کد خبر: 37595
تاریخ انتشار: دوشنبه, 30 مهر 1397 - 09:00

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

منبع : لیزنا
بهروز رسولی
هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

 لیزنا، بهروز رسولی، دانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران ( ایرانداک )سخن هفتۀ «لیزنا» دربارۀ «دسترسی آزاد به پایان نامه ها: ‌مشکل مدیریتی است» نوشتۀ آقای عمرانی را درست پس از بازگشت از همایشی در پیوند با دسترسی به پایان‌نامه‌ها مطالعه کردم. زمینه را فراهم دیدم که من هم، در ادامۀ این سخن هفتۀ «لیزنا» به چند موضوع کوتاه که در آن همایش آموخته بودم اشاره کنم. 

«بیستمین و یکمین سمپوزیوم جهانی پایان‌نامه‌ها و رساله‌های الکترونیکی» در سپتامبر 2018 در کشور تایوان به همت «شبکۀ کتابخانۀ دیجیتال پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها» (NDLTD) ـ انجمنی جهانی برای سامان‌بخشی به کوشش‌های در پیوند با دسترسی به پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها در کشورهای گوناگون ـ و «کتابخانۀ مرکزی ملی» تایوان (NCL) در شهر «تایپه» با تِمِ «فراسوی مرزها و دیوارها و اقیانوس‌ها: جهانی‌سازی دانش به یاری پایان‌نامه‌ها و رساله‌های الکترونیکی» برگزار شد. این سمپوزیوم سبقه‌ای طولانی دارد و هدفش هم‌رسانی تجارب مؤسسه‌ها و کشورها در زمینۀ راه‌اندازی و مدیریت برنامه‌های پایان‌نامه‌ها و رساله‌های الکترونیکی (پارسا) است.

نخستین جرقۀ پارسا در نشست «ان اربر»[1] در سال 1987، یعنی نزدیک به سه دهه پیش زده شد. پس از آن کوشش‌های در پیوند با پارسا انسجام بیشتری یافت و در سال 1998 نخستین «سمپوزیوم جهانی پایان‌نامه‌ها و رساله‌های الکترونیکی» برگزار شد. در همین دهه بود که نخستین نسل از برنامه‌های پارسا در سطح مؤسسه‌ها راه‌اندازی شدند. پس از چند سال این برنامه‌ها به سطح ملی و سپس به سطح منطقه‌ای و جهانی هم رسیدند.

بیشتر سخنرانی‌های کلیدی و مقاله‌هایی که در سمپوزیوم 2018 ارائه شدند روی چند موضوع مهم تمرکز داشتند. نخست انجام تحلیل‌های بیشتر به کمک روش‌های پردازش ابری بود. «اوارد فاکس» از سخنرانان کلیدی بود که دربارۀ چگونگی تجزیه و تحلیل داده‌های گردآوری شده در برنامۀ پارسای دانشگاه «ویرجینیا تِک» سخنرانی کرد. سخنرانان دیگری نیز دربارۀ بهره‌برداری از تکنیک‌های «بیگ دیتا» برای تجزیه و تحلیل داده‌های پارسا سخن گفتند. موضوع دیگر افزایش تأثیر پژوهش‌های دانشجویی در پارسا بود. برای نمونه، یکی از مقاله‌های ارائه شده دربارۀ این بود که برنامه‌های پارسا و دسترسی آزاد به این منابع چگونه احتمالاً توانسته‌اند که استناد بیشتر به پارسا را در پایگاه «اسکوپوس» در پی داشته باشد. از موضوع‌های مهم دیگر که چندین مقاله دربارۀ آن ارائه شد، بحث «اوپن ساینس» و «اوپن دیتا» بود. به گفتۀ دیگر در دنیای شبکه‌ای امروز مؤسسه‌ها دنبال آن هستند که با چه مکانیزمی داده‌های پژوهشی و دیگر بخش‌های گوناگون یک پژوهش و فعالیت‌هایی که پیش از خروجی نهایی پژوهش (یعنی مقاله یا پارسا یا هر خروجی دیگری) انجام می‌شوند را منتشر و با جامعۀ علمی هم‌رسانی کنند.

ناگفته پیداست که فضایی که در سطح جهانی هست با فضایی که در ایران می‌بینیم بسیار متفاوت است. با دیدن چنین فضایی تنها چیزی که به خاطرم آمد این بود که «هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم». در حالی که بیشتر مؤسسه‌های آموزشی و پژوهشی جهان‌تراز می‌کوشند تا به جنبش دسترسی آزاد بپیوندند و دسترس‌پذیری و مشاهده‌پذیری آثار خود را با کمک فناوری‌های امروزی افزایش دهند، هنوز در ایران مؤسسه‌هایی هستند که اجازۀ دسترسی برخط را حتی به دانشجویان و اعضای هیئت علمی خود نمی‌دهند. جالب آنکه برخی از مؤسسه‌ها به دنبال آن هستند که از فروش پایان‌نامه‌ها و رساله‌هایشان پول دربیاورند!

اگر در سطح ملی به این پدیده نگاه کنیم، حتی وضعیت وخیم‌تر هم هست. پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) سال‌هاست که به دنبال ساماندهی پایگاهی ملی از پارساهاست، به تازگی هم قانونی برای واسپاری این آثار به ایرانداک تصویب شده است، ولی هنوز برخی از مؤسسه‌ها نپذیرفته‌اند که واسپاری آثارشان در یک پایگاه ملی هم به سود خودشان و هم به سود کشور است. کانادا، استرالیا، آفریقای جنوبی، پرتغال، برزیل، روسیه، ترکیه، هند، انگلستان، فرانسه، تایوان، فنلاند، لیتوانی، و غیره از شمار کشورهایی هستند که چنین برنامه‌ای برای مدیریت پارسای خود در سطح ملی دارند. چنین پایگاهی می‌تواند ارزش‌های بی‌شماری داشته باشد. پویش جامع پژوهش‌های دانشجویی کشور، دسترسی آزاد به تمام‌متن آثار، تحلیل روند و داده برای سیاستگذاری بهتر، حفاظت از آثار، سازماندهی تخصصی آثار، بهره‌گیری از یک موتور کاوش توانمند، نمایه‌سازی اصطلاحنامه‌ای، برخورداری از پایگاه پشتیبان برای نرم‌افزارهای همانندجویی، و انجام تحلیل‌های استنادی تنها چند مورد از ارزش‌های مهمی هستند که یک پایگاه ملی پارسا می‌تواند به همراه داشته باشد.

حال که، به گفتۀ آقای عمرانی، ظاهراً «مشکل مدیریتی» است به نظرم نقش دو گروه در میان کلیدی است که بتوانند مدیران و سیاستگذاران را قانع کنند که تشکیل یک پایگاه ملی و دسترس‌پذیر کردن آثار به شکل الکترونیکی و «فراسوی مرزها، دیوارها، و حتی اقیانوس‌ها» به سود همگان است.

نخست نقش کتابداران و اطلاع‌رسانان با اهمیت جلوه می‌کند. آنان که به آرمان‌های رانگاناتان اعتقاد دارند که کتاب برای استفاده است، هر خواننده‌ای کتابش، هر کتاب خواننده‌اش، صرفه‌جویی در وقت خواننده، و کتابخانه ارگانیسمی زنده است. اسیر کردن منابع اطلاعاتی در دیوارها و دیتابیس‌های محلی به هیچ عنوان نمی‌تواند با روح کتابداری و اطلاع‌رسانی سازگار باشد. مسئولیت اجتماعی کتابداران و اطلاع‌رسانان حکم می‌کند که آنها پا پیش گذارند و در پیوستن سازمان‌هایشان به هر جنبشی که سرانجامش به دسترسی کاربران به اطلاعات بیشتر می‌رسد کوشش کنند.

دوم نقش دانشجویان، اساتید راهنما، اساتید مشاور و همۀ کسانی است که در خلق یک پایان‌نامه یا رساله سهم دارند. ده‌ها پژوهش انجام شده که همۀ آنها به نقش مشاهده‌پذیری بر افزایش تأثیر پژوهش اشاره و با داده‌های تجربی چنین تأثیری را ثابت کرده‌اند. پدیدآوران محتوا باید به این باور برسند که زنجیر کردن آثارشان در کتابخانه‌های دانشکده‌ای و مرکزی مؤسسه‌هایشان نه جلوی دستبرد ادبی از آثارشان را می‌گیرد، نه تأثیرگذاری کارشان را بیشتر می‌کند، نه دسترسی به اثرشان را آسان‌تر می‌کند، و نه برایشان امتیازی به همراه دارد. آنان باید به این باور برسند که تنها زمانی ارزش کارشان پیدا می‌شود که آن را هم‌رسانی کنند تا علاقه‌مندان و ذینفعان آن موضوع ببینند و آن را نقد کنند، به آن استناد دهند، و دیدگاهایشان را درباره‌اش بگویند. آنان باید به این باور برسند که تأثیری که اثرشان شاید برجامعۀ علمی و غیرعلمی بگذارد هزاران بار بیش از تأثیر اقتصادی فروش آثارشان بر وضعیت مالی مؤسسه و کشور است. آنان باید به این باور برسند که در چند سال آینده اگر نامشان در پایگاه «گنج» ایرانداک، «گوگل اسکالر»، و دیگر موتور جست‌وجوها نبود انگار که نه پژوهشی کرده و نه پایان‌نامه یا رساله‌ای نگاشته‌اند. اگر آنان به این باورها رسیدند می‌توانند در قانع کردن معاونان پژوهشی و روسای مؤسسه‌شان برای مشارکت در یک برنامۀ ملی پارسا (که مدیریت قانونی آن به ایرانداک سپرده شده) و دسترس‌پذیر ساختن آثار نقش داشته باشند.

در پایان همۀ ما، از کتابدار و اطلاع‌رسان و دانشجو و استاد و مدیر کتابخانه و سیاستگذار و معاون پژوهشی و رئیس دانشگاه و غیره و غیره باید این پرسش کلیدی را از خود بپرسیم که «به راستی ما در عصر فناوری اطلاعات و بیگ‌دیتا و اوپن ساینس هنوز بر سر دسترس‌پذیر کردن پارسا بحث می‌کنیم، آن هم پس از گذشت سی سال از آغاز این جنبش؟!»

رسولی، بهروز. «هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم» سخن هفته لیزنا، شماره ۴11، 30 مهر ۱۳۹۷.


 

[1] Ann Arbor

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: