبال اطلاعات جدید برای شناخت پدیده ها هستند و بر اساس شواهد (اطلاعات) متقن به دست آمده نیز گفتار و رفتار خود رادر زندگی فردی و حرفه ای تنظیم می کنند. این افراد را می توان «عالم مثمر یا فرهیخته» نامید. این افراد معمولا علاقه زیاد به مطالعه داشته و در راه فهم دنیای پیرامون از دانش و تجربیات افراد دیگر نیز بهره کافی می برند عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و تعامل مناسب با دیگران از ویژگی های این افراد می باشد. معمولا این نوع افراد خیرخواه و فعال در امور اجتماعی هستند. آنها نه تنها در امور اجتماعی و روزمره حرفی برای گفتن دارند، بلکه در حرفه تخصصی نیز بسیار موشکاف و دقیق می باشند و در بین حرفه مندان آن حوزه صاحب نظر محسوب می باشند. به طور کلی خضوع، خردمندی و احترام قایل شدن برای دیگران در زندگی فردی و حرفه ای آنها موج می زند.
2. عالم غیر مثمر (عالم بی عمل): برخی افراد اطلاعات کافی راجع به یک پدیده دارند، اما عمدا به آن عمل نمی کنند، این افراد عالم بی ثمر نامیده می شوند. این افراد معمولا اهل مطالعه مطالب تخصصی هستند و کمتر به مطالعه مطالب عمومی می پردازند، لذا معمولا قدرت تحلیل آنها در امور روزمره پایین است. این افراد به دلیل اینکه کمتر مطالعه دارند دارای عزت نفس پایین اما اعتماد به نفس کاذب هستند. به دلیل عدم اختصاص وقت کافی برای مطالعه گاه کمبودهای خود (مال، شهرت، محبوبیت و غیره.) را از طریق های غیر متعارف به دست می آورند . آنها در سازمان ها و حتی زندگی اجتماعی بسیار فرصت طلب و منفعت طلب بوده و بسیار وابسته به جریان های سیاسی، مذهبی و غیره بوده و به راحتی در این گروه ها هضم می شوند. چابلوسی جزء ملزومات کار و فعالیت آنها به خصوص در ادارات است (سریال پاورچین و نقش های داوود و فرهاد و حتی رییس شرکت اشاره به این گونه دارد). این افراد کم و بیش در بین اقشار تحصیلکرده و مدیران یافت می شوند. آنها دارای تخصص در رشته یا شغل خود هستند، اما بی بهره از آگاهی عمومی. لذا تصمیم های شغلی آنها خیلی زیاد تحت تاثیر گروه ها (سیاسی، مذهبی، شرایط، منافع خود وغیره) است. علایق مذهبی، سیاسی و گروه های فشار می تواند تخصص را در کمترین زمان ممکن به حاشیه براند. متعصبین دینی، سیاسی به ظاهر تحصیلکرده از مصداق های این عالمان غیر مثمر هستند؛ افراد با مدارک عالیه اما دارای ذهن صفر و یک در امور نمونه های بارز آن هستند. بنابراین هرچه تعداد این افراد در یک جامعه بیشتر باشد، آن کشور فراتر از یک کشور در حال رشد را نخواهد دید؛ چرا که کشورهای توسعه یافته آنچه با استدلال و شواهد به دست می آورند را در زندگی فردی و اجتماعی به کار می گیرند.
3.عالم سهل انگار: برخی افراد شواهد معتبر راجع به یک یا موضوع های مختلف دارند اما گاهی به دلیل سهل انگاری یا فراموشی به آن عمل نمی کنند. این افراد «عالم سهل انگار» نامیده می شوند. ویژگی این افراد، نداشتن وقت برای عمل است. چنان خود را سرگرم مطالعه و یا امور مختلف اجرایی می کنند که جایی برای عمل و استفاده از دانش و مهارت خود در مدیریت کارکنان تحت مدیریت خود و یا حتی خانواده.باقی نمی ماند. این افراد دارای اعتماد به نفس نسبتا بالا هستند و این اعتماد به نفس نیز به جهت داشتن آگاهی کافی در امور مختلف و تخصصی است. بنابراین این افراد اگر در جایگاه مدیریت قرار گیرند بعد از مدتی دچار مشکل می شوند؛ چرا که وقت کافی برای استفاد از دانش خود و حل و فصل امور مربوط به کارکنان ندارند. معمولا این افراد با اخلاق و خیرخواه هستند؛ اما عدم اختصاص وقت کافی برای حل و فصل امور، کم کم چهره نه چندان خوبی در سازمان از خود به جای می گذارنند و تخصص آنها نیز زیر سوال می رود.
4.ناآگاه محنت پذیر: برخی افراد راجع به پدیده ها اطلاعات کافی ندارند، اما تمایل به کسب حقیقت دارند و تلاش می کنند تا ابعاد آن موضوع ها را کشف کنند. این افراد «ناآگاه محنت پذیر» نامیده می شوند. بدین معنی که نسبت به جهل خود واقف بوده و همین کاستی و شکاف دانشی عاملی برای مطالعه و تلاش بیشتر برای آنها است. علاقه مندی به مطالعه، عزت نفس بالا، پرسشگری، تعامل مناسب با دیگران، اجتماعی بودن و نیز تلاش برای حرفه ای شدن در کار و تخصص از دیگر ویزگی های آنها است. این افراد اگر در جایگاه مدیریت قرا بگیرند تلاش می کنند تا به بهترین روش ممکن مجموعه خود را مدیریت کنند (هر چند در ابتدا ممکن است این کار سخت باشد)؛ چرا که به اصل علم آموزی و عمل به دانسته ها معتقدند. این افراد لاک پشت وار اثراتی مطلوب در سازمان به جا می گذارند. اشتراک دانش و تجربه خود با دیگران را به بهترین شکل ممکن می توان در بین آنها مشاهده کرد. آنها در طول دوران شغلی نه تنها به آموختن و کسب تجربه می پردازند بلکه در این مسیر دانش و ترجبه خود را به راحتی در اختیار دیگران قرار می دهند. معمولا بعد از بازنشستگی تیز فعال بوده و همگان از این افراد به نیکی یاد می کنند. اصولا افرادی که دانش و تجربه را با سختی اما با رغبت و شوق و در مسیر اخلاق مدارانه به دست می آورند به راحتی نیز آن را استفاده و در اختیار دیگران قرار می دهند.
5.ناآگاه خودخواسته: برخی افراد راجع به پدیده های ارزشمند اطلاعات کافی ندارند و در عین حال تمایلی به دانستن آنها هم ندارند و از یادگیری مطالب اصولا ارزشمند ابا دارند. این افراد برای رسیدن به خواسته های خود معمولا متوسل به روش های نادرست می شوند. بی بهره بودن از مطالعه و یادگیری ثمربخش و سومند، ضد اجتماع بودن، اعتماد به نفس کاذب و عزت نفس پایین از مشخصه های اصلی این افراد است. این افراد فقط خود و نهایتا خانواده خود را می بینند و برای رسیدن به خواسته خود حاضرند قوانین و اخلاق را به راحتی در جامعه و حتی خانواده زیر پا بگذارند. تبادل دانش و تجربه نیز بیشتر از آنکه از جنس مطالب ارزشمند باشد از جنس مطالب غیر اخلاقی، هنجار شکن و در راستای منافع آنها است. افراد و مدیرانی که در سازمان ها به شیوه های رانتی وارد می شوند و برای رسیدن به اهداف خود به هر روشی متوسل می شوند مصداق این نوع افراد هستند. سیاسی کاری و برچسب زنی به دیگران برای رسیدن به منافع خود از دیگر ویژگی های بارز آنها است. در بین افراد تحصیکرده (مدرک گرایی به جای علم گرایی) این نوع افراد دیده می شوند. یعنی فرد معلم، استاد دانشگاه و یا مدیر است اما بی بهره از دانش تخصصی شغل و تیز بی بهره از دانش عمومی. این نوع افراد مطامع شان مهم است و نه چیز دیگر. بهروه وری، توسعه و رشد سازمان، اخلاق در چنین سازمان هایی که دارای تعداد زیادی از نوع افراد است جزو محالات می باشد؛ چرا که راه پیشرفت سازمان و افراد فرهیخته را مسدود می کنند.
نتیجه گیری
اصولا وقتی ما پدیده ها را گروه بندی می کنیم هدف این است که در ابتدا آن پدیده را به لحاظ مفهومی بهتر بشناسیم (مفهوم، ویژگی و ابعاد آن) و دوم اینکه فهم آن مطلب را نیز برای دیگران آسانتر نماییم. گونه شناسی انسان ها در مواجه با پدیده ها از منظر شناخت و کاربرد اطلاعات در راستای شناخت و تبیین چگونگی برخورد افراد با پدید های اطراف است. گونه شناسی ارائه شده در این دست نوشته می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی باشد. از آنجایی که گونه شناسی ارایه شده مبتنی بر دیدگاه و تجربه نویسندگان است لذا می طلبد صاحب نظران در خصوص آن بیشتر غور کرده و دیدگاه های ارزنده خود را مطرح کنند. در نهایت نیز باید گفت عصاره این گونه شناسی اعتقاد به اطلاعات و کاربرد آن است؛ اینکه آیا ما به اهمیت اطلاعات و کاربرد آن در زندگی فردی و شغلی باور داریم یا نه؟. بالاخص اینکه امروزه افرادی باهوش تلقی می شوند که در درک و سهیم شدن آگاهی دیگران تواناترند. برای از بین بردن توهم آگاهی و ناآگاهی و قرار گرفتن در طیف آگاهی نیاز به خرد جمعی است؛ زیرا هوش و ذهن در جمع است نه در فرد. ابرهوشی که دنیای آتی را دگرگون خواهد ساخت جامعه آگاه است. در این میان رشته های مرتبط با اطلاعات سلامت به عنوان دست اندرکاران فرایند تولید و اشاعه آگاهی و آثار علمی نقش بسیار برجسته ای در این مسیر خواهند داشت ؛ شیوه برنامه ریزی و سیاست گزاری آنها در این راستا می تواند منجر به افزونی تعداد متعهدین به استفاده از اطلاعات ارزشمند شود. موضوعی مهم که نیاز به تامل و بحث جدی دارد و مجال آن در اینجا فراهم نیست.
-------------------------------------
منابع
تول، اکهارت. نیروی حال. ترجمه مسیحا برزگر. تهران: انتشارات ذهن آویز، 1398.
اسلومن، استیون ا؛ فرنباخ، فلیپ. توهم آگاهی. ترجمه مینا تربتی، محسن فشی؛ ویراستار مینو ابوذرجمهری. تهران: کتاب کوله پشتی، ۱۳۹۸. (برای مطالعه بیشتر).
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.