کد خبر: 40194
تاریخ انتشار: شنبه, 30 شهریور 1398 - 11:58

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

آسیب شناسی توسعه فرهنگ مطالعه

منبع : لیزنا
 محمود سالاری
آسیب شناسی توسعه فرهنگ مطالعه

 (لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک: ۲۵2): محمود سالاری عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام: سالهاست توسعه فرهنگ مطالعه دغدغه رهبران اجتماعی، دولتمردان، برخی از نهادها و سازمانها به ویژه در مناسبتهای خاص نظیر نمایشگاه های هفته کتاب و هفته کتابخوانی است. این سئوال به احتمال زیاد برای اغلب فرهنگ دوستان مطرح می شود که با وجود این همه دغدغه مندی برای توسعه فرهنگ مطالعه و دامن زدن بدان از طریق تریبونها و برگزاری مسابقات کتابخوانی به مناسبت های مختلف و انجام مصاحبه های مختلف در باب کتاب و اهمیت مطالعه و گله مندی از سرانه پایین مطالعه و نسخه پیچی از سوی اهالی فرهنگ و سیاستمداران برای این مهم چرا وضعیت کتاب و کتابخوانی آنگونه که شایسته است، در کشور ما رونق نیافته است؟

سئول است به ظاهر ساده است اما پاسخ آن نیازمند درک درست از پدیده مطالعه است که در این نوشتار سعی شده است  به بخشی از آن پاسخ نسبی بدان داده شود. در مجموع وضعیت کتابخوانی ما، معلول چند آسیب جدی است که تا زمانی آنها وجود داشته باشد فرهنگ مطالعه  به طور چشمگیر توسعه نخواهد یافت. در این متن به مهمترین آسیب که ازجنس نگرش به پدیده مطالعه و کتابخوانی است، پرداخته می شود.

اولین آسیب در جامعه، اتخاذ رویکرد نامناسب توسعه فرهنگ مطالعه است. چنانچه نظری به راهکارهای مدیریتی مقوله فرهنگ مطالعه در ایران شود، دو رویکرد برای توسعه فرهنگ مطالعه به چشم مي‏خورد یکی رویکرد مکانیکی (تحلیلی) و دیگر رویکرد سیستمی.در رویکرد مکانیکی عقيده بر اين است كه با شناخت اجزاء يك شيء، مي‏توان به ماهيت و ويژگي‏هاي آن پي برد. به‌عبارت‌دیگر شناخت اجزاء، شرط لازم و كافي براي شناخت ماهيت و ويژگي‏ها و رفتار موضوع يا شيء موردنظر است. درواقع در این بينش روابط بين اجزاي موضوع يا شيء موردمطالعه، رابطه‏اي ساده، خطي و یک‌طرفه است.

اما در رویکرد سيستمي براي شناخت يك موجود يا مجموعه به‌جای این‌که آن را به اجزاء و عناصرش تجزيه کنند، آن را جزئی از كل بزرگ‌تر در نظر گرفته و با توجه به نقشي كه در كل بزرگ‌تر ايفاء مي‏كند به شناخت آن پرداخته مي‏شود. در اين نگرش، براي شناخت مجموعه يا موجود موردنظر به اجزاء و روابط بين اجزاي آن از يكسو و به رابطه مجموعه يا موجود با محيط يا كل بزرگ‌تری كه آن را در برمي‏گيرد، از سوی ديگر توجه مي‏شود. در چنين نگرشي مجموعه موردبررسی يك «سيستم» خوانده مي‏شود.. به‌عنوان‌مثال، عملكرد خدمتگزار مدرسه بر فعالیت و رفتار آموزشي مدرسه اثر مي‏گذارد ولي اثرگذاري آن بر كل مدرسه از طريق اثرگذاري بر امور رفاهي و نظافتي صورت مي‏گيرد (بني اسدي،1385 به نقل از ایکاف[1]).

اصولاً در نظام اجتماعی، هر پدیده اجتماعی متأثر از نظام درونی و نظام کلان اجتماعی آن است و این. ساختارهای اجتماعی است که بر چگونگی و روند توسعه یا واماندگی هر پدیده اجتماعی تأثیر دارد. مطالعه نیز به‌عنوان يك رفتار فرهنگي و پدیده اجتماعی متأثر از ساختارهای اجتماعی است. با این پیش‏فرض، امر مطالعه یک پدیده اجتماعی مجرد و ذهنی نیست که بتوان آن را بدون توجه به سایر پدیده‏های اجتماعی به‌صورت مجزّا موردبررسی قرارداد. درواقع فرهنگ مطالعه به‌عنوان جزئی از یک ساختار اجتماعی فرهنگ جامعه است و فرهنگ جامعه بر مطالعه به‌مثابه یک پدیده اجتماعی اشراف دارد و آن را تحت تأثیر خود قرار می‏دهد. بنابراین، باوجود چنین رابطه‌ای بین فرهنگ مطالعه و فرهنگ جامعه ضرورت می‌یابد برای بررسی و تبیین عمیق وضعیت مطالعه جامعه، ابعاد مختلف آن اعم از اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي آن جامعه در حوزه موردمطالعه بررسی شود تا درک و شناختی جامعي نسبت به موضوع به وجود آید. اگر مشاهده می‏شود در یک جامعه‏ای مطالعه رونق و جلوه دارد بدون شک ریشه‏های چنین رفتار اجتماعی به نظام‏هاي كلان آن جامعه مربوط می‏شود.

در رویکرد سيستمي علاوه بر این‌که فرهنگ مطالعه جزئی از سیستم فرهنگ جامعه محسوب مي‏شود، فرهنگ مطالعه نیز به‌عنوان يك «سيستم اجتماعي» در نظر گرفته مي‏شود. درواقع  در این رویکرد ضمن آنكه برای فرهنگ اجزا و عناصري قائل است، آن را متأثر از يك نظام كل به نام فرهنگ جامعه نیز فرض می‏کند. در رویکرد سیستمی است که براي بررسي تكامل و توسعه فرهنگ مطالعه تمامي مؤلفه‏هاي اصلي و فرعي و ارتباطات آن‌ها به‌عنوان مجموعه‌ای كه باهم در تعامل‌اند و تأثیرگذارند،  باید توجه شود. به‌طور مثال اگر صرفاً به ایجاد کتابخانه به‌عنوان یکی از جلوه‏های عینی فرهنگ مطالعه بسنده ‏شود آیا فرهنگ مطالعه جامعه توسعه می‏یابد؟ همان‌طور که در اغلب کتابخانه‏های عمومی ایران مشاهده می‏شود، مراجعان آن‌ها بیشتر برای مطالعه کتاب‌های درسی از فضای کتابخانه استفاده می‏کنند تا مطالعه کتاب‌های کتابخانه. این رویه باعث شده است که صرفاً کتابخانه‏ها عملکرد بالاي بدون اثربخشي داشته‏باشند. از سوي ديگر چنانچه به ارزش‏آفريني براي ترغيب جامعه به مطالعه بدون توجه به محدودیت‌های كتابخانه‏اي بپردازيم، پيامد آن چيزي جز دل‌زدگی و فرار از مطالعه نخواهد بود. بنابراین در کنار ایجاد و توسعه کتابخانه‏ها لازم است قواعد و شرایطی وجود داشته باشد تا افراد جامعه، خود را نیازمند مطالعه بدانند، يعني سازوکاری باشد که افراد برای دستیابی به‌مراتب علمی، اجتماعی نیازمند ارتقای آگاهی و دانش خود باشند. همان‏گونه كه صرف باورمندی جامعه به مطالعه، جامعه را به افرادی بامطالعه تبدیل نخواهد کرد. به‌موازات تلاش براي ارتقاي جايگاه ارزشي مطالعه در ميان جامعه، باید قواعدی برای نفع رساني به افراد اهل مطالعه، وضع شود و در كنار آن فضا و امکانات لازم نیز فراهم باشد، تا این مجموعه به‌عنوان یک نظام، از کارآیی لازم برای توسعه فرهنگ مطالعه برخوردار باشد. از آنجائی که میان عوامل فرهنگ مطالعه نوعی پویایی درونی و منطقی ساختاری وجود دارد، هر عاملی به عوامل دیگر وابسته است. به‌طور نمونه اگر شبکه‏های فعّال پخش کتاب وجود نداشته باشند، تولید شمارگان بالاي کتاب چه فایده‏ای دارد؟ وقتی‌که کتاب‌خوان واقعي كمتر پيدا مي‏َشود، توسعه مجموعه بدون نياز‏هاي اطلاعاتي مخاطبان در کتابخانه‏ها كاري بی‌اثر خواهد بود.

در مقابل در رویکرد مکانیکی نگاهی محدود و خُرد به فرهنگ مطالعه می شود و صرفاً به یک یا چند عامل آن توجه می‏شود. نتایج اتخاذ این رویکرد حتی اگر در سطح وسیعی هم اجرا شود، بیشتر جنبه تبلیغی دارد و تأثیر سطحی بر ارتقای فرهنگ مطالعه خواهد گذاشت. بديهي است چنانکه توسعه فرهنگ مطالعه بدون پشتوانه ساختاری و از ارزش‏های نهادینه‏شده تهی باشد، توسعه‌ای بی‌پایه و اساس و حياتي موقت خواهد داشت. ازاین‌رو، بررسی فرهنگ مطالعه به‌عنوان يك پديده اجتماعي نيازمند يك رویکرد سيستمي است.

همان‌طور که در تعریف و تبیین ابعاد فرهنگ آمد فرهنگ مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، دانش‏ها، هنرها، فنون، آداب، اعمال جامعه و شکل‌دهنده نحوه زندگی انسان است و محصول عناصر مختلف زيستي، محيطي، روان‌شناختی و تاريخي زندگي انسان است و دارای ابعاد چندگانه است. بنابر همين مبنا، فرهنگ مطالعه متأثر از یک یا دو عامل نیست بلکه متأثر از عامل‌های مختلف لایه‏های فرهنگی یک جامعه است، برخی از عوامل مؤثر در فرهنگ مطالعه از جنس ذهنی و نگرشی است، برخی دیگر از جنس قواعد و ساختار است و قسم سوم آن از نوع عناصر ملموس و قابل‌مشاهده است. تمامی این لایه‏ها و تمامی عناصر درونی لایه‏ها بر هم و درمجموع بر فرهنگ مطالعه تأثیرگذارند. بنابراین، برای بررسی فرهنگ مطالعه با مجموعه‌ای از عوامل به‌عنوان اجزای یک نظام یا سیستم سروکار داریم. با این باور که فرهنگ مطالعه مجموعه‏ای از عناصر ملموس و غیرملموس است که باهم در تعامل‌اند و نتیجه تأثیر و تأثرات آن عوامل است که وضعیت فرهنگ مطالعه ما را ساخته است. بر اين اساس رویکرد شايسته براي توسعه فرهنگ مطالعه بررسی نظامند یا روش سیستمی است. چراکه بدون در نظر گرفتن عوامل مختلف و لایه‏های فرهنگ مطالعه، تحقيق یک‌بعدی و ناقص خواهد بود و یافته‏های برگرفته از آن نیز احتمالاً، راه‌حلی بخشی و محدود خواهد بود. حتی در صورت عملی ساختن آن‌ها، تحولی به وجود نخواهد آمد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت بدون نگرش سیستمی، وضعیت مطالعه بخشی از یک مجموعه و نظام در زمان و مکانی خاص ارتقا یافته است که در بلندمدت هیچ تضمینی برای حفظ و توسعه و مانایی آن وجود ندارد. چراکه این تغییر به‌صورت محدود است و قابل‌تعمیم در جامعه نیست. احتمالاً، آنچه در سایر پژوهش‌ها به‌صورت راه‌حل برای ارتقای فرهنگ مطالعه آمده است متأثر از نگاهی محدود و خُرد به قضیه فرهنگ مطالعه است. هرچند این نوع پژوهش‏ها در درون یک برنامه راهبردی برای ارتقای فرهنگ مطالعه مفید و کارساز می‏تواند باشد، ولی چنانچه به یک‌لایه یا چند عامل صرفاً توجه شود حتی اگر در سطح وسیعی هم اجرا شود، بیشتر جنبه تبلیغی خواهد داشت و تأثیر سطحی بر اذهان خواهد گذاشت. ناگفته پیداست که زود هم‌رنگ می‏بازد. با همین دیدگاه گارثون[2] (1377) در کتاب «سیاست ملی کتاب: راهنمای توسعه کتاب‌خوانی» تأکید می‏کند بهترین الگو برای توسعه کتاب{مطالعه }عملی ساختن مؤثر و ماندگار توسعه کتاب، آن است که كليه تدابیر دربرگیرنده امور مربوط به کتاب در الگو ارائه شود. در همین راستا یک «قانون نمونهوار» به‌عنوان چارچوب برنامه توسعه مطالعه آورده است که برای قانون‏گذاران و تمامی مسئولان تصمیم‏گیر در این عرصه راهنمای عالی خواهد بود. وی همچنین خاطرنشان می‏کند در هنگام تدوین سیاست ملی کتاب ضروری است که تمام تدابیر مناسب، در پرتو تعهدات چندجانبه بازرگانی دولت، در سطوح زیر منطقه‏ای، منطقه‏ای با بین‏المللی، فناوری‏های جدید چند‏رسانه‏ای و شبکه‏های اطلاعات الکترونیکی در نظرگرفته‏شوند. سیاستی که پویا و منعطف باشد و در پرتوی واکنش‏ها، تفسیرها و تجربیات شکل‌گرفته باشد.

به نظر گارثون (1377) عدم توجه به مقوله توسعه مطالعه با نگرش سیستمی باعث شده بیش‏تر ابتکارهایی که برای توسعه تولید و توزیع کتاب در کشورهای رو به رشد مطرح می‏شوند با شکست روبرو شوند. علل این پدیده را بیشتر به وضعیت عمومی اقتصاد این کشورها، جدایی آن‌ها از محورهای تولید صنایع فرهنگی، و ضعف و ناپایداری همیشگی برنامه‏های دولت و غیره مرتبط دانسته است. وی بر این باور است که دل‏مشغولی مقامات که اغلب اوقات به انتشار کتاب در بخش دولتی یا واردات انبوه آثار به‌منظور توزیع رایگان یا بسیار ارزان محدود می‏شود، هرچند ارزشمند باشد، ولی تداوم پذیر نیست. اقدامات دیگری نظیر افتتاح کتابخانه‏ها، اجرای برنامه‏های کتاب‏خوانی، اعطای جایزه‏های ادبی به پدیدآورندگان و... هرچند سودمند هستند، اما به ایجاد زیربناهای ضروری نمی‏انجامد و هیچ تضمینی وجود ندارد که ماندگار باشند. این ناپایداری فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه کتاب و کتاب‏خوانی به علت برداشت محدود از پیوندهای درونی میان بخش‏های مختلفی (آفرینش ادبی، نشر، چاپ و تولید کتاب، پخش و توزیع و فروش، مطالعه و کتابخانه‏ها) است که دنیای کتاب را می‏سازند. میان این عوامل نوعی پویایی درونی و منطقی ساختاری وجود دارد که باعث می‏شود هر عاملی به جهاتی به تمام عوامل دیگر گسترده وابسته باشد، اگر شبکه‏های فعّال پخش وجود نداشته باشند، تولید گسترده کتاب چه فایده‌ای دارد؟ اگر ناشران یا خوانندگان  وجود نداشته باشند، نوشتن کتاب چه فایده‏ای دارد؟

از سوی دیگر، هرچند به‌درستی تمام می‏توان تولید و پخش کتاب را نوعی صنعت دانست- و از «صنعت نشر» سخن گفت- محصول این صنعت یعنی کتاب، دامنه معنوی و اهمیتی فرهنگی و آموزشی دارد و به همین سبب برنامه توسعه نشری که صرفاً بر پایه معیارهای اقتصادی باشد، ممکن نیست. این ارزش‌های فرهنگی و آموزشی نامحسوس و جنبه‏های کمیت ناپذیری که باید در نظر گرفته شوند، کار تدوین سیاست توسعه مطالعه را پیچیده‏تر می‏کنند. سرشت دوگانه کتاب به‌عنوان آفریده فرهنگی و محصول اقتصادی، نیازمند دیدگاه فراگیری است که اهمیت کتاب را به ‌مثابه ابزار آموزش‌وپرورش علم، فرهنگ و اطلاعات، و هم  جنبه  فنی و اقتصادی بخش کتاب را در نظر گیرد.وجه مشترک تجربه‏های موفقیت‌آمیز در این بوده است که مقوله کتاب  به‌ مثابه یک کل در نظر گرفته‏شده و از برخوردهای جزئی مثلاً تمرکز بر کتاب‏خوانی صرف یا انتشارات صرف و... خودداری گشته و در مقابل برای گسترش همزمان تمام قسمت‌های این بخش کوشش شده است (گارثون،1377)

بنابراین با توجه به ماهیت مطالعه و  تصریح آن در رویکرد مدل پیشنهادی تحقیق سالاری(1391)، رویکرد سیستمی است که نگاه جامعی به‌تمامی اجزای فرهنگ مطالعه از عامل جهان‏بینی به‌عنوان نقطه ثقل لایه ارزش‌ها و باورها گرفته تا مطالعه افراد در کتابخانه به‌عنوان یک نماد عینی و ملموس در لایه جلوه‏ها، دارد. با این توصیف با توجه به ماهیت مطالعه آنچه به نظر راهگشا خواهد بود نگاهی جامع به موضوع فرهنگ مطالعه است که به نگرش سیستمی مشهور است. بنابراین جای دارد برای درک بهتر این رویکرد، نگرش سیستمی بیشتر تبیین شود.

 

منابع

بني اسدي، محمدحسین (1385). نگاهي به روش و نگرش سيستمي در حل مسائل سيستمهاي فرهنگي-اجتماعي. دوماهنامه چشم‌انداز ايران. ش.38(تير و مرداد). ص 28-36.

سالاری، محمود (1391). واکاوی و تبیین عوامل عمده مؤثر بر فرهنگ مطالعه در ایران و ارائه مدلی مناسب برای توسعه آن. پایان‌نامه دکتری علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی. دانشگاه فردوسی مشهد. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی.

 گارثون، آلوارا (1377). سیاست ملی کتاب: راهنمای توسعه کتاب و کتاب‏خوانی. (محمدجعفر پوینده، مترجم). تهران: نشر کارنامه.



[1].Ackoff

[2].Garzon

 

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: