داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 312) : محسن حاجی زینالعابدینی، عضو هیأت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی: روز دوشنبه اول آذر 1400 رفتم رادیو برای برنامه "ایران امروز" از رادیو سراسری که ساعت 12.40 دقیقه به صورت زنده پخش شد. آقای شهاب شهرزاد را جلوی در ساختمان پخش دیدم و باهم وارد شدیم و ایشان پشت میز مجری و من هم پشت میکروفون مهمان نشستم. در مورد کتابهای الکترونیکی و کتابخانه دیجیتال ملی صحبت کردیم. اصل ماجرا هم از اینجا شروع شده بود که صدا و سیما و همین رادیو پویش کتابخوانی به مناسبت هفته کتاب راه انداختهاند که تا 25 آذر هم ادامه دارد. سال پیش پویش "چهل روستا چهل کتابخانه" را پیاده کرده بودند که با استقبال و حمایت مالی و اهدای کتاب مردم مواجه شده بود. اما مشکل تحویل و انتقال و ساماندهی کتابها مساله را پیچیده کرده بود. امسال به دنبال طرحی که بشود نذر، هدیه، هبه و وقف را در آن لحاظ کرد و از طرف دیگر برای همه مردم ایران مفید باشد، کتابخانه دیجیتال ملی با دسترسی همگانی را در دستور کار گذاشته بودند. ایده بسیار خوبی است که اگر بشود خیلی مفید خواهد بود. با چند نفری از جمله دکتر فریبرز خسروی و مهدی شجاعی و سیاوش گودرزی (رایا کتاب) هم تلفنی صحبت شد. فرصت صحبت خیلی کم بود و تلاش کردم که کمابیش حرفهایم را بزنم که خلاصه آنها چنین است:
داشتن کتابخانه دیجیتال ملی بدون محدودیتهای رایج خیلی خوب است و هر کسی که بتواند به آن دست پیدا کند و استفاده کند، سرمایه گذاری فرهنگی و علمی خیلی خوبی برای کشور است. اما باید چند نکته مهم را در رابطه با آن در نظر گرفت:
اولین مساله عزم و اراده جدی برای ایجاد تر و تمیز و بی اما و اگر آن است. یعنی یک عزم ملی که از بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی رئیس جمهور آغاز میشود. مثل طرح دسترسی اطلاعاتی مصر که در زمان مورسی پیاده شد. شخص رئیس دولت نشست و تمامی کابینه هم دورش نشستند و همه کمک کردند که هر کسی در آی پی مصر است یا کد ملی آنجا را دارد بدون محدودیت به بانکهای اشتراکی و منابع دیجیتالی دسترسی تمام متن داشته باشد. حالا اینکه چه فرد یا انجمن یا نهادی باید رئیس جمهور را مجاب کند و کل کشور را برای این امر مهم بسیج کند نمیدانم. اما اگر قرار باشد که بشود باید چنین سطحی برایش در نظر گرفت. به نظرم هیچ مانع غیر قابل رفعی هم ندارد. مثل همه کارهای دیگری که خواستهایم و شده است. کسی باور میکرد که در تهران و در حال عبور ماشینها، بشود اتوبان دو طبقهای مثل صدر را زد؟ اگر اراده جدی داشته باشیم به دنبالش میرویم و همه مسائلش از جمله کپیرایت، بودجه، متولی و فرهنگ سازی آن را هم درست میکنیم. مگر الان کسب و کارهای خصوصی کتاب مثل طاقچه و فیدیبو و ... همین کار را نمیکنند؟ چطور آنها توانستهاند فرهنگ سازی کنند و مردم به آنها مراجعه کنند، پول هم بدهند و از طرف دیگر با ناشران هم توافق کردهاند و مساله کپی رایت را هم حل کرده و زیرساختهای دسترسی را نیز درست کردهاند؟ آنقدر مشکل نخواهد بود اگر دلدادهاش باشیم.
مساله مهم دیگر، همان ضربالمثل روستایی ماست که "این همه میچری دنبهات کو"؟ گیریم که چنین کتابخانه معظمی را راهاندازی کردیم، کتابخوانش کو؟ اینکه واقعاً چقدر از مردم اهل خواندن جدی هستند و آیا مراجعه درخوری به این کتابخانه بزرگ خواهند داشت؟ قرار نیست که همه مردم از صبح تا شام کتاب دستشان باشد و بخوانند، اما در همین حد معمول ارتباط با کتاب و حداقل ماهی یک کتاب را خواندن، لازم است که پای کار باشد. یک استدلال این است که چون الان امکانات و دسترسی نیست مردم نمیخوانند. اگر در دسترس آنها باشد حتماً مشتاق شده و خواهند خواند اما بعید می دانم تا آن جوشش و خواهندگی ذاتی نباشد کسی به سمت کتاب تمایل پیدا کند و تازه آن هم کتاب دیجیتالی. پس لازم است که برای عطش اطلاعاتی و کتابخوانی، زمینه سازی خوبی انجام بدهیم. چنین کتابخانهای خودش میتواند یکی از زمینه سازها باشد یعنی با در دسترس قرار دادن کتابها، علاقه مندی ایجاد کند، اما زمانبر خواهد بود.
نکته دیگر، فرهنگ مطالعه دیجیتال در مقابل خواندن کاغذی است. هنوز هم در سراسر جهان در حال چالش با این موضوع هستند که بالاخره خواندن کاغذی بهتر است یا دیجیتالی؟ قطعاً آینده مسیری فناوری محور خواهد داشت. اما در حال حاضر رفتارهای دوگانهای ملاحظه میشود. هر چند که در سالهای اخیر به نوعی مصالحه در این زمینه رسیدهایم که برای کارهای علمی و فنی که نیاز به مراجعه موردی و استفاده از بخشهایی از کتابها است، کتابهای دیجیتالی یا دسترسی آنلاین خیلی مناسب است اما برای خواندن به قصد لذت و دانایی و کتابخوانی به ماهو خواندن، کتاب چاپی حرف اول را می زند. در این میان کتابخوانهای الکترونیکی مثل کیندل و ... و جوهرها و کاغذهای الکترونیکی تلاش کردهاند که ضعف کتابهای دیجیتالی را برطرف کنند، اما همچنان کتاب از اختراعات با کیفیت و غیرقابل جایگزین تا این لحظه است که دلایل مختلفی دارد از جمله اینکه بشر به آن خو گرفته، خواندن آن از نظر عصبی نسبت به فضای الکترونیکی اشکال فنی و عصب شناختی و مغزکاوی ندارد، رسانه جانبی و ابزار خواندن اضافی نیاز ندارد، شارژ و روزآمدسازی نرم افزاری نمیخواهد، همه جا قابل حمل و استفاده است، ارزان است و از همه مهمتر اینکه سریع و مستقیم شما را به محتوای اصلی میرساند و نیازی به جستجوهای پیچیده یا ابزارهای جانبی راه اندازی مثل آکروبات ریدر یا برنامه کاربردی مخصوص ایپاپ ندارد.
هنوز هم بسیاری از آدمها وقتی از چیزی خیلی خوششان میآید، ترجیح میدهند که آن را چاپ کنند و با حوصله بخوانند. گویی محیط دیجیتالی بیشتر بستری است برای معرفی و واسطهای برای اینکه تصمیم بگیری که اگر این مطلب خوب است چاپ کنم و بعد سر حوصله بخوانم. این مساله را در کارتابلهای اتوماسیون اداری بسیاری از مدیران و حتی مشوقان و تصمیم گیران حوزه دیجیتال و الکترونیکی هم میبینیم. یعنی نامههای اتوماسیونی را چاپ میکنند و در کارتابل میآورند و جناب مدیر در یک سازمان فناوری محور میبینند و اصطلاحاً پاراف میکنند و بعد یک منشی هامش مبارک را در اتوماسیون وارد میکند و قص علی هذا.
دسترسی به این کتابخانه و بهره گیری از کتابهای آن هم موضوع دیگری است. بحث سواد اطلاعاتی و رسانهای و ترس نداشتن از فناوری (تکنو فوبیا) و علاقه به محیطهای جدید و احساس راحتی و لذت در هنگام خواندن کتاب الکترونیکی در محیط آنلاین خیلی جدی است. علیرغم اینکه کرونا به عنوان یک شتاب دهنده غیررسمی، فعالیتهای دیجیتالی ما را سالها به پیش برد، اما شاهد مشکلات ارتباطی و اتصالی و زیرساختهای ذهنی سواد اطلاعاتی هستیم که برای امور سادهای مثل وارد شدن به محیطهای آنلاین و روشن و خاموش کردن دوربین و میکروفون مشکلات عدیدهای داریم. در کلاسهای آنلاین هم با اینکه در خیلی از مواقع کیفیت خوبی وجود دارد اما نمیشود به عنوان یک محیط امن و پایدار و به دور از دغدغههای دسترسی درست و با کیفیت روی آن حساب باز کرد.
با اینکه ممکن است هزینه خرید یک کتاب در محیط الکترونیکی ارزان باشد اما هزینه ابزارهای جانبی و زیرساختهایی که باید باشند تا شما را به آن محتوای ارزان برسانند، هنوز هم بالاست. یعنی شما اگر یک کتاب را که دائم هم غر زده میشود که گران است بخرید که الان به طور متوسط بین 50 تا 130 هزار تومان هزینهاش است، محتوایی را خریدهاید که جز چشم و حال خوش کتابخوانی شما و البته وقت کافی، هزینه دیگری ندارد و بارها و بارها میتواند خوانده شده و از شما به فرزندان و نوادگانتان برسد و چه بسا سیر آفاق و انفسی بکند و از دیاری به دیاری دیگر برود و خلاصه اینکه در جاهای دیگر دنیا هم خوانده شود و خدا را چه دیدی که روزی همین خط خطیهایی که روی کتاب میشود حکم نسخه نفیس برای آن کتاب صادر کند که فلانی روزی در حاشیه این سطر این نظرش را نوشته است و از قضا قطرهای از چای ملوکانه ایشان هم در صفحه بعد ریخته است. یعنی هم خود محتوا ارزشمند است و قابل خوانش و هم حواشی جانبی و ریشههای تاریخی و هم خاطرههای غیرملموسی را با خود حمل میکند که غیرقابل ارزش گذاری هستند. اما در محیط دیجیتالی به همان سرعتی که تولید شده و به دست من و شما میرسد، امکان امحا و حذف آنها و از بین رفتن ارزشهای محتوایی و احیاناً جانبی آن وجود دارد. تازه این برای وقتی است که شما نسخه دیجیتالی را میخرید و در رایانه یا کتابخوان خودتان ذخیره میکند. برای منابع فقط قابل دسترس و بدون مالکیت که قضیه خیلی سختتر است و با توجه به تجربه و شرایط کشور، نمیشود به دائمی بودن این خدمات همیشه دلخوش بود. قضیه تحریمها و قطع دسترسی به منابع اطلاعاتی و دسترسیهای غیرقانونی حتی در بزرگترین دانشگاههای کشور از این دست نگرانیها است.
خلاصه اینکه، وجود کتابخانهای غنی که امکان دسترسی برای تمامی ایرانیان را فراهم کرده باشد ایده ارزشمندی است و اگر کتابخانه دو گانهزی (هایبرید) باشد که هم علاقه مندان به نسخههای چاپی را سیراب کند و هم دسترسی برخط برای اقصی نقاط دورافتاده کشور را فراهم کند، ایده آلیترین حالت ممکن است. تحقیق چنین رویای بزرگی، قبل از هر چیز به عزم ملی و ایجاد انگیزه در بین مسئولین نياز دارد و در مراحل بعدی خودش راه خودش را خواهد یافت و ملاحظات ذکر شده در بالا میتواند در بالابردن کیفیت چنین کتابخانهای مفید واقع شود.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.