داخلی
»مطالب کتابداری
»کتابخانه های عمومی
نشست کتابخوان در کتابخانه آیت الله حیدری ایلام برگزار شد
به گزارش لیزنا، مرضیه فتاحی، مسئول کتابخانه عمومی آیت الله حیدری، از برگزاری دومین نشست کتابخوان در بین اعضای فعال کتابخانه خبر داد.
در این نشست که با هدف توسعه و ترویج فرهنگ مطالعه برگزار شد، ۵ اثر از سلسله کتب کتابخوان ماه ارائه و معرفی شدند.
«قهوه با کرم شب تاب» نوشته: خسرو یحیایی/ ارائه توسط: سعاد امی پور
این کتاب داستانی تخیلی از نویسنده ای است که با دیدی جهانی و نگاهی رو به جلو واقعیت های بالقوه دنیای آینده را به شیوه ای شرقی به تصویر می کشد و بیم مواجهه با دنیایی خاموش، سرد، یخ زده، بی مهر، خالی از عطوفت و سرشار از اندوه تنهایی را پررنگ می کند. خواننده با مطالعه «قهوه با کرم شب تاب» به آگاهی دست می یابد و با پایان خوشی که تجربه می کند، نوعی امید در دلش جوانه می زند.
«چراغ ها را من خاموش می کنم» نوشته: زویا پیرزاد/ ارائه توسط: ظریفه ساده میری
این رمان درمورد زندگی چند خانوادهی ارمنی ساکن آبادان در دههی ۴۰ است. قصه از زبان زن خانهداری بهنام کلاریس روایت میشود. کلاریس در این قصه روزمرگیهایش، روابط خانوادگی و یکنواختی زندگیای را، روایت میکند. نویسنده این کتاب در پرداختن به جزئیات، بسیار هنرمندانه عمل کرده است.
«ساربان سرگردان» نوشته: سیمین دانشور/ ارائه توسط: شیما نجفی
این رمان از انواع رمانهای زندگی نامهای است که نویسنده از شخصیتهای داستانی بهانهای برای از خود گفتن میسازد و از آنها نقابی میسازد تا من خود را پشت شخصیتی داستانی پنهان کند و بتواند از گزارش و خاطره یک اثر تخیلی بسازد. در این کتاب سیمین دانشور حضوری مداوم دارد و در کنار او اشخاصی چون دکتر مصدق، خلیل ملکی، دکتر شریعتی و آل احمد قرار دارند، افرادی که میآیند تا پس زمینه تاریخی اجتماعی اثر را بسازند.
«اشک آخر» نوشته: سیدهاشم حسینی/ ارائه توسط: آمنه نجفف
رمان «اشک آخر» بر مبنای حوادث جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و انقلاب اسلامی روایت شده و نویسنده همان اندازه که به موضوع انقلاب در آن توجه کرده، به موضوع جنگ نیز پرداخته است. روایت داستان با موضوع جنگ تحمیلی از سال۶۳ شروع می شود و در پایان نیز به موضوع جنگ مرتبط میشود. بخش عمده کتاب سیر زندگی جوانی را روایت میکند که از جبهه آمده و مجروح و بستری است. اساسا بستر اصلی روایت، زمان حال و زمان جنگ است و زمان انقلاب در بازگشت به گذشته (فلش بکها) و تداعیهای راوی، جریان پیدا میکند.
«مثل سایه مثل آب» نوشته محمد کلباسی/ ارائه توسط: شهناز نجفی
نویسنده این داستان را براساس خاطرهای از دوران کودکی نگاشته است. خشکسالی ای گل و گیاه را از بین میبرد و در پی آن چاههای آب می خشکند، رابطه همسایگان را در داستان خصمانه میسازد. این موقعیت در داستان، فضای غم آلودی میآفریند که اندک اندک کودک روایتگر را نیز درگیر ماجراهایی میکند و بدین ترتیب، ماجراها از زبان او روایت میشود .
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.