کد خبر: 40490
تاریخ انتشار: دوشنبه, 11 آذر 1398 - 08:57

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

وقتی فراغت جدی می‌شود

منبع : لیزنا
یزدان منصوریان
وقتی فراغت جدی می‌شود

 لیزنا؛ یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: یکی از پرسش‌های اساسی آدمی این است که آیا کار را برای زندگی می‌خواهد یا زندگی را برای کار؟ آیا کار بخشی از زندگی است یا برعکس در روزگار ما زندگی به بخشی در حاشیۀ کار تبدیل شده است؟ به سخنی دیگر، آنچه را ما بخش اصلی زندگی خود می‌دانیم کار است یا فراغت؟ آیا ما کار می‌کنیم که با درآمد حاصل به سر منزل فراغت برسیم؛ یا فراغت را فقط فرصتی برای تجدید قوا می‌دانیم که دوباره به سر کار برگردیم؟ به این ترتیب، آیا فراغت محصول کار است یا پیش نیاز آن؟ چرا ما در گفتار روزمره کار را از زندگی جدا می‌کنیم و می‌گوییم «کار و زندگی»! آیا این دو از هم جدا هستند یا در هم تنیده‌اند؟ به راستی مرز کار و فراغت کجاست؟ خویشتن واقعی ما در کدام یک از این دو قلمرو حضوری فعالتر دارد؟

سی و هفت سال پیش یکی از جامعه‌شناسان امریکایی مقیم کانادا به نام رابرت استیبنز در مطالعات خود درباره اوقات فراغت به کشف جالبی رسید که از آن زمان تا امروز حوزه پژوهشی اوست. استیبنز در سال 1982 متوجه شد بر خلاف آنچه اغلب تصور می‌شود اوقات فراغت برای بسیاری از مردم بیش از آنکه فرصتی برای وقت‌گذرانی باشد عرصه‌ای برای خودشکوفایی است. او دریافت فراغت با «وقت آزاد» و البته با «بطالت» تفاوت اساسی دارد. آدم می‌تواند در زمان فراغت بسیار فعال باشد. زیرا فراغت فرصتی برای بالندگی و رشد شخصیت است. شاید به همین دلیل بوده که سالها پیش از او، ویرجینیا ولف نویسنده نامدار انگلیسی گفته بود: مراقب فراغت خود باشید که اگر روزی آن را از دست بدهید روح خود را باخته‌اید.

ما در فراغت فرصتی می‌یابیم که خویشتن خویش را باز یابیم و توان بالقوه خود را به توانایی بالفعل تبدیل کنیم. مثل همه کسانی که به فعالیتی خاص علاقه دارند و مشتاقانه در آن زمینه فعالیت می‌کنند بی آنکه انتظار پاداشی فراتر از خود آن فعالیت داشته باشند. آنان روزها، هفته‌ها و گاه سال‌ها به کاری داوطلبانه مشغولند بی آنکه در جستجوی پول، شهرت یا مقام باشند یا حتی منتظر تایید و تحسین دیگران بمانند. آنان عاشق فراغت خود هستند و لحظه‌ای از آن را به بطالت نمی‌گذرانند. واژه‌ای که استیبنز برای این وضعیت که مرز کار و فراغت است برگزید «فراغت جدی»[1] بود. به این معنا که هر گاه انسان داوطلبانه و مشتاقانه وقت آزاد خود را صرف آموختن یک هنر یا مهارت کند و بخشی از عمرش را شورمندانه  به این موضوع اختصاص دهد و از این رهگذر بتواند به نوعی از خودشکوفایی برسد مشغول فراغتی جدی بوده است.

دامنه این فعالیت‌ها بسیار وسیع است و فهرستی شامل 230 سرگرمی را در بر می‌گیرد. تاکنون این مجموعه بزرگ به شکل‌های مختلف طبقه‌بندی شده است. نخست بر اساس نوع ارتباط با قلمروهای دیگر. بر این اساس می‌توان گفت برخی از این سرگرمی‌ها در ارتباط با طبیعت هستند مثل کوهنوردی، ماهی‌گیری یا باغبانی؛ برخی در قلمرو هنرها قرار می‌گیرند مثل خوشنویسی، نقاشی یا گلدوزی؛ و برخی ورزشی محسوب می‌شوند مثل دوچرخه سواری، قایق‌رانی یا شنا. افزون بر این، بعضی از این تلاش‌ها جنبه فرهنگی دارند مثل آشپزی، گردشگری یا موسیقی سنتی.

از زاویه‌ای دیگر می‌توان این افراد را حداقل به چهار گروه تقسیم کرد. نخست مجموعه‌سازان (کلکسیونرها) هستند. بر این اساس همه کسانی که مجموعه (کلکسیون) تمبر، سکه یا کتاب دارد در این گروه قرار می‌گیرند. مطالعات این حوزه نشان داده که آدمها حداقل 160 شی و چیز مختلف را گردآوری می‌کنند. از مجله‌های قدیمی گرفته تا کبریت، ساعت، صدف، کارت پستال، مداد، خودنویس، جوراب و غیره. گروه دوم سازندگان هستند. هنرمندان آماتوری که در اوقات فراغت آثار هنری خلق می‌کنند. مثل منبت‌کاران، بافندگان و خیاطان. سومین گروه وقت آزادشان را صرف کشف، نظاره و تحسین زیبایی‌های جهان می‌کنند. مثل کسانی که به عکاسی طبیعت، اخترشناسی آماتور یا پرنده‌نگری علاقه دارند. چهارمین گروه شیفته فعالیتهای رقابتی هستند و به انواع ورزش‌ها و بازی‌ها مشغولند که خود شامل فهرستی طولانی است نظیر والیبال، هندبال، ورزش‌های رزمی و غیره.

ضمناً هر فعالیتی در اوقات فراغت در این دسته قرار نمی‌گیرد. زیرا فراغت جدی شرایطی دارد. برای آنکه فعالیتی فراغت جدی محسوب شود شش شرط لازم است. نخست آنکه داوطلبانه و آزادانه باشد. یعنی فرد مجبور به انجام آن نباشد و چیزی فراتر از آن هم نخواهد. بلکه از نفس انجام آن کار لذت ببرد. مثلاً نقاشی کند بی‌آنکه بخواهد تابلوهایش را بفروشد یا جایزه‌ای بگیرد. بلکه نقاشی را فقط برای نقاشی بخواهد. عاشق و شیفته نقاشی باشد. دوم آنکه کارش استمرار داشته باشد یعنی در دامنه زمانی طولانی دوام یابد. رمز استمرار هم در لذتی نهفته که مشتاقان فراغت جدی در پرداختن به سرگرمی مورد علاقه خود تجربه می‌کنند. به این ترتیب لازم است لذت انجام آن به گونه‌ای باشد که به آنان کمک کند بر دشواری‌های مسیر چیره شوند. سوم آنکه انجام آن به دانش و مهارت خاصی نیاز داشته باشد که فرد در طول زمان آموخته است.

چهارمین شرط وجود دستاوردهای روحی، معنوی و شخصیتی مشخص است. مثلاً پرداختن به این کار برای ما اعتماد به نفس، خشنودی و خودشکوفایی به ارمغان آورد. شرط پنجم وجود پشتوانه نظری و فلسفی قابل اتکاست. به زبانی ساده کاری بیهوده یا پیش پا افتاده نباشد. بلکه هدفمند و معنادار باشد و آدم بتواند از ارزش وجودی آن دفاع کند. شرط ششم این است که چنین فعالیتی بتواند در شکل بخشیدن به شخصیت فرد موثر باشد و به او هویتی تازه بخشد. در نتیجه بتواند از کاری که می‌کند با افتخار یاد کند و دیگران هم او را در ارتباط با آن فعالیت بشناسند. مثلاً کسی که به خوشنویسی علاقه‌مند است و در اوقات فراغت  به یادگیری این هنر می‌پردازد اگر بتواند سالها به تمرین خوشنویسی ادامه دهد در این هنر مهارت یابد و از جنبه‌های زیبایی شناختی آن لذت ببرد و با افتخار از تلاش خود یاد کند، وارد قلمرو فراغت جدی شده است. بویژه آنکه خوشنویسی به او کمک کرده که توانایی خود را بشناسد و توان بالقوه خویش را به عرصه ظهور برساند.

البته بدیهی است تقریبا تمام فراغت‌های جدی می‌توانند در مرحله‌ای به صورت شغل و حرفه افراد هم درآیند. مثلاً باغبانی برای برخی جنبه تفریحی دارد، اما برای بسیاری شغل محسوب می‌شود. آنچه در طبقه‌بندی استیبنز فراغت جدی تلقی می‌شود فقط گروه نخست را در بر می‌گیرد. به این معنا که مشتاقان به یک فعالیت خاص فقط به دلیل عشق و علاقه‌ای که به آن کار دارند به انجام آن می‌پردازد نه برای کسب درآمد. هر چند اگر فراغت جدی به شغل اصلی فرد تبدیل شود نه تنها اشکالی ندارد که خیلی هم عالی است. اما دیگر نامش فراغت نیست و شغل محسوب می‌شود؛ و خوشا به حال آنان که بتوانند حرفه خود را در قلمرو فراغت بیابند. تاکید من در اینجا فقط به این دلیل است که از تفاوت این دو آگاه باشیم؛ وگرنه چه سعادتی بالاتر از این که آدم عمری را صرف کاری کند که عاشقانه دوستش دارد.

مطالعات پژوهشگران در رشته‌های مختلف در 37 سال گذشته نشان داده که فراغت جدی دستاوردهای فردی و اجتماعی زیادی برای مشتاقان به ارمغان می‌آورد. از آن جمله می‌توان به افزایش اعتماد به نفس و ایجاد پیوندهای اجتماعی یاد کرد. زیرا استمرار در این فعالیت‌ها نیازمند همت و انگیزه بسیار است. افزون بر این، بسیاری از این فعالیت‌ها گروهی هستند و فرصتی برای یافتن دوستان تازه و رهایی از رنج تنهایی محسوب می‌شوند. ضمناً همین مطالعات نشان می‌دهد فراغت جدی برای تقریباً همه گروه‌های اجتماعی مفید است. مثلاً نتایج مطالعاتی در علوم سالمندی نشان می‌دهد سالمندانی که از شانس حضور در فراغت جدی برخوردارند نسبت به همسالان خود در وضعیت روحی و جسمی بهتری قرار دارند. البته ناگفته نماند که همه مردم اقبال برابری برای پرداختن به فراغت جدی ندارند. چه بسیارند سالمندانی که هنوز برای تامین معاش خانواده مشغول کار دوم و گاه سوم هستند. در حالی که برخی از این فراغتهای جدی نیازمند درجه‌ای ازتمکن مالی است که برای همگان میسر نیست. اما آنچه مسلم است اگر به رغم همه محدودیتها هر یک از ما بتوانیم بخشی از وقت آزاد خود را صرف یادگیری هنر یا مهارتی کنیم برای خویش سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که بی‌تردید روزی به کار خواهد آمد. نیازی نیست فعالیتی پرخرج باشد. مثلاً پرورش گل در آپارتمان، ورزش یا مطالعۀ آزاد درباره یک موضوع مشخص نمونه‌هایی از فراغت جدی هستند که معمولاً هزینه زیادی هم ندارند.

سخن پایانی

در این نوشته کوتاه به معرفی مفهوم «فراغت جدی» پرداختم به آن امید که مقدمه‌ای باشد برای آنچه در یادداشت دیگری درباره ارتباط این موضوع با رشته و حرفه ما - علم اطلاعات و دانش‌شناسی - خواهم نوشت. اگر عمر و توفیقی باشد در یادداشت بعدی به این پرسش می‌پردازم که فراغت جدی چه ارتباطی با کار کتابداران و کتابخانه‌ها دارد و چرا پرداختن به این موضوع برای متخصصان این رشته مهم است. قبلاً دو مقاله مختصر در این زمینه نوشته‌ام که  در مجله انجمن ترویجی کتابدارن استرالیا منتشر شده و اگر علاقه‌مند هستید می‌توانید متن کامل آنها را در لینک های موجود در فهرست منابع بخوانید. متن به زبان انگلیسی است و خواندن متن به زبان دوم نیز خود «فراغتی جدی» محسوب می‌شود!

منابع

Mansourian, Y. (2019). Passionate reading as a serious leisure. Incite, 40(11/12), 10-11.

https://researchoutput.csu.edu.au/en/publications/passionate-reading-as-a-serious-leisure

 Mansourian, Y., & Bannister, M. (2019). Five benefits of serious leisure for a public library. Incite, 40(5/6), 32-33. 

https://researchoutput.csu.edu.au/en/publications/five-benefits-of-serious-leisure-for-a-public-library



[1] Serious Leisure

 

منصوریان، یزدان«وقتی فراغت جدی می‌شود». سخن هفته لیزنا، شماره 466 ،11 آذر ۱۳۹۸

مجيد گونش منصوري
|
Iran
|
1398/09/17 - 11:23
1
3
با سلام خدمت آقاي دکتر منصوريان عزيز.
نوشته‌هايتان هميشه براي من جالب بوده است. اي کاش، زود به زود در ليزنا مطلب بنويسيد.
سعيتان مشکور
کاظم حافظیان رضوی
|
iran
|
1398/09/15 - 07:59
0
1
با سلام به یزدان عزیز. دوست داشتم در ایران بودید و پنج کتابخانه آموزشی ، پژوهشی، مسجد، خانوادگی و همچنین پارک ژوراسیک و عنکبوتها وهیومن پارک و رویا پارک و دکتر لند که از فعالیت های دوران بازنشستگی و فراغت این دو ست کتابدار است روزانه هزاران کودک و نوجوان و بزرگسال از آنها دیدن میکنند می دیدید.
پاسخ ها
یزدان منصوریان
| United States |
1398/09/16 - 14:30
سلام و درود بر استاد ارجمندم جناب حافظیان عزیز، اطمینان دارم این کتابخانه ها کانونی فعال برای گسترش دانش و پرورش نسلی کتابخوان و کتابدوست هستند. تلاش ارزشمند شما را در این راه دشوار تحسین می کنم و از این راه دور دستان پرمهر شما را به گرمی می فشارم. برومند و بهروز باشید.
محسن زین العابدینی
|
Iran
|
1398/09/13 - 09:27
0
2
همین که مرز این دو را بدانیم و برای دومی یعنی فراغت ارزش قائل شویم به درجه متعالی از فرهنگ رسیده ایم. بسیار پیش می آید که حتی کودکان را از پرداختن به فراغت منع می کنند با این عبارت که "اینا رو ببر در نونوایی ببین یه چارک نون میدن". در حالی که ذهن بی فراغت، به مثابه جنگ رفتن جنگجویی با شمشیر بی لب و نیزه شکسته است.
پاسخ ها
یزدان منصوریان
| United States |
1398/09/16 - 14:36
سلام و درود بر محسن عزیز، بله کاملا موافقم. وقتی نظام آموزشی گرفتار فرهنگ سبقت و مسابقه باشد نتیجه همین می شود. ما نیازمند بازنگری اساسی در این زمینه هستیم. به تعبیر استاد توران میرهادی - که روانش پر از نور باد - ما باید به جای ترویج رقابت در مدرسه مروج رفاقت در این فضا باشیم.
بهار
|
Iran
|
1398/09/12 - 11:51
0
2
یه جایی از این نوشته منو یاد کتاب «دروغگویی روی مبل» انداخت که میگه «کسی که به کارش عشق می ورزد خوش شانس است.»
بله به نظرم باید خیلی خوش شانس باشی که فراغت جدی و شغلت یکی باشه.
پاسخ ها
یزدان منصوریان
| Australia |
1398/09/13 - 02:26
ضمن سپاس از توجه شما، بله کاملا موافقم. نیکبختی بزرگی است.
محقق علم اطلاعات
|
Iran
|
1398/09/12 - 08:50
0
2
با سلام خدمت جناب آقای دکتر منصوریان گرامی
ممنون از نوشته ی مثل همیشه شیوایتان.
دلمان برای خواندن مطالب ارزشمندتان تنگ شده بود.
سپاس فراوان از شما
پاسخ ها
یزدان منصوریان
| Australia |
1398/09/13 - 02:23
سپاس از لطف و توجه شما و امیدوارم این یادداشت مفید باشد.
اکبری
|
Italy
|
1398/09/11 - 15:20
0
2
ممنون از مطلب خوب شما
آیا رمان خواندن هم فراغت جدی است؟
پاسخ ها
یزدان منصوریان
| Australia |
1398/09/13 - 02:21
ضمن سپاس از پرسش شما، بله اگر خواندن رمان مستمر باشد و بخش قابل توجهی از اوقات فراغت ما را در بر گیرد در این مقوله قرار خواهد گرفت.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: