رمان «آذرخش» به چاپ دوم رسید

به گزارش لیزنا،  رمان ایرانی آذرخش به نویسندگی لیلا رعیت به هیپنوتیزم پرداخته است. داستان راجع به زندگی دختری است به نام سارا آذرخش که در کودکی پدر و مادر از دست داده و پس از چندسال زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ، بقیه دوران زندگی را نزد دایی اش می گذراند. او در سن شانزده سالگی موفق می شود برای نخستین بار خانواده پدری اش را ملاقات کند و در خلال آن دیدارها حس می کند شیفته پسرعمه اش شده. دوست دارد پسرعمه را مجذوب خود کند و برای این خواسته خود از روانشناس کمک می گیرد. دکتر روانشناس هم او را به دنیای هیپنوتیزم می برد و پس از آن، به خوبی برای او روشن می کند که ماجرای اصلی این داستان عشقی از چه قرار است.

رمان آذرخش در سه فصل نوشته شده است. فصل اول دوران شانزده سالگی ساراست، دوران نوجوانی او و آغاز ارتباطش با خانواده پدری. فصل دوم سارا در سنین بیست و سه سالگی است و ماجرای عاطفی که برای او در آموزشگاه زبان رخ می دهد. در این فصل دایی سارا که همیشه نسبت به او حمایتگر بوده بارها به لحن های مختلف تلاش می کند او را از عشق بترساند مبادا او در این مسیر لطمه بخورد، و فصل سوم مربوط به اسرار دایی است.

در هر سه فصل روانشناس نقشی بنیادین ایفاء می کند.

گفت: «هیچ عضله ای تو بدنت نباید منقبض باشه. خودت رو کاملاً رها کن، تمام اندام های بدنت رو شل کن. بگذار بدنت هر شکلی که دلش می خواد باشه، تو کاملاً رها باش.»

به گفته او خودم را رها کردم. بدنم لحظه به لحظه شل تر شد. گردنم کمی به سمت پایین خم شد. دست ها و پاها این سو و آن سو آویزان؛ انبساط را در تمام اندام ها حس می کردم. احساس خوبی بود." (صفحه 168 کتاب)

رمان آذرخش در سال 98 توسط انتشارات نسل نواندیش چاپ شد. این رمان خیلی زود توانست درمیان دوستداران رمان ایرانی و طرفداران مطالب روانشناسی طرفداران خود را پیداکند و پس از مدتی کوتاه به چاپ دوم رسید.