داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:
هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر و تازه تری می رسد
چیزی که در عالم انسانی نهایت ندارد نوآوری و خلاقیت است و همانطور که از قول افلاطون و کوروش تا هیتلر و مارکس و ناپلئون بناپارت و چرچیل و حتی اخیرا یکی از بزرگان گفته اند، اختراع زاده نیاز است. بنایراین هرجا که نیازی وجود داشته باشد، خلاقیت و نوآوری هم وجود دارد. البته در برخی از جوامع قیف را درست در دست می گیرند و در نتیجه نیازها به اختراعات مولد می انجامد و در برخی جوامع که قیف را سروته در دست می گیرند، این اتفاق بر عکس انجام می گیرد و نیازها به اختراعات و نوآوریهای مخرب می انجامند.
نیازی که همه را به سوی تقلب علمی در کشورهای زیادی از دنیا کشانده چیست؟
داستان از تجاری شدن آموزش عالی شروع شده. اگر قیف را درست دردست بگیرید، متوجه می شوید که در پیشرفته ترین کشرهای صنعتی هم دیگر از تزریق سرمایه به تنهایی نمی تواند بیش از این ثروت زاده شود، و اقتصادهای مبتنی بر محصولی خاص ضربه پذیر هستند. از اقتصادهای مبتنی بر نفت و مس جهان سومی و روسی و یا اقتصادهای عظیم مبتنی بر فروش تسلیحات مانند ایالات متحده و دوستان که با افلاس سال 2008 زنگ خطر دو سه ساله ای برای این کشور و هم پیمانان اقتصادی/ نظامیش به صدا درآمد، هر چند کوتاه و کوچک ولی هشدار دهنده، می گویند اکنون در اغلب کشورهای پیشرفته صنعتی، راه چاره را در دانشی کردن تولیدات و تنوع دادن به تولید بر مبنای دانش و در چارچوب شرکتهای دانش بنیان می بینند. پس ما هم باید به همین جهت برویم؟!! می گویند بله.
بنابراین چیزی که بعد از جنگ جهانی دوم و به آرامی شروع شده بود که از آن به تجاری سازی دانش و دانشگاه نام برده می شود، اینک مشخصا به این می انجامد که از این پس ثروت از تحقیق دانشگاهی حاصل می شود و شرکتهای دانش بنیان باید شروع بکار کنند تا این نتیجه حاصل شود. چرا شرکت دانش بنیان؟ پاسخ و تحلیل زیاد است و شاید یکی از این تحلیلها دادن انگیزه به پژوهشگران باشد. برای اینکه به او بگویند این دیگر شرکت خودت است و اگر سودی حاصل شود متعلق به خودت است و دیگر قرار نیست فقط پولی بابت کار فکری هوشمند و نخبه شما یک بار پرداخت شود بلکه شرکت خودتان است و شما کنار نمی روید تا از انجا به بعد را صاحبان سرمایه 100% از آن خود کنند. البته این راهکار هم توسط مشاوران همان صاحبان سرمایه داده شده و در نهایت جماعتی را در مدار قدرت حفظ می کند و جماعتی هم مصرف کننده باقی می مانند ولی به هر حال بهتر از خرید اختراع با قیمتی پائین از پژوهشگر است. یک بار به او پول ناچیزی می پردازند و از آن به بعد به او بگویند دیگر تو برو افتخار کن و ما هم سودش را می بریم، حداقل انتظار من این است که پژوهشگر از پژوهش خود که مورد نیاز جامعه است سود مداوم ببرد.
و اما این را هم به عرض محترمان برسانم: حرکت وضعی کره زمین، بطور معین بر کشورهایی مثل ما که جا پاهای محکمی برای خود روی زمین ایجاد نکرده اند تاثیر می گذارد و همانطور که زمین می گردد، ما یا از این سر پشت بام می افتیم یا از آن سرش و این دیگر از قدرت و اراده ما خارج است. و از آن مهمتر وضعیت قیف است که وقتی به ما می رسد به علت همان حرکت وضعی، در حالتی که ما داریم کم کم تعادلمان را از دست می دهیم، کج می شود و حتی سر و ته می شود. حالا، در دنیای امروز، فرصت شرکتهای دانش بنیان پیش آمده و می گویند امکان اینکه بتوانیم با مشارکت علمی و تحقیق درست، جایگاهی ممتاز برای خود کسب کنیم وجود دارد، و ما می توانیم با همکاریهای علمی بین دانشگاهی و بین کشوری، امکانات خوبی به کشور بیاوریم، مشارکتهای علمی با پژوهشگران سایر کشورها، امکان سرمایه گذاریهای مشترک؛ ولی می بینیم که با دست خود می زنیم و این فضا را مخدوش می کنیم. می گوئید چگونه؟
تصمیم گیریهای عجولانه همیشه بلای جان ما بوده است. برای اینکه اساتیدمان را مجبور کنیم که تحقیق کنند، تأکید آئین نامه ارتقاء را روی مقالات منتشره می گذاریم و ارتقاء استاد و اجازه دفاع دانشجو را مبتنی می کنیم بر چاپ مقاله. از سویی درگیر معضل بیکاری جوانان در کشور هستیم و دانشجو شدن هم نوعی اشتغال است!!!!! و کمک به بودجه ضربه خورده از تحریم دانشگاهها. این سوی، دانشجویان می آیند که حال که با لیسانس کار پیدا نکرده اند، با ارشد کار پیدا کنند یا اگر این هم نشد با مدرک دکتری که اصلا دوره دکتری برای کار حرفه ای طراحی نشده و مشخصا برای تحقیق است. و در آن سوی دانشگاهها بودجه ندارند و قیف تجاری سازی را برعکس در دست گرفته اند و تبلیغ می کنند که دانشجوی بیشتری بگیرند که بتوانند دانشگاهشان را بگردانند. غافل که این تجاری سازی دانشگاه و بسط ارتباط تحقیق دانشگاهی به نیازهای جامعه و جذب سرمایه نیست، این نوع تجاری سازی، مدرک و مدرک فروشی است. در این وادی سرگردانی درصد بالایی از کسانی که به دوره های تحقیقاتی دانشگاهی راه پیدا می کنند، صلاحیت کافی ندارند و فقط خود را رسانده اند که مدرکی بگیرند. اینها حتی خلاقیت تحقیق برای تحقیق را هم ندارند که دست کم تمرین تحقیق کنند، چه برسد خلاقیت تحقیق برای بنیانهای دانشی تولید.
نتیجه اینکه از این مقالاتی که آئین نامه ارتقاء به زور از ته قیف سعی کرده وارد جریان علمی جهان کند، شرکت دانش بنیانی به دست نمی دهد که هیچ، بنیان روابط علمی ایرانیان را هم زیر سوال می برد.
خوب چه اتفاقی افتاده است؟
نقل قول شفاهی: نرم افزار تشابه یاب ایرانداک با نام تجاری "همانند جو" با دسترسی به نزدیک به یک میلیون پایان نامه ایرانیان راه افتاده که بر سر راه ورود پایان نامه های جدید دانشجویان به سیستم قرار داده شده است. ظاهرا قصد ندارند آمارها را علنی کنند و آبرو ریزی تازه ای از پایان نامه های کشور بنمایند،لیکن از گوشه و کنار خبر می رسد که پایان نامه های پر از تقلب بسیار و پایان نامه های 100% کپی، بدون جا انداختن حتی یک کلمه هم کم نیست.
نقل قول مکتوب اول: "بر اساس گزارشی که در وبسایت نشریه ساینس منتشر شده است، بیش از پانزده درصد پژوهشگران ایرانی که مقالات خود را در یک پایگاه مقالات علمی منتشر کردهاند، در تنظیم و نوشتن این مقالهها تقلب کردهاند. این گزارش حاصل یک تحقیق دانشگاهی بر روی مقالات منتشر شده در پایگاه علمی arXiv است.
بی بی سی نوشت: این تحقیق نشان میدهد که همه کشورهای مورد مطالعه کمابیش درگیر مسئله تقلب در مجامع علمی هستند ولی این پدیده در برخی از کشورها جدیتر است بطوریکه در بلغارستان بیست درصد پژوهشگران بعنوان متقلب شناخته شدهاند که چهار برابر نسبت همین پژوهشگران در ژاپن (پنج درصد) است.
پایگاه arXiv میزبان مقالاتی در زمینه فیزیک، ریاضی، و کامپیوتر است. مقالات منتشر شده در این پایگاه، مقالاتی هستند که پژوهشگران پیش از انتشار در نشریات تخصصی به دلایل مختلفی از قبیل نوبت طولانی تا انتشار در مجله اصلی یا بهرهمندی از نظرات دیگر همکاران، آنرا در این پایگاه منتشر میکنند".
نقل قول مکتوب دوم: دکتر سیدحسن حسینی (عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تهران)و درگفتوگو با فرارو درباره ابعاد فساد علمی در کشور، گفت: در سطح جهانی پدیده تقلب علمی، در کشورهای توسعه یافته، تا این حد وجود ندارد. در حال حاضر، در این کشورها نرمافزاری درست شده است که از طریق آن میتوان به میزان کپیکردن مطالب پی برد. دانشجویی که در پژوهشش میزانی از تقلب نشان داده شود، در ابتدا تذکر میگیرد، و برای بار دوم آن دانشجو مردود خواهد شد.
وی همچنین ادامه داد: در حوزه دانشگاهی، باید با استعدادترین افراد حضور داشته باشند، اما میبینیم که چنین نیست. رسیدن به مقامات دانشگاهی و غیردانشگاهی در ایران منوط به مدارک تحصیلی است. اگر فردی تقلبی در این زمینه انجام داده باشد، در پستهای سیاسی و یا قانونگذار نیز به همین راه ادامه خواهد داد.
نقل قول مکتوب سوم: احمدی ]معاون پژوهشی وزارت علوم تحقیقات و فناوری[ با بیان اینکه استانداردهای تقلب های علمی بین المللی است، ابراز کرد: همچنین باید در صدد باشیم تا قوانینی مشمول قانون تقلب مانند قوانین رانندگی داشته باشیم تا در نهایت عدم آگاهی ها در زمینه تقلب های علمی کمتر شود و همگام با استانداردهای بین المللی در کشور پیش برویم تا این آمارها از کشور منتشر نشود.
وی با بیان اینکه نباید اجازه دهیم که چنین آماری از ایران به ثبت برسد، گفت: اکنون ما در وزارت علوم مجموعه ای از اخلاق پژوهشی و استانداردهای پژوهشی را تهیه کرده ایم و به زودی به دانشگاه ها ابلاغ می کنیم تا موضوع رعایت استانداردهای علمی در کشور فرهنگ سازی شود. در این ابلاغیه، نکاتی که دانشجو و استاد باید در مقالات علمی خود به آن توجه کنند در کنار آیین نامه تخلفات علمی اعلام شده و به زودی به تمام دانشگاه ها ابلاغ خواهد شد.
فکر می کنم نقل قولها را ادامه ندهم چون با زدن عبارت تقلب علمی و عبارتهای مشابه در گوگل، صدها خبر افتضاح و بی آبرویی خواهید دید که اگر وزارت علوم، فناوری و تحقیقات بطور جدی درصدد جلوگیری از این کار برنیاید، لطمه های جدیدی به وضعیت علم در کشور خواهد زد که دردو دسته باید طبقه بندی شوند:
لطمه های در داخل: کسانی صاحب مدرک شده و می شوند که هیچ صلاحیت علمی ندارند یا کم صلاحیت هستند. ولی در میان همین تازه فارغ التحصیلان کم صلاحیت و بی صلاحیت، به ویژه دکترهایشان، لیست سه هزار نفری کشف می شود که چون پارتیهای خوبی داشته اند بورسیه استادی دانشگاهها می شوند و به عنوان استادان آینده دانشگاههای کشور مشغول بکار می شوند و تا سی سال آینده فضای دانشگاهی ما را از این هم که هست عفونی تر و بدخیم تر خواهند کرد. یادداشتی در روزنامه اعتماد سال پیش بهمن ماه نوشتم که وزیر علوم 10 سال بعد ایران باید مانند کارلوس کیروش برود در نسل دوم ایرانیهای مقیم اروپا و امریکا، فارغ التحصیلان ایران الاصل دانشگاههای درجه دوم غربی را پیدا کند و برای احیای دانشگاههای از دست رفته ایرانی با سلام و صلوات وارد وطن کند.
لطمه های در خارج: مسلما آمارهایی که درمورد ایران و کشورهایی مانند ما مطرح می شود که نمونه اش را در نقل قولهای بالا می بینید، باعث می شود که در درجه اول همکاریهای علمی با اساتید ایرانی به حد اقل برسد که لطمه بسیار بزرگی است و دوم، پذیرش دانشجویان ایران در دانشگاههای خارجی درجه یک دچار مشکل می شود و سوم، مجله های معتبر نیز از چاپ مقالات ایرانیها به دلایل واهی طفره خواهند رفت که اینها به آبروی بین المللی علمی ایران دارد صدمه می زند.
تقلب از خود یا Self Plagiarism
و اما نوآوری دیگری که در زمین تقلبهای علمی گزارش می شود تقلب از خود Self Plagiarism است که این عبارت برای من تازه بود، البته وقتی توضیحاتش را خواندم دیدم نه موضوع دست کم در ایران موضوع تازه ای نیست و فقط عبارت برای من تازه بوده است.
به این یادداشت صفحه مولفان و داوران گروه مجلات نیچر دقت بفرمائید: زمانی می گوئیم تقلب علمی Plagiarism انجام شده که یک محقق تلاش محقق دیگری را به نام خود تمام کند. ولی انتشار مجدد یک مقاله در جای دیگر، استفاده از داده های مقاله خود برای نوشتن مقاله دیگر یا تکه تکه کردن داده های پژوهش و تبدیل آن به چند مقاله نصفه و نیمه به جای یک مقاله، و در چند مجله منتشر کردن را تقلب از خود یا Self Plagiarism نامیده است.
علاوه بر این چیزی که شخصا زیاد مشاهده کرده ام، مقاله هایی را می بینیم که هرجور حساب کنید، می بینید این داده ها نمی تواند واقعی باشد. با کمی حدس و گمان می توانید بفهمید که پرسشنامه مولف را کسی حوصله نکرده تکمیل کند و داده “آمار سازی” و در واقع "آمار بازی" کم داشته و مولف نوآور با ذوق نشسته با کمک چند دوست، خودشان دسته جمعی پرسشنامه ها را تکمیل کرده اند و وقتی که می خواهی یافته ها ر ا تحلیل کنی می بینی این اتفاق نمی توانسته بیفتد و اگر واقعا تسلط بر موضوع داشته باشید می بینید که نتایج به هیچوجه نمی تواند واقعی باشد. این هم نوعی تقلب علمی است که به وضوح در درصدی از تحقیقها و مقاله ها خود را نشان می دهند.
با اینهمه، اگر خلاقیتهای قیفی سر و ته دانشجویان و اساتید ما عمل نکرده، افراد و شرکتهایی که مرکزشان این روزها روبروی دانشگاه تهران است و بطور علنی مقاله نویسی برای دانشجویان و در موارد بسیار کمی برای اساتید را اجرایی کرده اند، از این روشها به وفور استفاده می کنند. داده های یک پایان نامه را می ریزند روی رایانه شان و از یک مجموعه داده دهها پایان نامه برای دهها نفر می نویسند و تحویل می دهند و در این بحران بیکاری خودش شغلی است برای فارغ التحصیلان بیکار. من هم خیلی وقت پیشتر ها به آن اشاره کرده بودم (شغل من مقاله ISI نویسی است). اینها دارند با یک نفر قرارداد می بندند که چیزی بنویسند و تحویل او دهند، اینکه جرم را چه کسی انجام داده کمی پیچیده به نظر می رسد و اغلب می نویسند، ارائه دهنده مقاله و استادی که از سیر پیشرفت کار دانشجویش بیخبر است.
راه چاره ای که به نظر من می رسد:
تنها راه پایان دادن به این موضوع ورود جدی خود وزارت علوم و جدی شدن آئین نامه انضباطی است، جائی که دانشجو خطر لغو مدرک دانشگاهی را بالای سر خود ببیند. اینکه در نقل قول بالا معاون محترم پژوهشی وزیر علوم فرموده اند: " اکنون ما در وزارت علوم مجموعه ای از اخلاق پژوهشی و استانداردهای پژوهشی را تهیه کرده ایم و به زودی به دانشگاه ها ابلاغ می کنیم تا موضوع رعایت استانداردهای علمی در کشور فرهنگ سازی شود"، با همه ارادتی که خدمت ایشان دارم، و از پژوهشگران و مدیران لایق نظام هستند، باید خدمتشان عرض کنم که اخلاق پژوهش به تنهایی کاری نخواهد کرد و با همه سمینارها و گفتارها و حتی افشاگریها، تبلیغات دعوت به تقلب، روبروی دانشگاه با شدت و قوت و قدرت بیشتری ادامه دارد. قدرتی که بر اثر یک نیاز به وجود آمده و واقعا قدرت است و همه اخلاقیات را نفی می کند و هزاران ناصح امین هم نمی تواند آنها را از این راه باز دارد. باید عرض کنم اینگونه باور دارم که فقط با برخورد جدی می توان توان علمی کشور را حفظ کرد و بالا برد و باز با همین برخورد جدی میتوانیم آبروی کشور را حفظ کنیم و مشارکت استادان و دانشگاههای درجه اول جهان را جلب و با آنها همکاری کنیم و معاونت آموزشی خوش سابقه و خوش فکر وزارت باید آئین نامه جدید کمیته انضباطی را با شدیدترین تنبیهات، نهایی، ابلاغ و اجرایی کنند. مسئولان وزارت علوم نمی توانند آب رفته را به جوی برگردانند ولی می توانند با ابلاغ آئین نامه انضباطی ضد جریان تقلب (آئین نامه انضباطی دانشجویان و آئین نامه انضباطی اعضای هیات علمی) و پیگیری جدی آن تا لغو مدرک تحصیلی اجازه ندهند این کار که بر ای کشور هزینه های سنگینی داشته و از این پس نیز خواهد داشت ادامه یابد، مگر آنکه معذوریتهایی داشته باشند که مالیات دهندگان ایرانی از آنها بی خبر باشند. والا تا جائیکه معاونین محترم حال حاضر وزارت علوم را می شناسم، آنها اعتقاد ندارند که چنین پایان نامه هایی و چنین مقاله هایی می تواند باعث شود که وزارت علوم به آنها مدرک بدهد یا مدارک آنها را تایید کند. پس چرا این کار هر روز به تاخیر می افتد؟ منتظر چه هستیم؟
عمرانی، ابراهیم. «نو آوری و خلاقیتی تازه در سرقت علمی: تقلب از خود (Self-Plagiarism)». سخن هفته لیزنا، شماره 269. 21 دی ۱۳۹۴.
با تشکر از لطف و عنایت دوستان و همکاران محترم مخصوصا استاد عزیزم خانم دکتر نظری
در مورد مبانی نظری هم فقط ببر و بچسبان است. جناب حسن درست می فرمایند. مبانی نظری به هیچوجه قابل رد شدن نیست ولی این چیزی که به اسم مبانی نظری می آید مشکل دارد. و از آن بدتر جناب حسن آقا که علم سنجی کار می کنید بروید راه حلی بیابید که اسامی افراد که فقط درپیشینه پژوهش می آیند و هیچ تاثیری بر حتی یک خط تحقیق ندارند از استنادها حذف شوند و در علم سنجی مبنای استناد نباشد. این هم شده دکان که اینقدراستنادجذب کرده ایم، در حالیکه یک پاراگراف فقط برای صفحه پرکردن آورده و ارتباط دقیقی به تحقیق ندارد. فقط اشاره است که فلانی هم در فلان سال یک کارهایی کرده همین. حتی یک خط نمی نویسند که این کاری که شده مساله مرا جواب نمی دهد و من مجبور هستم این تحقیق را برای رسیدن به نتایج تازه ای انجام دهم.
نمی گویم با این کارکلیشه ای که حتما پایان نامه 5 فصل است و اول این و بعد هم این موافقم، خیر موافق نیستم ولی مشکل اساسی این نیست،مشکل در شیوه اجرا و ارائه تحقیق است که فعلا همین کلیشه دارد تکرار می شود.
پیشاپیش از نظرات ارزشمندانه شما سپاسگزارم
جناب آقایان حسن و حسین
ایکاش همان روزهای اول این بحث را جدی کرده بودید که ما هم بر سبیل فقط خواندن واردنشده بودیم و وارد بحثتان می شدیم.
من فکر می کنم که مبانی نظری خوب است ولی از آن مهمتر مقدمه خوب است که ما را جذب و وارد به مطلب کند که در اغلب پایان نامه ها و مقاله ها تبدیل شده به ببر و بچسبان خالص و واقعا رغبت نمی کنید بخوانید. مشکل اصلی تربیت نشدن بچه ها برای نوشتن و نگاه تحلیلی داشتن از کودکی است. شروع تحقیق خانواده است و خواندن،در اینران در سن بیست و چهار سالگی و در زمان اولین پایان نامه یک دفعه طرف محقق می شود. و فکر کنید به یکباره قرار باشد نوشتن را تمرین کند.
آری از پشت کوه آمده ام
چه مي دانستم اينور کوه بايد
براي ثروت، حرام خورد
براي عشق، خيانت کرد
براي خوب ديده شدن، ديگري را بد نشان داد
وبراي به عرش رسيدن، بايد ديگري را به فرش کشاند
وقتي هم با تمام سادگي دليلش را مي پرسم ، مي گويند:
“از پشت کوه آمده ای!”
ترجيح مي دهم به پشت کوه برگردم وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينکه اينور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم !
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ،
که نیرویی پشت آن باشد.
با تمام شدت نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛
که چطور از زیر خاک ها
و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود .
هر فردی به اندازه این گیاه کوچک ،
ریشه داشته باشد ،
از زیر خاک و سنگ ،
از زیر عادت و غریزه !
و از زیر حرف ها و هوس ها ،
سر بیرون می آورد و با قلبی از عشق افتخار می آفریند .
ریشه ما ، همان " فهم " ما است
تشکر می کنم از نظرات دوستان و حضاران محترم
اگر بدون اینها می توانی در علم سنجی 4 مقاله در یک ماه بنویسی باید سوال کنم، مقاله های شما از چه قماش و نوعی است؟
اگر مانند بسیاری از کارهای علم سنجی وطنی فقط کپی کردن عدد و رقمهای آی اس آی و اسکوپوس و اخیرا سای ول در چند جدول فارسی شده و در قالب یک مقاله است گه بیائید با هم مسابقه بدهیم.
اگر واقعا می توانید این همه مساله بحل نشده واقعی یابید و بر اساس آن یک مشکل از مشکلات جامعه را حل کنید بی چون و چرا، باید از شما تقدیر کنیم
پاسگال
خواهشا چاپ شود تا رنجش خاطرکسی نشود نظرم لطفا..........
قول بی اخلاقی که در درون هر کسی است و حکم به تقلب می کند.
قول نظام آموزشی و ساز و کارهای آموزش عالی که یا راه را برای قول بی اخلاقی باز می کنند و یا گاهی انسان را به استفاده از قول بی اخلاقی مجبور می کنند.
درباره این موضوع (تقلب علمی) گفتن و نوشتن خوب است ولی حل کردنش یک پالایش درست و حسابی می خواهد که سخت است. نشدنی نیست ولی سخت است.
نمونه ای جالب از این پدیده را دیده بودم که یک استاد در یک ترم خاص در یک موضوع فرعی خاص در سه دانشگاه یک موضوع را برای سه رساله ارشد راهنمایی کرده بود که هر سه رساله را از نزدیک دیده ام. بر همین اساس یادداشتی در مجله کتاب ماه کلیات شماره 197 نوشتم با عنوان "نكاتي در باب ضرورت احياي ارزشهاي اخلاقي در پژوهش". اما این نکات هر چه بیشتر گفته شود باز هم لازم است.
در این زمینه آسیبشناسیهایی انجام دادهام و نتیجه این شده که دانشجو آخرین - و نه اولین و حتی دومین - متهم پرونده بیاخلاقیهای پژوهشی است.
تا زمانی که به علائق و تواناییهای دانشجویان بیمحلی شود دشوار بتوان خلاقیت و خوشاخلاقی علمی را در دانشجو ایجاد کرد یا زنده نگه داشت. در یادداشت «علاقهکشی» مندرج در سایتم به پشت صحنه این بداخلاقیها پرداختهام.
حل این مسئله نیاز به یک خواستن ارادتمندانه دارد - یعنی خواستنی که برای آن وقت بگذاریم، بیاموزیم، دانش و مهارتهای پژوهشیمان را به روز کنیم.
به امید روزی که با چشیدن طعم انجامِ درستِ کارهایِ درست، دوست نداشته باشیم سراغ کارهای رفعتکلیفی و تقلب برویم :)
«برای یاد گرفتن آن سالها بیخوابی کشیدم»
این بیخوابی بابت خواندن، خواندن، دیدن و فهمیدن اصول و قواعدی بوده که از دل متون و پژوهشها بیرون آمده. دقیقا به همین دلیل است که حالا میتوانید از هر کار 3 تا 4 مقاله بنویسید (که البته تعداد و سرعت تولید مقاله بسته به ماهیت موضوع و راحتی دسترسی به داده موجود و ماهیت پرسشهای پژوهش در هر حوزه، و ... متفاوت است).
احتمالا دریافتهاید که بنده هم با سبک نگارش طوطیوار پیشینه و مبانی مخالفم و تلاشم این است که به پژوهشگر بگویم که همین درک عمیق را - که شما به آن اشاره کردید - منتقل کند.
ما آنقدر مبانی نظری و پیشینه پژوهش را اشتباه و رفعتکلیفی یاد گرفته و نوشتهایم که حالا فکر میکنیم اگر کلا حذفش کنیم پژوهشهایمان مولد میشوند.
به خاطر طولانی شدن پاسخ، آن را در قالب نوشتهای در سایتم درج میکنم.
لطفا چاپ شود
با تشکر از مسئول سایت محترم
سیستم آموزشی مهم است نه دانشجو
لطفا چاپش کنید
با تشکر
توصیه میکنم «دو مسیر مسئلهیابی در پژوهش» (مندرج در maryamnazari.com) را مطالعه بفرمایید تا بیشتر با فلسفه مبانی نظری و پیشینه در پژوهش آشنا شوید.
وقتی میزان تشابه به صد در صد نزدیک میشود، دیگر سرقت علمی نیست، غارت علمی است.
"استفاده از همانندجو، قبل از فارغ التحصیلی توسط اساتید محترم دانشگاهها". نیازی به هیچ قانون جدیدی جز الزام به استفاده از همانندجو و مشاهده ی نتیجه توسط خود استاد راهنما (و نه هیچکس دیگر) هم نیست. چیزی که ما بعد از فارغ التحصیلی می بینیم را آنها میتوانند قبل از فارغ التحصیلی ببینند و از صدور مدرک تقلبی خودداری کنند.
برای استفاده از همانندجو نیز کافی است اسامی و ایمیل اعضای هیات علمی هر دانشگاه توسط رییس دانشگاه به پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران اعلام شود تا برای آنها اکانتی در نظر گرفته شود و از طریق همان ایمیل اعلام شده برایشان ارسال گردد. از آن پس میتوانند به سادگی به آدرس tik.irandoc.ac.ir مراجعه کرده، متن را ارسال و نتیجه را چند دقیقه ی بعد ملاحظه نمایند.
اما میدانم که چنین نمیشود. چنانکه تا به حال نشده است. شاید خیری در آن است!!
بهرحال میخواهم بگویم مشکلات سرقت علمی در پایان نامه های ما ریشه ای تر از آنست که فکرش را بکنیم. وگرنه به قول جناب پارسی راه حل ساده است... موفق باشید