داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ سید کاظم حافظیان رضوی، کتابدار : خیلی کوچک بودم که با واژه "بوته" آشنا شدم، آن هم از تاکیدی که یکی از عموهایم در باغ کوچک حیاط خانهاش، به ما داشت که مواظب بوتهها باشید.بدون شک هم "بوته گل سرخ" در میان همه بوته ها زیباترین و دل انگیزترین بوده است. اصلا "بوته گل" تعبیری دلگشاست در ادبیات، بگذریم در این وادی قرار نیست در متن تفرج کنم، که بهانه دیگری برای نوشتن دارم.
به یمن کاوشهای مداوم علمی بشر و کنکاشهای جستجوگران، و اهالی اختراع، و تحرکات پر سرعت رو به جلوی دانشپژوهان پویای عرصه فناوری اطلاعات، روز به روز و به ویژه در قرن بیست و یکم، که هنوز در آستانه دهه سوم آن هستیم به فراهم آوری ابزاری توفیق یافتیم که نه تنها درامکانات حرف اول را میزند، بلکه در انتقال مفاهیم نیز؛ تلفن همراه ! ! ! با وجود این "یارِ غار" روزگار ما، که تقریبا نقطه به نقطه کره خاکی را در نوردیده، یعنی از کوجه باغهای نشابور تا سمرقند و بخارا، از خیابانهای نیویورک تا کلبههای شناور در تالابهای هندوچین و خلاصه از جیب کت جو بایدن تا جیب شلوار بیل گیتس، تا جیب دامن زنان شالیکار مزارع مازندران وگیلان، همه را پیموده و حضور دارد. اتفاقی حادث شده که میخواهم در آن مداقه و آنچه بر ذهن پریشانم میرسد، را بازگو کنم. همینجا اشارهای کنم که مقصودم از تلفن همراه، خودش و هر آنچه در او قابلیت نصب و استفاده دارد، - ارتباط و شبکه و بازی و ابزار و .... – است.
این "یارِ غار" را در دست هرکه بنگری، از کوچک و بزرگ، سرشار است از امکانات شبکه، شبکهای که به بخش قابل توجهی از دانش بشر دسترسی دارد، و به زدن یک کلید، همه را جلوی چشم شما میآورد. همه چیز، خوب و بد و زشت و زیبا. از دروغهای هر روزه اخبار سیاسی، تا پندها و اندرزها و گفتههایی که بسیاری از آنها عمری چندهزار ساله دارند. از "ریگودا" و آئینهای نخستین و پیامبران اولین، بویژه "زرتشت" بزرگ و پیام ماندگارش "پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک" همه را دربرگرفته، تا میلیاردها پیام ریز ودرشت، کوتاه و بلند، به صدها زبان از همه آنها که به عنوان اندیشه ورز مطرحاند، نه، حتی آدمهای عادی که نکتهای به نظرشان میرسد. در این میان، همه سر در لاک تلفن همراه خود دارند و به خواندن و دیدن و ارسال مجدد این پیامها برای دیگران مشغول .... در هرکجا ! ! !
برگردم به جریان عبارت "بوته آزمایش" و کمی توضیح دهم. در نوجوانی، وقتی برای نخستین بار به آزمایشگاه دبیرستان برای درس فیزیک و شیمی، به همراه دبیر محترم رفتم با تعبیر دیگری از "بوته" آشنا شدم و آن "بوتة آزمایش" بود. یکی از ظروف آزمایشگاهی که در آن آزمایش انجام میدادند و از نتایج بدست آمده صحت و سقم پدیدهها و فعل و انفعالات را میسنجیدند. دریافتم نتیجة هرمخلوط و مرکب و هر جریان و حرکتی، در شیمی و فیزیک (و حتما زیست شناسی و .... ) وقتی می تواند تبدیل به قاعده و قانون شود و مورد تایید قرار گیرد که در "بوته آزمایش" چندین و چند بار مورد آزمایش قرار گیرد و به اصطلاح آزمایش خود را پس بدهد. و تازه فهمیدم، آنچه در لفظ و کلام مردم است و میگویند فلان چیز از بوته عمل به خوبی بیرون آمده یا از بوته آزمایش سربلند بیرون آمده، از نام این ظرف آزمایشگاهی دیر گداز قدیمی گرفته شده است.
اکنون با خود میاندیشم چند درصد از آنچه در این "یار غار" به دست ما می رسد و میخوانیم در بوتة عمل و بوتة آزمایشش قرار میدهیم و تجربهاش میکنیم؟ اگر به توصیهها و گفتارهای زیبا بر میخوریم، که تراوش اندیشههای بزرگان، از دانشمندان و شاعران تا هنرمندان و علمای علوم اجتماعی است؟ و آنها را قبول داریم و پذیرفتهایم؟ آیا همه آنجه بدون امضا حرف زیبایی را در شبکه پخش میکنند (البته گاهی فقط ظاهر زیبایی دارد)، به صرف زیبایی آن را مطلوب شناخته ایم؟ و با خود میاندیشم چرا همه آنجه به دستمان می رسد را در بوتة عمل و آزمایش قرار ندهیم؟ !
بسیاری افراد را میشناسم که صدها پیام، پند و اندرز برایم ارسال میکنند و ذرهای از آنها در رفتار و کردار خودشان مشاهده نمیشود، آخر چرا؟ فاصلة بین گفتار و کردار چقدر؟ !
به هر حال انگیزة این قلم بیشتر نخست تذکری است بر خودم و پیشنهادی به کاربران "یار غار" در حیات فردی و اجتماعی.
و اما اینجا "بوته آزمایش" و "بوتة عمل" چگونه معنا میشود؟ عرض کردم وقتی یک پدیده، یک جریان، یک حرکت و یک فعل و انفعال یا به قول دوستان، کنش و تراکنش و برهمکنش، می تواند تبدیل به قاعده و قانون شود و مورد تایید قرار گیرد که در "بوته آزمایش" چندین و چند بار مورد آزمایش قرار گیرد و به اصطلاح آزمایش خود را پس بدهد. پس در این "یار غار" هم باید که هر آنچه به دستمان میرسد، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد، و نمی توانیم و نباید به صرف اینکه نوشتهای یا تصویری یا صوتی و یا ویدئویی به دستمان رسید، غاقل از "بوتة آزمایش" آن را باز پخش کنیم. حتما توجهتان به اهداف سیاسی و تجاری باشد، که این دو هدف عمده، در واقع به یکجا ختم میشوند و آن هم بهره برداری از ناآگاهی مردم در جهان غیر برخوردار، به نفع سرمایه داران کشورهای برخوردار است.
جاده ابریشم عمری چند صد ساله داشته، و همواره ایران ما محل تردد کاروانهای کالا و اندیشه از این سوی به آنسوی جهان بودهاند. چه از جنوب هیمالیا و از مسیر هند میآمدند و چه از شمال هیمالیا و کاشغر (سین کیانگ امروز) از مرزهای ایران عبور می کردند. چرا که ایران محل پیوستن سه قاره آسیای بزرگ، اروپای در حال رشد، و آفریقای ناشناخته بوده (فقط سواحل مدیترانهای آفریقا شناخته شده بوده) و همیشه قدرتهای نوظهور طمع در خاک ما داشته و دارند. در دوره استعمار خودِ خاک را جابجا میکردند، روسیه گلستان و ترکمانچای و ترکمنستان را از ایران جدا میکرد و انگلستان از شرقِ ایران افغانستان میساخت و سلیمانیه را از ایران میکند و شیخ نشینهای جنوبی ایران را تحت الحمایه قرار میداد. و در دوران پسا استعمار منابع ثروت را جابجا میکنند، و به این ترتیب باید بگوییم که اهداف سیاسی همه در خدمت تجارت و انباشت بیشتر ثروت در دست عده قلیلی یا به قول اعتراض کنندگان منهتن 1% از مردم جهان بوده و هست.
در هر دو وادی هم تجارت و هم سیاست، تیمهای سایبری کارآفرینان!!!! (سرمایه داران سابق) عزیزمان فعال و در حال ساختن پیامهای مختلف هستند که از طریق این "یارغار" به سمع و نظر شما میرسد. و هر آنچه باید القا شود، از طریق پیامهای بدون امضا برایتان ارسال میشود، ولی بازپخشش را به عهدة خود شما میگذارند، که چنانکه پیداست، گاهی "بوته آزمایش" شما در آزمایشگاه مدرسة قدیمیتان مانده و درش هم قفل است، و بدون تامل پیامهایی که منشاء درستی ندارند، را برای همه ارسال می کنید، و هر یک به اطمینان از ارسال کننده، به دوستان دیگرش ارسال می کند. بدون تعارف بگویم، کاری را که سازمانهای امنیتی بزرگ جهان برای ساختن یک شایعه یا یک اپیدمی، میبایستی با هزینه های بالا انجام دهند، ما خودمان و با کمترین هزینه برایشان انجام میدهیم. و به دست خودمان فقر را که منشاء همه فسادها، ویرانیها و اضمحلال جوامع است به خانههایمان میآوریم.
اهداف سیاسی را که واقفید، ولی در اهداف تجاری، ظرایفی وجود دارد که معمولا از آن غافلیم، روز زن؟؟؟ مگر در قرن بیست و یکم زن و مرد باید تفاوتی داشته باشند؟ این روزهای ساختگی، نتیجة تبعیض جنسیتی جامعه مرد سالار است و به نظر بنده کوچک کردن مقام همدوش زن با مرد. چرا روز زن؟ خرید میلیاردها تومان / دلار / یورو پیشکش یا هدیه (ببخشید کادو) از کمپانیها. در تاریخ این روز بگردید وببینید از کی چنین روزی آمده است. اینک در بیستم بهمن هستیم و اوایل اسفند نزدیک است، پس به زودی "یار غار" پر میشود از پیامهای روز "والنتاین" و بسیاری از ایران دوستان هم داد خواهند زد که این روز همان روز "اسفندارمز" خودمان است ولی نمی گویند در جشن اسفندارمز، فقط عشق و محبت نثار دوست داران و یاران و عاشقان میکردند و ارزش عشق را با ریال و دلار و یورو و لوازم آرایش کمپانیهای فرنگی نمیسنجیدند و پول به جیب کمپانیهای چند ملیتی نمیریختند. لیکن کافی است تبلیغ کنندگان و ترویج کنندگان کمپانیها اولین پیام را به "یار غار" شما بفرستند، به ناگاه و بدون فکر درباره منشاءاین پیام و فقط برای اینکه سری باشیم توی سرها، و کلیشهها ومُدها را رعایت کنیم، ما هم به سپاه سایبری سرمایههای بزرگ میپیوندیم و تبلیغ آغاز میشود.
مثل اینکه بحث ملایم و ادبی خودم را به بحثی سیاسی اقتصادی تبدیل کردم، بگذارید برگردم سر جای خودم و تاکید بگذارم بر همه بزرگان گذشته، که همواره از ما عمل و تجربه و آزمودن را در کنار علم خواسته اند و این عمل را، بدون عبور دادن هر چیزی از "بوتة آزمایش" و اطمینان از صحت آن، نمیپسندیدند و مورد قبول هیچیک از یزرگان قدیم و جدید نبوده و نیست.
هزاران جمله زیبا در جهان ادبیات و هنر وجود دارد که براصالت و ارزش عمل در زندگی تاکید دارند، از قدیم و جدید و نو و کهنه، و من دوست دارم یادداشتم را با زیباترین آنها به پایان برسانم، که به چند نمونه بسنده میکنم.
در داستانهای بیدپای (کلیله و دمنه) آمده است: "تا عروس گفتار را به پیرایه کردار نبندی، آرایش او تمام نگردد" و سعدی بزرگ گفته است: "علم چندانکه بیشتر خوانی، چون عمل در تونیست نادانی". در ادامه این مقاله میخواهم بر این نکته تاکید کنم، حال که به یمن امکانات، "یارغار" فرصت دریافت و ارسال گفتههای تغز بزرگان را برای ما فراهم کرده، دستگاهی را هم ما اختراع کنیم که به همت و هنر تک تک ما بستگی دارد و آن "بوتة عمل" است که خیر دو جهان در آن نهفته است، به قول ابوسعید ابوالخیر: " با علم اگر عمل برابر گردد/ کام دوجهان ترا میسر گردد- مغرور نشو به خود که خواندی ورقی/زان روز حذرکن که ورق برگردد (رباعی 192)
و ختم کلام با حافظ شیراز
نه من ز بی عملی درجهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بی همل است
رستگار باشید و پایدار
حافظیان رضوی، سیدکاظم. «در احوال شائبهپراکنی ناخواسته؛بوته عمل و آزمایش». سخن هفته لیزنا، شماره 526، 20 بهمن 1399.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.