داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، ابراهیم عمرانی، سردبیر: صحبتهای استاد فرهیخته و آشنای دیرین همه کتابداران این مرز و بوم، و عضو جدید هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور، سرکار خانم مهری پریرخ، صحبت امروز مرا اندکی تغییر داد.
راستش سرمقاله این هفته را غروب جمعه تمام کرده بودم که دیروز صحبتهای ایشان را دیدم و تصمیم گرفتم متن را با اشاره به صحبتهای ایشان تکمیل کنم. صحبت من در ادامه صحبت هفته قبل بود که گزارشی از مجمع عمومی انجمن و بحث تمرکز زدایی بود. از سویی میزگردی در ایبنا داشتیم که آن هم منتشر شده بود و نکاتی هم آنجا صحبت شده بود که نیاز به توضیح داشت. من قبلا از خبرنگار و مدیر خبر ایبنا که این میزگرد را برگزار کردند و فرصت دادند که مطالبی در مورد تصدی گری دولت در امور مختلف و از جمله کتابخانه ها طرح شود تشکر میکنم و میدانم که پیاده سازی صحبتها زحمت زیادی میبرد (خودم درگیر این پیاده سازیها بوده و هستم)، و کار خبر رسانی با پیاده سازی کامل صحبت و آن هم مصاحبهها و میزگردهای طولانی و بعد ویرایش کردن مطلب بیگانه است، و به همین دلیل اغلب بعد از انتشار مصاحبهها و میزگردها با این مواجه میشوید که گوشههایی از مطلبتان افتادگی دارد و یک جاهایی درست منتقل نشده است، و یک جاهایی هم کلام خودتان درست منعقد نشده بوده و تقصیر خبرنگار و پیاده ساز نیست و البته در مطبوعات خیلی طبیعی است و گلایه ای ندارم، ولی از آنجا که سخن هفته لیزنا را داریم، فکر کرده بودم برخی از این گوشه ها را توضیح بدهم و تا روز جمعه نوشته بودم و حالا از صحبتهای خانم دکتر پریرخ هم برای تکمیل صحبتم کمک میگیرم و با اجازه خوانندگان، دوستان گرامی و مسئولان نهاد در همینجا از حضور ایشان و سرکار خانم دکتر فهیمنیا در هیات امنای نهاد بسیار ابراز خوشوقتی می کنم و از زحمات سرکار خانم دکتر وزیرپور و سرکار خانم دکتر عصاره قدردانی و سپاسگزاری مینمایم.
در "سخن هفته" هفته قبل که در مورد تمرکز زدایی از تعیین سرفصلها توسط گروهی از اساتید (با فرض بهترین اساتید) نوشته بودم:" از سویی به این مدل متمرکز ایرادهایی هم وارد بوده و هست .... یشتر تحصیلکرده های دوره پی اچ دی از دانشگاههای خارج از کشور ... جایگزین گروه اول شدند. افرادی که در بین آنها بودند افرادی با سابقه های زیاد کار حرفهای و کار آموزشی که نوید دوره خوبی را میدادند که البته بهتر از قبل بود، ولی اینکه عدهای دروس را بنویسند و تجویز کنند، باز در جاهایی میتوانست جلوی خلاقیتها را بگیرد." و این باور من از سر تجربه است و اگر به کتابها و مقاله ها رجوع کنید و باب تئوری را باز کنید، استادی مدافع تمرکز میشود و حرفهای بسیار خوبی میزند و اشاره میکند که در ایران، به علت بافت سازمانی و اخلاق اجتماعی/حرفهای تمرکز بهتر جواب میدهد و استاد دیگری برای شما مینویسد، ببینید بخش خصوصی چقدر دارد خوب کار میکند و اگر دولت چوب لای چرخش نگذارد به سرعت رشد میکند، چون تمرکزی بر کارش نیست و خودش خلاقیت دارد و تصمیم میگیرد و کار جلو میرود و در بخش دولتی هم مثالها کم نیست. من فقیر سراپاتقصیر، عمرانی، کتابدار قدیمی دانشگاه تهران، با هزار دلیل خدمتتان عرض میکنم با تمرکز در نظارت موافقم که همان استاندارد است و گفتهام و نوشتهام که تمرکز بیش از این منابع کشور (انسانی و مادی را هرز میبرد)، به ویژه وقتی اصرار بر این باشد که آنچه من فکر میکنم صحیح است. این نظر شخصی است و کاملا قابل نقد ولی همه جا باید اول برادری خودم را ثابت کنم و بعد ادعای ارث کنم. بنابراین وظیفه خودم میدانم که نظر خودم را صریح بنویسم که شبهه ایجاد نکنم و باز آمادگی نقد شدن را دارم و این را هم قول می دهم.
در میزگرد ایبنا هم چیزی شبیه همین مطلب را نوشتم: "این معظل نشانگر بیمار بودن آموزش عالی در ایران است که واضحترین دلیل آن تصدیگری دولت در امر آموزش کشور است. عمرانی گفت: زمانیکه هر چیزی اعم از نظام آموزشی در اختیار دولت باشد، طبیعی است که مردم در برخی موارد پیش بیفتند و یا برعکس به علت محدودیتهایی که دارند جا بمانند. نکته مورد اهمیت، همسو نبودن مردم در حرفهها با دولت است که باعث جلوگیری از بروز خلاقیتها میشود. این مشکل در شغل و حرفه کتابداری هم به خوبی آشکار است؛.... ."(ایبنا)
بله من بر این باور هستم که جامعه منتظر نمی ماند ما برایش تصمیم بگیریم و این را بارها و بارها و در مسایل مختلف نشان داده است. تمرکز می شود انگشتی که بانک مرکزی بر دکمه بالا رفتن قیمت ارز میگذارد و دیگر نمیتواند دستش را به راحتی از روی آن بردارد. رئیس جمهور قبلی بیمهابا دستش را از روی دکمه کنترل ارز برداشت و قیمت از 10638 ریال در 20/6/1390 تا 20/10/1390 به رقمی بالای 38000 ریال رسید که افزایشی نزدیک 270% داشت تا در ماههای اخیر که به قصد بالا بردن متعادل نرخ و همسو کردن نرخها با بازار داخلی و جهانی، با احتیاط فراوان دستشان را برداشتند ولی نتوانستند آن را کنترل کنند و نهایتا مجبور شدند با کنترلهای شدید حرکت را متوقف کنند تا آرام آرام بر کار سوار شوند. این مطلب را با اشاره به صحبتهای خانم دکتر پریرخ ادامه می دهم: "به نظر من آنچه نهاد بیش از همه باید مورد توجه قرار دهد بحث خدمات آن است؛ خدماتی که موظف است به مردم با همه ویژگیهای مختلف آن از جنسیت ها، نیازها و تفاوت های آنان ارائه دهد."(لیزنا). من همین پنجشنبه در کلاسی خدمت شاگردان عزیزم توضیح می دادم که رسم بود (و هنوز هم می بینم) کتابدارانی در کتابخانه ها که خود را شاخص می پندارند و فکر می کنند که مهارت ویژه دارند و فهرستنویسی بلد هستند و .... خلاصه کلاسشان خیلی متفاوت است.... میروند پشت صحنه و در پستوهای کتابخانه مستقر میشوند و به نیم فاصله و همزه ماقبل مکسور میپردازند و اینکه ما برای نمایهسازی از مالتی تزاروس استفاده کنیم یا از انتولوژی ؟؟!!!! و تازه کار ترین افراد را میفرستند به میز امانت که همه حاصل کار فهرستهای اعلای خودشان را دود کنند و بفرستند به هوا. دوستان عزیز با کلاس توجه داشته باشند که یک جواب اشتباه (و اگر لحن هم اشتباه باشد که نور علی نور می شود) آن تازه رسیده بی تجربه، مراجعه کننده را فراری میدهد. کاری که من از سالهای پایانی دهه 1360 در کتابخانه هایی که بودم به جد با آن برخورد میکردم و بهترین کتابداران باید در خدمت مراجعان و در صف اول باشند. فهرستنویسهای خوب و بی ادعا هم جایشان بر چشم بنده بوده و هست و خوب می دانند که قصد من بی ارزش کردن کار آنها نیست که خودم در این سن دیگر یک فهرستنویس کهنه کار هستم. من هم معتقدم آنچه نهاد باید انجام دهد خدمات است، با همان تعریفی که سرکار خانم دکتر پریرخ در ادامه جملهشان فرمودهاند. و باز یکی دو جمله جلوتر فرمودهاند: نمی توان گفت که نهاد کتابخانه ها باید منتظر بماند تا مخاطبان آن مراجعه کنند، بلکه باید به صورت برعکس کتابداران وارد جامعه شوند. و این هم از تاکیدات بسیار خوب ایشان و به شدت مورد علاقه بنده است. سرکار خانم پریرخ در قسمت دیگری از صحبتشان فرموده اند: "البته بسیاری از کتابخانه ها از نقاط مختلف ایران از فعالیتهایی که در این زمینه انجام دادند گزارشهایی را ارائه میدهند و این گزارشات در گروههای کتابداری، خبرگزاری لیزنا و در همایش ها و نشست های مختلف منتشر می شود. آنها نوآوری های جالبی را ایجاد کرده اند و اگر بگوییم که هیچ خدماتی ارائه نمی شود نسبت به بسیاری از کتابخانه ها کم لطفی خواهد شد." سپاسگزارم از تاکیدات زیبای سرکار خانم پریرخ گرامی و بسیار قدردان دبیر گرامی نهاد هستم که ایشان را برای عضویت در هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور پیشنهاد دادهاند.
مطلبم را اندکی ادامه دهم. من با دو تمرکز اندکی مشکل دارم. تمرکز در خدمات که فکر میکنم قابل انعطافتر است و تمرکز در مجموعه منابع که فکر میکنم با احتیاط بیشتری در نهاد با آن برخورد میشود.
اول از تمرکز در خدمات می گویم. همین هفتهای که گذشت میهمان دوستی از شاگردان قدیمی خودم بودم که دوره کاردانی درسهای سازماندهی شامل فهرستنویسی و رده بندی را با من گذرانده بود (1371 و 1372)، در این مجلس پنج نفر دیگر از دوستان ایشان که یکی از آنها را نیز از قبل می شناختم حضور داشتند که سه نفر کتابدار کتابخانههای نهاد و یک نفر کتابدار شهرداری و یک نفر کتابدار دانشگاه تهران بودند. وقتی که به جدیت به آنها میگویم (و این اعتقاد من است) که خود شما اصل داستان هستید، و هر جا که کتابداران از لاک خستگی و دلزدگی خارج شدهاند و خواستهاند که کار کنند توانستهاند فضا را تحت تاثیر خودشان قرار دهند (همیشه هم بر خواندن و مطاله بیشتر خودشان تاکید دارم، کما اینکه در مصاحبه ایبنا در تقسیم بندی کتابداران به دو گروه کتابداران فنی و کتابداران صف و خدمات، بر کتابخوان بودن گروه دوم به شدت تاکید کردم). باور دارم کتابدارانی که باور میکنند که کتابدار هستند، به استغنا میرسند، به شعف و شادابی میرسند و کتابدارانی که فهمیدهاند که این جامعه چه کاری برعهدهشان گذاشته با شعف و شادمانی و آرامش خودشان و فرزندان خودشان و فرزندان مردم را تربیت میکنند (به قول پیاژه تربیت فرزند تربیت مجدد پدر و مادر است)، کتابداران خودشان باید خود را تربیت کنند.
در این مجلس برخی از دوستان به قول من غُر میزدند که هر کاری میکنیم از سوی مدیران بازخواست میشویم که این کار چه بوده و فقط همان کاری را که ما میگوئیم باید انجام بدهیم. یک بار نوشتم که در پروژهای، کارشناسی، کاری را غلط انجام میداد و میگفت در جزوه استادمان اینجور نوشته. به همین دوستان هم اشاره کردم که مطمئن هستید تنبلی خودتان را گردن تمرکز زیاد نمیگذارید؟ شاید هم مدیرانی در کتابخانه ها باشند که خودشان، خود و همکارانشان را محدود میکنند که مبادا خطایی موجب از دست رفتن پست ایشان شود و کاسه داغتر از آش میشوند، والله اعلم. و با اینهمه در ادامه صحبتهای خانم دکتر پریرخ من کمترین هم تاکید میکنم که خیلی مهم است که فرصت خلاقیت و نوآوری بیشتری ایجاد شود و بگذاریم سعی و خطا کنند. بدون سعی و خطا نمی شود به نقطه مطلوب رسید. کارهایی که سعی و خطایش شده و به عنوان یک اصل یا استاندارد درآمده همه میشناسیم و مدیران کتابخانههای عمومی مساجد و شهرداری و نهاد و آستان قدس و دیگر عزیزان آنها را توصیه میکنند ولی اگر انتظار داشته باشند که هر کاری که از ذهن میگذرد ابتدا به مدیر اعلام کنند و اگر مدیر موافق بود به مقامات بالا بفرستد و اگر تایید شد سعی را شروع کنند و اگر دیدند دارد به خطا می انجامد همه چیز را پنهان کنند. من فکر میکنم در این موضوع بهترین روش اجازه دادن به سعی و خطا و خلاقیت است و در این حالت وظیفه مدیران مجموعهها این سخن سرکار خانم دکتر پریرخ میشود که فرمودهاند: خلاقیت، علاقه و روشی که توسط چند کتابخانه انجام میگیرد باید به همه کتابخانه ها برسد.
تمرکز دیگری هم که مطمئن هستم در دراز مدت نتیجه مثبتی نمی دهد و نداده است، تمرکز در مجموعه سازی است. من نمی توانم برای همه تصمیم بگیرم که همه کتابهایی را که من میگویم بخوانند. این همان چیزی است که در میزگرد ایبنا و در بالا به آن اشاره کردم: طبیعی است که مردم در برخی موارد پیش بیفتند و یا برعکس به علت محدودیتهایی که دارند جا بمانند. .... که باعث جلوگیری از بروز خلاقیتها میشود. این مشکل در شغل و حرفه کتابداری هم به خوبی آشکار است. بهتر است که من هرکتابی را که لازم دارم بتوانم از نزدیکترین کتابخانه در دسترسم به امانت بگیرم.
دوستان نزدیکتر بنده و استادان بزرگ من میدانند که ما در روزهای انقلاب که هرکسی گروهی و گروهکی را پیگیری میکرد و ایدئولوژی فضای جامعه را انباشته بود، خودمان گروهکی راه انداختیم که فقط کار کتابداری داوطلبانه می کرد، کتابخانه های مدارس و مساجد را سازماندهی می کردیم و در محله های مختلف تهران، با تاکید بر مناطق محرومتر کتابخانههای کوچکی راه میانداختیم. کتابهایی که در این کتابخانه ها می گذاشتیم، کتابهای منتخب لیست شورای کتاب کودک بود که هنوز هم به نظرم مناسبترین، علمی ترین و منصفانه ترین لیستها را منتشر میکنند. خوب به یاد دارم که در محله جوانمرد قصاب از دوستان سپاه تازه تشکیل شده جوانی آمد که ببیند ما آنجا چه میکنیم و آمد و کتابها را بازدید کرد و بعد به من گفت چرا اینجا کتابهای دکتر شریعتی و استاد مطهری نیست که در عین ارزشی بودن آثار این دو بزرگوار، سکه روز آن روزگاران این دو بزرگوار بودند. به ایشان میگفتم مخاطبان ما را هم یک نگاهی بیندازید، نوجوانانی که در آن اتوبوس دو طبقه کتابخانه شده حضور داشتند را به ایشان نشان می دادم و ایشان اصرار داشت که حتما باید آثار این دو استاد به مجموعه ما افزوده شود و ناچار از ایشان پرسیدم که شما از این دو بزرگ کدام آثارشان را خواندهاید و تقریبا هیچ چیزی را خودش نخوانده بود در صورتی که من در همان روز دست کم بیست کتاب از کتابهای این دو عالیمقام عرصه ادبیات شیعی با دو نگرش را خوانده بودم. همه حرفم این است که چون خودم خواندهام و فکر میکنم خوب است، لزوما همه آن را نمیپسندند و اگر در دکان من جنس جور نباشد، ره خود میگیرند و می روند دکان بغلی که چیز مثبتی به احتمال به او داده نخواهد شد. من تقاضا دارم دبیر کل نهاد که خودشان فردی کتابخوان هستند و در اشاراتشان به خوبی میشود دید که اهل کتاب به معنای واقعی هستند، به لیست 101 کتابی که در طرح کتابخوان منتشر شده نگاهی بیندازند. لیست بسیار خوبی است و من باز هم ادعا میکنم که دست کم بیست درصد آن لیست را خواندهام، ولی فکر می کنم 80% لیست یک جهت دارد که به نظرم درست نیامد.
دوستان و منتقدان من همه می دانند که مدعی هستم که نهاد در دوره جدید خیلی خوب کار کرده است و روز به روز هم دارد بهتر کار میکند. به هیمن علت، القاب خوبی هم از دوستان قدیمی خودم که با خنده و شاداب و خندان این لقب را در وبلاگشان مینویسند، گرفتهام، ولی اصرار دارم که نهاد گامهای خوبی برداشته و باید همه کمک کنیم که قدمهای مثبت تداوم داشته باشد و صحبت خانم دکتر پریرخ را کاملا تایید میکنم که فرمودهاند: در دوره جدید تحولات بسیار زیادی در این موسسه رخ داده است که من در این جلسه با آنها آشنا شدم. این تحولات در همه زمینه ها اعم از آموزشی و پژوهشی، خدماتی و نیروی انسانی بوده، اما بیشترین تحولات در حوزه مدیریتی و زیرساخت ها انجام گرفته است. با همه اینها بر این نکته تاکید میکنم تا جای ممکن و به آرامی باید از تمرکز فاصله بگیریم و «سخن هفته» هفتۀ پیش خودم را یادآوری میکنم. نظارت را جایگزین تمرکز کنیم. همانطور که در مورد برنامه ریزی درس رشته نوشتم: پیش به سوی ارزیابی برنامه های آموزشی رشته: مجمع عمومی و نشست آموزش، امروز هم می نویسم پیش به سوی نظارت بیشتر و تمرکز کمتر در کتابخانهها.
عمرانی، سید ابراهیم. «نظارت را جایگزین تمرکز کنیم». سخن هفته لیزنا، شماره ۳۸6، 10 اردیبهشت ۱۳۹۷.
ولی چندنکته
کتابداری که کتاب می خواندکجاست؟
آمار مطالعه وامانت خودکتابداران نهادرااگربررسی کنیدمی بینیداصلاوضع مطالعه دربین کتابداران چقدرخراب است(البته استثنا چندمجرد که شاید کتابهای سطحی وعامه پسندی رامی خوانند).
نکته بعددوری ازعدالت درمقایسه است نکات مثبت رقبایمان رانمی بینیم چون حزب دلخواه مانیستندو این ضربه بزرگی به کشورزده است مثالش 270درصد دولت قبلی را می بینی ولی الان عینکمان رانزده ایم
ونکته آخر
جامعه کتابدار رادرگروه هابررسی کنید
همه اش شده نق وهیاهو وغوغاو..
کتابداران هم همانندجامعه باسازوآوازی خرد رابه کناری می گذارند وعقلانیت رامحو می کنند واحساس راکناری می نهند
پس وقتی هیاهو وهیجان حاکم شد نتیجه جز تقریبا هیچ می شود؟
کتابداربخواهد درکتابخانه کاری فرهنگی انجام می دهدمی تواندولی بانسلی ازکتابدار روبروهستیم که خود رادانشمند فرهیخته وکارمند می داند(البته دورازجون کتابداران فعال)
الان همه می خواهند دکترابگیرند
وبروندمدیر اداره و...بشوند
الان کتابداری کم پیدا می شود بگوید من کتابدارم
شغلش رابپرسید می گوید کارمندم
کتابداربی حال وتنبل وخسته وبی تفاوت ودلیل تراش راچاره چیست جز ...
امیدواریم که هیت امناء این دوره نقش پررنگتری را برعهده بگیرند و با همفکری و تشریک مساعی با دبیرکل محترم به تدوین سیاست های کلان بپردازند.
متاسفانه یا خوشبختانه نگاه تنگ نظرانه به فرهنگ و از جمله کتاب، نمیتواند دردی از جامعه ما دوا کند.
کتاب نخوندن مردم ریشه فرهنگی داره
یک بررسی بکن صدی نوداستادان کتابداری خوانده یکبار ازکتابخانه عمومی کتاب نگرفتند
شاید دربازدیدهاببرندشان یک کتابخانه ترگل ورگل نشانشان بدهند
دبیرکل خودش بهتربه کاروارداست