داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
ما به سرقت علمی مبتلا شدهایم؟؛ پذیرفتن، گام بنیادی برای درمان
لیزنا، امیرحسین رجبزاده عصارها، پژوهشگر حوزۀ سوء رفتارهای پژوهشی و کارشناسی پژوهشی سمیم نور:
1- در مرداد ماه 95، ریچارد استون، سردبیر نشریه ساینس به ایران آمد، از بعضی مراکز بازدید کرد، با بعضی مسئولان گفتگو کرد(+)، کارگاه آموزشی ژورنالیزم هم برگزار کرد(+) و رفت.
استون بعد از رفتن از ایران، چندین مقاله دربارۀ پیشرفتهای علمی ایران منتشر کرد (مثلاً این). در شهریور ماه هم یک مقاله دربارۀ فروش پایاننامه در ایران نوشت (+). این مقاله را من همان موقع خوانده بودم. از این که تقلبهای داخلی ما در حوزۀ پژوهش در دنیا انعکاس پیدا کرده بود، اصلاً خوشحال نبودم اما به دلیل فعالیتم در این حوزه، اصل موضوع برایم چیز عجیبی نبود. برای خیلیها هم همینطور. ضمن این که مقالهاش، انعکاس داخلی هم کم نداشت (+).
2- بعد از این ماجرا، در تاریخ یازدهم آبانماه، خبری از تقلب علمی مثل بمب صدا کرد. 58 مقاله (در حوزۀ پزشکی و البته حوزههای دیگر) از 282 نویسندۀ ایرانی از سوی دو ناشر معتبر (اشپرینگر و بایومد سنترال) بازپسگیری (Retract) و به نوعی بیاعتبار شدند. یعنی یک رسوایی بزرگ. این ناشر اعلام کرده که در فرایند داوری دچار اشتباه شده بوده و حالا این مقالات را از لحاظ ارتکاب سرقت علمی و دادهسازی شایستۀ انتشار نمیداند. 49 مقالۀ دیگه هم دارند دوباره بررسی میشوند(+). بخشی از اشتباه این ناشر که در فرایند داوری صورت گرفته بود هم در نوع خودش، جالب است. ظاهراً بعضی نویسندگان هموطن ما با معرفی یک داور جعلی، توانسته بودند مقالهها را بدون طی کردن مراحل صحیحِ داوری به انتشار برسانند. این نوع کلاهبردای معرکه است (ظاهراً اولین بار پژوهشگری به نام مون از کرۀ شمالی این کار را آنقدر تابلو انجام داد که به عنوان مبدع این کلاهبرداری معرفی شده است؛ اگر میخواهید بیشتر بدانید اینجا را بخوانید). اسامی نویسندگان مقالات هم قبل و بعد از انتشار مقاله کم و زیاد شدهاند.
3- حالا موضوع حساسیتبرانگیزتر شده است. عدهای معتقدند که حرکت این ناشر و مجلات سیاسی و در راستای «بدنامسازی علمیِ» ایران صورت گرفته است. عدهای هم معتقدند باید حواسمان را بیشتر جمع کنیم. گزارشهای مختلفی در این زمینه نوشته شده (در خبرگزاری مهر، خبرگزاری فارس و ...).
در یکی از این اخبار، جانشین معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، گفته «شبکه خرید و فروش مقاله کشف شد»!!! وقتی روی زمین و در و دیوار شماره تلفن برای فروش پایاننامه نوشتهاند، معنای «کشف» اینجا چیست؟ توضیح این مقام مسئول این بوده که خود ناشر متوجه نبوده و یک نفر از داخل ایران این تخلفات را لو داده است! واکنش این مقام به نظر شتابزده است اما اطلاعات جالبی دارد (ملاحظه کنید). مهلت سهروزه هم به دانشگاهها دادند که دربارۀ این تخلفات که کم گسترده نیستند، گزارش ارائه بدهند. دانشگاه آزاد هم کمیتههای حقیقتیاب تشکیل داده و ذرهبین به دست گرفته روی آثار متقلبها.
4- فلش بک: در آخرهای مهرماه 95، معاون حقوقی وزارت علوم، با این توضیح که در حال حاضر برای برخورد با پایاننامهنویسانی که خارج از دانشگاه اقدام به این فعالیت میکنند، قانون وضعشدهای نداریم که بر اساس آن اقدام کنیم، خبر داد که لایحهای تحویل مجلس شده که بعد از تصویب آن، دیگر میتوانیم با این بنگاههای خلافکار هم برخورد کنیم (این ویدئو).
اما قبل از اعلام این خبر توضیحی میدهد که من متوجه نشدهام. میگوید اگر در دانشگاهها چنین تخلفی اتفاق بیفتد، ما قانونش را داریم. بند 18 از ماده 7 قانونِ «رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضای هیأت علمی دانشگاهها» مصوب سال 64 را مورد استناد قرار میدهد و عنوان میکند که در این بند، تقلبهای علمی و پژوهشی و تعرض به مالکیت فکری دیگران را جرمانگاری کردهایم.
در این زمینه، 2 نکته وجود دارد، یک این که نام این قانون آنچه معاون وزیر گفته نیست، عنوانش هست «قانون مقررات انتظامی هیات علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزشی عالی و تحقیقاتی کشور» (این لینک) این خیلی مهم نیست و مهمتر این است که در مادۀ 7 این قانون، 16 بند بیشتر نداریم. احتمال دارد که این قانون الحاقیهای داشته باشد که من پیدایش نکردم اما احتمالش بیشتر است که معاون وزیر این اشتباه را سهواً و بر اساس گزارشهای نادرستی که دریافت کرده، انجام داده باشد.
5- وزارت بهداشت نتیجه بررسی تقلبهای اخیر را اعلام کرد (+) به نظر معاون آموزش وزارت بهداشت، تعداد اندکی از پژوهشگران ایرانی که کارنامۀ کاری چندان پرباری هم نداشتهاند، این بدنامی را برای کشورمان به بار آوردهاند. البته یادآوری کردهاند که در مقایسه با انبوه مقالاتی که در کشورمان تولید میشود این چند مقاله درصد اندکی هستند و پروپاگاندای رسانهای غربیهاست که این خبر را بزرگنمایی کرده است.
وزارت علوم هم اطلاعیهای در مورد این تقلبها صادر کرده است (+). این اطلاعیه 7 بند دارد. در بند اول و دوم، به این پرداخته میشود که دانشگاهها باید متخلفان را پیدا کنند. در بند سوم، به راهکارهای پیشگیری از ارتکاب این موارد اشاره میکند و انگار که یکدفعه یادشان آمده باشد که غیر از تقلبهای مقالات انگلیسی، تقلبهای پایاننامهای هم داریم، اسم نرمافزار یا همان سامانۀ همانندجو را آوردهاند. گفتنی است که سامانۀ همانندجو، سامانهای مشابهیاب و مربوط به پایاننامههای فارسی است و در ایرانداک کار شده است. کار خوبی هم هست (در اخبار سیما هم به این نرمافزار اشاره شده: این ویدئو). اما این که بعد از حقیقتیابی در مورد سرقت علمی مقالاتِ انگلیسی چه نیازی به آوردن نام این سامانه بوده و چرا مثلاً از سامانهای مثل سمیم نور (ویدئو) نام برده نشده، به نظر شخصی بنده، به عجولانه بودن این اطلاعیه برمیگردد و مشخص میکند که کارشناسی بیشتری نیاز بوده است. در بند چهارم که به نظرم میتواند بهترین خبر در این اطلاعیه باشد، اشاره شده که ارتقاء اساتید و اعضای هیئت علمی تغییر کرده و آییننامهاش به دانشگاهها ابلاغ شده؛ امیدوارم این آییننامۀ جدید بهاندازۀ کافی کارشناسی شده باشد که مشکلات جدیدی به وجود نیاورد. در بند پنجم، وزارت علوم خود را به عنوان کارشناس تعیین اصالت آثار علمی معرفی کرده و در بند 6 مشخص میکند که صحبتهای معاون حقوقی وزارت علوم در خصوص مشخص بودن وضعیت رسیدگی به تخلفات اعضای هیئت علمی بر اساس «قانون مقررات انتظامی هیات علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزشی عالی و تحقیقاتی کشور» (که بالا اشاره شد) چندان دقیق نبوده و در وزارت علوم انعکاس لازم را نداشته است. در بند 7 هم مشخص نیست لایحهای که وعده داده شده وزارت علوم در مورد مقابله با سرقت علمی به مجلس ارائه کند، همانی است که معاون حقوقی وزیر علوم اشاره کرده یا خیر.
6- مشخص است که تقلب علمی و تخلفات پژوهشی تنها مختص به ایران نیست. بسیاری از کشورها درگیر این معضل هستند. بهویژه با دستورالعملهایی که برای ارتقای افراد در نظام علمی کشورها و عموماً بر اساس تعداد انتشارات وضعشده، افراد گاهی بهناچار و گاهی باانگیزههای سودجویانه به ارتکاب تخلف برای دریافت امتیاز رو میآورند.
5 بند بالایی را با جزئیات آوردهام تا نشان دهم با وجود حساسیتمان به موضوع تقلب علمی، چهاندازه پراکندهکاریم و تلاشهای دولتی ما برای مبارزه با سرقت علمی عموماً مقطعی، پراکنده، گسسته و بدون برنامهریزی میانمدت و بلندمدت پیگیری میشود. حتی در مقاطعی مثل مقطع کنونی که حساسیت نسبت به موضوع به اوج رسیده، نمیدانیم که باید از کجا شروع کنیم. همانطور که در مقاطع زمانی مختلف مشاهده کردهایم، موضع میگیریم، ضعفمان را قبول نمیکنیم، گاهی فرافکنی میکنیم، سستی میکنیم، پشتهماندازی میکنیم، سفسطه میکنیم تا آبها از آسیاب بیفتد.
بنده هم معتقد هستم رسانههای غربی با بهراه انداختن هیاهوی دروغین در بزرگنمایی تخلفات علمی به دنبال بدنامسازیِ تلاشهای علمی ما بودهاند. منتشر کردن عنوان مقالاتِ پسگرفتهشده از سوی نیچر، خود نشاندهندۀ این است بیش از همیشه تمایل به افشاگری و پیگیری داشتهاند در حالی که در اخبار پسگرفتن مقالات در دفعات قبل، خبری از انتشار عنوان مقالات نبوده است. و این که چطور میشود که یک افشاگر بدون قصد و نیت قبلی مقالات مختلف ایرانی را بررسی کرده باشد و به ناشر اطلاع بدهد که تقلب در آنها اتفاق افتاده است؟
اما این که رسانههای غربی بیش از حد شلوغش کردهاند صورتمسئله را پاک نمیکند و انتشار اسامی نشان میدهد که شمار زیادی از نویسندهها مطئناً به دلیل آموزش ناکافی و ناآگاهی بر آتش ایرانهراسی آن هم این بار در حوزۀ علم دمیدهاند. همانطور که انتظارش میرود، احتمالاً با انتشار همین خبر شماری از مقالات نویسندگان ایرانی بدون طی مراحل داوری مناسب و صرفاً به دلیل ملیت نویسندهشان رد خواهند شد.
شماری از سوء رفتارهای پژوهشی از جنس تقلب شب امتحان نیستند که همه، آنها را بشناسند و نیازی به آموزش نداشته باشند. به دلیل همین ناآگاهیها و بعضی سوء استفادههاست که باید بپذیریم که تخلفات علمی و تقلبهای پژوهشی به حد نگرانکنندهای رسیده.
بنابراین، گام نخست، پذیرفتن بیماری است. اگر پذیرفتیم که بخشی از تولید علم ما (به هر میزان) دچار مشکل است، آنوقت میتوانیم برویم سراغ برنامهریزی برای حذف این مشکل. در این مرحله، کارشناسی دقیق و واقعگرایانهای از ابعاد مشکل صورت میپذیرد و مشخص میشود کجا سهلانگاری، اهمال و سستی رخ داده است. پایاننامههای ما چه آسیبهایی دارند، مقالههای ما همینطور. تولید علممان به زبان فارسی چه تخلفات احتمالیای به همراه دارد و انتشاراتمان به زبانهای انگلیسی و زبانهای دیگر ممکن است با چه سوء رفتارهایی از دیدگاه پژوهشی همراه باشد. مشخص میشود چه سازمان یا سازمانهایی متولی این امر هستند، قوانین مربوط کداماند، کاستیهای قوانین چه مواردی هستند و در اجرا چه مشکلاتی وجود دارد. انسجام بیشتری بین تلاشها و اقدامات صورت میگیرد و آموزشهای دقیقتری به پژوهشگران و دانشجویان که پژوهشگران آیندهاند، داده میشود. آموزش و پرورش ما باید چه اقداماتی انجام دهد و آموزش عالی ما باید چه مواردی را رعایت کند. آنوقت یک برنامۀ بلندمدت تدوین میکنیم که نه یکشبه، بلکه به مرور علاوه بر حذف معضلات بهوجود آمده پژوهشگرانمان را طوری تربیت میکنیم که خواسته یا ناخواسته به سمت دامن زدن به چنین مشکلاتی قدم برنمیدارند.
بله، همۀ اینها بعد از پذیرفتن بیماری امکانپذیر است. پذیرفتن، نه تنها نخستین شرط درمان که نخستین شرط پیشگیری هم هست.
رجب زاده عصارها، امیرحسین. «ما به سرقت علمی مبتلا شدهایم؟؛ پذیرفتن، گام بنیادی برای درمان». سخن هفته لیزنا، شماره ۳۱6. 22 آذر ۱۳۹۵.
همه کارهای مابخصوص درحوزه کتابداری ترجمه صرف است .
اگر توجه کرده باشید بعضااستادان کتابداری درحال تکرار مقالات ودانشی هستند که زاده خودشان نیست
ودلشان خوش است به تعدادی مقاله وترجمه که بعضاآن هم توسط دانشجوی سرگردان وناچار به مجیزه گویی برای چاپ می فرستند.