داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
با بهار آغاز می کنید: سخنی با سرکار خانم دکتر اشرف بروجردی
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: روزهای سرد زمستانی اسفند به پایان می رسید و نسیم بهار وزیدن گرفته بود که با حکم ریاست محترم جمهور دکتر حسن روحانی سرکار خانم دکتر اشرف بروجردی سکان اداره کتابخانه ملی ایران را به دست گرفتند. امید است که مدیریتی که با نوروز آغاز شده تا پایان بهاری و پر از شکوفه باشد و دوره مدیریت ایشان میوه های خوبی در باغ فرهنگ و میراث مکتوب و میراث دیحیتال کشور پرورش یابد و تقدیم مردم عزیز ایران گردد. از خداوند می خواهیم دوره ریاست ایشان دوره ای همراه با اعتلا و رشد و توسعه برای کتابخانه ملی ایران، برای کتابداری و آرشیوداری و برای کتابداران و آرشیو داران کشور باشد، دورهای پر از تولید و با برنامه و سرشار از موفقیت.
از استاد بزرگوار دکتر نورالله مرادی درخواست کردیم که اولین سخن هفته سال نو را به عنوان خیر مقدمی به سرکار خانم دکتر بروجردی درباره کتابخانه ملی ایران بنویسند که پذیرفتند و یادداشت ایشان را در زیر خواهید خواند. از دیگر اساتید پیش کسوت نیز خواهش می کنیم در این زمینه پیش قدم شوند و اگر نکته ای دارند که می خواهند از این طریق به سمع و نظر ریاست گرامی کتابخانه ملی ایران برسانند، مطالب خود را برای ما ارسال کنند. مسلما همکاری و همراهی و واگویی تجربه های گذشته می تواند در تصمیم سازیها کمک ایشان باشد و از برخی تکرارها که در اوایل دوره های کاری مدیران اتفاق می افتد جلوگیری شود. لیزنا تلاش می کند دو تا سه یادداشت دیگر نیز از زوایای دیگر و از خبرگان و استادان با تجارب حرفهای به ویژه در حوزه کتابداری ملی و آرشیو داری منتشر نماید، باشد که قبول افتد و در نظر آید.
سید ابراهیم عمرانی – سردبیر
نامه سرگشاده به رئیس گرامی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
دکتر نورالله مرادی
بالاخره با حکم ریاست محترم جمهوری، خانم دکتر اشرف بروجردی برای مدت چهار سال به ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و به بحران چند ماهۀ فقدان مدیریت سازمان خاتمه داده شد. جای خوشوقتی است که برای نخستین بار سکان اداره سازمان به یک زن سپرده شد. اما هنوز این پرسش باقی است که چرا یک کتابدار نباید به ریاست این سازمان فرهنگی که متولی کتابداری کشور است منصوب شود، آنهم در زمانه ای که در کتابداری ایران زنان و مردانی هستند که هم تحصیلات عالی کتابداری و مدرک دکترا دارند و هم ار تجربیات ذیقیمتی برخوردارند و تنی چند از آنها در همین سازمان عمری خدمت کرده اند. ظاهراً در این مورد هنوز ملاحظات سیاسی بر تخصص ارجحیت دارد.
مقدم خانم دکتر اشرف بروجردی را به حوزۀ کتابداری ایران گرامی می داریم و با توجه به تحصیلات ایشان و اشرافی که به دو زبان عربی و انگلیسی دارند امیدواریم در مدتی که در سازمان اسناد و کتابخانه ملی حضور دارند بتوانند خدماتی اساسی و به یاد ماندنی انجام دهند. در تاریخ هشتاد سالۀ کتابخانه ملی، تصور می کنم، ریاست هفت ماهۀ زنده یاد ایرج افشار کوتاه ترین دورۀ مدیریت بوده است. در آن زمان کتابخانه ملی زیر مجموعۀ وزارت فرهنگ – سلف وزارت آموزش و پرورش کنونی – بود. ایرج افشار با حکم زنده یاد دکتر پرویز خانلری – وزیر فرهنگ وقت – به ریاست کتابخانه ملی منصوب شد. هفت ماه بعد دکتر خانلری به او گفت که دکتر ذبیح الله صفا – استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران – گله مند است که قرار بوده برادرش – ابراهیم صفا – به ریاست کتابخانه ملی گمارده شود و ظاهرا دکتر خانلری چنین قولی با او داده بود. ایرج افشار از پست خود استعفا داد تا دست وزیر را برای انتصاب جدید و وفای به قولی که داده بود باز بگذارد.
عمر ریاست ایرج افشار فقط هفت ماه بود، لیکن امروز اگر بخواهیم در بارۀ کارها و فعالیتهای کتابخانه ملی صحبت کنیم – از کارهای مرتبط با فناوری نوین اطلاعات مانند مکانیزه کردن یا دیجیتالی کردن کتابخانه بگذریم – ناچاریم در سیر تاریخی فعالیتهای کتابخانه حتماً یادی از زنده یاد ایرج افشار بکنیم که در پایه گذاری آن فعالیت نقش داشته است. بخش ایرانشناسی، انتشار کتابشناسی ملی ایران، و فهرستنویسی پیش از انتشار (فیپا) از آن جمله اند. افشار نشان داد که عرض مدت مدیریت از اهمیت بیشتری می تواند بر خوردار باشد تا طول مدت مدیریت.
نخستین رئیس کتابخانه ملی ایران زنده یاد دکتر مهدی بیانی است. کتابشناس، هنر شناس، خطاط و استاد دانشگاه که نزدیک به ربع قرن ریاست کتابخانه جدید التاسیس را بر عهده داشت. متاسفانه کتابخانه ملی در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانست در حد و اندازه یک کتابخانه ملی باشد و وظایفش را به انجام برساند. در دهۀ 1340 شمسی کار کتابخانه ملی عملاً به بازوی اجرایی واحد و بخش سانسور کتاب در وزارت فرهنگ و هنر بدل شده بود و از وظایفی که باید انجام می داد باز مانده بود. با معیارهای کتابداری بیشتر یک کتابخانه عمومی بود تا کتابخانه ملی، و متاسفانه یک کتابخانه ملی ناتوان. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با ادغام مرکز خدمات کتابداری و پیوستن کتابداران جوان و تحصیل کرده کتابخانه ملی ره صد ساله را یک شبه پیمود. با احداث ساختمان جدید و دستاوردهایی چون انتشار کتابشناسی ملی ایران با معیارهای جهانی، انتشار ابزار کار کتابداران چون سر عنوان موضوعی فارسی، فهرست مستند مشاهیر، گسترش رده های مربوط به تاریخ و جغرافیا ایران، ادبیات فارسی و اسلام در رده بندیهای دیوئی و کتابخانه کنگره آمریکا، و تدوین استانداردهای کتابداری و مطالعات اولیه و مکانیزه کردن کتابخانه و انتشار دایرة المعارف کتابداری و اطلاع رسانی و دهها کار دیگر کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران توانست موقعیت خود را در سازمانهای بین المللی کتابداری تثبیت کند. همه اینکارها با همت و کوشش کتابداران کارآمد و دلسوز کتابخانه و حمایت تنی چند از روسا انجام شد.
هیچ شکی نیست که کتابداران و آرشیویست های سازمان و انجمن کتابداران ایران آماده همکاری همه جانبه با خانم دکتر بروجردی هستند و از هیچ کوششی در این راه دریغ نخواهند کرد. خانم دکتر بروجردی با حمایت از نیروی متخصص و کارآمد سازمان می تواند گامهای مهمی در راه پیشرفت سازمان اسناد و کتابخانه ملی بر دارند.
در ضمن ارج نهادن به کارهای انجام شده در سازمان و لزوم ادامه آنها تصور می کنم ذکر چند کار اساسی که عملا نادیده گرفته شده و باید هر چه زودتر به سر انجامی برسد ضروری است.
بندهای اول تا سوم ماده 3 اساسنامه کتابخانه ملی ایران مصوب سال 1369 این اهداف را برای کتابخانه ملی تعیین کرده است:
اول. گردآوری، حفاظت، سازماندهی و اشاعۀ اطلاعات مربوط به آثار مکتوب (چاپی و خطی) و غیر مکتوب در ایران و یا متعلق به ایرانیان خارج از کشور؛
دوم. گردآوری، حفاظت، سازماندهی و اشاعۀ اطلاعات مربوط به آثار مکتوب (چاپی و خطی) و غیر مکتوب در زمینۀ ایرانشناسی و اسلام شناسی، خصوصاً انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ( قدس سره الشریف)؛
سوم. گرد آوری، حفاظت، سازماندهی و اشاعۀ اطلاعات مربوط به آثار مکتوب و غیر مکتوب معتبر علمی، فرهنگی، فنی از کشورهای دیگر.
بند یک ماده 3 گردآوری، حفاظت، سازماندهی کلیه آثار چاپی فارسی را که در ایران یا کشورهای دیگر چاپ ومنتشر شده اند، از کتاب «زندگی مسیح» که در 1037 هجری قمری در لیدن هلند به چاپ رسیده تا امروز را در بر می گیرد. بعلاوه کتابهایی که به زبانهای غیر فارسی در ایران چاپ و منتشر شده اند. حفاظت و سازماندهی این کتابها در گرو گردآوری آنهاست، و این در حالی است که بسیاری از این کتابها در هشت دهه عمر کتابخانه ملی گردآوری نشده و جای آنها در مجموعۀ کتابخانه ملی خالی است. رقم صحیح و دقیق کسری مجموعه کتابخانه ملی نیاز به تحقیق دارد، ولی بر اساس یک مطالعه – هر چند شتابزده – می توان گفت که حداقل پنجاه در صد آثاری که در ایران منتشر شده اند در مجموعه کتابخانه ملی وجود ندارند. این کسریها بیشتر مربوط به دوران قاجار و دوره پهلوی اول می شود. اگر آثاری را که در همین سه چهار دهه اخیر به زبان فارسی در دیگر کشورها منتشر شده اند و کتابخانه ملی نتوانسته آنها را گردآوری کند به این محاسبه اضافه کنیم حجم کسریها به نحو چشمگیری افزایش می یابد. با تاسف حتی در زمان حاضر نیز برغم بخشنامه رسمی دولت در مورد واسپاری که ناشران دولتی و بخش خصوصی را ملزم می کند تا دو نسخه از انتشارات خود را به کتابخانه ملی بفرستند، سالانه حدود 5 تا 10 در صد انتشارات کشور به کتابخانه ملی تحویل داده نمی شود. انتشارات فارسی خارج از کشور – که تعداد آنها کم هم نیست – جای خود را دارد.
ضرورت دارد در اسرع وقت صورت و سیاهه کسری مجموعۀ کتابخانه ملی تهیه شود و نسبت به گردآوری آن ها اقدام گردد. این کاری است که نیاز به برنامه ریزی و کوشش بسیار زیاد دارد و بحث در باره چگونگی انجام آن را به فرصت دیگری وامی گذاریم. بدون شک گردآوری کسری مجموعه کتابخانه ملی به میلیاردها ریال بودجه نیاز دارد و در شرایط فعلی کتابخانه ملی چنین امکانی را در اختیار ندارد. ولی این نمی تواند دلیلی باشد برای اینکه این کار مهم در برنامه کارهای فوری کتابخانه قرار نگیرد. باید سیاهه کسریها تهیه شود و همزمان باید نسبت به گردآوری و خرید کتابهایی که در یکی دو سال گذشته به کتابخانه ملی تحویل داده نشده اقدام کرد. با امید اینکه دولت در سالهای پیش رو بتواند بودجه ای برای گردآوری کتابها و نشریات در اختیار کتابخانه ملی قرار دهد. در آن موقع سیاهه کسریها باید آماده باشدتا بتوان از طریق خرید مستقم از ناشران، خرید کتابهای دست دوم، مبادله و بالاخره تهیه نسخه های زیراکسی نسبت به تهیه کسریها و تکمیل مجموعه تا آنجا که ممکن باشد اقدام کرد.
مورد دیگر تکمیل مجموعه ایرانشناسی و اسلام شناسی کتابخانه ملی است که در بند دوم ماده 3 اساسنامه کتابخانه ملی آمده است. با این تفاوت که مجموعۀ ایرانشناسی و اسلام شناسی را کتابهای غیر فارسی تشکیل می دهند که در ایران منتشر نشده اند و باید آنها را خریداری کرد. مجموعه ایرانشناسی و اسلام شناسی – بخصوص بخش نشریات آن – کامل و روز آمد نیست و بر خلاف آنچه در اساسنامه آمده بخش مربوط به انقلاب اسلامی آن بسیار ضعیف است. این بخش حدود 600 عنوان مجله و پیایند دارد که سالها است روز آمد نشده و عقب مانده است. لازم است این مجموعۀ مجلات یک بار به گونه ای اصولی بررسی و وجین شوند، مواردی که ادامه تهیه آنها ضروری نیست حذف شوند و در عوض نشریات مهمو ضروری سفارش داده شود. کتابهای بخش ایرانشناسی و اسلام شناسی نیز وضعیت بهتری ندارند. آخرین ویرایش کتابها که در دو سه دهه اخیر منتشر شده اند در این مجموعه حضور ندارند. مجموعه پایاننامه هایی که ایرانیان در دانشگاههای خارج از کشور نوشته و دفاع کرده اند بسیار ناقص است.
در مورد ایرانشناس و اسلام شناسی مشکل دیگری هم وجود دارد. پیشنهاد می شود در نشستی از متخصصان و صاحب نظران و کتابداران با تجربه معنای این دو اصطلاح «ایرانشناسی» و «اسلام شناسی» با توجه به اهداف و وظایف کتابخانه ملی روشن شود. بخصوص با وجود بنیاد ایران شناسی ، وظیفه کتابخانه ملی در تهیه و گردآوری منابع ایرانشناسی چیست. آیا کتابخانه فقط باید این منابع را گردآموری کند یا در حوزه مطالعات ایرانشناسی هم باید فعال باش. در مورد اسلام شناسی هم چه نوع منابعی باید گردآوری شود. آیا منظور از اسلام شناسی – در کتابخانه ملی – شناخت تاریخ جهان اسلامو شناخت فرهنگ و تمدن اسلامی است یا منظور شناخت دین اسلام است. در این صورت آیا فعالیت کتابخانه ملی با مراکز پژوهشی اسلامی در کشور تداخل پیدا نمی کند.
مورد دیگر که از اهمیت ویژه ای برخوردار است که سازمان اسناد در دو سه دهه اخیر کارهای زیادی در این باره انجام داده، حفظ و نگهداری است. در کتابخانه ملی حفظ و نگهداری مجلات و نشریات و منابع دیداری و شنیداری و همچنین نسخههای خطی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. متخصصان کتابداری و آرشیوداری، حفظ و نگهداری را به دو شاخه اصلی تقسیم می کنند. حفظ و نگهداری غیرفعال، شامل احداث مخازنی است که بر اساس اصول و استاندارد های علمی ساخته و تجهیز شده باشند، تعبیه سیستمهایی پیشگیری و اطفای حریق، و فراهم آوردن دمای مناسب، جلوگیری از سرقت و کارهایی از این دست. در این مورد سازمان اسناد بسیار موفق عمل کرده و می توان امیدوار بود که در آینده بهتر از این هم بشود. اما حفظ و نگهداری فعال داستانی دیگر دارد کلیه منابع، بخصوص نسخه های خطی و منابع دیداری شنیداری باید مورد به مورد بازرسی و وارسی شوند و در صورت نیاز نسبت به مرمت آنها و قارچ زدایی ضد عفونی آنها اقدام گردد. در مورد نشریات و مجلات که کاغذ آنها مرغوب نیست این کار از اولویت بیشتری بر خوردار است. مخازن باید سالی یکبار انبار گردانی شوند تا از گم شدن و سرقت منابع جلوگیری شود. این کار در گرو در اختیار داشتن فهرست و سیاهه کامل منابع است که باید قبلا از دیوان تهیه شده باشد.
موفقیت خانم دکتر بروجردی و همه کتابداران و کارکنان کتابخانه ملی ایران را از درگاه خداوند متعال خواهانیم.
مرادی، نورالله، عمرانی، سید ابراهیم.«با بهار آغاز می کنید: سخنی با سرکار خانم دکتر اشرف بروجردی».سخن هفته لیزنا، شماره ۳۳1، 14 فروردین 1396.
با سپاس بسیار از استاد دکتر مرادی که انسانی اندیشمند و با دغدغه های ملی هستند. کم می گویند و کم می نویسند اما درست و جسابی پیام می دهند.
آنچه ایشان گفتند می تواند چارچوبها و راهبردهای اصلی کتابخانه ملی باشد. باید قدر این اندیشه ها را باید دانست. سازمانها میلیونها تومان پول پرداخت می کنند تا برنامه راهبردی برای آنها تدوین شود. آنچه دکتر مرادی مطرح کرده اند همچون یک برنامه راهبردی و ملی است.
امیدوارم ریاست جدید این پیام را جدی بگیرند و بسترها و سازوکارهای مورد نیاز را برای پیاده سازی آن فراهم کنند.
بهروز باشید
فتاحی
درست فرموده اید،حق با شماست و بنده باید بیشتر دقت می کردم. همانطور که فرموده اید، ایشان سکان اداره سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران را برعهده گرفته اند.
با اینهمه در مقدمه ای که بر یادداشت استاد گرامی جناب آقای دکتر مرادی نوشته ام، همه جا آرشیو ملی و کتابخانه ملی را کنار هم گذاشته ام و از همه پیش کسوتها و کسانی که درد آرشیو ملی،اسناد ملی، و کتابخانه ملی را دارند تقاضا کرده ام در صورت تمایل برایمان بنویسند. از شما هم تقاضا می کنم که از اسناد ملی و توصیه های دلسوزانه تان بنویسید.
و دو نکته:
1_ تصمیم نداریم کامنتهایی که در مورد حقوق و مزایای کارکنان و مهدکودک و راه دور این عزیزان است و مسایل رفاهی و پرسنلی را طرح میکنند در این مجموعه چیزی منتشر کنیم و از همکاران کتابخانه که کامنتهایی با این مضمون برای این نوشته ارسال کرده اند عذرخواهی می کنیم.
2- سرکار فاطمه خانم کامنتی ارسال کردهاند که به احترام خوانندگان منتشر شده ولی منتظر بودم که دوستان خود پاسخ اینگونه مطالب را بنویسند. بنده بر خلاف معمول که نظرات خوانندگان را به گوش جان می شنوم و پاسخ نمی دهم ، لازم بود از جناب آقای حمید به خاطر بی دقتی خودم عذرخواهی کنم، که دست به قلم شدم و حال فرصت را غنیمت می شمارم و پاسخ فاطمه خانم را هم می دهم.
دوست گرامی سرکار فاطمه خانم، شان این رئیس جمهور که بنده می بینم بیش از این بوده و هست و هر جا کسی منصوب ایشان است، لابد شایستگیهای لازم را داشته و ندیده ام به کسی به عنوان جایزه پست داده باشند.
با احترام- سردبیر