داخلی
»اخبار کتاب
توقیف كتاب «زردهای سرخ» از سوی شهربانی
به گزارش لیزنا بر اساس اعلام روابط عمومی خانه كتاب، بهروز عطاییفرد در معرفی خود گفت: هشتم مرداد 1331 در منطقه لرزاده جنوب تهران به دنیا آمدم. فرزند دوم خانواده هستم و دو خواهر بزرگتر و دو برادر كوچكتر از خودم دارم. پدرم احمد عطایی، بنیانگذار انتشارات عطایی و مادرم اكرم رضوی، خانهدار بود. پدرم محافل ادبی زیادی داشت و گرداندن این محافل با مادرم بود كه خود نیز دارای طبع شعری بوده و به فردوسی علاقه فراوان داشت و همیشه اشعارش را زمزمه میكرد.
وی ادامه داد: دبستان را در خیابان نیروی هوایی و مدرسه فلاح پشتسر گذاشتم. در ادامه تحصیل در دبیرستان مروی با كتاب بیشتر آشنا شدم. در این دوران پس از مدرسه پیش پدر میرفتم و در آنجا با كارهای روزمره پدر آشنا و نویسندگان و شاعران بسیاری را میدیدم. در سال 50 دیپلم گرفتم و به سربازی رفتم. سال 52 وارد دانشگاه و سال 56 با مدرك مهندسی مكانیك از دانشگاه علم و صنعت فارغالتحصیل شدم. پس از دانشگاه در اوایل سال 57، برای كمك به پدر به كتابفروشی رفتم. در آن دوران مردم به شدت عطش كتاب داشتند و به دلیل تحولات و رویدادهای جامعه، كتابها با جلد سفید چاپ میشدند.ما در انتشارات عطایی كتابهای جلد سفید چاپ نكردیم، ولی كتابهای انقلابیه مانند خاطرات آیتالله طالقانی و كتابهایی همچون «زردهای سرخ» اثر هانری ماركانت با ترجمه دكتر هوشنگ منتصری را كه درباره انقلاب چین و مائو بود به چاپ رساندیم. آن كتاب از سوی شهربانی توقیف شد و تمام نسخههای كتاب را جمعآوری و بردند. این موضوع را به مترجم كتاب كه آن موقع استاندار همدان بود اطلاع دادیم كه بعد از چند روز شهربانی كتابها را بازگرداند. پدر هیچگاه سروكارش به ساواك نیفتاد. در آن سالها مثل امروز نیازی به گرفتن مجوز نبود و فقط سه نكته كلی در قالب قانونی به همه ناشران ابلاغ شده بود: 1- به شخص اول مملكت یعنی شاه توهین نشود و علیه او چیزی ننویسند. 2- خلاف دین اسلام كتابی نوشته نشود. 3- كتابهای چپی و كمونیستی چاپ نشود.
این ناشر پیشكسوت در بازگشتی به گذشته درباره سابقه نشر خاندان عطایی گفت: پدرم در ابتدا با برادرانش در ناصرخسرو كار كتاب میكردند. بعدها عمویم، محمود عطایی انتشارات آسیا را بنیان گذاشت و با نویسندگان خوبی مانند جلال آل احمد نیز كار كرد. پدرم همیشه هوای نویسندگان جوان را داشت كه از آنجمله میتوان به دكتر پیروز مجتهدزاده كه آن موقع دانشجو بود، اشاره كرد. از وی كتاب «شیخنشینهای خلیج فارس» را در سال 49 چاپ كردیم. انتشارات عطایی به مدیریت پدرم در تمام زمینهها كتاب چاپ میكرد از دستور زبان فارسی، تعلیمات دینی و منتخب كشفالآیات قرآن تا ارژنگ نقاشی، رسمالخط و موسیقی.
وی افزود: یكی از پرفروشترین و بهروزترین كتابهای ما، «جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل» از سرهنگ غلامرضا نجاتی بود كه در یك سال بارها تجدیدچاپ شد. به تشویق دكتر صاحبالزمانی، درباره زبان اسپرانتو هم حدود 10 عنوان كتاب در قالبهای فارسی به اسپرانتو، اسپرانتو به فارسی، اسپرانتو به اسپرانتو، اسپرانتو به قرآن، كتاب درسی و گرامری با عنوان «زبان دوم» چاپ كردیم، ولی این زبان به دلایل مختلف در ایران رونق پیدا نكرد.
این ناشر ادامه داد: از دیگر كتابهای مهم و پرفروش ما، «تست گرامر انگلیسی» بوده كه بیش از 50 بار تجدیدچاپ شده و هنوز هم چاپ میشود، ولی امروز به دلیل تغییر روشهای آموزش زبان انگلیسی، با افت تیراژ مواجه شده است. به جرأت میگویم یكی از معدود ناشرانی هستیم كه كتابهای طب سنتی را منتشر كردیم. حدود 10 عنوان كتاب در این زمینه چاپ كردهایم كه از آنجمله میتوان به «طب الكبیر» و «طبالصادق» اشاره كرد. یكی دیگر از پرفروشترین كتابهای ما نیز كتاب «نغمههای آسمانی، مناجات زمینی» بود كه بعد از انقلاب به دلایلی دیگر به چاپ نرسید. تمامی كتابهای دكتر صاحبالزمانی نیز در انتشارات عطایی چاپ و منتشر شده است.
عطاییفرد عنوان كرد: بیشتر همكاران پدر به خیابان انقلاب و جلوی دانشگاه نقل مكان كردند، ولی پدر اهل ریسك و مسائل مادی نبود و همیشه به همان چیزی كه داشت، بسنده میكرد، ولی من فكر میكنم اگر این انتقال مكان رخ میداد، بهتر بود. یكی دیگر از دلایل عدم علاقه پدر به كتابفروشی ناصرخسرو این بود كه آنجا نوعی پاتوق و پایگاهی برای حضور افرادی مانند بیژن ترقی، تورج نگهبان، احمد معیری، باستانی پاریزی و دكتر صاحبالزمانی بود.
مدیر انتشارات عطایی درباره انتشارات «آشیانه كتاب» نیز گفت: در سالهای 61 یا 62 در شركت آشیانه واقع در خیابان گاندی كه تهیه مسكن آشیانه در دل آن قرار داشت، با 100 هزار تومان سرمایه، سهمی خریداری كردم و پس از چند سال عشق و علاقه به كتاب و نشر باعث شد كه سهم دو شریك دیگر را نیز بخرم و تهیه مسكن آشیانه به «آشیانه كتاب» تبدیل شد. این محل، دومین كتابفروشی ما بعد از عطایی بود. كتابهای زیادی در آشیانه كتاب چاپ كردیم كه بیشتر در قالب رمان بودند. از جمله بهترین كتابها نیز میتوان از «هنر آشپزی گیلان» نام برد. پس از سالها تصمیم گرفتیم هر كدام از برادرها مستقل كار كنیم و با شرایطی، انتشارات «عطایی» به من و «آشیانه كتاب» به برادرم مجید واگذار شد. پس از 1386 آشیانه كتاب در گاندی تخلیه شد و برادرم به خیابان انقلاب نقل مكان كرد و به دلیل كسالت و مشغله تقریبا سال گذشته كتابفروشی را كنار گذاشت و در حال فروش كتابهای موجود در انبار است. محل «آشیانه كتاب» در گاندی نیز به یكی از دوستان فروخته شده و با همكاری من آنجا ساختمان پزشكان ساخته شد.
وی در ادامه سخن درباره معیارهای امروزی در حوزه نشر اظهار كرد: توجه به دو موضوع مهم و ضروری است؛ نخست اینكه بازار چه میطلبد و خواننده مشتاق چه آثاری است و دوم اینكه ناشر باید ببیند جامعه امروز به چه چیز نیاز دارد تا بتواند آنچه را منتشر میكند به جامعه تحمیل كند. خطمشی ما هم این دو محور بوده است. در حال حاضر معیارهایمان تغییری نكرده، معیار همان است، ولی با احتیاط بیشتری عمل میكنیم، چون متأسفانه علاوه بر كاهش سطح مطالعه، با مسائل دیگری نیز روبهرو هستیم كه نویسنده و ناشر را دلسرد میكند.
عطاییفرد درباره معیارهای ارزیابی و قیمتگذاری كتاب افزود: در گذشته معیار ارزیابی و قیمتگذاری كتاب سادهتر بود و امروز این موضوع كمی پیچیده شده است. نخست به این دلیل كه ممكن است امیدی به فروش كتاب نباشد و دیگر اینكه پخش كتاب دیگر دست ناشر نیست و 35 تا 40 درصد به توزیعكننده میرسد و در بسیاری موارد چكهای مدتدار به ناشر میدهند. براساس معیارهای امروزی، بهطور متوسط كتاب چاپ نخست صفحهای بین 70 تا 80 تومان است. البته محتوا و موضوع و میزان زحمتی كه روی كتاب كشیده شده روی قیمتگذاری تاثیر دارد. بهطور میانگین سود ما امروز بین 15 تا 20 درصد است.
این فعال پیشكسوت حوزه نشر با اشاره به موضوع پیوستن به كنوانسیون برن نیز گفت: در دوره گذشته، معاون اتحادیه ناشران و كتابفروشان بودم و بیشترین دغدغه ما موضوع پیوستن به كنوانسیون برن بود، ولی به دلایل متعدد هنوز به این كنوانسیون نپیوستهایم. من و تعدادی از همكارانم برای چاپ كتابهای خارجی با نویسنده كتاب ارتباط برقرار كرده و حق رایت كتاب را پرداخت میكنیم. اگر این قانون در كشور ما رعایت میشد، جلوی كتابسازی و كتابدزدی و ضایع شدن حق مولف و ناشر نیز گرفته میشد. بهنظر میرسد در دهههای اخیر، جایگاه اتحادیه ناشران و كتابفروشان درباره حل این مشكلات تا حدودی ضعیف شده است. اتحادیه در حال حاضر نیز كارش را انجام میدهد، ولی در برخی امور دستش بسته است و برای بهبود اوضاع، مراجع دیگر مانند اماكن و نیروی انتظامی نیز باید همكاری لازم را داشته باشند.
وی در ادامه درباره حضور ناشران دولتی در نشر كشور بیان كرد: مفهوم وجود ناشر یا نشر دولتی را متوجه نمیشوم. این بخش از نشر هیچگاه نمیتواند مانند ناشر خصوصی دلسوزی كند و همه مسائل و زوایا را درنظر بگیرد. ناشر دولتی این دغدغه را ندارد كه كتابش اگر فروش نرود در انبار میماند، در حالیكه ناشر خصوصی باید مشقت بكشد تا از بین دهها كتابش یك مورد گل كند و به فروش خوبی برسد.
عطاییفرد درباره بازار پررونق كتابهای كمكآموزشی در بازار نشر كشور ادامه داد: در گذشته كتابهای كمكدرسی مفهومی كه به رشد و اعتلای دانشآموز كمك میكرد، چاپ میكردیم و این با كتابهای حلالمسائل كه امروزه دانشآموزان و دانشجویان را تنبل میكند، متفاوت است. متاسفانه در رواج اینگونه كتابها مسئولین نیز مقصر هستند.
مدیر انتشارات عطایی در ادامه با اشاره به پدیدههای جدیدی مانند شهر كتاب و باغ كتاب نیز گفت: در این زمینهها، باید واگذاری با صلاح دید اتحادیه ناشران صورت گیرد تا حقی از ناشر و كتابفروش ضایع نشود. اگر باغ كتاب تبدیل به نمایشگاه كتاب شود نه فروشگاه، اوضاع بهتر میشود. نمایشگاه بینالمللی كتاب نیز بیشتر فروشگاه كتاب است تا نمایشگاه. همه نهادها از جمله شهرداری، اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد باید دست به دست هم بدهند تا ویترینهای كتاب و كتابفروشی افزایش پیدا كند. همچنین سیستم توزیع كتاب باید طوری سامان یابد كه معظل چك و اسناد طولانیمدت از بین برود. تا وقتی ناشر نقدینگی نداشته باشد، دلخوش به 10 روز نمایشگاه كتاب است. اگر نمایشگاههای استانی نیز بیشتر وجهه نمایشگاهی داشته باشند برای كتابفروشان شهرستانی بهتر است و تشویق میشوند.
وی درباره افت شمارگان كتابها نیز اظهار كرد: متاسفانه زمانی سوبسیدهای كلان و غیرضروری در اختیار ناشران قرار گرفت و در آن زمان بسیاری از افرادی كه تحصیلات و تجربه و تخصصی در زمینه نشر نداشتند، برای دریافت تسهیلات بهسوی نشر و دریافت مجوز روی آوردند. تعداد ناشران رشد قارچگونهای پیدا كرد، در حالیكه برخی از آنها در طول سال حتی یك عنوان كتاب نیز منتشر نمیكنند. ناشران غیرفعال زیاد شدهاند، ویترین كتاب كم شده، اعتماد مخاطب كم شده، فضای مجازی گسترش پیدا كرده و همه این عوامل باعث شده سطح مطالعه كاهش پیدا كند و تیراژ كتابها از پنج هزار و 10 هزار نسخه به 100 و 200 نسخه برسد.
بهروز عطاییفرد در پایان درباره كتابهای مورد علاقه خود گفت: به كتابهای حوزه ادبیات و رمان برای مطالعه علاقه زیادی دارم. اولین كتابی كه خواندم كتاب «شورش» اثر پرویز قاضی سعید بود. امروز بیشتر كتابهایی كه به سیاست مرتبط باشند را مطالعه میكنم، ولی هنوز هم به رمانهای كلاسیك و احساسی علاقهمندم. به كسانی كتاب هدیه میدهم كه به آن علاقهمند باشد و بخوانند نه اینكه از كتاب بهعنوان دكور استفاده كنند
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.