داخلی
»اخبار کتاب
خاطره نویسی من را به نویسنده داستانهای تخیلی تبدیل کرد
به گزارش لیزنا، النا فرانته، نویسنده ایتالیی در روزنامه گاردین یادداشتی را در مورد چگونگی نویسنده شدن خود نوشته است. او در این یادداشت می نویسد:
کوچکتر که بودم سالها یک دفترچه خاطرات نگه میداشم، دوران نوجوانی بسیار خجالتی بودم. تنها میگفتم بله یا ساکت بودم. با دفترچه خاطرات خودم را رها میکردم و با جزئیات تمام حوادث هر روز را مینوشتم؛ همه رازهایم و افکارم را می نوشتم. من خیلی نگران نوشتههایم بودم. نگران بودم که خانوادهام، مخصوصا مادرم آنها را پیدا کنند و بخوانند. پس همیشه مکانهای امن پیدا میکردم که خیلی زود دیگر امن به نظر نمیرسیدند.
چرا نگران بودم؟ چون در زندگی روزانه ام خجالتی و محتاط بودم، دفترچه خاطرات برای من اشتهایی برای بیان حقیقت به وجود آورد. فکر میکردم زمانی که یک نفر مینویسد، معنایی ندارد که خود را محدود یا سانسور کند، پس بیشتر درباره آنچه ترجیح میدادم سکوت کنم، مینوشتم. از یک دایره لغتی استفاده میکردم که هیچ وقت جرعت به زبان آوردن آنها را نداشتم.
به زودی این حالت شرایطی را به وجود آورد که من را خسته کرد. با این حال، من تلاش میکردم هر روز به خودم نشان دهم که من به شدت صادق هستم و هیچ چیز من را از صادق بودن نگاه نمیدارد. در عین حال، میترسیدم که یک نفر صفحات من را ببیند.
این تناقض در من برای مدتها وجود داشت و میتوان گفت هنوز هم زنده است. اگر من چیزهایی که ننوشتنشان باعث می شد در ذهنم پنهان بمانند، روی کاغذ میآوردم، پس چرا از دیده شدن خاطراتم نگران بودم؟
نزدیک سن 20 سالگی، به نظر میرسید راه حلی که من را راضی میکرد پیدا کردم. من میبایست خاطراه نویسی را کنار میگذاشتم و میلم به نوشتن حقیقت را – آنهم ناگفتنیترین حقیقت – به نوشتن یک داستان ساختگی سوق میدادم. من این راه را بیشتر به این دلیل انتخاب کردم که خاطراتم داشتند به سمت داستانهای خیالی میرفتند. به طور مثال معمولا وقت نداشتم که هر روز بنویسم، به همین دلیل به نظرم میآمد رشته علت و معلول گسیخته بود. پس من صفحات خالی را با نوشتههایی که بعدا تاریخشان را درست میکردم پر می نمودم. با این کار من به واقعیتها انعکاس و عمقی میدادم که همیشه در نوشتههای روزانه وجود نداشت. پس احتمالا تجربه خاطرهنویسی و تناقضها بود که من را به یک نویسنده داستانهای تخیلی تبدیل کرد. در داستانهای ساختگی، من احساس میکردم که من – و حقایقم – امنتر هستیم.
در واقع، زمانی که نوشتههای جدید را شروع کردم، دفترچه خاطرات را دور انداختم. این کار را کردم چون نوشتهها به نظرم خام و بدون تفکر میآمدند. آنها پر از اغراقهای بچهگانه و دور از آنچه من از نوجوانیام به یاد دارم، بودند. از آن زمان من هیچ وقت احساس نکردم که به دفترچه خاطرات نیاز دارم.
مترجم: ونداد ذوقی
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.