داخلی
»برگ سپید
سید فرید قاسمی که بیشتر نام او به تاریخ مطبوعات و روزنامه نگاری سده اخیر گره خورده است تاکنون دست به تألیف و انتشار دو اثر گرانسنگ درباره استاد ایرج افشار با نامهای: «ایرانشانس مجله نگار؛ زندگی و کارهای مطبوعاتی ایرج افشار» در 1200 صفحه و کتاب «کتابورز اطلاعرسان» در 300 صفحه زده است. نخستین اثر در زمان حیات استاد افشار و دومین آن، پس از فروبست چشم او از جهان در قالب مجموعه مقالات به زیور چاپ آراسته و به دوستداران استاد ایرج افشار تقدیم شد.
در آخرین روز چهارمین سال درگذشت آن سفر کرده و در 17 اسفند 1393 خورشیدی در سرای اهل قلم چشم ما به جمال اثری دیگر از این شاگرد روشنضمیر ایرج افشار – سید فرید قاسمی – روشن شد که باز هم به گرد شمع وجود استاد پروانهوار میگردد و به معرفی عمری تلاش خستگیناپذیر و تأثیرگذار در حیات 85 ساله آن تکسوار عرصه کتاب و کتابداری و بدیعنگار آثار ماندگار کتابشناسی و مقالهشناسی میپردازد. اثر سوم برای نسل کمحوصلهی خلاصه و مختصرخوان تألیف شده تا شاید با مطالعه کارنامه پربار ایرج افشار در حوزه کتابداری و فرهنگ معاصر چراغ راه داشته باشند و الگویی ماندگار.
نقل به مفهوم میکنم، زندهیاد سیمین دانشور میگفت: اگر پیامی ر ادر چهار کلمه میتوانید بگوئید و در پنج کلمه بیان کنید، شما پرحرفی کردهاید. سید فرید در این اثر به اختصار و عالی به معرفی استاد و ارائه کارنامه پربار وی پرداخته است. خیر الکلام ما قلّ و دلّ.
مطالعه این وجیزه 48 صفحهای با عنوان: «ایرج افشار» و هفدهمین جلد از مجموعه «مشاهیر کتابشناسی معاصر ایران» که به همت خانه کتاب و مرکز کتاب پژوهشی ایران با ساختاری پالتویی (9x19) و کاغذی کویری و صفحهآرایی دوستداشتنی – بزعم بنده – برای همه دانشجویان و اساتید حوزه کتابداری و اطلاعرسانی ضروری است. زیرا به دلایل گوناگون بر این عقیدهام که نسل امروز رشته ما – یعنی کتابداری و اطلاعرسانی و بر اساس عنوان دانشگاهی «علم اطلاعات و دانش شناسی» از گذشته پنجاهساله خود گاهی غافل و از تلاشهایی که صادقانه و عاشقانه برای توسعه و گسترش محتوایی آن انجام یافته بیاطلاع است. به عقیده من آنچه امروز در دنیای مجازی شاهد آن هستیم، پایه و بنیانی در فعالیتهای «برگه ای – کاغذی» گذشته دارد.
این خم مِی سالها به وسیله ایرج افشارها و پوری سلطانیها پرستاری شده است تا امروز من و شما میتوانیم پیمانهها را پُر کنیم.
کتاب سید فرید قاسمی دریچهایست گشوده به افق تلاشهای یکی از میپرستان. ابعاد و جنبههای گوناگون حیات استاد ایرج افشار در کتاب با محوریت کتابداری و کتابشناسی بیان و با عنوانهای:
- از تولد تا کتابشناسی
- حیات کتابشناسانه
- پس ازکتابشناسی
- آثار
- پینوشت
به صورتی دقیق و مستند شرح شده است و صد البته خلاصه.
نظرات نویسنده در جای جای کتاب که به ارتباط و حضور مستمر وی در محضر استاد مربوط میشود بسیار قابل اشاره است، چه آنجا که به نگاه علمی و فنی استاد مربوط میشود، و چه وقتی به اخلاق مداری و رفتار شخصی و اجتماعی حیات وی.
نخست به بندی از حیات کتابشناسانه اشاره میکنم، که میآورد: «او ] ایرج افشار[ در کتابداری و کتابشناسی به خوشایند دیگران توجه نمیکرد و اصولی داشت. وی «شوق» را بر «تحصیل» ارجح میدانست و بر این باور بود که «اصل تعلیم به وجود آوردن شوق است و شوق کار باید در کتابدار وجود داشته باشد». او «هدف»، «علاقه»، «ممارست»، «بصیرت»، «نظم» و «تفکر کتابدارانه» را لازمه کتابداری قلمداد میکرد و میگفت: «تفکر اجتماعی و عمومی کتابدارانه اگر نباشد هدف درست و برنامه صحیح نخواهد بود و نقطه روشنی به وجود نخواهد آمد. عادیترین مرحله تفکر این است که آدم یک چیزی نوشته باشد. کتابدار یأسزده آفت کتابخانه است». افشار به مصلحت کتابخانه میاندیشید و با «عوامفریبی، سهلگیری و سهلانگاری» موافق نبود. او میگفت: «اصل در کتابخانه جوابگویی مراجعهکننده است که با «مجموعهسازی درست« و «پاسخگویی صحیح» میسر میشود و کتابدار تا نخست دانششناس و در گام دوم کتابشناس نباشد نخواهد توانست نیاز مراجعان را رفع کند» (از متن کتاب صفحات 15 و 16).
در جای دیگری از کتاب آمده است: «تاریخپژوهی و فراز و فرودهای روزگار نکتههایی به او آموخته بود و از او هوشمندی ساخته بود که بیتکلف و معتدل سعی داشت جز کار به هیچ چیز فکر نکند .... افشار میشنید که به او «مردهنگار» میگویند و گرایشها وحرفهایی برای او میسازند که به هیچوجه هیچکدام صحت نداشت. واکنشاش به این گفتهها چنین بود: «در کشور ما هرکسی بخواهد بیحاشیه کارکند و همه همّ و غمّ خود را صرف کار کند، عدهای تنبل و بیکار برای اینکه او را از کار بیندازند برای او حرفهای کذب درست میکنند تا شاید با شایعهسازی او را از گردونه کار خارج کنند. باید پایدار بود و گوش به حرف ناکس نداد».
افشار گله از روزگار و نامهربانیها نداشت و همواره نوشتههای علیه خود را شاداب میخواند و میخندید. او در این باره میگفت: «ضربهها از عوام نیست از رقبای علمی و فرهنگی است». (از متن کتاب صفحه 43).
سید فرید قاسمی که خود تحصیلکرده رشته کتابداری و اطلاع رسانی است، ولی بیشتر در دنیای مواج مطبوعات و روزنامهنگاری فرهنگی غواصی میکند به حق بر این عقیده است که کتابداران جایگاه ویژهای در پژوهش دارند و با فراهمآوری و سازماندهی آثار در حوزههای گوناگون پژوهش را پربار و به نتیجه و سر منزل مقصود میرسانند. به همین دلیل همت خود را در «مرکز کتاب پژوهی ایران» به تحقیق و تدوین و معرفی کتابشناسان معاصر با انتشار مجموعه 60 جلدی با فروست «مشاهیر کتابشناسی معاصر ایران» مصروف داشته است. مرحبا و دست مریزاد.
افشار کتابآفرین، افشار کتابشناس، افشار فهرستنگار، افشار کتابگزار، افشار کتابورز، افشار سوگنگار، افشار نامهنگار، افشار مجلهنگار، افشار مقدمهنگار، افشار ایرانگرد، افشار جهاننورد، افشار ایرانشناس، افشار مدیر و مدبر، افشار تاریخپژوه، افشار پیامآفرین، و مخلص کلام افشار خستگیناپذیر، اقیانوسی است که سید فرید قاسمی به هر سوی آن که مینگرد کرانه ناپیدایی را سِیر میکند که آبی آسمان و آبی دریا در کنار هم و در افق دریایی پیوند میخورند.
سعی سید فرید قاسمی در معرفی استاد مشکور و همتش مقبول باد. بدیهی است چشم انتظار دیگر آثار مجموعه «مشاهیر کتابشناسی معاصر ایران» هستیم.
باید که موج باشی
در حرکت مداوم
ورنه سزایت این است
«وامانده» باش و «گنداب».
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.