کد خبر: 32404
تاریخ انتشار: دوشنبه, 11 دی 1396 - 10:55

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

کتاب‌هایی که قرار نیست بخوانیم

منبع : لیزنا
یزدان منصوریان
کتاب‌هایی که قرار نیست بخوانیم

یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: ایتالو کالوینو[1] - نویسنده نامدار ایتالیایی - در کتاب «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری»[2] کتاب‌های بازار نشر را به 20 دسته تقسیم می‌کند. معیار این طبقه‌بندی بر مبنای «تجربه زیسته» ما از چگونگی ارتباط با جهان کتاب‌ها تعریف می‌شود و در نهایت برای هر یک از مخاطبان منحصر به فرد است. زیرا مبنای طبقه‌بندی کالوینو نه موضوعی است، نه زبانی، نه تاریخی، نه جغرافیایی و نه هیچ یک از شکل‌های رایج دیگر. بلکه تجربه هر مخاطب از مواجهه با بازار نشر مبنای تقسیم‌بندی او محسوب می‌شود و به همین دلیل خلاقانه است و می‌تواند بیانگر بخشی از ارتباط پر رمز و راز ما با جهان کتاب‌ها باشد. ارتباطی که سرشتی پیچیده و چندوجهی دارد و همراه با شبکه‌ای از پیوندها به مفاهیمی از جنس زمان، مکان، زبان، تاریخ و فرهنگ در طول زمان ساخته می‌شود و گسترش می‌یابد[3].

در تقسیم‌بندی کالوینو دستۀ نخست انبوه کتاب‌هایی هستند که ما هنوز نخوانده‌ایم و بخش عمده‌ای از آن را نیز هرگز نخواهیم خواند. سهم این گروه هزاران بار بیشتر از تعداد کتاب‌هایی است که خوانده‌ایم یا می‌توانیم بخوانیم. زیرا با توجه به محدودیت عمر آدمی، در نهایت هر یک از ما فقط قطره‌ای از این اقیانوس را خواهیم چشید. اما این محدودیت به معنای انصراف از خواندن نیست. به قول مولوی آب دریا (جیحون) را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید.

گروه دوم کتاب‌هایی هستند که اساساً از خواندنشان بی‌نیازیم. دلایل این بی‌نیازی نیز متعددند. مثل آثاری که ما مخاطبشان نیستیم یا در قلمرویی بیرون از علایق ما قرار دارند. افزون بر این چه بسیارند آثاری که ظاهراً روزآمد هستند، اما هیچ سخن تازه‌ای برای مخاطب به ارمغان نمی‌آورند[4].

سومین گروه کتاب‌هایی هستند که اساسا برای هدفی غیر از مطالعه منتشر شده‌اند. می‌توان این دسته را به چندین شاخه فرعی‌ تقسیم کرد. مثل کتاب‌هایی که جنبه تزئینی دارند، آثاری که برای ارتقاء شغلی نویسنده منتشر شده‌اند، انبوه عناوینی که سازمان‌ها و نهادهای مختلف برای مصرف بودجه‌های پژوهشی خود منتشر کرده‌اند و غیره. اینها همان آثاری هستند که مرده متولد می‌شوند و هرگز خواننده نخواهند داشت.

گروه چهارم کتاب‌هایی هستند که «بی‌نیاز به باز کردنشان آن‌ها را خوانده‌ای، چون آن‌ها از کتاب‌هایی هستند که پیش از نوشتن خوانده شده‌اند» و همچون گروه قبلی حرف تازه‌ای برای گفتن ندارند. گروه پنجم کتاب‌هایی هستند که از ارزشی نسبی برخوردارند و اگر عمر دوباره‌ای داشتیم حتماً آن‌ها را می‌خواندیم، اما افسوس که این آرزو محال است. این پنج دسته آثاری هستند که نگرانی چندانی برای ما ایجاد نمی‌کنند، زیرا از مطالعه آن‌ها بی‌نیازیم و به تعبر کالوینو «لشگر پیاده‌نظام قشون کتابها» محسوب می‌شوند.

اما دشواری کار از گروه ششم آغاز می‌شود. آثاری که دلمان می‌خواهد بخوانیم، اما مطالب دیگری داریم که خواندشان ضروری است. مثل کتاب‌های درسی که برای آزمون پایان ترم باید بخوانیم و ما را از خواندن رمان‌های جذابی که دوست داریم باز می‌دارند. گروه هفتم کتاب‌های گران قیمتی هستند که به تازگی منتشر شده‌اند و در کتابخانه هم یافت نمی شوند و ما ناگزیریم تا روزی که تخفیف خوبی برایشان در نظر گرفته می‌شود صبر کنیم. گروه هشتم و نهم به ترتیب کتاب‌های چاپ گالینگور هستند که می‌دانیم یا به زودی جلد کاغذی آن‌ها با قیمت ارزان منتشر می‌شود یا می‌توانیم آن‌ها را از دوست یا کتابخانه‌ای امانت بگیریم. بنابراین، می‌توان تا آن روز صبر کرد.

دهمین گروه کتاب‌هایی هستند که ظاهرا تا امروز همه آن‌ها را خوانده‌اند و ما هم می‌توانیم تظاهر کنیم آنها را خوانده‌ایم! متاسفانه اغلب آثار کلاسیک و شاهکارهای ادبی در این دسته قرار دارند. کتاب‌هایی که گویا قرار است فقط آن‌ها را تحسین کنیم و تصمیمی جدی برای خواندنشان نداریم!

یازدهمین گروه کتاب‌های هستند که مدتهاست برای خواندن یکی از آن‌ها نقشه می‌کشیم و مترصد فرصتی هستیم که یک روز به راستی بنشینیم و آنها را بخوانیم و هر بار در قفسه کتابفروشی یکی از آنها در برابرمان ظاهر می‌شوند با خود می‌گوییم سرانجام روزی تو را خواهم خواند. اما آن روز هنوز فرا نرسیده است!

گروه دوازدهم کتاب‌هایی هستند که مدتها در جستجوی آنها بوده‌ایم ولی هیچ وقت موفق به یافتنشان نشده‌ایم و حالا در گوشه‌ای دنج از یک کتابفروشی قدیمی یکی از آنها سر راهمان سبز شده‌ است. با دیدن عنوان این آثار، موجی از خاطرات قدیمی برایمان زنده می‌شود. یاد دوستی که برای اولین بار از این کتاب برایمان سخن گفته است؛ یا خاطره استادی که در کلاس درس مشتاقانه از آن سخن می‌گفت. این آثار همچون حلقه‌ای ما را به گذشته متصل می‌کنند و بیشتر کاربرد نوستالژیک دارند که همین هم البته غنیمت است!

سیزدهمین دسته کتابهایی هستند که از قضا دقیقاً به موضوعی می‌پردازند که همین روزها ذهن ما را به خود مشغول کرده است. دیدن چنین آثاری نیکبختی بزرگی است و همچون کشفی غیر منتظره حسی سرشار از شادی و شعف به آدمی می‌بخشد. بویژه اگر انتظار نداشته باشی درباره آن موضوع ویژه کتابی مستقل نوشته شده باشد.

دسته چهاردهم کتاب‌هایی هستند که دوست داریم همیشه دم دست باشند، زیرا به آنها زیاد مراجعه می‌کنیم. فرهنگنامه‌، دستنامه یا دستورنامه‌ای که به کارمان می‌آید و قرار است مدتها از آن استفاده کنیم. مثل «کتاب مستطاب آشپزی: از سیر تا پیاز» به قلم استاد نجف دریابندری که وجودش در هر آشپزخانه‌ای ضروری به نظر می‌رسد.

پانزدهمین گروه کتاب‌هایی هستند که دلمان می‌خواهد برای تعطیلات تابستان یا سال نو داشته باشیم تا در فرصت و فراغتی مناسب بخوانیم. رمانی که به تازگی منتشر شده و منتقدان از آن به نیکی یاد می‌کنند یا دوست و همکاری از آن برایمان صحبت کرده و گفته است که اگر آن را نخوانی نیمی از عمرت بر باد رفته است!

شانزدهمین گروه آثاری هستند که فکر می‌کنیم به دلیلی مشخص باید در کتابخانه شخصی ما باشند. مثلاً وقتی اغلب آثار یک نویسنده را در خانه داریم، ناخودآگاه احساس می‌کنیم باید سایر آثارش را هم بخریم تا این مجموعه کامل شود. یا هر اثر جدیدی از نویسنده یا مترجم محبوب ما.

 هفدهمین گروه شامل آثاری است که به دلیل نوعی کنجکاوی حریصانه و توجیه نشدنی ما را به خود جلب می‌کنند. عناوین جذابی که به تنهایی برای جلب توجه ما کفایت می‌کنند تا نتوانیم در مقابل خریدشان مقاومت کنیم. تصور کنید در کتابفروشی قدم می‌زنید و کتابی با عنوان «ذهن بی‌خانمان»[5] می‌بینید، آیا می‌توانید در برابر این عنوان رازآلود مقاومت کنید؟

هجدمین گروه آثاری هستند که سالها پیش خوانده‌ایم و اکنون احساس می‌کنیم باید دوباره آن‌ها را بخوانیم. نیاز به این بازخوانی نیز معمولاً مربوط به تاثیری است که برخی از آثار در زندگی ما می‌گذارند، یا به نوعی نقطه عطفی محسوب می‌شوند. مثلاً نخستین رمان مفصل و باشکوهی که در نوجوانی خواندم «ابلوموف» به قلم ایوان گنچاورف بود که با ترجمه درخشان سروش حبیبی بسیار خواندنی است و همیشه دوست دارم دوباره آن را بخوانم. نوزدهمین گروه آثاری هستند که همیشه تظاهر کردیم قبلا خوانده‌ایم و اکنون زمان آن رسیده است که به راستی بنشینیم و آن‌ها را بخوانیم!

آخرین گروه آثاری هستند که به تازگی منتشر شده‌اند و در بخش تازه‌های یک کتابفروشی با جلدی درخشان خودنمایی می‌کنند. این طبقه خود بر اساس نویسنده و موضوع شامل چند بخشی فرعی است. مثل آثاری از نویسندگان جدید یا جدیدترین آثار یک نویسنده قدیمی یا کتابی درباره یک موضوع تازه. در نهایت شکلی از تازگی و طراوت در این گروه وجود دارد که آن را از نوزده طبقه قبلی متمایز می‌کند. کالوینو در این زمینه می‌‌نویسد: «یک کتاب تازه منتشر شده، به تو نوعی لذت خاص می‌دهد، این فقط کتاب نیست که تو داری با خود می‌بری، بلکه تازگی آن است که فرقی با یک شی تازه از کارخانه درآمده ندارد. ... تو همیشه در آرزوی آشنایی با تازگی واقعی بوده‌ای که با یک بار تازه بودن همیشه تازه می‌ماند. اگر بی‌تحمیل یا تعقیب کتابی را به محض انتشار بخوانی در همان لحظۀ اول صاحب این تازگی شده‌ای». (کالوینو، 11 :1381).

سخن پایانی

ممکن است این پرسش مطرح شود که اساساً سودمندی این دسته‌بندی چیست و این شکل نگریستن به جهان کتاب‌ها به چه کار آید؟ من بر این باورم که فایده‌اش در یافتن راهکاری موثر برای مواجهه منطقی با انبوه انتشارات روزگار ما نهفته است. در جهانی که هر روز صدها اثر جدید منتشر می‌شود، چگونه باید راهمان را در این آشفته‌بازار بیابیم؟ آیا باید خود را به این سیلاب بسپریم، از آن کناره بگیریم یا چاره ای دیگر بجوییم؟ به نظرم می‌توانیم یک «برنامه مطالعاتی» یا «نقشه‌ای برای خواندن» داشته باشیم - که البته برای هر یک از ما و با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم این برنامه یگانه است - و نمی‌توان نسخه‌ای یکسان برای همگان نوشت. فقط باید در نظر داشته باشیم که توجه به دو عنصر «زمان» و «کیفیت» در این زمینه حیاتی است. تا زمانی که مطالعه مستمر و همراه با درنگ و تامل باشد (آنچه در آهسته‌خوانی اولویت دارد)، کمیت و حجم مطالبی که خوانده می‌شود اهمیتی نخواهد داشت. به سخنی دیگر ما همچنان به گزیده‌خوانی، بازخوانی و پیوسته‌خوانی نیاز داریم تا بتوانیم از دریای بیکران دانش بهره‌ای شایسته ببریم و هر یک به سهم خود جهان را به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کنیم.

منصوریان، یزدان. «کتاب‌هایی که قرار نیست بخوانیم» .سخن هفته لیزنا، شماره ۳70، 11 دی ۱۳۹۶ 

-----------------------------------------------------------------------------------------

 منابع

کالوینو، ایتالو (1381) اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری. ترجمه لیلی گلستان. تهران: نشر آگه.

منصوریان، یزدان (1396) صورت انسانی کتاب‌ها. سخن هفته لیزنا، شماره ۳۴۲، ۲۹ خرداد ۱۳۹۶.


[1] Italo Calvino

[2] If on a Winter's Night a Traveler

[3]  قبلاً در یادداشتی با عنوان «صورت انسانی کتاب‌ها» به اختصار به ماهیت شگفت‌انگیز شبکه ارتباطی ما با کتاب‌ها اشاره کرده‌ام.

[4]  پیش از این در یادداشتی مستقل با عنوان «تازگی اطلاعات و روزآمدی در انتشار را مترادف تلقی نکنیم» به این موضوع پرداخته‌ام.

[5]  برگر، پیتر؛ برگر، بریجیت و کلنر، هانسفرید (1381) ذهن بی خانمان: نوسازی و آگاهی. تهران: نشر نی.

دانشجوی علم اطلاعات
|
Iran
|
1396/10/17 - 08:16
0
2
سلام
تشکر از دکتر منصوریان، چه تقسیم بندی به جا و جالبی. ممنون.
زینب
|
Iran
|
1396/10/15 - 20:25
0
2
با سلام
متنی عالی بود که باعث تفکر هم می شه
و دسته بندی متفاوت بود
سپاس
خالقی
|
Iran
|
1396/10/12 - 22:46
0
2
سلام و سپاس
دسته بندی جالبی بود به ویژه دسته هجدهم تصور می کردم فقط من این احساس را دارم.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: