کد خبر: 49423
تاریخ انتشار: جمعه, 05 بهمن 1403 - 13:30

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ساختار سازمانی مناسبی نیاز دارد یا به جایگاه مطلوبی؟

منبع : لیزنا
احمد شعبانی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ساختار سازمانی مناسبی نیاز دارد یا به جایگاه مطلوبی؟

 (لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک 371): احمد شعبانی (عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان): یکی از خیرخواهان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جامعه کتابداری بدون اینکه از واژه ی «کتابدار» بهره ای جوید در مقاله ای که در نیمه آذرماه (1403) در لیزنا به طبع آورده، بیان می کند که «اثری که کانون بر تفکر، قدرت بیان، علاقه به کتاب، درک ارزش آن بر دانش آموزان گذاشته آموزش و پرورش نتوانسته بگذارد»(لیزنا ،19 آذر 1403). البته پر بدیهی است که روی سخن ایشان لابد به کارکنان  پیشین کانون در دوره ی قبل از انقلاب مانند میرزایی، مثقالی، نابت، و صادقی است و نه افرادی که هم اینک از ارتدکس های آموزش و پرورش در کتابخانه های سیار از سر پل ذهاب و ایلام و شلمچه تا مرز خسروی در ایام و مواردی خاص به خدمات رسانی مشغول اند. همان مقاله در مروری که بر پیشینه کانون ترسیم کرده می نویسد که «وجود کانون و احیای آن بیش از پیش ضروری است؛ ضروری است همچون دوران پویایی کانون، به عنوان نهادی مستقل اداره شود و مربیان زیر نظر متخصصان و هنرمندان آموزش ببینند»(همانجا). البته مقصود از مربیان همان کتابداران عزیز کانون بوده که بیش از چهار دهه است که در آن سازمان گرانمایه، نام و عنوان آنها ناخواسته عوض شده و به مرور همان دوستان کانون که اهداف سازمان را تغییر دادند، نام و شغل کتابدار را به مربی دگرگون کردند؛ البته نه مربی عزیز پرورشی، بلکه شخصی که آموزش را از مدرسه و محل تعلیم و آموزش به سویی فرو افکنده، لباس کانون را بر تن خویش کرده و اینک در مراکز کانون به خدمت خلق شاغل است، پر واضح است که هیچگونه مطالعه  دموگرافیک براین مربیان (بخوانید کتابداران) انجام نشده و دوستداران کانون از پیشینه آنها آگاهی ندارند، و من نیز اعتراضی به این مطلب ندارم.

لیکن سؤال و پرسش اصلی مقاله جاری از آن نوشته چنین است، چون اندیشه و افکار ایده آل مآبانه، نه فقط در یادداشت مذکور بلکه در نوشته ها و اظهارات شماری دوستان، اهتمام و کوشش بر این موضوع ورزیده که «ساختارهای پیشین کانون باید احیاء شود». با توجه به عدم انعطاف پذیری مکانیسم اداری جاری کشور با توجه به ابعاد تمرکز گرایی قدرت، فقدان نیروی انسانی کارآمد، گسستگی مراکز خرد با ادعای پویایی، میانگین سنی نامتناسب منابع انسانی، جریان نامطلوب مالی درون سازمانی، فساد فراگیر با توجه به تذکر مکرر قوه قضائیه، و سردرگمی افراد جاری حکومتی برای ایفای نقش اداری تا چه حد و اندازه پیشنهاد مذکور امکان پذیر است؟ ضمن اینکه برخی دلسوزان ادبیات کودک و نوجوان در بیانیه ای پیشنهاد کرده که کانون به صورت سازمانی مستقل در ذیل نهاد ریاست جمهور( و نه نهاد ریاست جمهوری) اداره شود.

پیشینۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و زمینه های فعالیت جاری (به نقل از منابع)

چون سخن از ساختار یک سازمان به میان آمده، ضروری است شمّه ای خرد و کوتاه از پیشینه مطلب بیان شود، و سپس چارچوب حمایتی آن به نقل از روایت های متعدد شفاهی ذکر گردد. بانویی که به صورت سببی با معاون نخست وزیر دوران رضا شاه در آخرین کابینه دوره وی نسبتی داشته و تا حدودی به دربار پهلوی نزدیک بوده، درباره تأسیس کانون آورده؛ «در سال 1344 تحت ریاست عالیه شهبانوی ایران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به وجود آمد. این کانون در زمینه ای بسیار وسیع به پرورش فکری کودکان پرداخت. کانون گذشته از احداث کتابخانه های عمومی برای کودکان، نیروی فعالی از نویسندگان و مترجمان و نقاشان و مصورکاران با استعداد را به خدمت گرفت و کتاب های زیبا به مقدار زیاد در دسترس کودکان گذاشت.» (لیلی ایمن و دیگران ،در گذری در ادبیات کودکان. تهران:شورای کتاب کودک، 1357، ص 28). راقم سطور از وجوه پشتیبانی مستمر و مکفی شرکت ملی نفت ایران در آن دوره کلامی به میان نمی آورد، لیکن بر پشتوانه مکفی منابع انسانی دوره مذکور منطبق بر حسب نقل لیلی ایمن تأکید دارد؛ اینکه شماری از نویسندگان و مترجمین و نقاشان برجسته در آنجا به فعالیت مشغول بوده و اقدامات قابلی در توسعه فکری و پرورش اندیشه کودک و نوجوان مبذول داشته اند.

در تداوم بحث، متون پژوهشی که دسترسی بر حال و احوال جاری این سازمان را گزارش نماید، بسیار نایاب است و اصولاً بر حسب پی جویی های موجود نادر می باشد، لیکن فرهاد فلاح معاون فرهنگی کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در 24 آذر ماه 1403 با فاطمه نعمتی خبرنگار ایبنا مصاحبه ای انجام داده که تصویر وضع موجود آن را ترسیم می کند: «در این دو سال اخیر، شورای والدین تشکیل شده و مراکز کانون پرورش فکری با نظارت، مدیریت، همکاری و همیاری والدین اداره می شوند. والدین  از میان خود، شورایی تشکیل داده و هر از گاهی جلسه برگزار می کنند تا برای فعالیت های مرکز برنامه ریزی کنند».(فلاح، ایبنا،24آذر 1403). مطالعه ی این متن برای معلمی که سال های چندی درس مدیریت کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی ارائه داده تحقیرآور و اعجاب انگیز است؛ راوی بیان می کند که والدین مبادرت به نظارت، مدیریت، و اصولاً «اداره» و «برنامه ریزی» نموده، نه اینکه حالت مشورت و راهنمایی داشته باشند بلکه خود مبادرت به طرح و برنامه می نمایند، اصولاً به گمان و شاید به یقین ساختارها و مکانیسم فعلی نه بر حسب مراکز فرهنگی و کتابخانه ای و نه بر حسب مدرسه های فعلی در آموزش و پرورش (هر چند با نقصان های متعدد) جریان دارد، بلکه شکل دیگری حاصل کرده؛ در همان مصاحبه نقل های عجیبی از طرف والاترین مقام فرهنگی کانون بیان شده که خود نیاز به رسیدگی دادستان های عمومی  قوه قضائیه در محل احساس می شود: «مراکز دو شیفت مان را به سه شیقت تبدیل کرده ایم؛ به این معنا که این مراکز از صبح تا ساعت 9 یا 10 شب فعالیت می کنند ... مثلا در استان هرمزگان در بندرعباس مرکزی داریم که در برخی ایام به صورت شبانه روزی فعالیت می کند و  حتی کودکان تا صبح در آن مرکز حضور دارند. دلیل این امر گرمی هوای آن شهر است؛ به گونه ای که کودکان شب ها برای فعالیت به مرکز مراجعه می کنند». راقم از مطالعه این جملات احساس شگفتی و بس ناخوشایندی دارد، ضمن اینکه دلیل فعالیت یک کتابخانه برای کودکان چهار یا پنج ساله در طول نیمه شب و قبل از بامداد آشکار نیست، اصولاً کدام مربی (بخوانید کتابدار) در آیین نامه شغلی مبادرت به فعالیت پرورشی و هنری برای کودک و نوجوان در ساعات نیمه شب به هنگام استراحت و خواب کودکان می نماید. این موارد حداقل اظهارات مسئولین کانون است که تا کنون در رسانه های رسمی در کشور بازتاب یافته و شماری نیز با استماع از این اظهارات به ارائه احساسات نوستالوژی مبادرت می ورزند؛ اینکه شماری  آسیب دیده برای گرمی هوا به کتابخانه نقل مکان کرده یک پدیده غیرمعمول نیست، اما اینکه در طول شب و نیمه شب در آن محل اقامت داشته، به نوعی به آسایشگاه پناهجویان شبیه است که بسیاری از مادران محل را از اعزام فرزندان خود به کتابخانه با تردید مواجه می کند و به کلامی آشکار می توان گفت آن قسم برنامه ریزی غیر متخصصین، این نوع برونداد را در پی خواهد داشت.

ساختار چیست و چه فایده ای دارد؟

برخی منتقدین کانون به این مطلب اشاره دارند که ساختار مشکل اساسی این سازمان بوده و با اصلاح ساختار می توان به بازیافت راهبرد مطلوبی از برونداد آن دست یافت، شماری بر این قاعده رفتار کرده که جایگاه کانون بایستی از ذیل نظارت وزارت ذی ربط خارج شده تحت انقیاد عالی ترین پست اجرایی کشور قرار گیرد، بالاخره گروهی بر این باور بوده که از شرایط موجود به نحو بهینه بهره جویی شود، از نام و عنوان و پیشینه کانون هراس نداشته بلکه موضوع را بر مداوای مرض و علاج سازمان متمرکز کنیم. یعنی کانون را به حوزه ی تخصصی آن احاله کنیم زیرا دورانی در گذشته این ملک و سرزمین بوده که تعلیم و تربیت اصول جدی حاصل کرده بود، تغذیه رایگان به کودکان و نوجوانان ارائه می شد، برنامه ریزی ویژه ای تدارک دیده شده بود،اما پر بدیهی است بازگشت به آن ایام رویا گونه است، اینک سعی شود جنبه مدیریت در وجوه معمول و حداقلی مورد نظر قرار گیرد با تمام داشته های حکومت فعلی و قید و بندهای اداری و قانونی.

در بیان موضوع ساختار ضمن رجوع به منابع، به منظور اجتناب از تطویل کلام درج است: «شیوه ای است که به وسیله آن فعالیت های سازمانی تقسیم، سازماندهی و هماهنگ می شوند .... ساختار سازمانی تحت تأثیر اهداف، استراتژی، محیط سازمان، فناوری و اندازه سازمان قرار می گیرد. ساختار سازمانی، چارچوبی است که مدیران برای تقسیم و هماهنگی فعالیت های اعضای سازمان آن را ایجاد می کنند. ساختار سازمانی نظامی رسمی بوده زیرا مدیران ارشد آن را پدید می آورند». (ساختار سازمان در و یکی پدیا، 26 آذر، 1403). آنچه در متن مذکور قابل توجه است، تأکید بر اهداف، استراتژی، محیط سازمان، فناوری، و به ویژه اعضای سازمان مبتنی بر مدیران است. سؤال اصلی در انطباق این مطلب چنین است: آیا اهداف و استراتژی کانون در دوره فعلی با گذشته همسان است؟ آیا محیط سازمان و منابع انسانی و مالی آن با ادوار پیشین قابل مقایسه است؟ آیا مدیران سازمان دوره های گذشته همچون سیروس طاهباز و فیروز شیروانلو با مقام های جاری فعلی که از سازمان های متنوع به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اعزام(بخوانید :تبعید) شده قابل مقایسه است؟ مثلاً طرحی را که در سنوات قبل به توسط بانو لیلی امیر ارجمند پی ریزی شده مبتنی بر ساختار تقسیمی بوده، بر این قرار که تقسیمات جامعی پدید آمده و در ذیل این تقسیم بندی مجموعه ای از عملیات برای تولید یک برونداد به کار گرفته می شد؛ گستره ی برونداد از تولید کتاب، مواد سمعی و بصری تا خدمات کتابخانه ای را در بر می گرفت؛ لیکن به مرور این ساختار به جنبه های عملکردی دگرگون شد، بر این قرار که فعالیت ها بر هماهنگی، نظارت و تقسیم کار تعریف شد، اینکه کارکنان در یک سازمان دسته بندی شده، به چه کسانی باید گزارش کنند و عملکردشان چیست؟ آیا انتقال ساختار عملکردی به ساختار تقسیمی در شکل مجدد به حل مشکل منتهی می شود؟ این پرسش ها موارد مدیریتی است که جنبه های آرمان گرایی را با خدشه مواجه ساخته و طبیعتاً نگاه دوباره ای را در تدوین موضوع طالب است.

اما ساختار و فایده آن چیست؟، به زمینه های ساختار اداری باز می گردد؛ وبر(Max Weber )بر نقش و مسئولیت های تعریف شده، رهبری، و احترام به ارزش ها در سنت های سازمانی اشاره دارد، بر این قرار هزینه کرد منابع مالی هر سازمان و بحث فرهنگ سازمانی با توجه به موضوعات محیطی در فایده مندی جلب نظر می کند؛ نخست اینکه ساختار تقسیمی طالب هزینه مالی بسیار بالا به همراه مدیران با کیفیت است، ضمن اینکه توجه ساختار تقسیمی بر روی تقسیم بندی ها مثلاً تولید، خدمات، و برونداد متمرکز است تا اهداف یک سازمان؛ در حالی که ساختار عملکردی برای خدمات دهی در حجم بالا و قیمت و هزینه کم کاربرد دارد؛ که خوشبختانه یا متاسفانه بر حسب گزارش های سامانه این سازمان، مرکز کانون در بندرعباس به صورت شبانه روزی و نقاط مرزی کشور در موکب ها به ایفای نقش و وظیفه مشغول بوده و تلاش آن عزیزان مشکور است.

جایگاه چیست؟ و چه فایده ای دارد؟

مطلبی که از بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در 4 آذر 1403 هـ . ش در خطاب به ریاست جمهور استنباط می شود؛ مبتنی بر این جملات است: «انتظار داریم این نهاد ارزشمند را در جایگاه شایسته ی آن بنشانید و آن را به نهادی زیر نظر رئیس جمهور، و برخوردار از هیئت امنایی متشکل از نمایندگان تشکل های تخصصی این حوزه تبدیل کنیم». (نامه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به ریاست جمهور؛ انجمن نویسندگان باز هم درباره کانون پرورشی هشدار داد. فارس، 4 آذر 1403) بیانیه مذکور بر دو مطلب هشدار می دهد: 1. مدیران ناکارآمد؛ 2. بهره جویی از متخصصین و چهره های با تجربه کودک و نوجوان. مفهوم «جایگاه» در بیانیه مذکور با سبک های اداری ساختار نظام اداری ایران ارتباط دارد. آنچه از ساختار اداری در نظام های ریاستی در حقوق اداری قابل فهم است از سوی سازمان اداری استخدامی کشور بر این قرار ترجمان شده: «تلفیقی از سیستم غیرمتمرکز اداری و متمرکز اداری». به سخن دیگر، بخشی از سیستم اداری مبتنی بر سازمان های اداری غیرمتمرکز و قسمتی نیز مبتنی بر واحدهای اداری متمرکز می باشد. به نحو طبیعی بایستی بر مفاهیم سازمان و واحد در جمله اخیر دقت کرد، و آنها را تفکیک نمود. در تداوم این مطلب ریاست جمهور در سلسله مراتب اداری نظام کشور دارای اختیاراتی است مبتنی بر ریاست قوه مجریه و هیأت وزیران؛ نصب، عزل و قبول استعفای وزیران، اختیار وضع آئین نامه؛ اداره معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی. اما در هماهنگی به منزله یک نهاد مشورتی عهده دار وظایف خاصی است مثل تهیه برنامه اصلاحی اداری، و ایجاد هماهنگی بین دستگاه های دولتی. به واقع از تبصره های واپس، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان قصد دارد تا کانون را ذیل مقام ریاست جمهوری انتقال دهد؛ لیکن به احتمال مدیران حقوقی و دفتر ریاست جمهوری بر ایفای نقش آن مقام اجرایی واقف بوده و موضوع را به وزارت آموزش و پرورش احاله کرده اند؛ موضوعی که مجدد کانون را در تنگنای تاریکی قرار خواهد داد؛ زیرا نه اهداف آموزش رسمی با آموزش غیر رسمی انطباق دارد و نه وظایف تعریف شده کارکنان با نقش اعضای وزارت آموزش و پرروش همخوانی حاصل می نماید.

واپسین کلام

ایده آرمانی استقلال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موضوعی است که مدیران فعلی کانون همواره ازآن استقبال کرده؛ زیرا با مطالعه متون و کار اجرایی مداوم در دستگاه دولتی و فهم موارد حقوقی بر اختیارات سازمانی ریاست جمهوری واقف شده اند که کانون به همین شکل و به همین قسم به حیات خود تداوم بخشد و چنانچه گامی برداشته شود به تغییرات جایگاه  مدیریتی کلان در کانون منتهی نمی شود و می توان با یکی دو مصاحبه با رسانه های مختلف موضوع را به چالش کشید: مثلا در ذیل ریاست جمهور یا وزارت آموزش و پرورش این سازمان به حیات خود تداوم بخشد، به واقع چه تفاوتی برای آنها خواهد داشت؟ از سوی دیگر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اصرار بر موارد هیات امنایی را پیشه کرده؛ بی گمان از نظر شکلی انجمن به دنبال احیای سازمانی همچون «بنیاد ایران شناسی» یا «گروه متخصصین ایران» تحت نظر مستقیم ریاست جمهور محترم هستند. به نحو ساده چیزی مانند نهاد کتابخانه های عمومی کشور با این تفاوت که ذیل نظر ریاست جمهور به جای مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره شود.

اصلاح موضوع جایگاه برای کانون در زمان جاری به نحوی دیگر برای مدیران کانون مطلوب و متناسب است هر چند استماع انتقاد برای آنها  ایده آل نیست ولی قابل تحمل است و موضوع را از طریق جنبه های نمایشی مثلا اعزام شماری دست اندرکاران خود به نقاط صفر مرزی رفع کرده و در حقیقت دفع الوقت می کنند دلیل اصلی، پیوند کانون پرورش با وزارت آموزش و پرورش مبتنی بر روابط فیمابین در حوزه منابع انسانی و مالی بوده؛ طریق دیگری که ما با انجمن نویسندگان کودک و نوجوان می توانیم بر آنها تفاهم کنیم  ارجاع کانون به شرایط تخصصی وظایف است که هم بر نکات تخصصی تاکید دارد و هم بر استخدام کتابداران در کانون تاکید می ورزد، به نحوی که به اصلاحات اساسی و اصولی در کانون منتهی شده و قرابت ما را با نویسندگان کودک و نوجوان گسترده تر می سازد.

 

منابع:

ایمن،لیلی و همکاران.گذری در ادبیات کودکان. تهران:شورای کتاب کودک،1357.

فلاح،فرهاد. "تعطیل یا نیمه تعطیل شدن کانون شایعه است." مصاحبه فاطمه نعمتی با فرهاد فلاح. ایبنا،24 آذر 1403.

"نیاز به احیای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با ساختار پیشین". لیزنا،19آذر 1403.

آخرین اخبار