داخلی
»مطالب کتابداری
»ستاد خبری ۲۵
مطالعه بازیگری را تکمیل میکند
سیاوش چراغیپور از بازیگران شناخته شده تئاتر، سینما و تلویزیون است. شاید مخاطبان تلویزیون وی را با بازی اخیر او در سریال لیسانسهها به کارگردانی سروش صحت به یاد آورند، ولی چراغیپور از تئاتر کار خود را آغاز کرده و کارنامه پرباری از بازی در فیلمها و سریالهای تلویزیونی دارد. وی متولد 1342 در قصرشیرین، استان کرمانشاه و فارغالتحصیل هنرکده آناهیتا است.
به نظر شما میان بازیگری و کتابخوانی چه رابطهای وجود دارد؟
هنر بازیگری با مطالعه کردن همراه است. این چیزی بوده که در طی سالهای گذشته اساتیدمان به ما میگفتند و ما هم عمل میکردیم. استاد شاید به شکل عملی مطلبی را به ما میآموخت ولی ما هم موظف بودیم که خودمان مطالعه کنیم و آثار و کتابهایی را در حاشیه آن موضوع مطالعه کنیم. نه فقط کتابهای تخصصی بلکه کتابهای غیر تخصصی و مرتبط با بازیگری را هم موظف بودیم که بخوانیم برای اینکه دنیای بازیگری دنیای بسیار بزرگ و پیچیدهای است که از دیدن، خواندن و شنیدن میتوان یاد گرفت برای هنر بازیگری. ما رمان میخوانیم برای اینکه با شخصیتهایش آشنا شویم و ار رفتارهای آنها الهام بگیریم و به شخصیتهایی که بازی میکنیم بهتر و راحتتر و با شناخت بهتری نزدیک شویم. ما همه مطالعات را با واقعیات زندگی خودمان عجین میکردیم و همه اینها را با هم تلفیق میکردیم و میتوانستیم بهرهبرداری بکنیم. اینها روشهایی بود که ما در طی این سالها یاد گرفتیم و به آنها وفادار بودیم.
اما الان یک اتفاقی افتاده و این موضوع خیلی کمرنگ شده. طبیعتا دلیل اصلی آن خود ماجرای کتابخواندن در جامعه ماست. متاسفانه خیلی عوامل باعث شده است که مردم از کتاب و کتاب خوانی دور شوند.
آیا معتقد هستید که در تئاتر بازیگران بیشتر به مطالعه اعتقاد دارند؟
طبیعتا همین طور است. البته نسل قدیمیتر بیشتر مطالعه میکردند. اینها را من به عنوان قضاوت عنوان نمیکنم اینها فقط تجربیات من هستند. قبلا ما حتی فلسفه یا مباحثی که خیلی از بازیگری دور بودند مطالعه میکردیم. ما نیاز داشتیم که از کاراکترها بیوگرافی ارائه دهیم. نوع نگرش و تفکر آن شخصیت در بیوگرافی بود و مجبور بودیم برای درک آنها کتاب بیشتری بخوانیم. ولی الان احساس میکنم این اتفاق نمیافتد. آن زمان برای این که یک نمایشنامه را به روی صحنه ببریم، بین چهار تا هفت، هشت ماه تمرین میکردیم. علاوه بر کارهای فیزیکی، بیان و تربیت حس در کنارش همه این مسائل هم بود. ما تابلوهای نقاشی میدیدم، عکس میدیدیم، مجسمه میدیدیم و همه اینها بار مطالعاتی یک بازیگر را بیشتر میکرد. منتهی الان اینجوری نیست چون که یک نمایشنامه که آن موقع تمرینش هفت یا هشت ماه طول میکشید. الان در سه یا چهار هفته کار میشود. استثناهایی هم وجود دارند که دو یا سه ماه ما درگیر یک نمایشنامه میشویم. به همین تناسب دیگر بازیگر فرصتی برای اینکه مطالعه یا تحقیق کند تا بتواند نمونه ارائه بدهد ندارد. این امر عملا بار مطالعه را کم کرده است. الان اینترنت خیلی کارها را آسان و ما را نسبت به کتابخوانی تنبل کرده است. متاسفانه کتاب خریدن در برنامه روزانه ما وجود ندارد. بیشتر شنیداری و دیداری شدهایم و همین باعث شده است که کتابخوانی کمرنگ شود.
به نظر دلیل کم بودن کار اقتباسی امروزه چیست؟
دوستانی که کار نویسندگی و کارگردانی میکنند بهتر میتوانند جواب این سوال را بدهند. من یکی دو سال پیش نمایش اقتباسی بیگانه آلبر کامو را دیدم آقای دکتر دلخواه کار کرده بود و خیلی اتفاق موفقی بود. ما از این نمایش در هیچ دورهای اقتباس نداشتیم. این کار تجربه خوبی شد و نتیجه فوق العادهای داد. این کار درام نویسها و نویسندههاست. شاید خلاءاش را ما در نبود آموزش درست در دانشگاهها و آموزشگاهها بدانیم.
ما در بخش اسطورههای خودمان، در فرهنگ خودمان مطالبی که قابلیت نمایششدن و به تصویر کشیدن دارند بسیار داریم ولی به سراغشان نمیرویم. برای اینکه من فکر میکنم اساتیدی که در دانشگاهها آمورش میدادند و دانشجویان را مجبور میکردند که اسطورهها و یا وقایع تاریخی را ریشهیابی بکنند، دیگر نیستند.
چند سال یک بار میبینیم از فرهنگ خودمان کاری اقتباس میشود، مثلا از عطار. یکی از دلایلش هم میتواند عدم استقبال عمومی جامعه باشد. متاسفانه سیر تئاتر دیدن در جامعه ما به یک سمتی رفته است که نویسندهها را خیلی تشویق نمیکند که از آثار فرهنگی ایرانی اقتباس کنند. یعنی میل تماشاگران امروزی ما به این سمت نمیرود که نویسنده ما را تشویق کند که از آثار فرهنگی خودمان اقتباس کند.
آموزش و پرورش و نهادهای دیگر در ترویج کتابخوانی چگونه عمل میکنند؟
متاسفانه آموزش و پرورش در این زمینه به اندازه مطلوب موفق نبوده است. آموزش، صرف این نیست که دانشآموز به کلاس برود و چند کتاب بخواند. حالا میبینیم که رئیس جمهور هم در این باره شکایت دارد که موضوعات کتابهای درسی، موضوعاتی است که خیلی قدیمی و بیهوده شدهاند.
دانشآموز در سال اول با شوق و عشق به کلاس میرود تا معلم به او مطالبی بیاموزد ولی این کتابها نه تنها آنها را زده میکنند بلکه دانش آموزان از کتاب و مطالعه روی برمیگردانند. من دو فرزند دارم که هر دو دانشجو و دانش آموز هستند و میبینم که اگر کتابی هم میخوانند به صرف تربیت خانوادگی خود ماست. وگرنه در مرکز آموزشی کتابی خارج از حیطه درسهایشان به آنها معرفی نمیکند. معلم میتواند کتابی در محدوده مطالعاتی به بچهها معرفی کند و در کتاب خواندن دانشآموزان انرژی بگذارد.
یک زمانی فرهنگ کتابخوانی در مدارس پررنگتر بود. من به یاد دارم وقتی که ما بچه بودیم. معلم از کتابخانه مدرسه کتاب تهیه میکرد و سر کلاسهای مختلف ما کتاب می خواندیم و راجع به آن حرف میزدیم. ولی الان این اتفاق نمیافتد.
آن زمان ما پول توجیبیمان را تقسیم میکردیم و کتاب میخریدیم. شراکتی با دوستان و هم کلاسیها کتاب میخریدیم و بین خودمان شریک میشدیم ولی الان خیلی کم این اتفاق میافتد یا اصلا نمیافتد. آن زمان من معلمهایی داشتم که همه اینها را به ما یاد میدادند ولی آیا الان معلمها این کار را میکنند؟!
در پایان، به نظر من شخصیتهایی که میتوان به آنها امیدوار بود، باید برای کتابخوانی بچههای امروزی برنامهریزی کنند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.