داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
از اولین همایش کتابخانه های آموزشگاهی، 1351 تا کنون/ با سپاس از استاد ثریا قزل ایاغ
لیزنا:سید ابرهیم عمرانی،سردبیر: کمیته کتابخانه های کودک و کمیته کتابخانه های آموزشگاهی انجمن هر دو از فعالتیرین و موفقترین کمیته های انجمن در چد سال اخیر بوده و کارکردهای ایشان و گزارش کار یکساله آنان در هر یک از کنگرههای انجمن و تنوع برنامههای آنان، بسیار امید بخش است. شروع کار کمیته کتابخانه های کودک با دبیری استاد فاطمه (سوری) مرتضاییفرد عضو فعال هیات مدیره شورای کتاب کودک با قدمهای محکمی برای انجمن همراه بود و ادامه آن نیز به پریسا پاسیار محول شد که او نیز از جوانان فعال این حوزه است و آثار به جای مانده از این کمیته در کنگره چهارم حاصل تلاش خوب این چوان انجمنی بود. همینطور کمیته کتابخانههای آموزشگاهی با مدیریت خانم دکتر پورصالحی نیز امید به کار علمی تخصصی در حوزه کتابخانههای آموزشگاهی را در این کمیته افزایش داد و ارتباط بسیار خوب ایشان با مجموعههایی از کتابخانههای آموزشگاهی مدارس غیر انتفاعی موجود، امکان تجربه و تحقیق در این حوزه را افزون کرده است.
نزدیکی حوزه کار این دو کمیته، گاهی مرا به این فکر میانداخت که با یکی کردن این دو کمیته شاید کار بیشتری در این حوزه انجام گیرد و نوشتههای سرکار خانم میرهادی بزرگ، استاد بلامنازع حوزه کودکی، در تجربههای مدرسه فرهاد و در کتاب کتابخانههای آموزشگاهی، نزدیکی بسیار این دو کمیته را باز هم بیشتر به ما نشان میدهند. همینطور به یاد میآورم که در ادامه کنگره چهارم، بحثهای استاد بزرگوارم سرکار خانم قزل ایاغ در گروه مجازی کمیته کتابخانههای کودکان انجمن، یکبار دیگر در هم تنیده بودن بحث کتابخانههای کودکان و آموزشگاهی و نزدیکی بسیار این دو را به هم نشان داد. با اینهمه و با توجه به فعال بودن هر دو کمیته و ادامه بحثها در گروه مجازی، نشان از دغدغههای بزرگواران به این دو حوزه دارد و چه خوب که هر دو کمیته را انجمن دارد و چه بهتر که فعالین در هر دو کمیته همکاری خوبی با هم دارند.
چند هفته پیش درگفتگویی تلفنی با استادم، سرکار خانم قزل ایاغ، بحث به کتابخانههای آموزشگاهی کشید و ایشان به من از همایشی گفتند که در دهه پنجاه و در حوزه کتابخانههای آموزشگاهی در دانشگاه تهران برگزار شده و من با کمک همکاران کتابدارم در دانشگاه تهران سرکار خانم درخوش و سرکار خانم زیبایی توانستم، مجموعه مقالههای این همایش را پیدا کنم و از این مقالهها، برخی را کامل خواندم و برخی را مروری ورق زدم که به ویژه مقاله استادم نوشآفرین انصاری، حس و حالی غریب و تکان دهندهای به من داد که برایتان گزارش میکنم. و قبل از آن سپاس ویژه خودم را تقدیم استاد فرهیختهام ثریا قزل ایاغ میکنم.
هدف این سمینار را در یادداشتی از سرکار خانم فرخنده سعیدی سرپرست وقت گروه کتابداری چنین میخوانیم: "با توجه به اهمیت روزافزون و قابل ملاحظه لزوم ایجاد کتابخانه مدارس مخصوصاً در نظام جدید آموزش و پرورش ، گروه کتابداری دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی ۵۲-۱۳۵۱ برای اولین بار سمیناری به منظور بحث و تبادل نظر در زمینه مسائل مربوط به کتابخانه های آموزشگاهی و تربیت کتابدار برای این نوع کتابخانه ها ترتیب داد . هدف اصلی این سمینار بررسی وضع فعلی کتابخانه های آموزشگاهی کشور و همچنین شناخت محدودیت ها و امکانات موجود و نیز تبادل نظر متخصصان و صاحبنظران بود.
این سمینار به مدت سه روز از تاریخ ۲ الی ۴ دی ۱۳۵۱ در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شده و نکته جالب آن شیوه برگزاری آن است که هر روز دو سخنرانی ارائه شده و ساعت برگزاری، هر روز از ساعت 5 تا 8 بعد از ظهر در سه روز پیاپی بوده است. نمونه جالبی است از برگزاری، که انجمن میتواند برای برگزاریها به آن توجه نماید.
این همایش با خیر مقدم و طرح موضوع همایش توسط رئیس وقت دانشکده علوم تربیتی، دکتر علیمحمد کاردان بزرگ که در واقع پشتیبان تاسیس گروه در سال 1345 بوده اند، آغاز می شود.
اولین سخنرانی توسط استاد نوشآفرین انصاری ایراد شده که با خواندنش به ناگاه از 1351 به زمان حال پرتاب شدم، انگار نه انگار که از برگزاری این سخنرانی 47 سال میگذرد، انگار خانم انصاری وضعیت فعلی آموزش و پرورش ایران و کتابخانههای آموزشگاهی ما را گزارش میکنند. به نظر من یکی از بهترین سخنرانیهای این مجموعه توسط سرکار خانم انصاری که در آن زمان 33 سال بیشتر نداشتهاند ارائه شده است. و این هم برنامه و باقی سخنرانیها:
سمینار مسائل تربیت کتابدار برای آموزشگاههای کشور
برنامه :
شنبه دوم دی ماه ۱۳۵۱
ساعت ۵ تا ۸ بعد از ظهر - رئیس جلسه دکتر خسرو مهندسی
خیر مقدم و طرح مسئله سمینار توسط رئیس دانشکده علوم تربیتی
سخنرانی اول تاریخچه تربيت کتابدار آموزشگاهی در ایران نوش آفرین انصاری (محقق)
سخنرانی دوم وضع فعلی کتابخانه های آموزشگاهی - امکانات و محدودیتها یحیی دوستدار
یکشنبه سوم دی ماه ۱۳۵۱
ساعت ۵ تا ۸ بعد از ظهر - رئیس جلسه دکتر غلامحسین شکوهی
سخنرانی اول تربیت کتابدار برای کتابخانه های آموزشگاهی فرخنده سعیدی (آذری)
سخنرانی دوم آموزش کتابداری برای آموزشگاهها شهلا سپهری (قزل ایاغ)
دو شنبه چهارم دی ماه ۱۳۵۱
ساعت ۵ تا ۸ بعد از ظهر - رئيس جلسه دکتر علی محمد کاردان
سخنرانی اول منابع مورد نیاز کتابدار آموزشگاهی طاهره علومی (صبوری دیلمی)
سخنرانی دوم چه کتابهائی برای کتابخانههای آموزشگاهی ایران لازم است لیلی ایمن (آهی)
بحث و نتیجه گیری
در این یادداشت من به سخنرانی تاریخچه تربيت کتابدار آموزشگاهی در ایران که توسط نوشآفرین انصاری ارائه شده، خواهم پرداخت و در مورد سایر مقالهها از همکاران کمیته کتابخانههای آموزشگاهی و کتابخانههای کودک دعوت میکنم که برایمان بنویسند تا در فرصتهای بعدی آنها را نیز تحلیل و منتشر کنیم.
استاد بعد از پاراگراف مقدمه، مستقیم وارد موضوع میشوند:" در مورد تربیت کتابدار آموزشگاهی در ایران من نظرم این است که تربیت کتابدار به خودی خود هدف نیست ، بلکه هدف را باید مسئله کتاب و کتابخوانی در نظام آموزش و پرورش ایران دانست و در مقابل این هدف است که باید میزان موفقیت یا عدم موفقیت را سنجید. در بررسی ما فقط به آن دورههائی از تربیت کتابدار توجه شده است که آن دورهها به منظور تربیت کتا بدار آموزشگاهی به وجود آمده است. همچنین وسائلی که معلمان را به نحوی از انحا با مسایل مربوط به کتابداری آشنا کرده است مورد بررسی قرار گرفته است. و نیز از کلمه آموزش فقط تدریس صرف و رابطه معلم وشاگرد اراده نشده بلکه لوازم دیگری که در تربیت کتابداران نقش موثری داشتهاند، مورد بررسی کوتاه قرار گرفته است"، و مانند همیشه به دنبال آن ضمن توضیحاتی تاکید کردهاندکه قصد من آفریدن سوال و به بحث گذاشتن موضوع است، نه پاسخ به آن که لابد همه چیز را همگان دانند.
در نوشته استاد متوجه این نکته شدم که دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران -که از اصلی ترین متولیان آموزش و پژوهش در آموزش و پرورش ایران بوده است، و هنوز میتواند باشد- یک ماه قبل از آن، میزبان خانم وزیر آموزش و پرورش وقت بوده و مساله کتابخانههای آموزشگاهی، آنجا هم طرح شده و گمان من این است که این جرقهای بوده برای این سمینار که به نظر من درنوع خودش بسیار پیشرو و به روز و به هنگام برگزار شده است، و همه هم و غم سخنرانان جستجوی راه حلی برای نهادینه کردن کتابخانه در مدرسه و پیوند آموزش و مطالعه، علاوه بر متن واحد برای هر درس، و خروج از نظام تک متنی بوده است که این هم بعداز گذشت 47 سال هنوز ادامه دارد.
نوشآفرین انصاری می نویسد:"شاید بتوان گفت کتابداری آموزشگاهی، دوستانی بهتر از برخی از متخصصان ادبیات کودکان نداشته است. در وزارت آموزش و پرورش در سالهای ۱۳۳۰ کلاسهای تربیت مربی کودکستان تاسیس شد و در آن کلاس ها در دروس ادبیات کودکان نخستین اشاره به استفاده از کتاب در مدرسه و به کسانی که «کتابخانه داری باید بدانند" دیده میشود . این کلاسها در برخی از شرکت کنندگان اثری عمیق و توام با اعتقاد بوجود آورد". این مساله همانطور که از پاراگراف بعد می توان متوجه شد، احتمالا در طول دهه پر آشوب و سیاست زده 1330 ایران و در دوره بعد از کودتا، بصورت فردی در برخی معلمان و کسانی که این دورهها را شرکت کردهاند، تا دهه چهل که شورای کتاب کودک شکل میگیرد، کانون شکل میگیرد و گروه کتابداری شکل میگیرد، بصورت فردی راههایی را رفتهاند، لیکن تا یک دهه بعد که نهادهای کودکی بطور جدی پای در میدان نگذاشته بودند، خیلی جدی طرح نشده است. و شاید این برجستهترین اشاره خانم انصاری در این مقاله به وضعیت وزارت آموزش و پرورش در آن روزگار است.: "در اینجا باید اشاره کرد که بوجود آمدن این کلاسها و انجام این فعالیتهای بسیار کوچك فردی بوده است و نیازمندی سازمان آموزش و پرورش بطور واقعی مطرح نبوده است . و اگر بتوان سخنرانی سرکار خانم وزیر آموزش و پرورش و جوابهای ایشان را در مورد تشکیل کتابخانه و امر کتاب که در این دانشکده در آذر ماه گذشته ایراد گردید جزو تاریخ آورد ، احساس من این است که وزارت آموزش و پرورش با مسائلی روبرو است که اکنون تاسیس کتابخانه و تربیت کتابدار را از گردونه اهمیت خارج می سازد.
خوب توجه کنید و یکی دو بار آن را بخوانید، مطمئن هستم درست متوجه شدهاید، دارید وضعیت 1351 را میخوانید ولی متاسفانه با وضعیت آموزش و پرورش و کتابخانههای آموزشگاهی و کتابداران کتابخانههای آموزشگاهی در سال 1398 تفاوتی نمیبینید؟ انگار در این 50 سال مسئولین آموزش و پرورش از مناطقی منصوب میشوند که در آنجا زبان فارسی صحبت نمیشود. عزیزان، حفظ کردن یک متن و امتحان دادن، همه خلاقیتها و انگیزههای بچهها را ازبین میبرد و در چنین فضایی فقط تست زنهای حرفهای گاجیانی و قلمچیانی و فاقد هرگونه تفکر انتقادی تربیت میشود، مگر آنکه فکر کنم که وزرای آموزش و پرورش ما بطور استثناء، به کلمه انتقاد حساس باشند و بگویند اصلا همین که هست خوب است و نیازی به آن یکی (انتقاد) نداریم که بچه ها زبان دراز بار بیایند، همینجور شبکههای اجتماعی اینها را پررو کرده و معلمان بنده خدا نمیتوانند پاسخ آنها را بدهند، وای به اینکه تفکر انتقادی هم در اینها نهادینه شود. باور بفرمائید بزرگواران، تفکر انتقادی باعث خواهد شدکه این بچهها به شبکههای اجتماعی هم با همان تفکر انتقادی وارد شوند، و صاحبان بنگاههای جهانی و حتی نیمه داخلی نتوانند هرچیزی را به راحتی به آنها بقبولانند.
به سخنرانی استاد عزیزم برگردم، به این جمله دقت کنید: "کلاسهای مختلف کتابداری که در دانشسرای عالی تشکیل شد براستی، كتابدار برای مدارس ایران تربیت نکرد. ولی چون اکثر شرکتکنندگان در این کلاسها معلم بودهاند و این کلاس ها در مرکزی که تربیت معلم را بر عهده داشته است تشکیل گردید. حائز اهمیت میباشد. نخستین دوره این کلاسها در سال ۱۳۳۱ تشکیل گردید ..... و از سال ۱۳۴۴ به بعد، در درس ادبیات کودکان بطور بسیار خلاصه نحوه تشکیل کتابخانه در کلاس به دانشجویان تدریس میشد ........ " دقت کنید، دلسوزان واقعی کشور به آب و آتش می زنند که معلم و کتابخانه را به هم پیوند بزنند. خوب میبینید؟ طرح "کتابخانهها در کلاس درس" مربوط به 1344 است، خدای من، چقدر خوشحال شده بودم که ایده کتابخانهها در کلاس درس یک بار دیگر در حدود 10 سال پیش دوباره طرح شد، لیکن تا جایی که تلاش میکنم به یاد بیاورم، نتیجه جدی در این ده سال از آن جایی نخواندهام.
ادامه مطلب را هم ببینید، باز هم کتابداران دارند به آب و آتش می زنند تا آشتی معلم و کتاب صورت واقعی بگیرد: "ولی آنچه برای این بحث مهمتر است رشته فرعی (کهاد) کتابداری در دانشکده علوم تربیتی است که با این هدف بوجود آمد تا کسانی که لیسانس علوم تربیتی می شوند بتوانند با گرفتن تعدادی واحد به عنوان رشته فرعی به کار کتابداری در آموزشگاه ها بپردازند" و باز هم آموزش معلمان و متخصصان آموزش و پرورش برای آموزش کتابداری و مساله کتابخانه و مطالعه به امید تاثیر گذاری بر نهاد آموزش و پرورش کشور.
استاد از اتلاف انرژیهایی که در این راه انجام گرفته نیز گلایه کرده اند که نمونه اش را برایتان نقل می کنم: "در سال جهانی تعلیم و تربیت در ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ - ۱۳۴۸) کلاسی برای تربیت کتابداران برای کتابخانه های نمونه مدارس و کتابخانه های نمونه عمومی تشکیل گردید ولی بیشتر تحصیل کردگان این کلاسها به کاری دیگر مشغول شدند".
نوشآفرین انصاری پس از آن به نشریات و کتابهای این حوزه اشاره دارند که می توانید جای پای محکم شورای کتاب کودک را از همان سالها در این حوزه ببینید. ضمن اینکه توجهتان را به برنامه همایش (بالا) جلب می کنم که یکی از سخنرانان سرکار خانم لیلی ایمن (آهی)[1] یکی از بنیانگزاران و فعالان شورا اهستندکه درکنار خانم میرهادی شاگردان بزرگی تربیت کردهاند که اکنون حوزه کودکی ایران، مدیون تلاشهای به ویژه این دو استاد گرانقدر است. استاد می نویسند: "نشریه شورای کتاب کودک نیز که از بدو تاسیس شورا بچاپ میرسد آماده سازی محیط را آهسته آهسته دنبال کرده است. اگرچه اکثر مقالات درباره کتابهای مناسب برای کودکان و درباره ادبیات کودکان است ليكن مقالاتی در مورد کتابخانه های آموزشگاهی در آن به چشم می خورد". و در ادامه از خبرنامه انجمن کتابداران ایران نیز یاد میکنند: " خبر نامه انجمن کتابداران نیز از مقالات و اطلاعات فراوانی در مورد کتابداری آموزشگاهی برخوردار نیست. بدیهی است مادام که کتابداری به معنای واقعی در مدارس وجود نداشته باشد مقالات مربوط به این زمینه خاص هم بسیار نادر خواهد بود. تاریخچه تربیت کتابدار آموزشگاهی در ایران".
و در پایان استاد نتیجه گیری خود را از این بررسی تاریخی می نویسند که عینا برای شما نقل می کنم:
"نتیجه گیری
نتیجه گرفتن از مطالبی این چنین پراکنده بسیار مشکل است، ولی به چند نکته اساسی می توان اشاره کرد .
١- علاقه به تربیت کتابدار آموزشگاهی تاکنون فردی بوده است نه سازمانی.
۲- سیاست تربیت کتابدار آموزشگاهی هیچگاه روشن نبوده است.
٣- دوره های تدریس کتابداری هرگز مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است.
4 - نظام آموزش ایران مسئله کتابخانه مدرسه را تا کنون بحث و حل نکرده است.
۵- دور باطل و دوباره گوئی بیش از پیشرفت بوده است.
۶- دستگاه بزرگتر که باید شنونده این سخنها و پشتیبان ایجاد کتابخانه در آموزشگاه و بکار گماردن کتابداران در آن باشد هنوز متوجه اهمیت این امور نشده است ".
استاد عزیز و گرامی سرکار خانم انصاری که عمر پر برکتتان دراز باد من هم حرف شما را در این تابستان 1398 میخواهم با اجازه شما تکرار کنم: "دستگاه بزرگتر که باید شنونده این سخنها و پشتیبان ایجاد کتابخانه در آموزشگاه و بکار گماردن کتابداران در آن باشد هنوز متوجه اهمیت این امور نشده است " یا عمدی در این ماجرا وجود دارد که دومی را بعید میدانم. برخی عزیزان وزارت آموزش و پرورش را از نزدیک میشناسیم و انسانهایی هستند که ایران را دوست دارند و انسانهای مومنی هم هستند، پس حلقه مفقوده کجاست؟ علمی شدن و انتقادی شدن تفکر دانشآموز در نظام آموزش مدرسهای ایران منافع چه کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد؟ چرا 50 سال صحبتهای کاملا صریح و مستقیم نتوانسته این نظام پر اشتباه را تغییر دهد؟
عمرانی، ابراهیم. «از اولین همایش کتابخانه های آموزشگاهی، 1351 تا کنون/ با سپاس از استاد ثریا قزل ایاغ». سخن هفته لیزنا، شماره 445، 10 تیر ۱۳۹۸
[1].خانم لیلی ایمن (آهی) در آن زمان در کارشناسی ارشد کتابداری درس ادبیات کودکان و نوجوانان را تدریس میکردند که پس از ایشان این درس را سرکار خانم قزل ایاغ بر عهده گرفتند که من نیز آنچه از این حوزه آموختم مدیون تلاشهای سرکار خانم قزل ایاغ هستم ولی افتخار این را داشتم تا در طرح واژگان گفتاری کودکان ایران (شهری و روستایی) زیر نظر خانم آهی مدت یکسال به عنوان فیش نویس کار کنم.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.