داخلی
»برگ سپید
زندگی مشترک و روابط زناشویی جزو پر رمز و رازترین و پیچیدهترین روابط انسانی است که از زمان حضرت آدم تاکنون ادامه داشته و خواهد داشت. اتفاقات، ماجراها و تأویل و تفسیرهای این رابطه، رمزآلود و گاه در پرده ابهام است. مثلاً هنوز مشخص نیست که شیطان به واسطه حوا آدم را به خوردن میوه ممنوعه ترغیب کرد یا مستقیم سراغ خود آدم رفت. نقل و حدیثها و شعر و ضرب المثل و سخنان بزرگان نیز پیرامون عشق و ازدواج و زندگی مشترک ، بر این رمز و راز و پیچیدگی افزودهاند:
به عقیده ویل دورانت عشق با سپری شدن زمان، تغییر مسیر و حتی تغییر خصوصیت و تغییر کیفیت میدهد، یعنی دیگر از حالت جنسی بطور کلی خارج میشود. یک ضرب المثل چینی میگوید: اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر میخواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار و اگر میخواهی مادامالعمر در عذاب باشی ازدواج کن. از قول فرانسیس بیکن نقل کردهاند: زندگي زناشويي مثل تئاتر است: مردم صحنه زيبا و آراسته آن را ميبينند درحالي که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ريخته و پرماجراي آن سر و کار دارند. و سعدی نیز چنین سروده است: «ای گرفتار پای بند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال».
معلوم نیست خواننده این سطور چه تصوری از زندگی مشترک دارد یا در کجای زندگی مشترک خویش است. آیا هرگز خود واقیعش را زیسته است؟ آیا از آن دسته آدمهایی است که هر از چند گاهی به بهانهای همچون سالگرد ازدواج یا شروع سال نو به واکاوی زندگی مشترکش میپردازد؟ و آیا روزهایی را که در حال سپری کردن است همان ایدهآلی است که قبل از ازدواج تصورش را داشته است؛ و اگر نه، چرا دارد ادامه میدهد؟ ترس از تغییر؟ وحشت از تنهایی؟ یا ... .
خواننده محترم در هر شرایط و در هر مرحله از زندگی مشترک که باشد، خواندن نمایشنامه کوتاه و پر مغز «خردهجنایتهای زناشوهری» به قلم ساده و روان نویسنده فرانسوی، اریک امانوئل شمیت به وی پیشنهاد میشود. شمیت با خلق یک گفتگوی دو نفره بین زوجی به نامهای ژیل و لیزا که در جستجو و کشف حقیقت زندگی خویش هستند، با زبانی طنز، تحلیلی از زندگی زناشویی ارائه میدهد. تمامی داستان مکالمهای است بین ژیل و لیزا که در آپارتمانشان اتفاق میافتد. ژیل که نویسنده داستانهای پلیسی است، بر اثر حادثهای مرموز دچار فراموشی شده و دو هفته در بیمارستان بستری بوده است. همسرش او را به خانه آورده و سعی دارد با تعریف از عادتها و اخلاقیات ژیل و پاسخ به پرسشهای او، گذشته را برایش بازسازی کند و کمکش کند تا هویتش را بازیابد. در صحنهای از نمایشنامه (صفحه 13)، ژیل از لیزا در مورد دوست داشتن میپرسد:
ژیل: تو منو دوست داری؟ ..... شوهرت رو دوست داری یا نه؟ لیزا لبخند میزند. از این که جواب نمیدهد ژیل جا میخورد. ژیل: اگه دوستش نداشتی فرصت مناسبیه که از شرش خلاص شی. از این که دیگه خودش نیست یعنی منه استفاده کنی و دیگه عذرشو بخوای. عذر منو بخوای. یعنی عذر هر دو مونو. یه خونهتکونی حسابی.» آیا لیزا در تلاش است تا تصویری واقعی از زندگی زناشوییشان به ژیل ارائه دهد؟ در صحنهای دیگر از نماشنامه (صفحه 38) لیزا میگوید: «دروغ نمیگویم ژیل. تو واقعاً همون طوری هستی که دارم بهت میگم. یک مرد. همون مردی که من میخوام. مردی که چی بشه و یه زن شانس بیاره و باهاش برخورد کنه.»
و آیا ژیل تمام یا بخشی از حافظهاش را از دست داده است؟ در صحنهای از داستان (صفحه 38- 40)، ژیل موضوع را به خاطرات ماه عسل میکشاند و به نام مکانی در ایتالیا که ماه عسلشان را در آنجا گذراندهاند، اشاره میکند. لیزا متوجه میشود. ژیل اصرار دارد که لیزا این نام را همین الان بر زبان آورده است ولی لیزا نمیپذیرد: «ژیل: خودت متوجه نشدی ولی گفتی پورتوفینو. لیزا: من اسم پورتوفینو رو نبردم چون همون موقعم از دست خودم عصبانی بودم که چطور اسم اون جا رو یادم رفته.»
شمیت در این نمایشنامه کوتاه 87 صفحهای، با نهایت مهارت و ظرافت، هر لحظه خواننده را غافلگیر میکند و با کند و کاو در لایه های پنهان زندگی زناشویی، تحلیل بسیار جالبی از حقیقت و عشق در زندگی مشترک و رمز و رازهای آن و تداوم یک رابطه ارائه میدهد. در صحنهای از نمایشنامه (صفحه 71)، لیزا خطاب به همسرش میگوید: «اون چه باعث میشه یک زن و مرد با هم بمونن مسایل مبتذل و پستیه که بینشونه؛ به خاطر منافع، ترس از تغییر، وحشت پیری، ترس از تنهایی، سست میشن، تحلیل میرن، دیگه حتی فکرشم نمیکنن که یک کاری بکنن تا زندگیشون عوض شه، اگه دست همو میگیرن فقط برای اینه که تنها به گورستان نرن، تو به خاطر دلایل منفی با من موندی.»
تازه نگه داشتن عشق و احساس و دوست داشتن همدیگر در کنار تمام تفاوتهای فردی و جنسیتی، درد و رنجها و مسائل انسانی و خرده جنایتهایی که هر زوجی ممکن است مرتکب آن شوند، نکتهای است که در نهایت نویسنده کتاب با مهارت خوانندهاش را جذب کرده و در این باره به تعمق وا میدارد. چنانچه در انتهای نمایشنامه (صفحه83) ژیل به همسرش اعتراف میکند: «من بهت توجه نمیکردم. مثل چادری که چهره زنها رو میپوشونه من هم سراپاتو با محبت پوشونده بودم... خیالم راحت بود که سالهاست با هم زندگی میکنیم و متوجه نبودم که زمان با عشق سازگاری نداره... .»
نمایشنامه «خرده جنایتهای زناشوهری» به زبانهای بسیاری ترجمه شده است و در ایران نیز با ترجمه شهلا حائری توسط نشر قطره به چاپ پانزدهم رسیده است. همچنین به شکل تله تئاتر، از شبکه 4 سیما به کارگردانی فرهاد آییش پخش و در بهمن ماه 93 نیز با کارگردانی محسن حاج نوروزی در تهران، مرکز آفرینش منشور هنر، اکران شده است. شمیت، در سال 2001 به پاس کتابهای ارزشمندش موفق به دریافت جایزه تئاتر فرهنگستان فرانسه شد. «زمانی که یک اثر هنری بودم»، «انجیل های من»، «اکسیر عشق»، «اسکار و خانم رز»، «اسکار و بانویی با روپوش گلی»، «ابراهیم آقا و گلهای کتابش (قرآن)»، «آدولف ه. دو زندگی»، «یک روز قشنگ بارانی»، «پرنس پابرهنه و داستانهای دیگر» ، »کشتیگیری که چاق نمیشد»، »اولیس از بغداد» و ... از جمله کتابهای این نویسنده است که به فارسی ترجمه شدهاند.
مشخصات اثر:
اریک امانوئل اشمیت. »خرده جنایتهای زناشوهری». ترجمه شهلا حائری. تهران: قطره، 1383. 87 صفحه.
دربارۀ نویسندۀ این متن:
نرگس خالقی هستم. در شهر قم به دنیا آمدم و بزرگ شدم. پدربزرگم کتابفروش بودند و به واسطه برادر بزرگترم پا به دنیای کتابها گذاشتم. به راهنمایی همان برادر عزیز وارد رشته علم اطلاعات شدم و اکنون حدود 12 سال است در دانشگاه قم تدریس میکنم. کارم را عاشقانه و عاقلانه انتخاب کردم و دوستش دارم. بعد از ظهرهای گرم یک شهر کویری و من و کتاب، بهترین خاطرات کودکی و نوجوانیام هستند. هر چند گل دوزی با نخهای رنگی روی پارچههای تترون سفید را هم خیلی دوست داشتم و دارم. اکنون در کنار همه روزمرگیها و گرفتاریها، از خواندن داستانهای کودکانه برای پسرم و گشت و گذار در طبیعت در کنار خانوادهام بسیار لذت میبرم.
مطالب مرتبط:
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.