داخلی
»سخن هفته
لیزنا، یزدان منصوریان، عضو هیأت علمی دانشگاه چارلز استورت: امروز که این متن را مینویسم شنبه بیست و چهارم آبان 1399 است. از 143 هفته پیش به آهستگی و بیشتاب مشغول خواندن شاهنامه هستم. اما نه به تنهایی، بلکه همراه با شانزده هزار نفر دیگر! در جمع مخاطبان پادکست «فردوسی خوانی» که از دو سال گذشته به همت یکی از خادمان فروتن فرهنگ ایران زمین به نام امیر خادم ایجاد شده است. امیر دکترای ادبیات تطبیقی دارد از دانشگاه آلبرتا و تا سال 1398 در دانشگاه تورنتو تدریس میکرده. گرچه در ابتدا تدریس شاهنامه در قلمرو کارش نبوده، اما به خاطر علاقهی قدیمی به این کتاب تصمیم به خواندنش در قالب پادکست گرفته و همزمان در راه شناخت بیشتر از شاهنامه هم گام بر میدارد. من امیر را هرگز ندیدهام و او هم مرا نمیشناسد. ولی حدود دو سال است که هر هفته صدایش را میشنوم، از دانش فراوانش بهره میبرم و خوشحالم که یکی از مخاطبانش هستم. در هر ایپزود که بین 45 دقیقه تا یک ساعت است، امیر یکی از داستانهای شاهنامه را میخواند و خلاصهای از داستان را هم تعریف میکند. اگر بیت دشواری هم باشد توضیح بیشتری درباره آن میدهد.
بی تردید خدمت پادکست فردوسی خوانی به فرهنگ و ادبیات فارسی بسیار ارزشمند است و شرح این تلاش گرانقدر فرصتی مفصل میطلبد که خارج از هدف این یادداشت است. من در اینجا فقط میخواهم از منظر ترویج مطالعه به این فعالیت بپردازم و از آن به عنوان نمونهای موفق در این عرصه یاد کنم. فعالیتهایی نظیر پادکست فردوسیخوانی – که خوشبختانه تعدادشان هم رو به افزایش است - سه ویژگی مشترک دارند. نخست آنکه از جنس آهستهخوانی هستند. دوم آنکه ماهیت جمعی دارند. سوم آنکه از امکانات موجود در دنیای مجازی – نظیر امکانات چند رسانهای - برای ترویج خواندن استفاده میکنند. در ادامه هر مقوله را به اختصار توضیح می دهم.
آهسته خوانی در دنیای مجازی
هرگاه نوشتهای را - اعم از کتاب، مقاله یا هر اثر دیگر - با حوصله و تأمل مطالعه کنیم؛ و بجای توجه به کمیت و زمان مطالعه به کیفیت و کارآیی آن بیاندیشیم، در قلمرو آهستهخوانی قدم زدهایم. مثل همین شاهنامهخوانی که دو سال است ادامه دارد و احتمالاً شش ماه دیگر نیز زمان خواهد برد. آهستهخوانی رویکردی متفاوت به خواندن است، که مبنای آن بر فهم و درک محتوای آثار و شناخت معانی تازه و کاربردی از محتوا استوار است. مثلاً در همین مثال، گوینده و مخاطبان پادکست نمیخواند شاهنامه را زود بخوانند که تمام شود. بلکه میکوشند آن را بهتر بفهمند و حاضرند برای این کار وقت بگذارند. البته چون فقط هفتهای حداکثر یک ساعت است وقت زیادی از ما نمیگیرد. یافتن یک ساعت وقت آزاد در یک هفته کار دشواری نیست. بویژه آنکه میتوان آن را به چند بخش در طول هفته تقسیم کرد. مثلاً روزی ده دقیقه در شش روز. هر چند پس از مدتی که شنونده داستانها باشید برای شنیدن بخش بعدی روزشماری خواهید کرد و به محض انتشار اپیزود جدید تمام آن را یکجا خواهید شنید. بویژه داستانهای شاهنامه که سرشار از آگاهی رهاییبخش، واکاوی روح و روان آدمی، ستایش اخلاق و آزادگی و پند و اندرزهای سودمند هستند. اما در مجموع شتابی در کار نیست و مدیریت زمان با مخاطب است. پاداش این کار در فهم محتوای اثر نهفته است نه در به پایان رساندن کتاب. من شخصاً هیچ عجلهای برای رسیدن به پایان شاهنامه ندارم. هر هفته همان یک بخش برایم کافیست. گاهی شناخت تازهای که از یک یا چند بیت در متن نصیب آدم می شود به اندازه خواندن یک کتاب ارزش دارد. مثلاً وقتی فردوسی میگوید:
جهان را چنین است آیین و سان؛ بگردد همی زآن برین، زین بدان
سرای سپنجست با درد و رنج؛ تو با رنج او ناز و خوشی مسنج
از این کار کیخسرو اندازه گیر؛ کهنگشته کار جهان تازه گیر
سوی نیکی و نیکنامی گرای؛ جز این نیست توشه به دیگر سرای
چنین بود تا بود کار جهان؛ گزافه نکردند نامش جهان
در بیت آخر فردوسی معنی کلمه جهان را توضیح میدهد. جهانی که بیوقفه میجهد و مرتب در حال دگرگونی است. فهم این یک نکته درباره کلمهای پرکاربرد و به ظاهر بدیهی از جمله دستاوردهای آهسته خوانی است. بر این اساس، معیار آهستهخوانی برای ارزیابی پیشرفت خواندن، تعداد صفحات خوانده شده نیست، بلکه سودمندی دانش و بینشی است که از فرایند خواندن حاصل میشود. به این ترتیب، آهستگی در این ترکیب بیش از آنکه به معنای کندی باشد، با مفاهیمی همچون تامل و بازاندیشی همراه است. تمرین در تامل، تفکر انتقادی، بازنگری و نگاه کلنگر مهمترین مهارتهای مورد نیاز برای یادگیری فنون آهستهخوانی هستند.
نکته دیگر این است که در روزگار پرشتاب امروز آهستهخوانی چه جایگاهی دارد و چه توجیهی برای سودمندی آن داریم؟ در پاسخ باید گفت تجربه بشر در دو قرن اخیر که هر روز بر سرعت رخدادهای زندگی او افزوده شد، نشان داد که در کنار دستاوردهایی که سرعت برای او به ارمغان آورد، اثرات جانبی مخربی از جمله نگرانی و افسردگی را نیز به همراه داشته است. بنابراین، همان جوامعی که خود زمانی پیشرو در سرعت بخشیدن به فرایندها بودند، اکنون پیشتاز نهضت آهستگی شدهاند. افزون بر این، فراموش نکنیم که آهستهخوانی به معنی اتلاف وقت نیست. بلکه وجهی از مدیریت زمان است که با اختصاص زمان مناسب به مطالعه کارآیی و کیفیت آن را بهبود بخشیم. به این ترتیب جایگاه مدیریت زمان در آهستهخوانی جایگاه کلیدی است. زیرا اگر با فنون مدیریت زمان آشنا باشیم، میتوانیم از زمانهای تلف شده در طول روز بکاهیم و بر کیفیت استفاده از زمان بیافزاییم. میلان کوندرا، نویسنده نامدار چک، بر این باور است که «پیوندی رازآلود میان آهستگی و حافظه و میان سرعت و فراموشی وجود دارد»[1]. بیتردید خواندنِ موثر و مولد نیازمند آهستگی است که در فراغت مجال ظهور خواهد داشت. توضیحات بیشتر در این زمینه را قبلاً در مقالهای با عنوان «آهستهخوانی و بازخوانی: تأملی بر فرايند در خواندن و بهبود كيفيت مطالعه» نوشتهام که سال 1393 در مجله «کتاب ماه کلیات» منتشر شده است.
گروهی خوانی در دنیای مجازی
خواندن به همان اندازه که فعالیتی فردی محسوب میشود میتواند گروهی هم باشد. خواندن گروهی هم شکلهای متفاوت دارد. میتواند در قالب باشگاه کتاب[2] باشد. حضوری برگزار شود یا مجازی باشد. اعضا گروه چند نفر باشند یا صدها یا هزاران نفر. با هم آشنا باشند یا ناآشنا. در یک محله و شهر باشند یا در سراسر جهان پراکنده. خلاصه آنچه مهم است همتی جمعی برای یک کار فرهنگی است. امکانات چندرسانهای محیط مجازی زمینهای مساعد برای تولید نسخههای صوتی متون مختلف ایجاد کرده است. در نتیجه ناشران، نویسندگان و سایر علاقهمندان میتوانند با رعایت حق مولف و مالکیت معنوی آثار نسخه صوتی آنها را تولید کنند. گرچه در نهایت هیچ چیز جای خواندن به شکل معمول و متعارف آن را نمیگیرد، اما شنیدن یک متن به همان میزان سودمند است. بویژه آثار ادبی و داستانی. از سوی دیگر اساساً خواندن از جنس شنیدن است، زیرا هرچند چشم کلمهها را در متن میبیند، اما گویی این گوش است که معانی و مفاهیم را میشنود. حتی اگر متنی را بیصدا و آرام بخوانیم، همواره طنینی از صدای نویسنده در ذهن شنیده میشود. به همین دلیل در هنگام خواندن به اندازه چشم - و گاهی بیش از آن - گوش درگیر است. در نتیجه زمانی که چشم ما بر نوشتهای متمرکز است، اگر کسی با ما صحبت کند یا صدایی در اطرافمان باشد، فرایند خواندن مختل خواهد شد. حتی اگر همچنان چشم متن را ببیند، اما در عمل گفتگوی نویسنده و خواننده قطع شده است. شباهت دیگر شنیدن و خواندن این است که درست به همان میزان که خواسته یا ناخواسته گوش صداهای اطراف را میشنود، چشم نیز اگر متنی در مقابلش قرار گیرد آن را میخواند. میتوانید امتحان کنید. در حالی که به نوشتهای نگاه میکنید، سعی کنید کلمههای آن را نخوانید! بسیار دشوار خواهد بود. مگر آنکه حواسمان جای دیگری باشد. بنابراین، اگر توجه کافی به فایل صوتی یک متن داشته باشیم سودمندی شنیدن یک متن کمتر از خواندن آن نیست.
شبکههای اجتماعی مجازی در خدمت خواندن
معمولاً از دنیای مجازی به عنوان یکی از متهمان کاهش میزان مطالعه در جامعه یاد میشود. چه بسیارند کسانی که از افول مطالعه عمیق و جدی افسوس میخورند و بر این باورند که بخشی از این بحران به دلیل وجود دنیای مجازی است. حق هم دارند و درست میگویند. من هم با آنان همراه و همدل هستم. هر دقیقه و ساعتی که هر یک از ما صرف مرور اخبار پراکنده در دنیای مجازی میکنیم وقت گرانبهایی است که میتواند صرف فعالیت سودمند دیگری شود مثل ورزش یا مطالعه. با این حال بر این باورم که دنیای مجازی در نهایت یک ابزار است و این انتخاب ماست که چگونه از آن استفاده کنیم. رسانههای مجازی مثل هر ابزار دیگر در ذات خود نه خوباند و نه بد. نه مفیدند و نه مضر. نه دوست هستند و نه دشمن. بلکه این چگونگی استفاده ما از آنهاست که در نهایت نتیجه را تعیین می کند. دنیای مجازی هم میتواند مانع مطالعه باشد هم مشوق آن. اگر فرصت خواندن را از ما برباید جای بسی تاسف است. اما اگر بتواند در خدمت خواندن قرار گیرد که زهی سعادت! آنچه ما در این میان نیاز داریم کمی خلاقیت و ابتکار است.
سخن پایانی
فرصتهای دنیای مجازی در قلمرو ترویج مطالعه پرشمارند. این ما هستیم که با خلاقیت خود میتوانیم به استفاده بهینه و موثر از این ابزار کمک کنیم و برای پیشبرد اهداف خوب و ارزشمند نظیر ترویج فرهنگ مطالعه بکوشیم. اطمینان دارم اگر این کار با برنامهریزی دقیق و دلسوزانه انجام شود، به سرعت مخاطبان خود را خواهد یافت و آنگاه دستاوردهای بسیار خوبی خواهد داشت. این یادداشت را با چند بیتی از شاهنامه به عنوان حسن ختام بحث به پایان میبرم:
هرآن کس که داند که دادار هست؛ نباشد مگر پاک و یزدانپرست
دگر آنک دانش مگیرید خوار؛ اگر زیردستست و گر شهریار
سه دیگر بدانی که هرگز سخن؛ نگردد بر مرد دانا کهن
چهارم چنان دان که بیم گناه؛ فزون باشد از بند و زندان شاه
به پنجم سخن مردم زشتگوی؛ نگیرد به نزد کسان آبروی
بگویم یکی تازه اندرز نیز؛ کجا برتر از دیده و جان و چیز
خنک آنک آباد دارد جهان؛ بود آشکارای او چون نهان
دگر آنک دارند آواز نرم؛ خرد دارد و شرم و گفتار گرم
منصوریان،یزدان. « آهستهخوانی گروهی در دنیای مجازی ». سخن هفته لیزنا، شماره 515، 3 آذر ۱۳۹۹
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع
منصوریان، یزدان. (1393). آهستهخوانی و بازخوانی: تأملی بر فرايند در خواندن، کتاب ماه کلیات، دوره 17، ش. 4، ص. 10-14.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[1] There is a secret bond between slowness and memory, between speed and forgetting. Milan Kundera
[2] Book Club
دکتر منصوریان همیشه مباحث آموزنده را به شکل ساده و زیبا بیان می کنند ... استفاده فراوان بردم...سپاسگزارم.
خیلی مطلب خوبی بود