کد خبر: 49157
تاریخ انتشار: دوشنبه, 14 آبان 1403 - 07:49

داخلی

»

سخن هفته

پژوهش درباره نشر مجله‌های علمی در ایران

منبع : لیزنا
حمید رضا جمالی مهموئی
پژوهش درباره نشر مجله‌های علمی در ایران

لیزنا، حمید رضا جمالی مهموئی،  عضو هیأت علمی دانشگاه چارلز استورت استرالیا: نهادهایی که در ایران با علم و پژوهش مرتبطند بیش از ۲۵۰۰ مجله علمی به فارسی، انگلیسی، و یا عربی منتشر می‌کنند. این تعداد، رقم قابل‌توجهی است و می‌توان استدلال کرد که نشر مجله علمی در ایران از جنبه‌های مختلف دارای غناست. دستِ‌کم از نظر کمّی و مالی آنقدر بزرگ است که بخش خصوصی نیز در قسمت‌هایی از آن (مثل تولید نرم افزار مدیریت نشر مجله، پایگاه نمایه‌سازی، جستجو و دسترسی به محتوا، و حتی به عنوان ناشر) فعال است. چنین فعالیت گسترده‌ای که ذینفعان متعددی (از پژوهشگر و کتابخانه دانشگاه گرفته تا سیاستگزاران پژوهش و مردم عادی) دارد به طبع مسائل و چالش‌های زیادی نیز دارد. از آنجا که به حوزه نشر مجله علاقه دارم و پژوهش‌هایی درباره مجله‌های استرالیا انجام داده‌ام، برایم جای تعجب است که چرا پژوهشگران علوم اطلاعات در ایران، اعم از استاد و دانشجوی ارشد و دکتری، توجه کمتری به مسائل این حوزه نشان داده‌اند، یا دست‌کم من از آن آگاه نیستم. لذا هدفم از این نوشته، تشویق به پژوهشِ مسائل این حوزه است.

مختصری در باب مجله‌های استرالیا

پژوهش ما نشان داد که در استرالیا با ۴۲ دانشگاه دولتی و خصوصی حدود ۶۵۰ مجله منتشر می‌شود که به نهادهای استرالیایی (اعم از دانشگاه، انجمن،...) تعلق یا وابستگی دارند. تعدادی از اینها با ناشران بزرگ خصوصی قرارداد نشر دارند ولی عمده آنها را خود این نهادها منتشر می‌کنند. حدود یک سوم آنها به شکل دسترسی آزاد بدون دریافت هزینه (دسترسی آزاد نوع الماس) منتشر می‌شوند. منتها مطالعه دیگر ما نشان داده که در دهه گذشته حدود ۱۴۰ مجله تعطیل شده‌اند. از جمله دلایل تعطیلی آنها، نبود پشتیبانی و حمایت، اتکا به کار داوطلبانه و بی اجر و مزد (ویراستار، داور...)، و ناتوانی در رقابت با مجله‌های بین‌المللی در جذب تعداد کافی مقاله خوب است، به ویژه که پژوهشگران در همه جا تحت فشارند که در مجله‌های معروف یا با ضریب تأثیر بالا منتشر کنند. بخشی از این تعطیلی‌ها عادی است. به هر حال بعضی حوزه‌های علمی دستخوش تحول می‌شوند، مجله‌های جدید متولد می‌شوند و بعضی مجله‌های قدیمی کارکرد خود را از دست می‌دهند. منتها بیشتر این تعطیلی‌ها به علوم انسانی و اجتماعی مربوط می‌شوند و علتشان تغییر ماهیت یا نیاز نیست. لذا این تعطیلی‌ها تبعاتی برای گفتمان علمی یک جامعه دارند، مثلاً یک مجله بین‌المللی ممکن است علاقه‌ای به نشر مقاله‌ای در خصوص مشکل بومی یک جامعه محلی نداشته باشد.

مسائل ایران

مسائل قابل بررسی در مورد نشر مجله در ایران را می‌توان گروه‌بندی کرد.

الف. گام نخست در مورد ایران ترسیم نقشه‌ای کلّی از حوزه نشر مجله است. دقیقاً چند مجله به چه زبانی با چه بسامدی به دست کدام صاحب امتیازهایی و در چه رشته‌هایی منتشر می‌شود (در پرانتز بگویم ما در حال انجام این کار هستیم و وقتی انجام شد سیاهه مجله‌ها را منتشر خواهیم کرد که تسهیلگر پژوهش‌های بعدی باشد). با داشتن تصویری کلی از وضعیت نشر مجله در ایران، می‌توان به مسائل زیر پرداخت.

ب. نگاه تاریخی: نگاه تاریخی به نشر مجله علمی در ایران مفید خواهد بود. رشد مجله‌ها چه روندی در دو سه دهه گذشته داشته است؟ چه تعداد مجله هر سال متولد یا تعطیل شده است؟ چرا این همه مجله منتشر می‌شود؟ ماهیت مجله‌های تعطیل شده چه بوده است (رشته، صاحب امتیاز و غیره)؟ چرا تعطیل شدند؟ کدام عوامل و چگونه بر رشد و افول مجله‌ها اثر داشته‌اند (رشد تحصیلات تکمیلی یا آیین‌نامه‌های وزارت‌خانه‌ها...)؟ آیا محتوای مجله‌های تعطیل شده در دسترس است یا برای همیشه از دست رفته‌اند؟

پ. تحریریه و خصائص: جنبه دیگر که جای بررسی دارد ویژگی‌های خاص‌تر نشر مجله‌ها و دست‌اندرکاران آنهاست. به عنوان مثال، حضور زنان در هیئت تحریریه چگونه است و در چه حوزه‌هایی حضور بیشتر یا کمتری دارند؟ چقدر همپوشانی و تکرار در اعضای هئیت تحریریه مجله‌ها وجود دارد؟ چه تعداد از مقاله‌های هر مجله متعلق به خود اعضای هیئت تحریریه یا اعضاي هیئت علمی گروه منتشر کننده مجله است؟ آیا بسیاری از این مجله‌ها جنبه چاپ سفارشی (vanity publishing) پیدا نکرده‌اند یا انگیزه تأسیس آنها چیزی شبیه این نبوده است، به این معنی که مجله‌ای باشند که اعضای گروه (یا دانشجویان گروه) و هیئت تحریریه، مقاله‌هایشان را در آن منتشر کنند؟ همکاری‌های بین‌رشته‌ای دست کم در قالب هیئت تحریریه‌ها به چه شکل است؟ معضلات و چالش‌های نشر مجله از دیدگاه مسئولان آنها به خصوص سردبیر و مدیر مسئول چیست؟

ت. نمایه‌‌ها و رتبه‌بندی: عملکرد نهادهای داخلی که این مجله‌ها را ارزیابی و رتبه‌دهی می‌کنند چگونه بوده است؟ تأثیر مثبت یا مخرّب این ارزیابی‌ها و معیارهای آنها بر این مجله‌ها چه بوده است؟ مثلاً چه اصراری هست که اسم یکی دو استاد خارجی (که فارسی هم نمی‌داند) یا خارج نشین به هیئت تحریریه یک مجله فارسی اضافه شود بدون این که واقعاً نیازی به آنها باشد یا کاری برای مجله بکنند (نمونه‌اش خودم)؟ این همه تقلّای یک مجله فارسی برای نمایه شدن در اسکوپوس و فلان نمایه خارجی برای چیست؟ آیا انگیزه این کار صرفاً آیین‌نامه‌های فلان وزارت است؟ تبعات مثبت و منفی این تلاش چه بوده است؟ مثلاً صرف هزینه برای گرفتن شناساگر اشیاء دیجیتال یا افزدون چکیده مبسوط انگلیسی به مقاله اگر مفید نباشد، دستِ کم بی ضرر است، اما اقدامی مثل ترجمه مآخذ فارسی انتهای مقاله فارسی به زبان انگلیسی چطور؟ آثار مخرب این کار بر پایگاه‌های نمایه‌سازی فارسی، سودمندی مقاله فارسی و جنبه‌های دیگر چیست؟ آیا از مجله فارسی همان کارکرد را انتظار داریم که از مجله انگلیسی داریم یا بهتر است نقش و کارکرد آنها را از هم تفکیک کنیم و اجازه دهیم مجله فارسی، یک مجله فارسی باشد که در خدمت جامعه علمی فارسی زبان است بدون این که دغدغه احراز شرایط بی‌ربط فلان پایگاه خارجی را داشته باشد.

ث. جنبه مالی و زیرساخت: صاحبان امتیاز (دانشگاه و غیره) چه امکانات و حمایت‌هایی فراهم می‌کنند و چه تفاوتی از این نظر در دانشگاه‌ها و سازمان‌های مختلف وجود دارد؟ چه نقش‌هایی در مجله‌ها عمومیت دارند (مثلاً آیا همه مدیر داخلی یا نسخه‌خوان دارند) و کدام نقش‌ها رایگان و کدام‌ها با دریافت مزد است (این پرسش در مورد مجله‌های کانادا بررسی شده است)؟ شیوه نشر مجله‌ها (چاپی، الکترونیکی یا هردو) چگونه است و از کی و چگونه تغییر کرد؟ الگوی تأمین مالی نشر مجله‌ها چگونه در طول سالها متحول شده است؟ دریافت هزینه از نویسندگان که به تازگی رایج شده چقدر عمومیت دارد و تأثیر آن بر کمّ و کیف مقاله‌ها و رفتار نویسندگان چه بوده است؟ آیا الگوی تأمین مالی فعلی بهترین الگوست یا الگوی جایگزین بهتری می‌توان یافت؟ آیا همکاری دانشگاه‌ها (یا حتی وزارتخانه‌ها) برای ایجاد یک زیرساخت مشترک جهت نشر مجله ممکن و مطلوب است (این بحث در استرالیا نیز در حال حاضر وجود دارد) یا وضع کنونی که هر دانشگاهی جداگانه کار خودش را می‌کنند که به دوباره‌کاری و ناکارآمدی منجر می‌شود تنها راه‌حل است؟ مجله‌ها چه سازوکاری برای حفاظت درازمدت محتوایشان دارند (به عنوان مثال، در خارج کلاکس هست)؟

ج. دسترسی و استفاده: استفاده از مجله‌ها در میان پژهشگران به چه شکل است و کتابخانه‌های دانشگاهی در این میان چه نقشی دارند و به چه شیوه‌ای دسترسی فراهم می‌کنند؟ چالش‌ها و مشکلات آنها در این حوزه چیست؟ ارزش افزوده دو سه نهاد عمومی که نقشی در نمایه‌سازی و یا دسترس پذیرسازی  این مجله‌ها دارند چیست؟

به مسائل و پرسش‌های متعدد مفید دیگری نیز می‌توان اندیشید (مثل مشکلات همترازخوانی، جنبه‌های فنی و سامانه‌ای). برای پاسخ به این پرسش‌ها از روش‌های پژوهش متنوعی به فراخور نوع پرسش، اعم از مصاحبه و پیمایش یا گردآوری داده‌ها از وب، می‌توان استفاده کرد. بسیاری از موارد فوق در قالب یک رساله دکتری یا پایان نامه ارشد خوب قابل بررسی هستند.

مطالعه این جنبه‌ها و پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند به بهبود وضع نشر مجله در ایران کمک کند. تغییر و بهبود، نیاز به تصمیم‌گیری دارد و تصمیم درست تنها بر اساس شواهد گرفته می‌شود. نمی‌توان از فلان وزیر و مدیر خواست فلان آیین‌نامه یا  تصمیم را اصلاح کند بدون این که شواهد عینی و موثَقی از تأثیر مخرب آیین‌نامه فعلی به او ارائه دهیم. انتظار تغییر و اصلاح تنها بر اساس توصیه و نظر این و آن، انتظاری غیر منطقی است.

 

جمالی مهموئی، حمیدرضا (1403). «پژوهش درباره نشر مجله‌های علمی در ایران».  سخن هفته لیزنا، شماره 717، 14 آبان ماه ۱۴۰۳