داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
مرجعیت حرفه ای و انجمن صنفی: پاسخی به یادداشت نقدی بر انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: از همان ابتدا که نوشته جناب آقای رحمانی گرامی به لیزنا رسید و برای داوران می فرستادم، متوجه این نکته بودم که برخی از نکات از این زاویه است که این کار را یک انجمن مرجع باید بکند ولی به علت موانع قانونی دست و بال انجمن بسته است و حالا باید یک فکر دیگری بکنیم. و برخی نکات هم به نظرم می رسید که باید پاسخ داده شود. ولی بحث دو طرفه روی مطلبی منتشر نشده در آن زمان باعث می شد که همه مطلب آقای رحمانی به عرصه نرسد و همه نبینند و حیف بود. بنابراین همان زمان با دوستان تحریریه و یکی از داوران که خودش هم مانند آقای رحمانی از دوستان انجمن بود و خُب سالهای بیشتری کنار انجمن کارکرده بود، مشاوره کردم و به این نتیجه رسیدیم که بهترین شیوه این است که منتشر شود و بعد بگذاریم که هر کس مایل است بنویسد و خودمان هم خواهیم نوشت.
خیلی خوشحال شدم که دکتر زین العابدینی بازرس انجمن، دکتر فتاحی مدیر شاخه خراسان، خانم حسینی، و دکتر محمدی از انجمن قم، فرامرز مسعودی عضو هیات مدیره انجمن، و یک نام مستعار کتابدار، به این متن واکنش نشان دادهاند و نظرات هریک شایسته و در همه اینها اشاره شده که پاسخها نظر رسمی انجمن نیست و من هم در اینجا عرض میکنم که این یادداشت من هم کاملا شخصی است و نظر انجمن نیست. من ده سال پیش عضو هیات مدیره انجمن بودهام و از آن تاریخ یک عضو ساده و همکار انجمن در کمیته همایشها و کمک کمیته مطالعات صنفی هستم.
آقای رحمانی با مرجعیت علمی شروع کرده اند. درباره مرجعیت علمی دکتر فتاحی در نظرات، اشاره کرده اند به سخنرانی خودشان در شیراز، 1395، و من وارد آن نمی شوم. در باره نام انجمن هم آقای مسعودی پاسخ دقیقی در یادداشت بلندشان دادهاند که از ایشان هم سپاسگزارم. و من یکی دو مساله را دوست دارم بحث کنم که خوب خیلی طولانی میشود، بنا براین در این قسمت فقط به مرجعیت حرفه ای و انجمن صنفی میپردازم و اگر عمری بود، در مورد بحث آخر ایشان هم، شاید وقتی دیگر.
آقای رحمانی نوشتهاند: انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران هر چند نشستهای مختلفی در مورد مسائل صنفی برگزار میکند و تا کنون فعالیتهای صنفی از جمله نامهنگاری با سازمانها و وزارتخانههای مختلف جهت پیگیری مطالبات صنفی انجام داده است، اما به صورت تخصصی اجازه فعالیت صنفی ندارد و در عرصه اشتغال مرجعیت ندارد. و اشاراتی هم به کتابداران پزشکی کردهاند.
با مورد کتابداران پزشکی صحبت را شروع میکنم. به این نکته دقت کنیم که در ایران عزیز، در همه امور ما باید دو وجه را در نظر داشته باشیم، یکی نکاتی که به قانون یا بخشنامهای و آئیننامهای یا چیزی شبیه اینها مرتبط است و یکی اقدام واقعی که انجمن انجام داده یا میدهد. در مورد کتابخانههای پزشکی، باید عرض کنم که تقریبا همه کتابخانههای پزشکی کشور زیر نظر وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی هستند. دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه شاهد و دانشگاه تربیت مدرس هم که خارج از آن وزارت بهداشت هستند، کتابخانه مستقل پزشکی ندارند و اگر داشته باشند کتابخانه گروه یا دانشکده است و تعداد کتابداران آنها درصد پائینی از کل کتابداران پزشکی کشور را شامل می شود. بیمارستانهای خصوصی را خبر ندارم که کتابخانه و کتابدار حرفه ای دارند یا خیر؟ می خواهم بگویم اغلب کتابداران پزشکی حقوق بگیر وزارت بهداشت هستند و وابسته به این وزارتخانه.
آنچه مقررات می گوید: مطابق مقررات کمیسیون انجمنهای علمی وزارت بهداشت، انجمنی که در مجموعه انجمنهای علمی این وزارت است از حمایت وزارت برخوردار است و میدانیم در دوسال اخیر همکاران هیات علمی گروههای کتابداری پزشکی در پی فعال کردن مجدد انجمن کتابداران پزشکی هستند. این وجه حقوقی و قانونی داستان است. تا اینجا مساله حقوقی و قانونی را گفتم که انجمن علمی کتابداران و کتابخانه های پزشکی و استادان این رشته باید زیر مجموعه وزارت بهداشت باشند.
آنچه در واقعیت انجام شد: ولی در این سوی و در این دوره ای که انجمن کتابداران پزشکی فعال نبود، انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران چه باید می کرد؟ و چه کرد؟ انجمن هر کاری را که فکر می کرد کمکی به کتابداران پزشکی بوده انجام داده، حال اگر ناقص است یا کافی نیست، صحبت دیگری است. در سالهای 1390 و 1391 که کمیته کتابخانه های تخصصی انجمن حرکت خودش را آغاز کرد، از همه کتابداران کتابخانههای پزشکی دعوت کرد و در چند جلسه کمیته کتابخانههای تخصصی کتابداران و استادان حوزه کتابداری و کتابخانههای پزشکی حضور (و برخی حضور فعال) داشتند. پس از آن در سال 1394 که کنگره شروع بکار کرد از همان ابتدا تا کنون کتابداران پزشکی نشست مستقل خود را در کنگره داشتهاند. دو سال در مسایل حرفهای (کتابداری بالینی و مانند آن به دبیری سرکار خانم مدیر امانی) و نشست سال گذشته کتابداران و استادان کتابداری پزشکی در کنگره، موضوعش آموزش رشته بود (به دبیری دکتر عبدالرسول خسروی که عضو بورد کتابداری پزشکی هم هستند) و به جای یک نشست دو نشست و در دو روز برگزار کردند و یکی از موضوعهای مطرح، در روز دوم، فعال کردن مجدد انجمن کتابخانههای پزشکی بود. بنابراین در این موارد انجمن ضمن احترام به قوانین و مقررات جاری کشور دست روی دست نگذاشته و اگر امکان داشته که فضایی یا تریبونی برای این گروه از کتابداران فراهم کند، کوتاهی نکرده است. حتی زمانی در سال 1393 که چند نفر از اساتیدکتابداری پزشکی به انجمن فرمودند که به علت فعال نبودن موقت انجمن کتابداران پزشکی، روی کتابخانهها و کتابداران پزشکی هم کارکنید، بلافاصله به آنها پیشنهاد کمیته کتابخانه های پزشکی در انجمن داده شد و با این دورنما صحبت شد که کمیته فعال شود و بعد با توجه به امکانات، همان کمیته تبدیل به انجمن شود و خُب آن وقت میبایست برای ادامه و فعال کردن انجمنشان بروند سراغ کمیسیون انجمنهای علمی وزارت بهداشت.
از این به بعد هم، از بُعد قوانین بالا دستی، انجمن کتابداران پزشکی باید زیر نظر کمیسیون انجمنهای علمی وزارت بهداشت فعال باشد ولی از بُعد کاری هیچ مانعی برای مشارکت و حرکت نزدیک این دو انجمن وجود ندارد و فرض من این است که مدیران آینده انجمن در سالهای بعد هم در نشستهای کنگره فضای حضور کتابداران پزشکی را باز نگاه میدارند.
در مورد مسایل صنفی هم که با تاکید مکرر نوشته اید، نیز پاسخ من همین است. آنجا که با قانون سر و کار داریم، پاسخ این بوده که انجمن یک انجمن علمی است، ولی آنجا که پای کار کردن می رسد، در هر جا که لازم بوده، انجمن ورود کرده است و من شهادت میدهم. در مساله آموزش و پرورش تا معاون وزیر رفت و خُب نتیجه نگرفت، و تا این تاریخ هم مساله ادامه دارد. در مساله کتابداران تامین اجتماعی ورود کرد و نمی دانم چه خواهد شد. نکته ای را دقت کنید، انجمن در نهایت نمی تواند برای سازمانهای اجرایی کشور تصمیم بگیرد یا دستور به آنها بدهد. و یادتان باشد که کتابخانه های ایران بیش از 90% دولتی و شبه دولتی هستند. کتابداران از بُعد حقوق و مزایا بیش از آنکه کتابدار باشند صنف کارمندان دولت هستند و قوانین استخدامی دولتی بر آنها حاکم است. دستگاههای اجرایی، گردانندگان آنها و تصمیم گیران آنها هستند و هیچ انجمنی در هیچ جای دنیا قدرت و اجازه دستور دادن به دستگاههای اجرایی را ندارد. یعنی فقط می توانند به دستگاههای اجرایی توصیه کنند و نمی توانند به آنها چیزی را تکلیف کنند.
انجمنهای صنفی هم در ایران این قدرت را ندارند. اول تعریف صنف را دقت کنید. اجزاء یک انجمن صنفی باید در یک کاری سرمایه گذاری کرده باشند و برای دفاع از منافع مشترکشان با یک دیگر در یک جا جمع شوند که قدرت بیابند. قدرت انجمنهای صنفی در این است که به همه اعضای صنف بگویند آقا تا این خواسته ما را ندهند همه دست از کار می کشیم. این اوج حرکت صنفی است دیگر، چند سال پیش بود که اصناف بازار به مالیات ارزش افزوده اعتراض داشتند و برخی (آن هم نه همه) دکانها را بستند. آیا مساله ای در حوزه ما پیش آمده که ما بخواهیم کتابخانهها را ببندیم؟ و روبروی یک وزارتخانه بایستیم؟ مثلا کتابداران دانشگاهی دسته جمعی تهدید کنند که اگر چنین حقی را به ما ندهید ما دست از کار میکشیم؟ آیا این مساله صنفی که همه دوستان و از جمله جناب آقای رحمانی می گویند همین است؟ تعریف صنف را بارها گفتهایم و نوشتهایم. دوستانی باز و بدون آنکه حتی یک بار به خودشان زحمت بدهند و آنها را بخوانند مینویسند:
کتابدار: از کارکردهای اصلی هر انجمن حمایت از گروه و جامعه هدف آن می باشد, متأسفانه در کشور ما انجمن فقط یک ساختار شکل یافته اداری و یک نام دارد, تا کنون هیج حمایتی از جامعه کتابداران صورت نگرفته است, بازار کار کتابداری و آمار بالای فارغ التحصیلان این رشته گواه این ادعا است و انجمن فعلی نتوانسته است انتظارات و خواسته های به حق کتابداران را به گوش مسئولین برساند, تا کتابداران هم در جامعه جایگاه واقعی خویش را یافته باشند.
می بینید تعریف صنف اصلا خوانده نشده. یک فارغ التحصیل کتابداری که هنوز موفق نشده مشغول بکار شود، خود را مشمول این صنف میداند، در جائیکه بسیاری فارغ التحصیلان ما در پستهایی غیر از کتابداری و آرشیو دارند کار میکنند. با همه این انجمن کمیته فارغالتحصیلان یا دانش آموختگان درست کرده که دوستانی که مشکل دارند دور هم جمع شوند و مسایلشان را آنجا بپزند و بعد تصمیم بگیرند که چه باید کرد. دوست عزیز آمار فارغالتحصیلان کدام رشته بالا نیست؟ دانشجو گرفتنهای بی هدف و برنامه، در کدام رشته دانشگاهی نیست؟ کدام تپه از گزند حوادث سالم مانده؟ قویترین انجمن صنفی کتابداران میتواند به نهاد کتابخانههای عمومی کشور بگوید آقا باید دانشآموختگان ما را جذب کنی؟ انجمن در این زمینه چه باید بکند؟ جز اینکه جلسه بگذارد با نهاد و بخواهد که فارغ التحصیلان کتابداری را بر دانشآموختگان رشتههای دیگر ترجیح دهند، خوب در دوره همه مدیرکلهای نهاد از این جلسات بوده و این تقاضا طرح شده است. همینطور با آرشیو صدا و سیما. بعد مدیر کل آرشیو صدا و سیما در کنگره با صدای بلند بگوید که من حاضرم دانشآموختگان شما را جذب و استخدام کنم به شرط آنکه کاری را که من نیاز دارم بلد باشند، انجمن هم در پاسخ به این نیاز و نیازی که از زبان نهاد هم قبل از آن شنیده و از زبان مدیران برخی کتابخانه های دیگر هم شنیده، بیاید و بگوید که سال بعد کل فضای کنگره را می بریم به سمت مهارتهای لازم (منظورم کنگره چهارم است). خُب انجمن این مکانیسم را در همه این 18 سال دنبال کرده و منابع انجمن و مدارک و نامه های انجمن نشان دهنده این است. می گوئید کافی نیست می گویم درست می فرمائید ولی بیائید کمک کنید تا با نیروی شما جوانان به کفایت برسد.
جناب رحمانی عزیز شما خودتان در کمیته مطالعات صنفی هستید و در دو سال گذشته هم در نشستهای کنگره بودهاید، لیکن در اینجا از زاویه علمی که در نشستها صحبت شده، موضوع را مطرح نکردهاید. در کنگره دوم، همه تلاش این بود که اول روی تعریف صنف به توافق برسیم. اصلا صنف چیست که ما حالا میخواهیم کار صنفی بکنیم. و بعد از تعریف در آن کنگره، در کنگره سوم به دنبال مطالعاتی، درباره شرایط شغلی و قوانین استخدامی صحبت کردیم و جنابعالی خودتان درباره شرایط احراز طرح مساله کردید و در این سه ماهه اخیر هم که شما در جریان هستید، که باز دارد کاری علمی می شود تا در اختیار سازمان امور اداری و استخدامی کشور برای ضوابط تازه گذاشته شود. ولی شما نوشتهاید: انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران هر چند نشستهای مختلفی در مورد مسائل صنفی برگزار میکند و تا کنون فعالیتهای صنفی از جمله نامه نگاری با سازمانها و وزارتخانههای مختلف انجام جهت پیگیری مطالبات صنفی انجام داده است، اما به صورت تخصصی اجازه فعالیت صنفی ندارد و در عرصه اشتغال مرجعیت ندارد.
و باز در جایی دیگر: اما به لحاظ قانونی انجمن بیشتر از حد ذکر شده نمیتواند در امور صنفی و حرفهای دخالت داشته باشد. طبق بررسیهای انجام گرفته در مورد انجمنهای کتابداری برتر دنیا همچون انجمن کتابداران آمریکا و انجمن کتابداران انگلستان، انجمن باید کلیه کتابخانهها از جمله عمومی، دانشگاهی، تخصصی، آموزشگاهی و ... را تحت پوشش قرار دهد.
جناب آقای رحمانی، دوستان جوان کتابدار، می شود لطف کنید بفرمائید چه فعالیت صنفی مورد نظرتان است که وارد شویم؟ من یک نفر در خدمت شما هستم و در خودم می بینم که کفشهای آهنی به پا کنم و همراه شما تا جائیکه به نتیجه برسانیم بیایم. بله من هستم و اگر انجمن هم بگوید نمی توانم من با شما خواهم آمد، بگوئید این فعالیت صنفی که میفرمائید چیست؟ واقعا اسم ببرید تا ببینیم انجمن صنفی نیاز داریم؟ یا به همین شیوهای که عرض کردم میتوانیم کار خودمان را پیش ببریم؟ ببینید چندی پیش کامیونداران اعتصاب کردند که بالا رفتن قیمت دلار باعث شده ما با این تعرفههای فعلی حمل و نقل متضرر شویم و یکی از این خسارتها این است که لاستیک و قطعات را باید با قیمت دلار بالای ده هزارتومان بخریم ولی دستمزد حمل و نقل کالاهایی را که جابجا می کنیم، با قیمت هر دلار 4200 تومان بگیریم. دولت هم با این صنف وارد مذاکره شد و بعد از مدتی حمل و نقل جادهای به روال خودش برگشت. حالا یا واقعا به توافق رسیدند یا به زور کار به روال برگشت را، باور کنید که نمیدانم. فقط خوب به یاد دارم که تعدادی کانکس یک ماه منتظر ماند و بعد به سر پل ذهاب رسید. و کارخانه سازنده که بدقول شده بود، تقصیر را به گردن کامیونداران میانداخت. این یک مورد مشخص است که من عرض کردم. می توانید یک مورد معین صنفی در رشته کتابداری و اطلاع رسانی و علم اطلاعات و دانش شناسی و آرشیو و علم سنجی بفرمائید؟ خواهش جدی دارم که مورد معین را بگوئید.
اگر ارتباط گرفتن و اگر چانه زنی با دستگاهها است که دارد انجام می شود. ولی انجمن حد و حدودش فرمان به دستگاههای دولتی نیست. مذاکره است. توصیه است. انجمن کتابداران امریکا هم که نوشته اید، حدش این نیست برادر. آنجا با مرجعیت علمی که پیدا کرده و استانداردهایی که خودش مینویسد، گروههای آموزشی را کنترل میکند که خیلی عالیست و بینظیر است، ولی در مواردی مانند محیط زیست به آقای ترامپ نامه می دهد و باز نمی تواند به ایشان فرمان بدهد که جناب لایشعر از کنوانسیون محیط زیستی پاریس بیرون نرو. باز هم تقاضا دارم که یک مورد فعالیت صنفی را که فکر میکنید یک انجمن صنفی کتابداری میتواند انجام بدهد و الآن لازم است را بفرمائید تا با هم برویم دنبال انجمن صنفی.
در پایان این بخش باز در مورد فریادهای 18 سالهی "انجمن هیچکاری نمیکند چون فارغالتحصیلان بیکارند"، عرض کنم،شما را به خدا از یک مشاور حقوق صنفی بپرسید، که آیا این مساله، مساله صنفی است؟ یا مربوط به شرایط کلان کشور و بحران آموزش عالی و در نتیجه بحران بیکاری در همه رشته ها است؟ و ببینید سایر انجمنها در برابر این بیکاری فراگیر چه کردهاند؟ ولی تغییر عنوانهای شغلی کارکنان تامین اجتماعی در برخی بیمارستانها و تاثیر منفی بر آتیه شغلی ایشان هم از نظر حقوق و مزایا و هم از نظر احراز پست و کار در تخصص خودشان، مساله صنفی است. و باز هم عرض می کنم، انجمن در مساله دانشآموختگان در همه این 18 سال بیکار نبوده، و همواره مشغول رایزنی است، با نهاد، با آموزش و پرورش و با سازمان امور اداری و استخدامی، لیکن در این مورد دقت کنید که این فعالیت صنفی محسوب نمیشود، با اینهمه در حد مقدورات دارد انجام میشود ولی میپذیرم که کفایت نمیکند، که شرایط بیکاری در ایران بر آن بسیار موثر بوده و هست.
سوال دیگر نوشته شما در مرجعیت حرفهای مساله استانداردها است. نوشتهاید" انجمنهای فعال دنیا از جمله انجمن کتابداران آمریکا، انجمن کتابدارن انگلستان، انجمن کتابداران کشورهای مشترک المنافع و بسیاری انجمنهای دیگر استانداردها و بیانیههایی برای انواع کتابخانهها از جمله کتابخانههای عمومی، دانشگاهی، تخصصی و غیره ارائه کردهاند و موسسات زیرشاخه و کتابخانهها نیز به قوانین درج شده واقف هستند و از آن پیروی میکنند". ببینید عزیزان انجمنها قانونگذار نیستند، می توانند استاندارد ارائه دهند، و البته بر هیچکس اجبار نیست که استاندارد را رعایت کند. حتی وقتی انجمن کتابداران دانشگاهی و پژوهشی امریکا، بخشی از ALA، استاندارد می نویسد، در مقدمه اش توضیح میدهد که چرا عنوان استاندارد "استانداردهایی برای کتابخانه ها در موسسات آموزش عالی" است. می گوید من این معیارهای کلی را میدهم، شما بروید و برای گروههای همگن خودتان (مثلا کتابخانههای دانشگاههای صنعتی، یا کتابخانههای پژوهشگاههای اقتصادی) با این معیارها، استانداردهای خاص برای ارزیابی مجموعهای محدود یا خاص بنویسید و آنها را با هم مقایسه و ارزیابی کنید. استاندارد کتابخانه های دانشگاهی ایران هم که بنده تدوین آن را برعهده داشتم و با همکاری انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، و کمیسیون نظام اطلاع رسانی علم و فناوری (وزارت عتف) تهیه شد، همین وضع را دارد و در حال حاضر هم انجمن با سفارش نهاد، تعدادی از استانداردها را در دست تهیه دارد که امیدواریم نتیجه اش خوب باشد و موجب اعتماد بیشتر سازمانهای متولی به انجمن شود. مقدمات استاندارد کتابخانههای اختصاصی (یا دقیقتر کتابخانههای با مجموعههای خاص) نیز در دست تهیه است.
در پایان از جناب رحمانی که مساله را یک بار دیگر طرح کردند و از همه عزیزانی که به گفتگو وارد شدند بسیار سپاسگزارم و امیدوارم این گفتگوها ادامه یابد و انجمن نقاط ضعف خود را بیشتر و بهتر بشناسد. اگر هم میبینید امثال من که در این سالها از دور و نزدیک شاهد تلاش بچههای انجمن هستیم پاسخ میدهیم، برای برداشتن شبهات است تا کتابداران ایران آگاه باشند که انجمن این مشکلات را شناخته و در حد توان وارد شده و بیش از این اجازه دخالت یا اجرا نداشته و اگر بخواهیم که این قدرت را به دست بیاوریم، باید همه مانند آقای رحمانی به میدان بیایند و انجمن را نقد کنند و راه حل بدهند.
عمرانی، سید ابراهیم «مرجعیت حرفه ای و انجمن صنفی: پاسخی به یادداشت نقدی بر انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران». سخن هفته لیزنا، شماره ۴۰4، 12 شهریور۱۳۹۷.
مورد حال حاضر هم پذیرش انفجار گونه دانشجو چه حضوری و چه مجازی و سرفصل های عهد بوق علم اطلاعات!!! و مسائل بسیاری که یک انجمن باید ورود کند که خودتان به نظرم بهتر آگاهید.
حالا بنده از شما می پرسم می شود چند مورد از کارهای مشخص و به نتیجه رسیده انجمن را ذکر فرمایید؟؟
البته نه مثل کنگره متخصصان که فقط تکرار مکررات است!!! مورد به نتیجه رسیده
پیگیری های کنگره متخصصان هم بدینگونه باشد که علم اطلاعاتمان دوساله گلستان می شود!!!!!
میگم این یادداشت رضا امیرخانی که جدیدا زدش بیرون تحت عنوان نیروهای هوایی در وزارت ارشاد بسیار قشنگه... توصیه میکنم لیزنای عزیز مورد استفادش قرار دهد
از اینکه وقت گذاشتید، اهمیت دادید و موارد را پاسخ دادید بسیار سپاسگزارم
به طور قطع هدف من هم این بود که این مسائل روشن شود و در جریان کارهای ارزشمندی که انجمن در این چند سال پیش گرفته، هستم؛ در جریان زحمات دوستان کمیته صنفی به صورت مستقیم هستم و از تلاش هایی که در کمیته های دیگر انجام می گیرد تا حدودی اطلاع دارم که اینها نقاط قوت انجمن کتابداری ایران است و طبیعتا برای همه ما مایه افتخار
اما به نوعی در این نوشته هدفم این بود که بیان کنم انجمن حتی اگر کاستی هایی داشته، اما در این مسیر بسیار تلاش کرده است و نیاز به حمایت همه ما اعم از دانشجو، استاد، کارمند، کتابدار و تمامی دوستانی دارد که دلشان برای کتابداری می تپد.
مجدد از شما، دکتر فتاحی، دکتر زین العابدینی، آقای مسعودی، دکتر محمدی و بقیه دوستان سپاسگزارم،
برای همه آرزوی توفیق روزافزون دارم
بهروز باشید
رحمانی