داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا؛حمید رضا جمالی مهموئی، دانشگاه خوارزمی: برنامه درسی مصوب دوره دکتری علم اطلاعات و دانششناسی با دو گرایش «بازیابی اطلاعات و دانش» و «مدیریت اطلاعات و دانش» تقریباً از سال ۱۳۹۲در دانشگاهها در حال اجراست. اکنون شش سالی از اجرای این برنامه میگذرد و شاید متولیان به فکر بازنگری باشند. بازنگری برنامه درسی ضرورت دارد، امّا مهمتر از محتوای برنامه درسی این پرسش است که آیا دوره دکتری نیاز به گرایش دارد؟ پاسخ طراحان این برنامه درسی به این پرسش پیش از تدوین این دو گرایش به یقین مثبت بوده است که اقدام به ایجاد گرایش کردهاند. امّا بازگشت به این پرسش در آینه شواهد تازهای که در این شش سال برای تصمیم گیری به وجود آمده است (مثل ورود دانش آموختگان به بازار کار) ضروری است.
برای ایجاد هر دوره آموزشی جدید عوامل مختلفی را باید لحاظ کرد که یکی از مهمترین آنها، نیاز جامعه است. در کشورهایی که تقاضای کاذب برای آموزش عالی وجود ندارد و رابطه اورگانیک و سالمی میان بازار کار به عنوان نمود نیاز جامعه و دانشگاه وجود دارد، این عامل به شکل توازن عرضه و تقاضا خود به خود ایجاد میشود. مثلاً در انگلستان اگر فرصت شغلی برای دانش آموخته دکتری مدیریت اطلاعات وجود داشته باشد، افرادی متقاضی ثبت نام در چنین دورهای خواهند بود و اگر متقاضی به اندازه کافی باشد، دانشگاهی پیدا خواهد شد که چنین نیازی را با عرضه این دوره برآورده کند.
اما میدانیم که در ایران چنین رابطهای برقرار نیست و تقاضا برای آموزش عالی ارتباط سالمی با نیاز جامعه ندارد. میبینیم که آموختگان دکتری بیکار دولت را مقصر میدانند که دوره دکتری ایجاد کرده است تا درس بخوانند ولی آنها را استخدام نمیکند. گویی از آنها برای درس خواندن دعوت شده بوده است. لذا طراحان برنامههای درسی نباید صرف وجود متقاضی برای ثبتنام در یک دوره را توجیه ایجاد یا تداوم آن تلقی کنند. بلکه باید به دنبال شواهد دیگری باشند که نمود نیاز واقعی جامعهاند. لذا پرسش بالا را به شکلهای دیگری هم میشود پرسید که ملموستر باشند. برای نمونه بپرسیم که آیا دانش آموختگان این دو گرایش قرار است کار متفاوتی انجام دهند؟ بگذارید از چند جنبه به مسئله گرایش دکتری نگاه کنیم و شواهد موجود را بررسی کنیم.
الف. در کشورهایی که دوره دکتری مثل ایران شامل ترکیبی از درس و رساله است مثل کانادا و آمریکا که از قضا بازار کار بزرگتر، پیشرفتهتر، متنوعتر و تخصصیتری دارند، گرایش بندی دوره دکتری به شکلی که در ایران استفاده شده بسیار نادر است. گرایش و یا به عبارتی تخصص در دوره دکتری در این کشورها بیشتر به موضوعی ارتباط پیدا میکند که دانشجو برای رساله انتخاب میکند. البته دانشگاهها معمولاً در برنامه درسی خود دروس انتخابی دارند که دانشجو پس از گذراندن دروس اجباری یا هسته، میتواند از بین چند درس، مواردی که بیشتر مورد نیاز یا علاقهاش هست را انتخاب کند (چیزی که در برنامه درسی فعلی ایران نیز وجود دارد). مثلاً در دانشگاهی مثل راتگرز، دانشجویی که موضوع رسالهاش بازیابی اطلاعات است، دانشجویی که موضوع رسالهاش رفتار اطلاعاتی است و دانشجویی که موضوع رسالهاش کپیرایت است همگی یک دوره را میگذرانند ولی سه تخصص متفاوت خواهند داشت به دلیل موضوعهایی که برای رساله انتخاب میکنند.
ب. در شش سال گذشته که این دو گرایش اجرا شدهاند، در عمل دانشجویان متعددی بودهاند که مثلاً در دوره بازیابی اطلاعات و دانش درس خواندهاند ولی رسالهشان ربطی به بازیابی اطلاعات نداشته است. نه علاقه پژوهشی دانشجویان، نه ظرفیت و توانایی گروهها و نه فرصتهای پژوهشی موجود در ایران، هیچ کدام چنین اجازهای ندادهاند و نخواهند داد که همه دانشجویانی که در گروهی با دوره بازیابی اطلاعات یا مدیریت اطلاعات درس میخوانند، رسالههایی کاملاً مرتبط با این حوزهها بردارند. لذا این گرایشها در اجرا ناکام بودهاند.
ج. فرصت شغلی اصلی برای دانش آموخته دوره دکتری در ایران، استخدام به عنوان عضو هیئت علمی است. این فرصت شغلی نیز تمایزی برای این دو گرایش یا اساساً هر نوع گرایشی ایجاد نمیکند. اگر چنین فرض کنیم که اینها بعد از استخدام قرار است در حوزه تخصص خودشان درس بدهند که نقض غرض خواهد بود چرا که به جای توجه به نیاز جامعه، خود دانشگاه برای خودش نیاز ایجاد میکند. در عمل هم بعید است دانش آموختگان این دو گرایش مختلف تفاوتی در کار خود و ارتباطش با گرایششان دیده باشند. همه آنها که استخدام شدهاند به عنوان عضو هیئت علمی حوزه علم اطلاعات و دانششناسی مصاحبه شده و استخدام شدهاند.
د. از دو گرایش موجود، یکی (بازیابی اطلاعات) عملاً در سیطره علوم رایانه است و بسیاری از کارهایی که دانشجویان رشته ما در این حوزه انجام میدهند از جنس رفتار اطلاعاتی و مطالعه کاربران است. معدود مواردی که کاری جدی و واقعاً مرتبط با بازیابی اطلاعات انجام شده است، استاد راهنما یا مشاور (که احتمالاً در عمل کار راهنما را کرده است) از حوزه علوم رایانه بوده است. تداوم چنین پژوهشهایی بدون وجود گرایش نیز ممکن است. اجرای این گرایش بدون همگرایی و همکاری با متخصصان علوم رایانه، ثمر علمی چندانی ندارد و گردوی بیمغز است.
لذا خوب است زمانی که متولیان تصمیم به بازنگری این دوره گرفتند، به این پرسش بار دیگر پاسخ دهند و برای پاسخ به این پرسش با دانش آموختگان این شش سال نیز صحبت کنند. تداوم این گرایشها و بعضی از گرایشهای متعددی که در مقاطع پایینتر ایجاد شدهاند منطقی به نظر نمیرسد. اما متاسفأنه در گوشه و کنار زمزمه طرح گرایش یا رشتههای دیگری هم زیر چتر علم اطلاعات و دانششناسی به گوش میرسد که از خردورزی به دور است. شاید زمان آن باشد که به یک دوره دکتری واحد با بعضی دروس انتخابی برگردیم و تخصص را به پژوهش و رساله واگذار کنیم.
جمالی مهموئی، حمید رضا. «آیا دکتری علم اطلاعات و دانششناسی نیاز به گرایش دارد؟». سخن هفته لیزنا، شماره ۴۵1، 21 مرداد ۱۳۹۸.
به عقیده من برگزاری دوره بازیابی اطلاعات بدون همکاری گروه کامپیوتر در حد شوخی و خنده است!
خودمان رو گول نزنیم..
باتشکرازجناب دکترجمالی گرانقدربابت مطرح کردن این مسئله که در عمده گروه های آموزشی در کشور صدق میکند. اما لااقل در دانشگاهی که من درس خواندم، درسهای جدیدی مطابق باگرایش بازیابی تدریس شد،البته توسط متخصصان علوم کامپیوتر،همان دروس بسیارکاربردی وراهگشا و الهام بخش بودندودانشجویان هم دوره من عمدتا نه به ناچار بلکه باعلاقه ای که بابت تدریس درخشان دروس یادشده وپروژه های عملی جذاب آنها ایجادشده بود، به انتخاب موضوعات تز خود در حیطه بازیابی اقدام کردند. البته که در دوره های بعد، این روند همکاری با گروه کامپیوتر و اشتیاق دانشجویان به انتخاب موضوعات بازیابی ادامه پیدا نکردو گرایش در گروه نیز از بازیابی به مدیریت اطلاعات تغییر داده شد!!
اما نکته جالب اینکه زمان فارغ التحصیلی اسم گرایشی که در آن با اشتیاق تحصیل کردیم و بواقع زحمات مضاعفی بابت نداشتن پیش زمینه کافی و لزوم کسب آن در دوره مان متحمل شدیم، در رساله مان قید نشد چون در دفترچه انتخاب رشته در سال ورودی ما فقط اسم کلی رشته آورده شده بود!
با تشکر از دکتر جمالی گرامی
گرایش میخاید چیکار این رشته؟؟؟!!
یکی از مباحث دیگری که به نظرم جای بازنگری دارد، آزمون جامع است. چه معنی دارد که چیزی را که یکبار امتحان داده و قبول شده ای را دوباره امتحان بدهی؟
ممنون از تلنگر خوب آقای دکتر جمالی
ضمن تشكر از دكتر جمالي بابت مطرح كردن اين امر در خبرنامه ليزنا
جدا از مسائلي كه دكتر جمالي به خوبي به آن اشاره كردند اصرار و الزام دانشجويان دكتري به انتخاب موضوع رساله با توجه به گرايش خود از سوي دانشگاه امري است كه بايد روي آن بحث و گفتگو كرد. عملا به عينه ديده ام كه در دانشگاه خودمان اصرار گروه و دانشكده موجب شده كه دانشجويان رساله هايي بنويسند كه كوچكترين علاقه اي به انجام آن ندارند.
كاش اگر قرار بود همچنان دوره دكتري داراي گرايش باشد الزام به نگارش رساله مرتبط با گرايش خود از روي دوش دانشجويان برداشته مي شد.
دانشجوي دكتري به حد كافي دغدغه هاي شغلي، مسئوليت اجرايي، مسئوليت در قبال خانواده و همسر و فرزند و هزار و يك دغدغه ديگر دارد. دغدغه انتخاب رساله مرتبط با گرايش خود نيز دغدغه اي لاينحل است كه به اعتقاد ما دانشجويان، بايد حل شود.
در سالهای گذشته که سیاست کلی آموزش عالی بر گسترش دوره های تکمیلی در دانشگاهها بود، رشته های مختلف در دوره های ارشد و دکتری به گرایشهایی تقسیم شدند و جالب این که خود این گرایش ها از هم مستقل شدند و بعد دوباره در دل خودشان شاخه های جدیدی در دکتری ایجاد کردند. حالا وزارت علوم به دنبال تجمیع و سر و سامان دادن به رشته های دکتری است و به احتمال زیاد، بسیاری از این زیرشاخه ها حذف خواهند شد و دکتری رشته ها به عنوانهای کلی رشته محدود خواهد شد.
بنظرم کل رشته کتابداری و دکتریش به درد نمیخوره!!!
خدایش ناراحت نشید ولی خیرش چیه!!
پاسخ قاطع شما به دور از دیدگاه علمی و منطقی است. خواهشمندم با مطالعه صحبت کنید