داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ سید ابراهیم عمرانی، سردبیر :نوشتند که تالارهای کتابخانه ملی از 15 شهریور به روی مراجعان باز میشود و حتما بررسیهای دقیقی منجر به این تصمیم شده است. آن هم در شهری که هنوز وضعیت آن قرمز است. البته شخصا و به عنوان یک فرد که در شبکه بهداشتی کشور فعال نیستم و اخباری که دریافت می کنم به اندازه ای متفاوت و گاهی حتی نقیض هم هستند، که نمیدانم چه درست است و به چه میزان و کدام غلط است و به چه میزان.، موافق این تصمیم هستم که کتابخانه ها باز باشند، به ویژه که به عنوان یک کتابدار من هم معتقدم که می توانم در کتابخانه خودم فاصلههای فیزیکی را تا جای ممکن و با ضریب خطای پایین کنترل کنم، ولی وقتی هشدارهای مسئولان بیمارستان مسیح دانشوری را میشنوم کمی نگران میشوم. و به همه ترفندهای خود شک می کنم. اما کتابداران باید فعال باشند، و نمی توانند به این دلیل که مراجعان، اعم از پژوهشگران و دنشجویان در کتابخانههای دانشگاهی و تخصصی و دانش آموزان و مردم علاقه مند در کتابخانه عمومی ،کم شده اند یا محدود شدهاند دست روی دست بگذارند و بنشینند و سر خود را گرم کنند. من سال انقلاب را به یاد دارم. این وضعیتِ مدتی بیکار ماندن و بعد سردرگمی، برای ما کتابداران وجود داشت ، ولی بعد که کارها شروع شد، همه به گونه ای تنبل شده بودند و به قول خودشان دستشان به کار نمی رفت و این لطمه زیادی می زد و میزند.
در یادداشتی از دیوید کراتی مدیر ویراستاری بخش مجلات انتشارات دانشگاه آکسفورد میخواندم که نوشته بود برای بسیاری در ایالات متحده، روز پایان تابستان مدرسه ها در آستانه شروع بکار هستند و یا قبلاً برخی مدارس شروع بکار کردهاند. همه ما برای سازگاری با وضعیت موجود تحت تاثیر کووید 19 در تلاش هستیم در خانه و با شیوههای یادگیری مجازی بچهها را برای مدرسه آماده کنیم . در حالی که بسیاری از کشورها (حداقل در حال حاضر) همه گیری را تحت کنترل دارند ، عفونت همچنان در سراسر آمریکا بیداد می کند ، بنابراین برنامه های بازگشت به مدرسه از ایالتی به ایالت دیگر و از مدرسه ای به مدرسه دیگر متفاوت است.
این موضوع در مورد کتابخانهها هم مصداق دارد. بازگشایی کتابخانه ها هم میتواند اتفاق بیفتد ولی از شهر به شهر تا روستا به روستا و دانشگاه به دانشگاه میتواند تفاوت داشته باشد. یادداشت سیده مریم حسینی کتابدار کتابخانه عمومی شهرستان ممسنی را شاید یک ماه پیش منتشر کردیم، ایشان تقاضا کرده بودند که کتابخانههای عمومی بازگشایی شوند و در شرایطی این تقاضا شده که کتابداران کتابخانههای عمومی موظف بودند که به محل کار خود بروند ولی مراجعهای را نپذیرند (الآن و در نیمه دوم شهریور ماه نمی دانم مقررات تغییر کرده یا همان است). برای نمونه، بر اساس بخشنامه های وزارت کشور در تهران هر شاغلی باید 3 روز در محل کار خود باشد و دو روز دورکاری کند. خوب به همین ترتیب میتوانیم مراجعان را نیز سازماندهی کنیم و نظمی برقرار کنیم و برای حضور در تالارها نوبتبندی کنیم و نیمی از صندلیها را از مجموعه خارج کنیم. به ویژه این روزها که کنکور تمام شده و آنان که تالارهای کتابخانه های عمومی را اشغال می کنند، تا مدتی کم میشوند. کتابها را بعد از 72 ساعت به قفسه برگردانیم و ....
کتابخانههای تخصصی در بیشتر موسسات را میدانم که باز هستند و به علت نوع مراجعه و کمی مراجعه حضوری، در شرایط کتابخانه، تغییر زیادی ایجاد نشده، ولی کتابخانههای دانشگاهی از ابتدای مهر باید آغاز به کار کنند و مراجعان خود را به ویژه تازه واردان را پذیرا باشند. کتابخانه های دانشگاهی هم باید زیر نظر شورای کتابخانه، هر کدام خود برای خود تصمیم بگیرند و باید فعالیت داشته باشند، به ویژه که بسیاری خدمات کتابخانههای دانشگاهی و تخصصی امکان ارائه از راه دور را دارند. در این میان کتابخانههای آموزشگاهی را نمیدانم چه بگویم، چون نمیدانم هستند یا نیستند؟ در مدارس غیر انتفاعی ثروتمند چنین کتابخانههایی تا سال پیش نفس میکشیدند و برای سالی که شروع شده، نمی دانیم که تصمیم آنها چیست؟ لیکن از سایر کتابخانه های آموزشگاهی به طور کامل بیخبرم و خوب است که شما بنویسید که در چه وضعی هستند.
آیا امکان اینکه بر اساس آنچه وزارت بهداشت می گوید، نمی توان در شهرهایی که وضعیت سفید است و حتی زرد، کتابخانه ها را باز کنیم؟ اگر جایی تغییر وضعیت به قرمز داد با دادن آگهی قبلی، باز کتابخانه را ببندیم. در یادداشت دیوید کراتی آکسفوردی و به عنوان یک پدر (درکنار مادر) شاغل، توصیههایی می کند مانند اینکه ابتدا در برنامه ریزی انعطاف پذیر باشید. برنامه کلاس ها و اینکه آیا دانش آموزان در مدرسه هستند یا در خانه طی چند هفته / ماه های آینده تغییر زیادی میکنند، برای این تغییرات آماده باشید. ممکن است در بعضی مواقع کودکان و نوجوانان نتوانند در جلسات درس شرکت کنند و ممکن است با تغییر شرایط، نیاز باشد که ترک تحصیل کنند. بنابراین آنچه می توانید انجام دهید تا انعطاف پذیر باشد و کارها را به آینده موکول کنید تا به آرامی و در کنار هم پیش برویم تا آینده چه رقم بزند. از تغییرات هر روزه نهراسید و با شرایط پیش بروید.
واقعیت این است که من این یادداشت را دو روز پیش و اتفاقی در جایی خیلی تند و سریع خوانده بودم و وقتی آگهی بازگشایی تالارهای کتابخانه ملی را دیدم، به یاد آن افتادم و این قابلیت انعطافی که ایشان گفته بود برایم یادآوری شد و این چند خط را نوشتم و وقت شما را گرفتم. ببینید این قابلیت انعطاف در همه شئون ما و در شرایط کنونی لازم است. اگر دوباره دستور آمد کتابخانه ها را باز کنید و دوباره گفتن ببندید، شما را به خدا برای کل شبکه مجازی جهانی پیامک نزنید که خودشان هم تکلیف خودشان را نمیدانند. واقعیت این است که شرایط در یک همهگیری جهانی، همین است.
این را هم در پرانتز یادآوری کنم که این حرفهای من نیازی به استناد دادن ندارد که من برای اثبات خودم دست به دامان آقای ویلیام کراتی شدهام. یاد مترجم عزیز نسین جناب رضا همراه میافتم که برای اینکه قصههای خودش چاپ شوند و فروش بروند، عنوان عزیز نسین به عنوان نویسنده را می زد روی جلد و نقش خودش را مینوشت مترجم. من هم برای آنکه صحبتم را قابل باور کنم از یک فرنگی استناد میآورم که بابا ببینید، این بنده خدا هم که آدمی فرهنگی است دارد میگوید، دستورها ایالت با ایالت تفاوت دارد، و مدرسه به مدرسه تفاوت دارد و کتابخانه با کتابخانه تفاوت دارد، لیکن در همه حال، این پویایی ما است که می تواند با ترکیب مسئولیت پذیری، در چنین بحرانهایی مشکلات را به حداقل برساند پرانتز بسته.
پرانتز دو (بلا تکلیفی همیشگی): ما همواره در بلاتکیفی مدیریتهای کوتاه مدت بودهایم. بله این را من که 46 سال در سیستم دولتهای ایران کار کرده ام، شهادت میدهم. به ویژه که سیاست پیران استعمار از دولتهای قاجاری در ایران نهادینه شده و هست و ما هنوز آن را اجرا می کنیم. خودشان نخبه ترین بچه هایشان اقتصاد و سیاست و حقوق می خوانند، چون قرار است دنیا را اداره کنند و ما بچه های باهوشمان را به زور دوپینگ کنکوری میفرستیم مهندسی و پزشکی میخوانند و همه کابینههایمان پر از مهندس است، حتی در وزارتخانه های غیر مهندسی. و آدمهای غیر متخصص را به کارهای تخصصی میفرستیم و آدمهای متخصص را به کارهای پیش پا افتاده میگماریم، تا دومی از رمق و شوق بیفتد و اولی ...... روم نمیشه بگم. همین باعث میشود هر سه چهار سال و گاهی حتی کمتر، در کارهایمان زلزله اتفاق میافتد. و یک کتابدار یا کارمند، بعد از دو یا سه تعویض مدیریتی، کل کار برایش بی اهمیت میشود و از همینجا بلا تکلیفی و بی اعتمادی شدت میگیرد و وقتی به کارمند یا کتابدارت میگویی کار، می گوید، صبر کن رئیس بعدی بیاد ببینیم از کجا میآید و چه میخواهد. از رشته برق اگر میآید همه عشقش می شود، الکترونیکی کردن فرایندها و از رشته های ادبیات میآید کارش میشود برگزاری همایشهای ادبی و تاریخی و نسخه شناسی و .... و این بلاتکلیفی استعماری همیشگی است.
پرانتز دیگری هم مجبورم باز کنم: قدیمها محکمتر حرف میزدم و مینوشتم و همیشه سوزن را محکم به خودم میزدم و بعد به فکر جوالدوز زدن به مردم میافتادم ولی الآن در برابر غر زدنها و اعتراضهای همکاران و هم دوشها، بیشتر سکوت میکنم، و سعی میکنم بیشتر درکشان کنم، و خودم هم خیلی جرئت نمیکنم که بگویم، این تغییرات طبیعی است، لطفا در شرایط بحران انتظار خود را کم کنید و اعتراض نکنید و به دنیا درباره بلاتکلیفی دولت پیامک نزنید. میدانم که تغییرات در شرایط بحران از روز تا روز دیگر تفاوت میکند و ممکن است یک تصمیم چند بار تغییرکند و گاهی بعد از چند تغییر به همان تصمیم قبلی باز گردد. ولی این را هم خوب می دانم که پذیرش این تغییرات، نیاز به اعتماد به دولت دارد که خوب، نیست. باید به دولت یا مسئولی که دارد این موضوع را اعلام میکند، اعتماد وجود داشته باشد، ولی با اختلاسهای چندین هزار میلیاردی و نبود دسترسی حقوقی به مختلسانی که پولها را برداشته و به کشورهای دیگر فرار کردهاند (قبلا فکر می کردیم مخلص هستند، و بعد فهمیدیم که مختلس هستند) ، اعتمادها کمتر شده و من هم نمیتوانم اصراری بر خوب ماندن، مخلص ماندن، درک مسئولیت ومسئولیت پذیری داشتن، داشته باشم ولی از سویی مملکت خودم است و باید به فکر خودمان هم باشم. پرانتز بسته.
ببخشید دوستان که همیشه درد دلها و حاشیههای من زیاد است. برگردیم سر صحبتمان، اگر فقط به مشکل همه گیری کووید 19 فکر کنیم،کتابخانه را ببندیم، و هیچکس را راه ندهیم ساده ترین تصمیم را گرفته ایم و کسی هم نمی تواند یقه ما را بگیرد، ولی اگر در همین شرایط بتوانیم پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم، و تا جای ممکن مسئولیت شغلی خودمان را هم با انعطاف کامل پاسخ دهیم، کار پیچیدهتر و البته درستتر را انتخاب کردهایم.
در مطبوعات دیدم که 18000 تظاهرکننده برلینی در 8 شهریور بر علیه محدودیتهای کرونایی به خیابان آمدند و به دنبال آنها لندن نیز شاهد تظاهراتی با همین مضمون بود. به شعارهای تظاهرات نمی پردازم ک موضوع من نیست وخودتان بخوانید و پند گیرید ! ! ! ولی خواستم که اشاره کنم که من هنوز ایشان را درک نکردهام و اندکی تندروی در رفتارشان میبینم ولی این سوی کار هم بیائیم و کارمان را کامل تعطیل کنیم را نیز درک نمیکنم. فکر میکنم امر بین الامرین راهی است میانه و بهترین نتایج را خواهد داشت.
با در نظر گرفتن همه موارد که در راس آن پروتکلهای بهداشتی است و مهمترین نکته پس از آن وضعیت مادران شاغل است که فرزند مدرسهای دارند، و با توجه به بخشنامههای دورکاری وزارت کشور در شهرهای مختلف و بر پایه درجه همه گیری در هر شهر و هر دانشگاه و هر کتابخانه، تصمیمهای بهتری بگیریم. ممکن است برنامه ریزی کمی سخت باشد ولی شدنی است.
همه جا فعالیتهای مجازی را، راه حل بخش عمدهای از کار کتابخانهها بر میشمارند، بیائید فکر کنیم که کووید 19 حالا حالاها ماندنی است، آیا نیاز به بازنگری و باز تعریف کارها داریم؟ آستینها رابالا بزنیم و برنامهریزی را شروع کنیم. برای شهرهای بزرگ، برای روستاهای کوچک، برای وضعیتهای قرمز و برای وضعیتهای زرد و سفید، برنامه هایی را پیش بینی کنیم و به کمک هم کتابخانهها را از تعطیلی کامل خارج کنیم.
عمرانی، سیدابراهیم. «بلاتکلیفی همیشگی + بلاتکلیفی کرونایی: بلاتکلیفی چند برابری». سخن هفته لیزنا، شماره 504، 17 شهریور ۱۳۹۹
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.