کد خبر: 49462
تاریخ انتشار: شنبه, 20 بهمن 1403 - 09:49

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

کتـابداران تشـنه انگیزه، چشم انتظار اعتماد

منبع : لیزنا
مهدی اولیائی
کتـابداران تشـنه انگیزه، چشم انتظار اعتماد

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک 373): مهدی اولیائی کتابدار کتابخانه های عمومی شهرستان کاشمر، خراسان رضوی: مدیریت و رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی دارد، عنوان بسیار مهمی در رفتار سازمانی است و همواره به عنوان نیاز اساسی در جوامع و سازمان ها مطرح است. در واقع مدیران(رهبران) به پیروان خود چنین القا می­­کنند که راه مطلوب را تشخیص دهند و از آنان می­ خواهند در جهت تشخیص رهبری برای نیل به اهداف مطلوب تلاش کنند.

هر چند دو مقوله مدیریت و رهبری دارای تعاریف و ویژگی­ های جداگانه ­ای هستند اما، با قطعیت نمی­توان یک نقش را بر دیگری اولویت داد. بهتر است این گونه بگوییم که دوران فرق گذاشتن و جداسازی رهبری و مدیریت به پایان رسیده است. در گذشته وظیفه مدیران پیروی از قوانین مصوب، سازماندهی کارها، محول کردن وظایف لازم به افراد بود و در آخر نیز به انتظار نتیجه می­ ماندند و مطمئن می­ شدند که تمام کارها براساس ترتیب صورت گرفته است. اما در دنیای جدید، از­آنجا که دانش افراد ارزش ساز واقعی است، نمی­توان در نقش مدیریت و رهبری تفکیک قائل شد. کارکنان به مدیر خود نگاه می­کنند تا نه تنها وظایف را به آنها محول کند، بلکه هدفی را نیز برای آنها مشخص سازد.

مدیران باید کارکنان خود را سازماندهی کنند تا علاوه برکسب بهره وری بیشتر، استعدادها نیز شکوفا شوند، توسعه یابند و افراد نیز مورد الهام قرارگیرند. بنابراین مدیریت و رهبری دو نقش مکمل و به هم وابسته اند. سازمان ها هم به مدیر احتیاج دارند و هم به رهبر. لذا دراین نوشتار در کنار یکدیگر بکار می روند.

 با توجه به اینکه سال ها قبل در دوره دانشجویی کارشناسی ارشد، پژوهشی درباره کاوش مولفه ها و ویژگی های مدیریت و سبک رهبری خدمتگزار در مدیران و تاثیر آن بر اعتماد سازمانی کارکنان نهاد کتابخانه­ های عمومی خراسان رضوی توسط نگارنده به انجام رسید، نظر به نتایج آن و نیز دو کلید واژه اعتماد سازمانی و رهبری خدمتگزار به ادامه مطلب پرداخته می شود.

اعتماد یکی از موضوعات اساسی در روابط رهبر-پیرو ( مدیر- کارمند) است و در ایفای نقش رهبری کارآمد جایگاه والایی دارد. هنگامی که افراد به رهبرشان اعتماد می­ کنند، مایل به پیروی از دستورات او هستند زیرا می­ دانند که رهبرشان خیرخواه آنهاست و به نفع آنها عمل می­کند. اعتماد به عنوان چسبی است که ویژگی های کلیدی رهبر را به هم می چسباند، به رشد و تعالی روابط کمک می­ کند، رهبری بر پایه آن بنا می­شود و مدیر اثربخش با آن تجدید نیرو می­کند.

 ضرورت توجه به کارکنان کتابخانه­ ها به عنوان اصلی­ ترین سرمایه و ایجاد حس اعتماد در آنها- حسی که می­توان گفت سالهاست مورد خدشه جدی واقع شده است- اصلی انکارناپذیر در مدیریت موفق است. بازسازی و حفظ این اعتماد که با ترویج فرهنگ مبتنی بر ارزش­های مشترک و پذیرفته­شدن بین رهبر و کارکنان آغاز می­شود، در واقع نوعی الزام است چرا که وجود اعتماد برای دستیابی به اهداف سازمان بسیار حیاتی و مهم است و موجب تعهد به تصمیمات، بهبود روحیه کارکنان، رضایت شغلی، افزایش کارایی و... می شود.

نهاد کتابخانه ­های عمومی به عنوان سازمانی حساس و استراتژیک نقش مهمی در تربیت و هدایت قشر عظیمی از مردم به سمت و سوی دانایی و معرفت و ایجاد فرهنگ والای ملی و مذهبی دارد. نقش مدیریت در کلیه سطوح این سازمان به مانند بسیاری از سازمان های فرهنگی، نقشی انکارناپذیر است. بنابراین وجود عنصر کلیدی اعتماد به مدیران در نهاد می­تواند یاری رسان آنها در هدایت سازمان در مسیر صحیح و مطلوب باشد.

 یکی از مدل­های کارآمد مدیریت و راهبری، سبک مدیریت خدمتگزار است که رابطه مستقیمی با اعتماد بین مدیران و کارکنان دارد. در این سبک مدیران(رهبران) مشتاق خدمتگزاری هستند نه اینکه دیگران به آنها خدمت کنند. آنها دارای ویژگی­هایی نظیر همدلی، دوراندیشی و گوش دادن فعال هستند.- ویژگی هایی که در مدیران گذشته نهاد کمتر دیده­ایم- این شیوه از رهبری بر روابط سالم و کارآیی در سازمان تاکید دارد و به عنوان یک رویکرد بلند مدت در ایجاد تحول و تغییر در سازمان به شمار می­آید.رهبر خدمتگزار همچنین دارای انگیزه بالایی برای تمرکز بر نیازهای کارکنان است و خدمت به آنان را در کانون توجه خود قرار می­دهد.

با توجه به رویکرد و ماهیت خدماتی واطلاع ­رسانی که کتابخانه­های عمومی داردند وکیفیت مناسب خدمات و جلب رضایت­مندی کاربران و کارکنان برای آنها اصل اساسی و راهبردی شناخته می­شود، یک مدیر(رهبر) خدمتگزار کتابخانه­ای کسی است که علاوه بر ویژگی­های اخلاقی والایی که دارد، به کارکنان اختیار داده و به آنها برای رشد و تعالی سازمان اعتماد دارد. بدین ترتیب نگرش و رفتار مدیران خدمتگزار در کتابخانه های عمومی، توان بالقوه ای برای تقویت اعتماد در کارکنان محسوب می­شود.

نهاد کتابخانه ­های عمومی به لحاظ ساختار سازمانی، مدیریتی و راهبری یک سازمان نسبتا جوان است و به نظر نگارنده برای نیل به اهداف بلند مدت و متعالی خود که ترویج خواندن و مطالعه مفید در کشور است، نیازمند یک ساختار مدیریتی و راهبری مبتنی بر خدمتگزاری است. چرا که اساسا کتابخانه­ها رویکردی خدماتی دارند و کیفیت خدمات و جلب رضایت حداکثری برای آنان اصلی اساسی و مهم تلقی می­گردد.

کتابخانه ها برای رسیدن به موفقیت در آینده، نیازمند اعمال تغییرات مداوم هستند، چرا که با دنیای ناشناخته و عظیم فناوری اطلاعات روبرو هستند. اگر کتابخانه ­ها بر هدف ماندگاری خود در آینده استوار هستند، باید بتوانند با صنعت پررونق و پویای اطلاعات به رقابت بپردازند و این مهم مستلزم انعطاف پذیری و سازگاری در برابر تغییرات است.

مدیران و رهبران کتابخانه های عمومی باید از مهارت ها و توانمندی کارکنان خود برای دستیابی به موفقیت استفاده­کنند- هرچند اِعمال سیاست های نظارتی و کنترلی شدید در سالیان گذشته، عرصه را بر حضور و استفاده از ظرفیت حداکثری کارکنان خلاق، توانمند، متخصص و باانگیزه سازمان تنگ کرده است- اما، در این میان چگونگی بکارگیری مهارت و توانایی کارکنان که ارزشمندترین سرمایه سازمان محسوب می­شوند، نیازمند رهبری خدمتگزار است تا با خلق دوباره ارزش­ها، ایجاد درک مشترک و بیدار­کردن انگیزه های به خاموشی گراییده از طریق جلب اعتماد و انگیزش کارکنان به اهداف خود نائل شود.