کد خبر: 49601
تاریخ انتشار: دوشنبه, 19 فروردين 1404 - 09:20

داخلی

»

سخن هفته

کاهیدن علوم انسانی در نگاه شهردار ما و مشابه خارجیش:

علوم انسانی: قناری در معدن زغال سنگ

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
علوم انسانی: قناری در معدن زغال سنگ

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: راستش از پیش از نوروز (1404) که خبر تعطیلی اندیشگاه علوم انسانی توسط شهردار محترم تهران جناب زاکانی پخش شد و هنوز هم نمی‌دانم واقعیت دارد یا نه در این فکر بودم درباره علوم انسانی مظلوم مطلبی بنویسم که در ازدحام جمع و جور کردن کارهای اون ور سال ماند. در نهایت در این روزهای آخر تعطیلات طولانی نوروزی که این فکر از کله‌ام بیرون نمی‌رفت،  نشستم و تفألی به شبکه زدم که از علوم انسانی چه خبر؟ مثل همیشه رفتم اول سراغ مجله Science و جستجو را شروع کردم و عدل خوردم به "مشابه خارجیش" یعنی آقای ترامپ بزرگوار.

جوانهای امروز عبارت "مشابه خارجیش" را یادشون نیست. بعد از شروع جنگ ایران و عراق و اولین تحریمها، شرکتهای ایرانی شروع به ساخت محصولات مورد نیاز و تحریم شده ایران کردند و هر چیزی که به تولید می‌رسید تلویزیون یک رپرتاژ آگهی می‌ساخت و سازنده (البته مجری) اعلام می‌کرد که ما این محصول را ساختیم و نیازی هم به وارد کردن مشابه خارجیش نداریم. الآن هزینه تولیدش این قدر شده ولی برسه به خط تولید قیمتش یک دهم مشابه خارجیش می‌شه و از مشابه خارجیش هم بهتره و هم ارزانتر. و این مشابه خارجیش تبدیل شده بود به یک شوخی وسیع بین مردم در آن روزها که در هر موردی بکار می‌رفت از قورمه‌سبزی گرفته تا شخصیتهای تاریخ و مطرح که همه از "مشابه خارجیش" بهتر بودند.

من ادعا ندارم که آقای زاکانی شبیه ترامپ است و بالعکس که متعلق به دو سپهر متفاوتند و نمی‌توانم بگویم در همه احوال ترامپ مشابه خارجی این یک است و بالعکس ولی در نگاه به مساله علوم انسانی، ظاهرا می‌توان گفت مشابه خارجی هم هستند. بنابراین الآن که بسیاری مجلات و خبرگزاریهای امریکایی و نیز دانشمندان علوم انسانی در امریکا روی این مساله در حال فریاد زدن هستند، ترجیح دادم که ابتدا مشابه خارجی آقای زاکانی در شناخت از علوم انسانی را از زبان خود هم‌ولایتی‌هایش بنویسم و مشابه داخلی و شایعه تعطیلی اندیشگاه علوم انسانی در تهران را بگذارم به زمانی دیگر.

**

کار کم کردن بودجه موسسات تحقیقاتی در ایالات متحده در ریاست جمهوری آقای ونالد ترامپ از بنیاد ملی علوم NSF، موسس ملی بهداشت NIHو موسسه ملی علوم، پزشکی و مهندسی NASEM عبور کرد و گریبان علوم انسانی را هم گرفت. و حالا به آرشیوها،‌ موزه‌ها و کتابخانه ها رسیده است.

جمعه شب، 14 مارس (24 اسفند 1403) ، آقای دونالد ترامپ یک فرمان اجرایی صادر کرد که طی آن قصد داشت چند آژانس فدرال را منحل کند، از جمله موسسه‌ای را که به تأمین مالی خدمات کتابخانه‌ای اختصاص دارد، مؤسسه خدمات موزه و کتابخانه،  (IMLS) و شش آژانس دیگر.

 مؤسسه خدمات موزه و کتابخانه (IMLS) یک آژانس مستقل از دولت فدرال ایالات متحده است که در سال ۱۹۹۶ از طریق قانون خدمات موزه و کتابخانه تأسیس شد. مأموریت این مؤسسه، پیشبرد، حمایت و توانمندسازی موزه‌ها، کتابخانه‌ها و سازمان‌های مرتبط در آمریکا از طریق اعطای کمک‌های مالی، انجام تحقیقات و توسعه سیاست‌ها است. مؤسسه IMLS با ادغام خدمات موزه و دفتر برنامه‌های کتابخانه وزارت آموزش و پرورش ایجاد شد. این ادغام به منظور ارائه رویکردی یکپارچه برای حمایت از موزه‌ها و کتابخانه‌ها انجام شد، زیرا هر دو در حفظ میراث فرهنگی و ارائه دسترسی عمومی به اطلاعات نقش مکملی دارند. IMLS   به عنوان منبع اصلی حمایت فدرال از حدود ۱۲۳,۰۰۰ کتابخانه و ۳۵,۰۰۰ موزه در سراسر ایالات متحده فعالیت می‌کند. این سازمان از طریق اعطای کمک‌های مالی، از این مؤسسات در موارد مختلف حمایت می‌کند.

انجمن کتابداران امریکا در بیانیه‌ای رسمی خواستار اعتراض به این مساله شده و مطلبی با عنوان " کاخ سفید با کاهش کارکنان IMLS فرصت را از آمریکایی‌ها می‌گیرد" را در واکنش به خبری منتشر کرد که طبق آن، تمامی کارکنان مؤسسه خدمات موزه و کتابخانه (IMLS) به طور نامحدود در مرخصی اداری قرار گرفته‌اند و در نتیجه، تمامی کمک‌های مالی و قراردادها به حالت تعلیق درآمده و احتمالاً لغو خواهند شد. .

رئیس انجمن کتابداران امریکا، سیندی هول، گفت:

"در عرض چند ماه، اگر نه چند هفته، کتابخانه‌های محلی تأثیر لغو کمک‌های مالی IMLS را احساس خواهند کرد. حتی همین حالا، کتابخانه‌های ایالتی با تصمیمات دشواری روبرو هستند: آیا کمکهای کتابخانه‌ای که به ساکنان مناطق روستایی گزینه‌های بیشتری می‌دهند را حذف کنند؟ آیا کتاب‌های صوتی برای افرادی که دارای معلولیت و محدودیت استفاده از منابع چاپی و تصویری هستند، از جمله بسیاری از سالمندان، را متوقف کنند؟ آیا برنامه‌های مطالعه تابستانی برای کودکان را قطع کنند؟ یا برنامه‌های حمایتی از کهنه‌سربازان (جانبازان و بازماندگان جنگهای کره، ویتنام، افغانستان، عراق و ... ) و خدمات به کسب ‌وکارهای کوچک را پایان دهند؟

سیندی هول در ادامه می‌گوید:"چه در یک دانشگاه، چه در یک محله، چه در یک پایگاه نظامی یا هر جای دیگر، کتابخانه‌ها برای همه اعضای جامعه فرصت ایجاد می‌کنند. با قطع حمایت‌های فدرال از کتابخانه‌ها، دولت ترامپ فرصت‌های اقتصادی، فرهنگی، حرفه‌ای و اجتماعی را از مردم آمریکا می‌گیرد".

سنیدی هول تاکید می‌کند: "کنگره IMLS را با حمایت دو حزبی تأسیس کرد و روسای جمهور جمهوری‌خواه و دموکرات، از جمله خود ترامپ در سال ۲۰۱۸، این قوانین را امضا کردند. هرگونه کاهش قابل توجه در این نیروی کار کوچک و مستعد، توانایی این نهاد را در اجرای قوانین مصوب کنگره تضعیف خواهد کرد".

وی در ادامه صحبتش روی به کارکنان و کتابداران متعهد در IMLS گقت: " شما حمایت کامل ALA را دارید. ما از خدمات شما به کتابخانه‌های آمریکا سپاسگزاریم. ما در حال بررسی تمامی گزینه‌های قانونی و سیاست‌گذاری برای مقابله با این دستور هستیم و قول می‌دهیم حامیان کتابخانه‌ها را در سراسر کشور برای بازگرداندن شما به این کار حیاتی بسیج کنیم." همچنین ALA  از کیت ای. سوندرلینگ، مدیر موقت IMLS، درخواست می‌کند که تأمین مالی کمک‌های مالی IMLS را ادامه داده و کارکنانی را که برای مدیریت این بودجه‌ها لازم هستند، بازگرداند تا از مردم آمریکا حمایت شود، همان‌طور که کنگره مقرر کرده است".

و در پایان"ALA از تمام اعضای کنگره می‌خواهد که با محافظت از بودجه IMLS، فرصت‌های بیشتری را برای جوامع خود تضمین کنند. از آنجایی که کنگره به صدای حامیان کتابخانه‌ها گوش می‌دهد، ما از تمامی کاربران کتابخانه‌ها درخواست می‌کنیم که از رهبران منتخب خود بخواهند خدماتی که به آن‌ها وابسته‌اند را حفظ کنند. شما می‌توانید با حمایت از ALA به کتابخانه‌های ما کمک کنید. برای اطلاعات بیشتر، به ala.org/showup مراجعه نمایید."

کارین ولف [1] در مقاله دیروز (چهارشنبه 2 آوریل 2025 برابر با 14 فروردین 1404) خود با عنوان " علوم انسانی به‌عنوان قناری: درک این بحران در حال حاضر[2]" با استفاده از استعاره قناری در معدن زغال سنگ، به معنای پیش‌آگهی علوم انسانی در مسایل درگیر جهان، کوچک کردن علوم انسانی را خطری برای همه دنیا برمی‌شمارد.  وی مقاله‌اش را با این جمله شروع می‌کند: علوم انسانی همیشه قناری معدن[3] دانش بوده‌اند.

و در ادامه به فاجعه‌بار بودن کاهش بودجه‌های کتابخانه ها و موزه‌ها و آرشیوها می‌پردازد که خلاصه‌ای از سخنانش را نقل به مضمون حضورتان تقدیم می‌کنم:

" کاهش فاجعه‌بار مشاغل دائمی دانشگاهی در علوم انسانی تنها به این حوزه محدود نمی‌شود. کاهش حمایت از پژوهش حتی برای پژوهشگران شاغل و محدود شدن عرصه‌های عمومی برای بهره‌برداری از این دانش، همگی ما را فقیرتر می‌سازد. اما چگونه می‌توان عظمت این اتفاقات را درک کرد؟ در ماه میMay گذشته، من به همراه عشیق صدیقی، استاد تاریخ در دانشگاه ماساچوست امهرست، و رابرت تاونسند، مدیر برنامه‌های علوم انسانی، هنر و فرهنگ در آکادمی آمریکایی علوم و هنرها و همکار پروژه شاخص‌های علوم انسانی، جلسه‌ای در نشست سالانه‌ی جامعه‌ی نشر علمی ارائه دادیم با عنوان «بحران علوم انسانی: چه چیزی را باید بدانیم و (شاید) چه کار کنیم؟[4]».  آنچه در ایالات متحده (تمرکز اصلی ما) و حتی در بریتانیا به‌وضوح دیده می‌شود، این است که علوم گوناگون انسانی همیشه یک پیش‌آگهی بوده‌اند، و دانشمندان علوم انسانی، گروهی "کاساندرا"های[5] راست‌گو و درست‌کار. آنچه علوم انسانی را تضعیف کرده است، صرفاً بحث درباره‌ی اینکه کدام رشته‌ها بنیادی و کدام رشته‌ها لوکس هستند، نبوده است؛ این مسئله زیر پوشش این گفتمان که «کدام رشته‌ها دانشجویان را برای مشاغل بهتر آماده می‌کنند و درآمد بالاتری به آن‌ها می‌دهند» پنهان شده است. بلکه، باید گفت مسئله فقط علوم انسانی نبوده، نحوه‌ی ارزیابی پیشرفت آمریکا از طریق زیرساخت‌های دانش و کاربرد آن مدنظر قرار دارد.

خانم کارین ولف در ادامه اشاره دارد به این‌که: هم اینک نزدیک به ۲۰۰۰ عضو آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی NASEM  [6]با امضای نامه‌ای اعلام کرده‌اند که دولت در واشنگتن یک «جنگ علیه علم» به راه انداخته است (نه خود آکادمی NASEM که همچنان بر این موضع پافشاری دارد که علم سیاسی نیست. در این راستا، سازمان‌های علمی و برنامه‌های اعطای کمک‌هزینه‌ی تحقیقاتی آن‌ها با مشکل مواجه شده‌اند یا حتی تعطیل شده‌اند.

کارین ولف می‌نویسد:" بله، مباحثی درباره‌ی هزینه‌های آموزش عالی وجود دارد که عمدتاً ناشی از کاهش بودجه‌ی آموزش عمومی است. همچنین، این سوال قابل تأمل است که آیا گسترش فرصت‌های آموزش عالی برای زنان و افراد رنگین‌پوست، یک واکنش فرهنگی و سیاسی را برانگیخته است؟ و اینکه علوم انسانی مخالف جهانی است که تمایل به سود دارد.

آنچه در آن نشست ارائه دادیم، عمدتاً این بود که دانش به‌خودی‌خود – صرفاً درک برخی اصول اساسی که در دنیای پرمشغله و اغلب پراکنده‌ی ما ممکن است پنهان، نامرئی یا زیر سطح باشد – ضروری است. ما باید بدانیم و به اشتراک بگذاریم که علوم انسانی چه نقشی دارند، وضعیت آن چگونه است، و تأثیر آن در جوامع مختلف چیست"[7].

و در پایان توصیه می‌کنم مقاله بسیار خوب و کوتاه مارسیا مکنات  سرمقاله نویس مجله Science با عنوان "علم نه قرمز است، نه آبی[8]" را کامل بخوانید. در این مقاله مک‌نات از  علوم انسانی و کاربردهای آن در اجتماع در کنار علوم پایه، پزشکی، ‌و مهندسی می‌گوید. من در زیر تنها چند نکته کوتاه آن را که خود بیشتر دوست داشتم را می‌آورم.

" مدت‌ها پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در ۵ نوامبر، من به طور فزاینده‌ای نگران این موضوع بودم که علم نیز قربانی همان دودستگی‌های سیاسی شده است که بافت جامعه آمریکا را از هم می‌درد. این یک تراژدی است، زیرا علم بهترین—و شاید تنها—روشی است که بشر برای نگاه به آینده و پیش‌بینی نتایج تصمیمات مختلف بر اساس قوانین شناخته‌شده دنیای طبیعی توسعه داده است. .....

برای شروع، دانشمندان باید هنجارها و ارزش‌های علمی را بهتر توضیح دهند تا این مفهوم را—برای عموم مردم و نمایندگان منتخبشان—تقویت کنند که علم در اساسی‌ترین سطح خود، غیرسیاسی است.....

دانشمندان باید روند علمی و دلایلی که آن را قابل اعتماد می‌سازد، بهتر توضیح دهند و در عین حال به‌طور صادقانه اذعان کنند که علم تنها می‌تواند بهترین شواهد موجود را ارائه دهد و نمی‌تواند تعیین کند که مردم چه ارزش‌هایی را در اولویت قرار دهند. برای مثال، علم نمی‌تواند بگوید که جامعه باید آب رودخانه را برای نگهداری ماهی‌ها اختصاص دهد یا برای آبیاری مزارع، اما می‌تواند پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت هر سیاست تخصیص آب را پیش‌بینی کند. همچنین، علم می‌تواند راه‌حل‌هایی پیدا کند که از دو قطبی شدن "برد-باخت" اجتناب کرده و روش‌های حفاظتی برای مدیریت آب ارائه دهد که هم به نفع ماهی‌ها باشد و هم به نفع کشاورزان.....

جامعه علمی همچنین باید بهتر تشخیص دهد که تأکید بیش از حد بر اجماع علمی در توصیه‌های سیاست‌گذاری، ممکن است در مواردی که ارزش‌های اساسی در میان مردم یکسان نیستند، سودمند نباشد. برای مثال، اگرچه علم می‌تواند تأیید کند که تغییرات اقلیمی در حال وقوع است و عمدتاً ناشی از انتشار گازهای گلخانه‌ای انسانی است، اما تنها می‌تواند پیامدهای سیاست‌های مختلفی را که ممکن است برای مقابله با این مشکل اتخاذ شوند، پیش‌بینی کند. این وظیفه جامعه و رهبران منتخب آن است که تصمیم بگیرند چگونه میان این گزینه‌ها، مانند استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، سازگاری با تغییرات اقلیمی، جذب کربن، یا حتی مداخلاتی که نور خورشید را به فضا بازتاب می‌دهند، توازن برقرار کنند".[9]

پایانِ نامه‌ی امروز من:  من در این یادداشت هیچ اشاره‌ای به اوضاع کتابخانه‌ها و موزه‌ها و آرشیوها در ایران و نیز علوم انسانی در ایران که در چند هجمه از انقلاب فرهنگی دهه 1360 تا شورای انقلاب فرهنگی در همه این چهل و سه سال، تلاش کردند که اسلامیش هم بکنند صحبتی نکردم. تنها اشاره‌ام به بستن اندیشگاه علوم انسانی توسط شهردار تهران بود. تلاش کردم به ایالات متحده اشاره کنم که مسئولین آن حتی اگر در سطح عالیجناب دونالد ترامپ باشند هم موظف هستند به حرف عقلا گوش بدهند و برابر قانون مصوب خود رفتار کنند. و در دل خود نتیجه گرفتم که دنیا دیوانه شده است. و همه عقلای اقوام هم ظاهرا نمی‌توانند سنگهایی را که سیاستمداران هر یک بر اساس منافعی در چاه انداخته‌اند بیرون بیاورند. البته دعا فراوان می‌کنم. شما هم مرا دعا کنید.

برای همه مردم ایران و جهان و به ویژه کتابداران و اهل کتاب ایران سالی خوب و سرشار ازتلاش و موفقیت آرزو می‌‌کنم. امیدوارم هربار که فشار زیادی به ویژه فشارهای معیشتی به شما وارد می‌شود، ‌واژه نجات بخش ایران از یادتان نرود. ایران یک واژه نیست، ایرانشهر یک کلمه نیست. این دو یک مفهوم هستند. مفهومی که در چند هنگامه عظیم به مردم این سرزمین وحدت بخشیده و این فرصت را فراهم آورده که دست در دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد. یار و غمخوار یکدگر باشیم، تا بمانیم خرم و آزاد.

 

 عمرانی، سید ابراهیم (1404).« کاهیدن علوم انسانی در نگاه شهردار ما و مشابه خارجیش: علوم انسانی: قناری در معدن زغال سنگ ». سخن هفته لیزنا، شماره 737، 18 فروردین ماه 1404.

 

------------------------------------------------------

[1] . کارین ای. وولفKarin Wulf مورخ آمریکایی و مدیر و کتابدار کتابخانه جان کارتر براون در پراویدنس، رود آیلند، ایالات متحده است. او مدیر اجرایی موسسه Omohundro از تاریخ و فرهنگ اولیه آمریکا در کالج ویلیام و مری در ویلیامزبورگ، ویرجینیا از سال 2013 تا 2021 بوده و همچنین یکی از بنیانگذاران  انجمن "زنان نیز تاریخ می دانند" است.

[2]  . The Humanities as Canary: Understanding this Crisis Now/ By Karin Wulf. Apr 2, 2025.  https://x.com/PublishingWell/status/1907366560634728949

[3] . استعاره "قناری در معدن  زغا‌ل سنگ" را در شبکه و در واژه نامه کمبریج  جستجو کردم. به قرن هیجده و نوزده میلادی  برمی گردد. "چیزی که هشدار اولیه خطر یا شکست را می دهد، به این صورت که در گذشته، قناری ‌ها وارد معدن زغال سنگ می‌شدند و اگر هوا برای تنفس کافی یا امن نبود، می‌افتادند و می‌مردند و به افرادی که در آنجا کار می کردند هشدار می دادند که سریعتر معدن را ترک کنند چون هوا مسوم است یا کافی نیست. وقتی می گوییم موضوعی " قناری در معدن زغال سنگ است) ، به این معنی است که هشدار اولیه خطر است. جای تعجب نیست که منشأ این عبارت به معنای واقعی کلمه است - قناری ها در طول تاریخ برای آزمایش مونوکسید کربن و سایر گازهای سمی در معادن زیرزمینی استفاده می شدند. وقتی صحبت از گرم شدن کره زمین به میان می آید،آب شدن یخهای  قطب شمال را قناری در معدن زغال سنگ می‌نامند". https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/canary-in-a-coalmine  (  

[4] . The Humanities as Canary: Understanding this Crisis Now/ SSP 46th Annual Meeting

[5]. کاساندار برگرفته از اساطیر یونان است. الهه‌ای که به عشق آپاولون پاسخ مثبت نداد و مورد خشم آپاولون قرار گرفت. او محکوم می‌شود که همیشه پیش گوئیهای درست و دقیق بکند ولی هیچکس حرفش را باور نکند که اغلب به همین علت، مساله به فاجعه ختم می‌شد.

[6] . New York Times. https://www.nytimes.com/2025/03/31/science/trump-science-nas-letter.html?searchResultPosition=1

[7]  . همان

[8] MacNutt, Marcia. Science is neither red, nor blue.Science. !4 Nov. 2024. Vol. 386, Issue6723. P. 707.

https://www.science.org/doi/10.1126/science.adu4907

[9] . همان.