داخلی
»مطالب کتابداری
»کتابخانه و کتابداری
یادداشت اختصاصی برای لیزنا: شرایط اقتصادی جامعه از جمله عوامل برونحوزهای موثر بر کتاب و کتابخوانی است. در مطالعۀ تاثیر متقابل کتاب، کتابخوانی، مطالعه و نشر و اقتصاد باید ملاحظات گوناگونی را مد نظر قرار داد.
طبیعی است که رفتارهای روزمرۀ افراد و همینطور مطالعه و کتابخوانی میتواند از عوامل و شرایط گوناگون اجتماعی و بخصوص اوضاع اقتصادی افراد و نهادهای اجتماعی تاثیر بپذیرد و حتی بر آن تاثیر بگذارد. به همین دلیل است که از وقتی از شرایط نامساعد اقتصادی جامعه و افراد بحث میشود اغلب میزان آگاهیها، مهارتها و دانش جامعه نیز به ذهن میآید.
به عبارت دیگر، این پیشفرض آگاهانه و ناآگاهانه حضور دارد که مدیریت رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس اطلاعات و دانش نیست. یعنی اطلاعات و دانش به عنوان یکی از عوامل اصلی تغییر در رفتارها در نظر گرفته میشود.
برنامهریزان توسعه در چنین جامعهای، اطلاعات را تا حد یکی از عوامل اصلی تولید و افزایش کارایی فردی و نهادی ارتقا میدهد. این بخش از مطالب بیشتر به تاثیر اطلاعات بر رفتارهای فردی و اجتماعی در حوزههای گوناگون توجه دارد. با این حال برای مطالعۀ تاثیر جامعه و از جمله شرایط و اوضاع اقتصادی بر کتاب، اطلاعات و مصرف محتوا باید به این نکته توجه شود تا چه حد یک جامعه از لحاظ نظری دربارۀ نقش اطلاعات در تغییر شرایط گوناگون اجتماعی و از جمله اقتصاد شناخت دارد و این شناخت را به برنامهای برای تغییر رفتار اطلاعاتی جامعه تبدیل کرده است و بر کم و کیف اجرای آن نیز نظارت نموده است؟ اصولا چنین راهبردی اگر مورد قبول جامعه و دولتمردان باشد به چه مقدار هزینه و سرمایهگذاری در بخش اطلاعات (چه فردی و چه نهادی) نیاز دارد و کموکیف داشته ها و کمبودهای احتمالی افراد و نهادهای اجتماعی در این زمینه چگونه است و دلایل آن چیست؟ آیا این کمبودهای احتمالی ریشۀ اقتصادی دارد یا بیشتر به سایر عوامل اجتماعی مربوط است؟ نقش هر کدام آنها چقدر است؟ چنین راهبردی برای بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر نشر و مطالعه کتاب و سایر اقلام اطلاعاتی به کنترل اما و اگرهای دیگر توجه خاص دارد.
مطالب فوق بر این نکته تاکید دارد که شرایط اقتصادی بر کم و کیف مطالعه و در نتیجه نشر تاثیر دارد اما با قید و بندهایی که باید تحت کنترل محقق باشد. برای مثال مشکل اقتصادی و دار و نداری افراد و نهادها به طور نسبی در همۀ کشورها و حتی کشورهایی با اقتصاد پیشرفته نیز وجود دارد. به همین دلیل با وجود توجه بسیار ویژۀ مراکز، کتابخانهها و دانشگاههای بزرگ دنیا برای تهیۀ منابع اطلاعاتی، همواره آنها از کمبود بودجه و کاهش آن شکوه دارند. اما آمارها نشان از این دارد که عادت به مطالعه در این کشورها چندان تغییر نکرده است اما بهدلیل ابداع فناوریهای تازه برای تولید و دسترسی به اطلاعات اغلب جابجاییهایی در رفتار اطلاعاتی جامعه گزارش میشود. به همین دلیل بهتر است سوالات اصلی به شکل خاصتر (و نه کلی) مطرح گردد؛ مثلا: کمبود تقاضا برای کتاب (توسط افراد و نهادهای اجتماعی) و مطالعۀ کتاب در بخشهای مختلف کشور به چه عواملی ارتباط دارد و تاثیر هر عامل چقدر است؟ و یا نقش عوامل اقتصادی و سایر شرایط اجتماعی در ایجاد عادت به مطالعه و کتابخوانی و تاثیر آن بر تقاضا برای کتاب و رفتار اطلاعاتی مصرفکنندگان اطلاعات (اعم از فردی و نهادی) چیست؟ رابطۀ بین شرایط اقتصادی متفاوت (مساعد و نامساعد با درجات مختلف) بر تقاضای کتاب توسط افراد و نهادها، و نیز میزان مطالعۀ آنها در ایران چیست؟ آیا افراد مرفه در ایران بیشتر میخوانند؟ عادت به مطالعۀ سایرگروههای اقتصادی چگونه است؟ یک سوال بسیار مهم این است که آیا اصلا نظام آموزش و پژوهش رسمی ایران (آموزش و پرورش پایه و عالی) و غیررسمی (خانواده و سایر عوامل) در ایجاد عادت به مطالعه و ارائۀ خدمات اطلاعاتی مثلا از طریق کتابخانه آموزشگاهی یا دانشگاهی موفق بوده است؟ نقش عوامل اقتصادی و سایر شاخصها در موفقیت یا شکست ایجاد عادت به مطالعه و یا تاثیر آن بر کم و کیف کتابخانه و ارائۀ خدمات اطلاعاتی در ایران چیست؟ (پاسخ احتمالی هر یک از این سوالات را میتوان با بررسی اجتماعات بزرگ یا کوچک محلی ارائه کرد)
عادت به مطالعه یا کتابخوانی، رفتاری است که اغلب محصول روشها و راهبردهای آموزش رسمی و غیررسمی است. بهتر است برای مطالعۀ میزان تاثیر مثبت یا منفی وضعیتهای اقتصادی بر مطالعه ابتدا به این سوال پاسخ داده شود که آیا افراد مورد مطالعه، عادت به مطالعه و کتابخوانی دارند یا نه؛ اگر عادت به مطالعه و کتابخوانی بهعنوان یک رفتار اجتماعی مثبت در افراد یک جامعه ایجاد شده باشد، در آن صورت مشکلات اقتصادی نمیتواند بر میزان مطالعه و کتابخوانی جامعه آنقدر تاثیر بگذارد که ما در حال حاضر با آن مواجه هستیم. شرایط نامساعد اقتصادی زمانی موجب کاهش مطالعه و کتابخوانی خواهد شد و در واقع همافزایی منفی ایجاد خواهد کرد که عادت به مطالعه و کتابخوانی در آحاد جامعه ایجاد نشده باشد.
برای مثال مطالعات انجمن کتابداران آمریکا نشان داده است که بحرانهای اقتصادی متعدد آمریکا از جمله 1998 آمریکا موجب افزایش معنادار میزان مراجعه شهروندان امریکا به کتابخانههای عمومی امریکا شده است.
برای مطالعۀ تاثیر عوامل اقتصادی بر ایجاد عادت به مطالعه و نیز میزان مطالعه باید بهدقت شواهد جانبی مرتبط با جامعه نیز مطالعه شود. مثلا آیا کتابخانههای عمومی، آموزشگاهی، دانشگاهی، تحقیقاتی، تخصصی و مانند آن در دسترس است یا نه؟ اگر در دسترس نیست و یا منابع اطلاعاتی کافی ندارند به دلیل مشکلات مالی است یا روش و راهبرد آموزشی؟ قطعا کتابخانههای آموزشگاهی و عمومی در ایجاد عادت به مطالعه نسبت به سایر انواع کتابخانهها اهمیت بیشتری دارند. به همین دلیل این سوالها مطرح است که آیا کتابخانههای مدارس به این دلیل دسترسی به کتابخانه یا منابع غیردرسی ندارند که منابع مالی کافی ندارند یا اغلب مشکلات راهبردی و بنیادی دیگری در کنار این مشکلات مطرح است؟ همینطور میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا مدارس واقع در مناطق ثروتمند یا متوسط هم همین مشکل را دارند یا نه؟ وضعیت عادت به مطالعه و میزان مطالعه در مدارس و مناطق دارای کتابخانه چگونه است؟ در واقع باید مشکلات اقتصادی را با سایر عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و مانند آن ترکیب کرد تا میزان تاثیرگذاری مثبت یا منفی آن مشخص شود.
میزان برخورداری یا محرومیت اقتصادی را هم باید در این زمینه در نظر گرفت. همینطور عامل اقتصادی را باید با سایر شاخصهای فردی، اجتماعی، قشرها، گروههای شغلی، طبقاتی، سنی، جنسیتی، منطقهای و مانند آن ترکیب کرد تا نتیجۀ بهتری کسب شود. مثلا مطالعات نشان داده است که افراد وابسته به خانوادههای ثروتمند در مقایسه با طبقه متوسط کمتر مطالعه میکنند.
شرایط مساعد اقتصادی زمانی موجب همافزایی مثبت و معنادار برای افزایش ایجاد عادت به مطالعه و نیز میزان مطالعه خواهد شد که جامعه عادت به مطالعه داشته باشد. حتی شرایط نامساعد اقتصادی در موقعیتهایی که جامعه عادت به مطالعه دارد اغلب موجب همافزایی مثبت از نظر افزایش مراجعه به کتابخانهها خواهد شد. مطالعات متعدد نشان داده است که صرفا میزان برخورداری اقتصادی افراد یک جامعه نمیتواند شاخص تعیینکنندهای برای ایجاد عادت به مطالعه باشد.
میزان مراجعه به کتابخانههای عمومی آمریکا در بحرانهای سال 1930 آمریکا به نحو بارزی افزایش یافته است. همین افزایش میزان مراجعه در بحران چند سال پیش نیز ثبت شده است. به عبارت دیگر، یک عادت فرهنگی مناسب یعنی عادت مردم به استفاده از اطلاعات برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی سبب شده است تا حتی در بحرانهای اقتصادی نیز نهتنها میزان مراجعه به کتابخانهها برای مطالعه کمتر نشود بلکه افزایش یابد. اما همین عامل در جامعه ایران تاثیر منفی دارد؛ بهعبارت دیگر، همافزایی منفی دارد؛ یعنی موجب افزایش وضعیتهای منفی قبلی خواهد شد. دلیل آن میتواند این باشد که در یک جامعه، مردم یاد گرفتند یا تجربه کردند که مشکلاتشان را میتوانند با مطالعه کمتر کنند اما در جامعۀ دیگر به دنبال چنین راهحلی نیستند چرا که قبلا آن را فرا نگرفتند و یا تاثیر عملی آن را تجربه نکردند و یا تجربه کردند اما نتیجۀ مثبتی نگرفتند؛ شاید هم تجربه کرده باسند اما تاثیری معکوس گرفتند!. مردم زمانی رفتاری را در برنامۀ خود قرار خواهند داد که تاثیر مثبت و مستقیمی بر کیفیت زیست آنها داشته باشد. اگر در جامعهای افرادی با دانش بیشتر شرایط زیست بهتری نداشته باشند، و زندگی دانشمندان و نویسندگان و معلمان در مقایسه با دیگران در وضعیت مناسبی نباشد، این خود یک تجربۀ منفی برای کسانی است که از این مسیر برای زندگی کمتر استفاده کنند. و برعکس، اگر مطالعه و دانش بیشتر موجب شرایط زیستی بهتر گردد سایر افراد جامعه بهعنوان یک راه حل به آن نگاه میکنند. میزان مراجعه به دانش و دانشکاران (از جمله کتاب و دانشمندان) زمانی بیشتر خواهد شد که در صدر باشند و دانش بیشتر بر کیفیت زیست جامعه تاثیر مثبت داشته باشد. اگر افزایش مهارتهای فکری و شغلی از طریق مطالعه موجب کاهش مشکلات اقتصادی شود، در شرایط اقتصادی نامناسب حتی بیشتر به کتاب و کتابخانه مراجعه خواهد شد.
شواهد نشان از این دارد که جامعۀ ایرانی در مجموع آنقدر پول دارد که برای کتاب هزینه کند اما نکته این است که مطالعه، کمتر موجب درمان مشکلات اقتصادیاش شده است. سوء مدیریت از جمله عواملی است که در کنار سایر مسائل سبب شده است حضور اطلاعات در چرخۀ زندگی افراد، مراکز تصمیمگیری و سایر نهادهای اجتماعی کم شود بلکه بهگونهای مفقود و از چرخه خارج شود. تجربه کشورهایی با اقتصاد سالم نشان میدهد که هر چه گردش آزاد اطلاعات در سازمانها و نهادهای اجتماعی بیشتر گردد نهتنها میزان کارایی آنها بیشتر خواهد شد بلکه موجب کاهش اختلاس، سوء استفادههای مالی، اداری، سیاسی و حتی افزایش کنترل قدرت نیز خواهد شد. راز بسیاری از رفتارهای نامطلوب اجتماعی و اقتصادی در کشورهایی با اقتصاد و مدیریت ناسالم در ساز و کارهایی نهفته است که سبب میشود اغلب منافع گروهی کم و صاحب رانت اطلاعاتی فدای کارایی نهادهای اجتماعی و منافع جمعی شود. سرنخ بسیاری از رفتارهای نامطلوب فردی و اجتماعی از جمله دوری از کتاب، کیفیت نامطلوب مطالعه، و ضعفهای آموزش و پژوهشی در ایران نیز در ذهن و رفتار کسانی قابل رهگیری است که تدوینکنندۀ سیاستها و راهبردهای ملی آموزشی و پژوهشی هستند و یا سیاستها و راهبردهای ملی و سازمانی درست را نادرست مدیریت و اجرا میکنند.
مشکلات اقتصادی خانوادهها و نهادهای گوناگون بهعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر کاهش شمارگان نشر در ایران را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما این مشکلات بهحدی نیست که شمارگان کتاب را تا این مقدار، محدود کند. حتی حوزههایی از نشر کتاب در ایران وجود دارد که در همین شرایط اقتصادی در وضعیت بسیار مطلوبی است و بلکه از بسیاری از کشورهایی با اقتصاد نشر پررونق نیز چیزی کم ندارد؟! در همین شرایط اقتصادی نهتنها خانوادهها برای تهیه منابع اطلاعاتی فرزندان خود حداقل تا پایان دبیرستان و تا لحظه ورود احتمالی آنها به دانشگاه هزینۀ زیادی میکنند، بلکه بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز کمتر با چنین مشکلی مواجهاند؛ آمارها نشان میدهد که در بهترین شرایط اقتصادی کشور نیز این نهادها چندان برای اطلاعات هزینه نمیکردند؛ اگر رویکرد علمی در مدیریت نهادها وجود داشت حتی میتوان ادعا کرد که نهتنها نهادهای اجتماعی و اقتصادی چنین مشکلاتی نداشتند بلکه نهاد علم و دانش و یکی از نمادها و نهادهای مهم آن یعنی کتاب و نشر نیز در چنین وضعیتی نبود.
ناشر، مدرس و محقق حوزۀ کتاب، نشر و کتابداری*
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.