داخلی
»سخن هفته
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: خُب دوستان گنگره برگزار شد و از نگاه من خوب هم برگزار شد، و همانطور که هفته پیش آرزو کردم، امیدوارم هر یک از شما از کنگره لقمهای فراخور حال برچیده باشید و از هم اکنون در فکر مشارکت بیشتر در کنگره سال آینده باشید. بنا به تجربه، پس از کنگره هنوز یک ماه باید کارهای کنگره برگزار شده را جمع و جور کنند و گزارش بدهند، و مجموعه مقاله ها و ویدئوها را در دسترس بگذارند و حساب و کتابها را آماده کنند و حسابها را ببندند و مدیران علمی و اجرایی نفس راحتی بکشند و انجمن وارد شور شود برای کنگره بعدی.
روند کار اینگونه بود و نمیدانم اکنون هم همین است یا تغییر کرده است؟ ابتدا تعیین موضوع، بعد دبیر علمی و بعد دبیر اجرایی و شورای راهبری و یا علی گویان به سمت کنگره بعدی. قصد و نیت کنید که از هم اکنون یک کمیته را همراهی کنید، که هم به یکایک شما نیاز است و هم به تجربه میگویم، حضورتان در هر یک از این کمیته/ نشست ها که امسال 15 کمیته / نشست داشتیم، به درک درست و والای شما از کار تیمی و انجمنی کمک میکند.
24 سال از بازگشایی دوباره انجمن میگذرد. همه آنها که در کمیتهها فعال بودهاند میدانند که انجمن برای آنها چه کرده است؟ سوالی که پاسخش فقط در حضور قابل گرفتن است. بدون حضور و فعالیت در انجمن متوجه نمیشوید، انجمن برای شما چه میکند. اصل مطلب هم این است که بدون حضور شما، انجمنی وجود نخواهد داشت. انجمن من و شما هستیم، دانشجوی تازه وارد به رشته است، استادان است... انجمن نیمه پر لیوان حرفهاست. نیمه پرلیوان را دریابید. خوب توجه کنید، امیدواری بیجا و بیهوده نمیدهم. دقت و توجه شما را میخواهم. وضعیت مدیریت کشور اسفناک است. مدعیانی که مطبوعات نام آنها را کاسبان تحریم گذاشته اند، مانند بختک بر پیکر از حال رفته کشور افتادهاند و ایجاد ترس و توهم میکنند. کار ایشان بزرگنمایی نیمه خالی لیوان است، چون سودشان و اختلاسشان در همین امر تامین میشود. یاس و نا امیدی شما و من و یکایک مردم سرزمین عزیزمان ایران. کارشان انگیزهکُشی است و خیلی هم موفق بودهاند. نگذارید موفقتر شوند.
نکته مهم دیگر این است،که تنها رشته ما و حرفه ما نیست که زیر فشار و بیکاری زیاد است، این وضعیت همهجاگیر و همه رشته گیر است، همه حرفه گیر است. ما باید به نوبه خود به چاره راه بیندیشیم و امیدوارانه کار کنیم. رمز بیرون آمدن از این رخوت و رکود کار تیمی است و دست کم در رشته ما محل و فضا برای کار تیمی کم نیست که یکی از آنها انجمن است. کار تیمی جسارت بخش است، اعتماد به نفس میآورد و به شما میدان میدهد که خودتان را به خودتان بشناسانید. با این خود شناسی است که سد عبور از رخوت را میشکنید و از آن عبور میکنید.
شما را جون مادراتون قسم میدم، به من نگید نفست از جای گرم درمیآید. کسانی که از نزدیک با من آشنایی دارند، وضعیت اقتصادی و معیشتی مرا میدانند. من هم مثل شما در همین مملکت زندگی میکنم. مملکتی که باید نامش را گذاشت مملکت نان سنگک کِشدار. سالی یک بار قیمت نان بالا میرود و نان سنگک اندکی بزرگتر میشود و در طول سال میبینید که طول نان سنگک و وزن آن آرام آرام کم میشود. روزهای قبل از گرانی مجدد باور نمیکنید که این نان، همان نان سنگک قبلی است، و آنقدر ذرهبینی میشود که اتحادیه قیمت جدید میدهد و تا مدتی در مناطق نیمه برخوردار و نا برخوردار شهر، با قیمت قدیم و آرد با یارانه و به قول ما دهاتیها با سوبسید میدهند و کمکم نرخ تثبیت میشود، تا سر سال بعد که نانها نصف وزن اول گران شدن را دارند. بله من هم در همین شهر زندگی میکنم که در قوطیهای لبنیات و مواد غذایی که اکثرا مواد نگهدارنده غیر استاندارد با میزان غیر استاندارد میزنند و به خورد ما میدهند و پزشکانمان از سونامی سرطان اسم میبرند. و همه اینها را با دلار هفتاد تومانی با من حساب میکنند و حقوق بازنشستگی من البته به ریال است. از اجارهها نمیگویم که جز اشک و آه چیزی ندیدهام. متاسفانه هنوز اقتصاد مملکت دست کاسبان تحریم است و هر وقت هم که کم میآورند، با جند جلسه و با یک بهانه بیجا و غیر واقعی نرخ ارز را بالا میبرند و خود به خود از جیب ما و از حساب حقوقی ما در بانکها به جیبهای گشادشان میریزند که پرشدنی هم نیست.
بگذریم که همه ما از این حرفها زیاد داریم و خاص ما کتابداران هم نیست. به صحبت خودمان برگردیم، به انجمن شدن. به معنی گردهم آمدن و از منافع مشترک دفاع کردن. منافعی که انجمنها وظایف نگهداریشان را از دو بعد مهم و ابعاد بسیار کوچکتر برعهده دارند. از بعد علمی به روز نگهداشتن اعضای حرفه و رشته و بازآموزیهای پیگیر و مکرر و از بعد معیشتی حرکتهای صنفی، تا جائیکه تهمتهای سیاسی به ما نچسبانند.
در مورد کنگره باید بگویم تعداد مشارکتکنندگان غیر حضوری را نمیدانم ولی به نظرم مشارکت حضوری خیلی خوب بود و با اینکه کمیتهها همزمان در چهار تالار کار خود را ارائه میدادند، به هر تالاری که سر میزدیم، علاقهمندان نشسته بودند و ارائه ها و بحثها را دنبال میکردند. بنا به وظایف خودم، نمیتوانستم مثل همیشه به همه تالارها سرک بکشم ولی به عنوان فضول معرکه و یک لیزنایی وظیفه خود میدانستم که جویای احوال نشستها باشم.
امیدوارم که انجمن تحلیل خود از رضایتمندی کاربران را منتشر کنند تا همگان بدانند و آگاه باشند که چقدر کنگره توانسته به مخاطبان خود کیفیت تقدیم کند.
نکته مهم دیگر انتخابات انجمن بود.ضمن تبریک به اعضای منتخب و آرزوی موفقیت برای انجمن و هیات مدیرهی جدید در هفتهی آینده صحبت امروز را ادامه خواهیم داد.
عمرانی، سیدابراهیم (1403). «انجمن نیمه پر لیوان حرفه است». سخن هفته لیزنا، شماره 719،28 آبان ماه ۱۴۰۳
من هیچگاه عضو هیات مدیره و یا کمیته های انجمن نبودم ولی از آنجا که رشته و حرفه ام را دوست دارم همیشه اخبار و فعالیت های انجمن را دنبال کردم عضویتم را تمدید کردم ولی اینکه میگویید باید در انجمن باشی و ببینی که دارد کار می شود را قبول ندارم
چرا که اگر کار شود اثرات آن کار باید مشهود و مشخص باشد تاثیرگذار باشد، باعث پیشرفت شود ولی کتابداران ما فعالیت ها یشان کمتر می شود تا جایی که در گروه بحث هم حاضر به فعالیت نیستند
شما تصویر اختتامیه کنگره را با تصویر اختتامیه جشنواره ادبیات کودک و نوجوان شیراز مقایسه کنید
امید و عشق و زندگی را در کدام تصویر میتوان حس کرد؟
از همه تلاش ها و عرق شما به انجمن سپاس گزاریم و قدردان همه خدمات شما به رشته مون هستیم.
گاهی شرایط زندگی و فشار کاری اجازه نمی دهد، آن طور که باید و شاید هوای انجمن را داشته باشیم. ولی دورادور پیگیر فعالیت های آن و خدمات ارزشمندش هستیم.
چیزی که قلب آدم را به درد می آورد، انتقاد افرادی است که هیچوقت هیچ قدمی برای انجمن و رشته برنداشته اند و دائما در حال انتقاد از انجمن هستند. انگار که انجمن کتابداری مسئول تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور است!
کسی اجازه انتقاد از عملکرد انجمن را دارد که حداقل برای چند ماه، سابقه فعالیت در آن را داشته باشد. نه کسانی که فقط تماشاچی و منتقد هستند.