داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ حمیدرضا جمالی مهموئی،عضو هیأت علمی دانشگاه چارلز استورت استرالیا: پژوهش و ارتباطات علمی در علم اطلاعات و خیلی رشتههای دیگر در ایران گرفتار مشکلات متعددی است که آنها را ناکارآمد و از هدف اصلیشان دور میکند. از جمله این مشکلات میتوان به دو مورد زبان و سیطره فرمالیسم اشاره کرد که با یکدیگر نیز مرتبطند. از یک طرف فهم زبان نوشتههایمان هر روز دشوارتر میشود و از طرف دیگر توجه و تأکید فعالیتهای علمی ما تا حد زیادی به جای محتوا معطوف به فرم، شکل یا ظاهر است. به عبارت دیگر، فرمالیسم (به معنی عامه آن، نه به عنوان یک مکتب ادبی) بر ارتباطات علمی ما سیطره دارد. ما در عمده ارتباطات علمی خود، بیشتر به صورت و ظاهر توجه داریم تا محتوا. نمود این وضعیت را در نظر داوران مقالههای ارسال شده به مجلهها و پایاننامه میتوان دید. بخش زیادی از نظر داوران، به حقّ البته، معطوف نگارش و ساختار آثار است و متاسفانه در بسیاری از موارد از این فراتر نمیرود.
البته منظور این نیست که فرم و ظاهر ارتباطات علمی اهمیت ندارد. اینها به عنوان ابزاری برای فهم بهتر محتوا و کمک به سودمندی پژوهش اهمیت دارند. اما به نظر میرسد که ما کمتر از توجه به فرم فراتر میرویم و مجالِ پرداختن به محتوا پیدا میکنیم.
ریشههای این وضعیت کجاست؟ این وضعیت، دلایل متعدّد دارد. نخستین دلیل، فارسی نویسی ضعیف ماست. سطح سواد فارسی آنقدر تنزل پیدا کرده است که به ندرت متنی از یک دانشگاهی (دانشجو یا مدرس) به دست یک داور نکتهسنج میرسد که ایرادهایش آنقدر کم باشد که داور بتواند آنها را نادیده بگیرید و به محتوا بپردازد. کاستیهای نگارشی به طور معمول آنقدر زیاد هستند که خواننده یا داور نمیتواند نقدش را از فاصلههای بیجای قبل از ویرگول و کلمات اشتباه و ساختارهای ناکارآمد جمله فراتر ببرد. در سالهای اخیر مواردی که در فهم یک مقاله یا چکیده پایاننامه به مشکل برمیخورم بیشتر و بیشتر شده است. این مشکل آنقدر شدید است که گاه در قابلیت زبان فارسی برای بیان علم تردید میکنم. ولی واقعیت این است که مشکل از زبان فارسی نیست بلکه از سواد فارسی ماست. این وضعیت شاید ریشه در ضعف نظام آموزشی داشته باشد.
دلیل دیگر شاید این است که در جامعهای که به ندرت چیزی سر جای درست خود قرار دارد، ظاهراً همه به این نتیجه یا توافق جمعی رسیدهایم که محتوا و اثرگذاری مهم نیست. اهمیتی ندارد که چه تحقیقی انجام میدهیم، نتایج پژوهشمان چه اندازه ناب است و مسئله چقدر ضرورت دارد. کسی قرار نیست از آن بهرهای ببرد و استفادهای بکند. مدیر و سیاستگذار ارزشی برای پژوهش قائل نیستند. لذا محتوا اهمیتی ندارد، بلکه آن چه مهم است تولید خروجی مورد انتظار است. چنین نگرشی شاید ناشی از ضعف فرهنگ نقد، نبود معیارهای سنجش دقیق، و توجه به کمیّت به جای کیفیت باشد که در انواع آییننامهها، رویهها و فرایندهای علمی و دانشگاهی ما نمود پیدا کردهاند.
این وضعیت آفتهایی دارد از جمله تضعیف دراز مدت خلاقیّت و نوآوری، دلسردی پژوهشگران و جامعه علمی، سطحی شدن مباحث علمی، و تضعیف جایگاه علم. راهکار این مشکل نیز البته نادیده گرفتن فرم و ظاهر نیست. بلکه در گام نخست، تلاش برای رسیدن به کیفتی پایه و کمینه از نظر فرم و ظاهر و زبان آثار است که برای مخاطب و خواننده مجال فهم اثر و تأمل در محتوا را فراهم کند. حل مشکل پژوهش و ارتباطات علمی، علاوه بر آموزش درست، نیازمند آن است که نظام علمی کشور بر حل مسئله متمرکز باشد و نه بر «تولید علم» به معنای تولید انتشارات علمی.
جمالی مهموئی ، حمیدرضا .« سیطره فرمالیسم بر ارتباطات علمی» سخن هفته لیزنا، شماره 685، 21 اسفندماه 1402.
دانشجوی دکترایی هستم که کیفیت برایم بسیار مهم است اما همین مسئله باعث شده فرم گرایان کمی گرای آسان گیر گوی سبقت را ببرند و زبان به انتقاد بگشایند که مثلا تو با پژوهشت کجای عالم را قرار است تغییر بدهی!
با سپاس از شما برای به اشتراک گذاری تجربه داوری متون پژوهشی
آشنایی با زاویه دید داوران برای پژوهشگران بسیار کاربردی است.
ولی این نکته نیز قابل ذکر است که بسیاری اوقات داوران تخصصی در موضوع پژوهش مورد نظر ندارند تا بتوانند محتوای آن را تحلیل و ارزیابی نمایند!
بنابراین ناچار هستند به داوری نگارشی اکتفا کنند. این مسأله کاملا طبیعی هست زیرا همه چیز را همگان دانند.
ضمن تشکر از استاد جمالی عزیز.
بله متأسفانه فرم گرایی در سال های اخیر بر فضای دانشگاهی و علمی کشور حکمفرما شده و به جای اینکه بخش زیادی از اساتید و پژوهشگران ما دنبال حل مساله و ... باشند؛ درگیر فرم گرایی هایی شده اند که نظام دانشگاهی برای آنها ایجاد کرده است.
مانند همیشه کوتاه و جامع آنچه باید را بیان کردید.