کد خبر: 23047
تاریخ انتشار: دوشنبه, 03 اسفند 1394 - 09:10

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

پرهیز و گریز از اطلاعات

دکتر یزدان منصوریان
پرهیز و گریز از اطلاعات

 

لیزنا، دکتر یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: ظاهراً در عصر ارتباطات همه در جستجوی اطلاعاتند. گویا زن و مرد، پیر و جوان، فقیر و غنی و خلاصه همهء مردم از هر قشر و در هر موقعیتی که هستند از هر فرصتی برای کسب بیشترین اطلاعات بهره می‌برند. بهترین شاهد این شیفتگی به اطلاعات نیز این است که انسان معاصر بخش عمده‌ای از عمرش را پای تلویزیون، کامپیوتر و موبایل می‌گذارند و در تعاملی بی‌وقفه با دنیای اطلاعات زندگی را سپری می‌کند. اما شما بهتر از من می‌دانید که ماجرا به این سادگی نیست. نخست آنکه قرار گرفتن در معرض اطلاعات به معنای کسب آگاهی نیست. ضمن آنکه گاهی ممکن است هر یک از ما به دلایلی نه تنها در جستجوی اطلاعات نباشیم، که آگاهانه و عامدانه از آن پرهیز کنیم. حتی از اطلاعاتی که به رایگان و به سهولت در اختیار ماست، دوری کنیم. نه آنکه به آن فقط بی‌اعتنا باشیم، بلکه عامدانه از آن بگریزیم. حتی فراتر از آن، اگر دیگران هم تلاش کنند آن اطلاعات را در اختیار ما قرار دهند، ما همچنان از پذیرش و دریافتش امتناع کنیم. شرایطی که می‌توان آن را «فرار از اطلاعات» یا «گریز از آگاهی» هم نامید. بنابراین، زمانی که صحبت از پرهیز از اطلاعات است، منظور شرایطی نیست که مانعی سر راه ما برای دسترسی به اطلاعاتی مشخص باشد. بلکه، منظور شرایطی است که منابع اطلاعاتی متعدد و متنوعی موجود است، اما ترجیح می‌دهیم از آن دوری کنیم. دلایل این ترجیح نیز بسیار متعدد و متنوع است.

 

ممکن است بپرسید این چه نوع اطلاعاتی است که آدمها را فراری می‌دهد؟ درپاسخ باید گفت پرهیز از اطلاعات بیش از آنکه به ماهیت و نوع رسانه، محمل و محتوای منابع وابسته باشد، بیشتر به موقعیت و شرایط ما بستگی دارد. این ما هستیم که در شرایطی قرار می‌گیریم که نداشتن فقره‌ء اطلاعاتی مشخصی را بر داشتنش ترجیح می‌دهیم. زیرا یا از انبوهی اطلاعات گریزانیم یا از محتوای آزاردهنده آن فاصله می‌گیریم. اطلاعاتی که مواجهه با آن بر نگرانی، تشویش، دلهره یا اندوه ما می‌افزاید. در نتیجه ترجیح می‌دهیم خودمان را از آسیب چنین اطلاعاتی مصون بداریم.

 

بنابراین، زمانی که صحبت از پرهیز از اطلاعات است چند شرط اولیه وجود دارد. نخست آنکه ما از وجود منبعی مشخص آگاه باشیم و بنا به دلیلی مشخص از آن بهره نبریم. زیرا بدیهی است که نمی‌توان از منبعی که از وجودش آگاهی نداریم پرهیز کنیم! شرط دوم این است که هیچ مانع جدی و مزاحمی بر سر راه دسترسی ما به آن اطلاعات وجود نداشته باشد. یعنی ناگزیر از پرداخت هزینه‌ای کلان برایش نباشیم، یا لازم نباشد راه دوری برویم، یا اساساً مجبور باشیم زحمتی را به جان بخریم. زیرا در شرایطی که دسترسی به اطلاعات به هر دلیل دشوار باشد، انسان با توجه به هزینه سودمندی فرایندی که پیش روی دارد تصمیم می‌گیرد که آیا باید بهای دسترسی را بپردازد یا که از خیرش بگذرد. اما در «پرهیز از اطلاعات» (Information Avoidance) دلایل دیگری انگیزهء گریز از دانستن را فراهم می‌کنند.

 

با مثالی از دنیای اطلاعات پزشکی می‌توانیم این موضوع را تبیین کنیم. مطالعات اطلاع‌جویی پزشکی (Medical Information Seeking) نشان داده بسیاری از بیماران مبتلا به دردهای دیر درمان (امراض صعب‌ العلاج و لاعلاج) – که نمی‌دانم بهترین معادل فارسی این دو مفهوم چیست و اگر شما می‌دانید در بخش نظرخواهی به من اطلاع دهید -  ترجیح می‌دهند، از دانستن جزئیات بیماری خود بی‌اطلاع باشند. گویی با مقاومت در برابر اطلاعات جدید می‌خواهند از خود دفاع کنند. اما پرهیز از اطلاعات فقط به حوزه پزشکی محدود نمی‌شود و هر روز ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. مثلاً همین تلگرام که به تازگی چند میلیون شهروند این کشور را به خود مشغول کرده، مثل سیلابی است که بی‌وقفه از آن اطلاعات درست و نادرست می‌جوشد و آدم‌ها را با خود می‌برد. هر روز هم کانال و گروه تازه‌ای تشکیل می‌شود و بدون آنکه نظر آدم را بخواهند به دعوت یک دوست شما را به عضویت می‌پذیرند! در نتیجه آدم شب می‌خوابد و صبح بیدار می‌شود و می‌بیند مادامی که خواب بوده، عضو چند کانال و گروه جدید شده است! در نتیجه انبوهی اطلاعاتی که به سوی ما یورش می‌آورد، فرصت تحلیل و پردازش را از ذهن می‌رباید. گویی انسان دچار نوعی کرختی ذهنی می‌شود و توان تجزیه و تحلیل آنچه می‌بیند و می‌شوند را از دست می‌دهد. نیل پستمن، در کتاب ارزشمند «زندگی در عیش، مردن در خوشی» با نگاهی دقیق به این مقوله پرداخته است[1]. هر چند پستمن کتاب خود را 31 سال پیش (1985) نوشته و بیشتر به آثار مخرب تلویزیون بر ذهن انسان معاصر در عصر رسانه‌های تصویری پرداخته است، اما آنچه او در این اثر می‌گوید هنوز درباره رسانه‌های دیگر امروزی کاربرد دارد. اما اگر اکنون زنده بود و این کتاب را می نوشت، احتمالاً به ابعاد تازه‌ای از این فاجعه می‌پرداخت. زیرا گستردگی هجوم اطلاعات در جهان امروز به مراتب بیش از سه دههء پیش است و عمق، گستردگی و شتاب سیلابی که امروز به ما هجوم آورده با آن زمان قابل مقایسه نیست.

 

اساساً اگر از منظر کارکردگرایانه به مقولهء دسترسی به اطلاعات بنگریم، یک منبع اطلاعاتی تا زمانی مفید است که یا بتواند در فرایند تصمیم‌گیری مفید باشد، یا بر دانش و آگاهی ما بیافزاید. جز این باشد، مطالعهء آن منبع فقط باری بر دوش ذهن ما خواهد بود. بنابراین، پرهیز از اطلاعات نوعی مکانیسم دفاعی (Coping Strategy) نیز محسوب می‌شود. در متون تخصصی علم اطلاعات و دانش‌شناسی، از دو نوع «پرهیز از اطلاعات» نام برده‌اند. یکی «پرهیز فعالانه از اطلاعات» (Active Information Avoidance) و دیگری «پرهیز غیر فعال از اطلاعات» (Passive Information Avoidance). نوع نخست به این معناست که انسان در شرایطی قرار می‌گیرد که آگاهانه و عامدانه می‌کوشد خود را در معرض اطلاعات قرار ندهد. در چنین شرایطی ندانستن را بر دانستن ترجیح می‌دهد. می‌خواهد که نداند. انگیزه این ترجیح هر چه هست، تصمیمی است که در شرایطی مشخص فرد می‌گیرد. زیرا به هر دلیل دانستن برایش دردسر ایجاد می‌کند. بنابراین، حتی اگر اطلاعات مورد نظر رایگان و به سادگی در دسترس باشد، باز هم از آن پرهیز می‌کند. مثلاً مدیرانی که ترجیح می‌دهند بدون مشورت با دیگران تصمیم خود را در یک موضوع خاص به سرعت عملی کنند. زیرا به هر دلیل نگرانند که آگاهی از اطلاعاتی معین و مشخص آنان را در شرایطی قرار دهد که ناگزیر از تغییر در تصمیم خود باشند. یا افرادی که نگرانند دانستن یک موضوع مشخص تردیدی در دلشان ایجاد کند که نتوانند با آن کنار بیایند. در نتیجه در باوری که به درستی آن ایمان دارند، شک کنند و گرفتار شرایطی پیچیده شوند که معلوم نیست محصول آن چه باشد. در نتیجه آنان برای فرار از این شک دردسر آفرین، تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند که در معرض چیزی مغایر با باورشان است قرار نگیرند. اما در پرهیز غیرفعال شدت گریز از اطلاعات به این اندازه نیست. بلکه بیشتر ناشی از ترس، تردید یا تنبلی است.

 

البته همانطور که عرض کردم، گاهی نیز پرهیز از اطلاعات نوعی ساز و کار دفاعی برای افرادی است که در موقعیت‌های دشوار قرار گرفته‌اند. بسته به نوع و شدت این دشواری، میزان تمایل به گریز از اطلاعات نیز متفاوت است. مثلاً برخی از بیماران مبتلا به سرطان‌های پیشرفته نگرانند با کسب اطلاعات بیشتر دربارهء بیماری خود بر تشویش و نگرانی خود بیافزایند. در نتیجه پرهیز آنان از جستجوی اطلاعات در زمینهء بیماری، نه به معنای بی اعتنایی، بلکه مصداقی از مکانیسم دفاعی بیمار است. در مثالی دیگر، که بیشتر به «مدیریت اطلاعات شخصی» (Personal Information Management) مربوط می‌شود، پرهیز از اطلاعات راهکاری برای مدیریت اطلاعاتی است که ذهن هر یک از ما با آن در ارتباط است. زمانی که ذهن با انبوهی از اطلاعات پراکنده مواجه می‌شود، از توان ارزیابی و تحلیل آن کاسته می‌شود. در نتیجه، اگر راهی برای کاستن از حجم ورود اطلاعات به مغز نیابیم به تدریج دچار پریشانی و سردرگمی خواهیم شد.

 

سخن پایانی

هر منبع اطلاعاتی زمانی مفید است که برای ذهن آدمی قابل فهم و درک باشد. در نتیجه یا بتواند در گرفتن تصمیمی مشخص به کار آید، یا بر دانش او بیافزاید. اگر جز این باشد فقط باری بر دوش ذهن است و آن را خسته و فرسوده می‌سازد. بر همین اساس، هر یک از ما می‌توانیم با پرهیز از انبوهی اطلاعات کارآیی ذهنی خود را بهبود بخشیم. انتخاب مکانیسم‌های پرهیز از اطلاعات هم می‌تواند بسته به شرایط متفاوت باشد. مثلاً من به تازگی از تمام گروه‌های ایمیلی و تلگرامی که اطلاعات مفیدی نداشتند یا بدون درخواست خودم مرا به عضویت درآورده بودند خارج شدم و آن را نوعی پرهیز فعالانه از اطلاعات می‌دانم. زیرا دیگر ناگزیر نیستم به انبوهی از پیام‌های پراکنده مواجه شوم. هر چند ممکن است با این کار اخبار یا مطالب مفیدی هم از دست بدهم، اما وقتی از منظر هزینه سودمندی به این موضوع می‌نگرم، به نظرم می‌رسد از یک سو آرامشی که به این طریق به دست آورده‌ام ارزشمند است. از سوی دیگر نیز، تمام دقیقه‌ها و ساعت‌هایی که با این کار ذخیره می‌کنم، می‌توانم به مطالعهء کتاب اختصاص دهم. زیرا هر چه فکر می‌کنم نوع دانش و بینشی که از مطالعهء کتاب به دستم می‌رسد با پیام‌های کوتاه و سرگردان شبکه‌های اجتماعی به دست نمی‌آید. بنابراین، می‌کوشم هر زمان که میسر باشد کامپیوتر و موبایلم را رها ‌کنم و به دنیای کتاب‌ها باز ‌گردم کتاب‌هایی که به تعبیر «اومبرتو اکو»[2] از آن رهایی نداریم[3].

 

 منابع برای مطالعه بیشتر

Barbour, J. B., Rintamaki, L. S. and Brashers, D. E. (2009) Health Information Avoidance as Uncertainty Management. Proceedings of the Annual meeting of the International Communication Association, New York City, Available at: http://citation.allacademic.com/meta/p_mla_apa_research_citation/0/1/3/2/9/p13292_index.html

Brashers, D.E., Goldsmith, D.J. & Hsieh, E. (2002) Information seeking and avoiding in health contexts. Human Communication Research, Vol. 28, No. 2, pp. 258-271.

Case D.O., Andrews J.E., Johnson J.D., Allard S.L. (2005) Avoiding versus seeking: the relationship of information seeking to avoidance, blunting, coping, dissonance, and related concepts. Journal of the Medical Library Association. Vol. 93, No.3, pp.353–62.

Maslow, A. H. (1963) The need to know and the fear of knowing. Journal of General Psychology, Vol. 68, No. 1, pp.11-25.

Sairanen, A. & Savolainen, R. (2010) Avoiding health information in the context of uncertainty management.  Information Research, Vol. 15, No. 4, paper 443. Available at: http://InformationR.net/ir/15-4/paper443.html

Tuominen, K. (2004) Whoever increases his knowledge merely increases his heartache: Moral tensions in heart surgery patients' and their spouses' talk about information seeking. Information Research, Vol. 10, No. 1. Available at: http://InformationR.net/ir/10-1/paper202.html

 

منصوریان، یزدان. «پرهیز و گریز از اطلاعات».  سخن هفته لیزنا، شماره 275. 3 اسفند ۱۳۹۴.

 



[1]  پستمن، نیل (1384) زندگی در عیش، مردن در خوشی. ترجمهء صادق طباطبایی. تهران: انتشارات اطلاعات.

[2]  اومبرتو اکو نویسنده و فیلسوف بلند آوازهء ایتالیایی که به تازگی (30 بهمن 1394) چشم از جهان فرو بست.

[3]  اشاره به عنوان کتاب «از کتاب رهایی نداریم» اثر اومبرتو اکو و ژان کلود کریر، به کوشش ژان فیلیپ دوتوناک، ترجمه مهستی بحرینی. انتشارات نیلوفر، تهران: 1393.

برچسب ها :
ابراهیم عمرانی
|
Iran
|
1395/05/24 - 13:29
0
1
امراض صعب‌ العلاج و لاعلاج) – که نمی‌دانم بهترین معادل فارسی این دو مفهوم چیست و اگر شما می‌دانید در بخش نظرخواهی به من اطلاع دهید

ما که بچه بودیم و مادر نفرینمان می کرد می گفت درد بیدرمون بگیری بچه.
امیر
|
Iran
|
1394/12/04 - 20:43
0
13
عالی بود استاد منصوریان. مثل همیشه
بتول کیخا
|
Iran
|
1394/12/04 - 12:26
0
10
بسیار عالی بود آقای دکتر

در بحث اطلاعات به مقوله نوین و البته مهم و قابل بحثی پرداختید.
به نظر می رسد به چالش کشیدن این مساله می تواند به نتایج در خور توجه بیانجامد.

با احترام
حسینی
|
United Kingdom
|
1394/12/04 - 11:00
0
6
پایان نامه دکتر کیانی فارغ التحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1391 روی همین موضوع کار شده است. جهت اطلاع خوانندگان محترم
چکاوک
|
Iran
|
1394/12/04 - 08:45
0
4
با سلام
از نوشته جالب و مفیدتون لذت بردم. از آنجایی که بسیاری از افراد در شرایط حاضر به دلیل عقب نماندن از اخبار و اوضاع و احوال در انبوهی از این کانال ها و گروه های تلگرامی سرگردان هستند نوشته و پیشنهاد کاربردی جنابعالی را در تابلوی کتابخانه نصب می کنم و نقطه نظرات کاربران و همکاران را برایتان ارسال خواهم کرد. متشکرم
سهیلا - کتابدار
|
Iran
|
1394/12/04 - 08:32
0
4
با سلام به شما باز هم مطالب مفید جای شما مدتی خالی بود . دکتر من معمولا مطالب شمارا از طریق اتوماسیون اداری برای همکاران با عنوان مطالعه مفید ارسال میکنم که درسایت سازمان ما هم در قسمت کتابخانه آرشیو می شود .
س.ن.
|
Iran
|
1394/12/03 - 20:34
0
6
بد درمان/ سخت درمان ( صعب العلاج)؛ بی درمان/ درمان ناپذیر (لاعلاج)

ممنون بابت شجاعت ابرازِ گریز!
پاسخ ها
الهام شکوهی
| Russia |
1395/01/14 - 15:55
دشوار درمان هم گفته اند.
خالقی
|
Iran
|
1394/12/03 - 17:33
0
3
سلام و سپاس فراوان
در برخورد با نسل جوان متوجه شده ام که تعداد قابل توجهی از آن ها از روی ناآگاهی به سوی اطلاعات نمی روند. مثلا واقعا نمی دانند که خواندن ادبیات چه تاثیری بر روح و روانشان می گذارد. رمان های خوب را نمی شناسند و انگار تاکنون کسی آن ها را به این سمت و سو سوق نداده است. به نظرم این مورد در مقوله پرهیز غیر فعال از اطلاعات جای می گیرد. هر چند که مطلب شما راجع به پرهیز از اطلاعات است اما بار سنگین معرفی منابع خواندنی خوب به دیگران به دوش همه ماست
هیات علمی
|
iran
|
1394/12/03 - 15:31
0
3
اقای دکتر با سلام و احترام
بسیار جالب بود من یک اصطلاح تحت نام " بی اعتناعی اطلاعات" کار کرده ام. از شما خواهش دارم چنین اصلاحات جدید که خودتان برای اولین بار تعریف می کنید در دانشنامه علم اطلاعات وارد کنید.البته هنوز فراخوان جهت مقاله اعلام نشده اما این امکان وجود دارد
www.wikiinf.ir
ش.ط
|
Iran
|
1394/12/03 - 12:25
0
3
با سلام و با تشکر از مطالب مفید آقای منصوریان
به نظرم معادل دو کلمه ذکر شده صعب العلاج و لا علاج می تواند واژه درمان پذیر و درمان ناپذیر باشد. بااحترام
شکرانه
|
United Kingdom
|
1394/12/03 - 11:40
0
5
می دانستم که بسیاری هستند که از روش های مختلف و به دلایل مختلف از اطلاعات پرهیز می کنند ولی چنین نوشته جامعی در مورد آن ندیده بودم. سپاس
مثل همیشه عالی نوشتید
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: