داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ رحمت الله فتاحی، معلم علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد: بخش بزرگی از جامعه ما دچار یک خطای شناختی شده است. این مسئله بویژه در سالهای اخیر به نقطه حادی رسیده است. اینکه ریشه این خطای شناختی چیست در قلمرو نوشته حاضر نیست اما به طور کلی می توان گفت که فضای عمومی جامعه و بروز انواع کاستی ها در ساختارها و فروکاهی معیارهای اخلاقی موجب شده تا بخشهایی از پیکره جامعه نتوانند منطقی و عقلانی بیندیشند و در نتیجه، آگاهانه یا ناآگانه راه خطا بروند.
امروزه در هر محفلی که حضور می یابیم و یا در گفتگوهای دو یا چند نفره خود با دوستان، همکاران و اعضای فامیل، گفته های بسیاری از آنها می شنویم که حاکی از کم لطفی، دشمنی و رفتارهای ریاکارانه دیگران نسبت به آنهاست. مدام می شنویم که جوّ مسمومی در برخی مراکز و ادارات، حتی مراکز فرهنگی و دانشگاهی وجود دارد. مشاهده می کنیم برخی همکاران از هم گله می کنند که رفتارشان غیردوستانه و حتی خصمانه است. گاهی میشنویم که به جای دوستی میان همکاران، دشمنی در جریان است. تقریبا هر کسی بر این باور است که دیگری مخالف اوست و اجازه نمی دهد رشد کند.
تا جایی که هدف رقابت معمول میان افراد باشد، این گله گذاری ها و غیبت ها شاید آنچنان مسئله ساز نباشد و حتی امری طبیعی برپایه انگیزه پیشرفت فردی باشد. اما وضعیت کنونی بیانگر یک فضای نامیمون و بس خطرناک است. به جای جوّ دوستی و همکاری، جوّ غیردوستانه و جدایی حاکم شده است. به جای کمک به یکدیگر و هم افزایی نیروها، به خنثی سازی نیروها پرداخته ایم. به بیان دیگر، خنثی سازی نیروها به یک امر عادی در جامعه ما تبدیل و موجب کاهش و از بین رفتن سرمایه اجتماعی شده است. جالب آنکه این امر در دو جهت صورت می گیرد: خنثی سازی در سطح افقی میان همکاران، اعضای یک خانواده یا فامیل و همچنین، خنثی سازی عمودی میان مدیران و کارکنان.
در شرایط کنونی، ما شاهد انواع خنثی سازی ها هستیم: غیبت در مورد یکدیگر، بدگویی درباره یکدیگر، افترا زدن به یکدیگر، حسادت نسبت به یکدیگر، ایجاد فضای منفی درباره یکدیگر، و... . گاهی اوقات که خنثی سازی شکل ضدانسانی به خود می گیرد، می تواند زندگی و سرنوشت افراد را دگرگون و تباه کند. برای نمونه، زیراب زدن و از بین بردن فرصت احقاق حق (شایستگی ها) یا از صحنه خارج کردن رقیبان، تضعیف یا تحقیر دیگران چیزی است که این روزها در مواردی چون تقسیم درسها، تقسیم پایان نامه ها، دفاع پایان نامه و یا در جلسات جذب هیأت علمی، داوری طرح های پژوهشی، کتاب و مقاله، دادن پست های اجرایی و مانند آنها رخ می دهد.
در سطح حرفه ای و ملی نیز شاهد برخی خنثی سازی ها هستیم. این زیانبارتر و خطرناکتر است، بویژه وقتی میان مراکز ملی و حرفه ای کتابداری و اطلاع رسانی، به جای همسویی و همراهی، تضاد و ناسازگاری رخ دهد. چنین وضعیتی می تواند تاثیر سوء بر سیاستها و برنامه های ملی گذاشته و در نتیجه، نیروی جمعی و اعتبار حرفه ما را در سطح کشور دچار یک مشکل اساسی کند. در چنین حالتی، آشکار است که مدیران ارشد کشور روی حرفه ما حساب نخواهند کرد و فرصت رشد به ما نخواهند داد. همچنین، بروز و شیوع این وضعیت می تواند انرژی و انگیزه اعضای یک حرفه از جمله نسل جوان را خنثی کند. با تداوم این وضعیت، نسلهای آینده چه قضاوتی در باره ما خواهند داشت؟
در یک جمع بندی کلی، آشکار است که این خنثی سازی ها به سود هیچ طرف نیست. خنثی سازی ممکن است به طور موقت و مقطعی فرد را به هدف خود برساند، اما موجب بی انگیزه شدن و حتی منفی شدن ذهن انسانها، و در نتیجه، هدررفت انرژی ها در یک جامعه از جمله حرفه ما می شود. ایجاد فاصله میان همکاران با هم و یا میان افراد و مدیران، می تواند یک فضای ضد توسعه به وجود آورد. عقل سلیم می گوید باید از آنچه موجب اختلاف و به زیان افراد و جامعه (از جمله خود ما) است جلوگیری کرد. باید با تحلیل منطقی، انسانگرایانه و اخلاقی تلاش کنیم به جای خنثی سازی نیروها، به هم افزایی نیروها بیندیشیم و عمل کنیم. این رویکردی خردمندانه و عقلانی است زیرا توسعه و پیشرفت جامعه هم تنها در چارچوب عقلانیت و فضای هم افزایی امکان پذیر است. اگر به زندگی و جایگاه ملی و جهانی برخی بزرگان جامعه در طول تاریخ و بویژه در عصر حاضر بیندیشیم درخواهیم یافت که عامل موفقیت و وجاهت آنها، عقلانیت و اخلاق مداری است. پس بیائید رویکرد درست و اخلاقی را برگزینیم، رویکردی که به سود همه ماست. شاید بتوانیم سهم کوچکی در بازسازی سرمایه اجتماعی داشته باشیم.
بی جهت نیست که در برخی کشورهای پیشرفته، آموزش اخلاق در مقطع دبیرستان و در قالب یک درس اجباری مورد توجه جدی قرار گرفته و جامعه از نتایج آن، بویژه افزایش سرمایه اجتماعی، سود می برد.
فتاحی، رحمت الله. « خنثی سازی یا هم افزایی؟ مسئله جامعه ما این است ». سخن هفته لیزنا، شماره 477، 28 بهمن ۱۳۹۸
با سپاس از دوستانی که بازخورد داده اند.
باید همه با هم تلاش کنیم که آنچه غیرعقلانی است از جامعه خود دور کنیم و آنچه به سود همه است برگزینیم. از آنچه ما را گرفتار کرده دوری جوییم. راهی جز این برای رسیدن به آرامش، اعتماد همگانی و سعادت نداریم.
هر یک از ما باید از خود آغاز کنیم. بسیار ساده و درعین حال، لذت بخش است، یک لذت ناب!
درود بر استاد فتاحی که به مطلب مهمی اشاره کرده اید. کسانی که افتخار دانشجویی شما را از نزدیک داشته و یا از طریق مطالعه کتاب و مقالات شما ادعای دانشجویی شما را دارند، باید اخلاقیات را از شما یاد بگیرند؛ چرا که همواره در مقام داوری تابع استدلال منطقی هستید.
سپاس.زینالی
برای بنده جالب این است که هیچ کس حاضر نیست حتی لحظه ای بیندیشد، تاکید می کنم، اقدام نه، فقط بیندیشد که خودش هم در حال انجام چنین کاری است، همه و همه فقط تشخیص می دهیم فرد یا سازمانی در حال ارتکاب این اجحاف است و نه شخص خودم. کمی هم به خودمان بیندیشیم، کاش این نکته با صراحت بیشتری در مطلبتان بود جناب استاد، این نکته کمی راهکار.
زنده باشید و سلامت و پایدار.
جانا سخن از زبان ما ميگويي