کد خبر: 49304
تاریخ انتشار: چهارشنبه, 21 آذر 1403 - 09:27

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

کتاب‌ها، دوستانی برای روح انسان

منبع : لیزنا
مهگل کامروا
کتاب‌ها، دوستانی برای روح انسان

مهگل کامروا. دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت اطلاعات در دانشگاه شهید بهشتی: چند روز پیش مشغول منظم کردن قفسه کتاب‌هایم بودم. به‌خاطر کمبود جا، کتاب‌ها را روی هم چیده بودم و قفسه‌ها به‌شدت نامرتب شده بودند. در میان این هرج‌ومرج، به چند کتاب برخوردم که اصلاً یادم نمی‌آمد چه زمانی خوانده‌امشان یا حتی چطور توانسته‌ام آن‌ها را درک کنم.

عادت دارم جملاتی از کتاب‌هایی که نظرم را جلب یا احساساتم را لمس می‌کنند، نشانه‌گذاری کنم. در میان آن کتاب‌ها، چشمم به پرواز عقاب از کریشنا مورتی افتاد؛ کتابی که دوستم زمانی به من معرفی کرده بود. یادم می‌آید وقتی دو کتاب از کریشنا مورتی را خواندم، ذهنم به آرامشی عمیق رسیده بود. حتی یاد گرفتم چطور ذهنم را از افکار و تحلیل‌ها خالی کنم تا شب‌ها خواب نبینم! از نگاه او، مشاهده خالص و فارغ از اندیشه‌کردن، کلید آرامش بود.

یکی از جملاتی که در کتاب پرواز عقاب علامت زده بودم این بود:
"مشاهده کردن یعنی به وضوح دیدن؛ برای واضح‌دیدن نیاز به آزادی است، آزادی از تنفر، خصومت، تعصب، حسادت و تمامی خاطراتی که بشر به‌نام دانش جمع‌آوری کرده است؛ یعنی چیزهایی که مانع دیدن می‌شوند."

وقتی دوباره این جمله را خواندم، ناخودآگاه به یاد کتاب دیگری افتادم: بخشودن، نوشته مک ناتون و گارارد. آنجا نویسندگان به تفاوت میان تغّیر و نفرت اشاره کرده‌اند. تغّیر، نوعی عصبانیت نسبت به کارهای غیراخلاقی است؛ اما نفرت، خصومتی عمیق و فلج‌کننده است که مستقیماً به افراد وارد می‌شود.

چند روز پیش، همان دوستی که کریشنا مورتی را به من معرفی کرده بود، جمله‌ای به یادماندنی گفت: "یادت باشد، ریشه تنفر را در قلبت نکاری".  بعد از شنیدن این جمله، به درون خودم نگریستم و دیدم که نه‌تنها ریشه این تنفر کاشته شده، بلکه ساقه داده و برگ‌هایش هم جوانه زده‌اند.

این شد که تصمیم گرفتم دوباره پرواز عقاب را بخوانم. فهمیدم فراموشی آموزه‌های این کتاب باعث شد در دام تنفر گرفتار شوم. تنفری که مانع دید واضح من به دنیا شده و زیبایی‌های زندگی را از من پنهان کرده است.

کتاب‌ها دوستان روح انسان‌اند. شاید جمله‌ای که همیشه در ذهنم هست، اینجا مناسب‌ترین توضیح باشد: کتاب‌ها برای یک‌بار مطالعه نیستند. هر بار که کتابی را باز می‌کنیم، فرصت دوباره‌ای داریم تا نگاهی تازه به زندگی بیاندازیم. کتاب بخوانیم، نه فقط برای پر کردن قفسه‌ها، بلکه برای خالی کردن قلب‌هایمان از سنگینی‌هایی که دیدن را دشوار می‌کنند. کتاب بخوانیم تا دنیا را واضح و شفاف ببینیم و قلب‌هایمان دوباره نفس بکشند.